همگرایی منطقه‌ای ایران و سازمان همکاری شانگهای

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه حسابداری و مدیریت، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا؛

2 دانشیار گروه بازرگانی خارجی، پژوهشکده توسعه بازرگانی، مؤسسه مطالعات ‌و پژوهش‌های بازرگانی (نویسنده مسئول)؛

3 دانشیار گروه بازرگانی خارجی، پژوهشکده توسعه بازرگانی، مؤسسه مطالعات ‌و پژوهش‌های بازرگانی؛

چکیده

سازمان همکاری شانگهای با محوریت چین در ابعاد اقتصادی، سرمایه‌گذاری و تجاری جایگاه پویا و روبه‌رشدی در اقتصاد بینالملل دارد و با عضویت کامل ایران در سازمان، منافع قابلتوجه غیراقتصادی، اقتصادی و تجاری متقابل می‌تواند بههمراه آورد. مطالعه حاضر در راستای ارائه پاسخ به این پرسش‌هاست که از عملکرد گذشته و دورنمای تجارت درون‌منطقهای و فرامنطقه‌ای سازمان همکاری شانگهای و جایگاه ایران چه ارزیابی می‌توان کرد؟ و آیا با گذشت دو دهه از شکلگیری سازمان و الحاق تعدادی از کشورها و افزایش اعضا، تغییر و تحولات تجاری آنها ناشی از اثر ایجاد تجارت بوده است یا انحراف تجارت؟ هدف اصلی مقاله، ارزیابی کارآمدی و موفقیت همگرایی اقتصادی اعضای سازمان همکاری شانگهای و ایران است. برای این منظور، دو معیار عمده همگرایی منطقه‌ای «همگونی و تجانس شاخص‌های اقتصادی» و «درجه همگرایی تجارت» برای سازمان همکاری شانگهای و اعضای آن طی دوره 20۲۰-2000 مورد بررسی و سنجش قرار گرفته است. نتایج مطالعه نشان می‌دهد طی دوره مورد مطالعه، شکاف و دامنه پراکنش درآمد سرانه برای برخی کشورها روبه‌کاهش و برای برخی دیگر روبهافزایش گذاشته است و همگونی و تجانس شاخص‌های توسعه برای تمامی اعضای سازمان در بلندمدت رخ نداده است. همچنین، افزایش سهم تجارت درون‌منطقه‌ای سازمان و ایران همسو با توسعه تجارت بین‌الملل آنها نبوده و توسعه و تعمیق تجارت درونمنطقه‌ای نه‌تنها به توسعه تجارت بین‌الملل ایران منجر نشده، بلکه به انحراف تجارت نیز انجامیده است. تحلیل نتایج حاکی است که عدم توسعه تجارت درونمنطقه‌ای ناشی از ساختار تجاری ضعیف ایران است و هم‌اکنون امکان توسعه تجارت درونمنطقه‌ای و همگرایی ایران با سازمان ضعیف به‌نظر می‌رسد. البته با توسعه و ارتقای ساختار اقتصادی-تجاری ایران، امکان بهرهگیری از منافع همگرایی فراهم می‌شود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Regional Convergence of Iran and the Shanghai Cooperation Organization

نویسندگان [English]

  • Mehran Nasirzad 1
  • Mir Abdollah Hosseini 2
  • Vahid Bozorgi 3
1 Assistant Professor, Department of Accounting and Management, Faculty of Humanities, Islamic Azad University, Astara Branch;
2 Associate Professor of Foreign Trade Department, Business Development Research Institute, Institute of Business Studies and Research (Responsible Author);
3 Associate Professor of Foreign Trade Department, Business Development Research Institute, Institute of Business Studies and Research;
چکیده [English]

The Shanghai Cooperation Organization, centered around China, has a dynamic and growing position in the international economy in terms of economic, investment, and trade dimensions. With Iran's full membership in the organization, significant non-economic, economic, and commercial mutual benefits can be achieved. This study aims to answer the questions regarding the past performance and future outlook of intra-regional and extra-regional trade within the Shanghai Cooperation Organization and Iran's position. Has the trade transformation over two decades since the organization's formation and the accession of several countries been due to trade creation or trade diversion? The main objective of the article is to evaluate the effectiveness and success of the economic convergence of the members of the Shanghai Cooperation Organization and Iran. For this purpose, two major criteria of regional convergence—“homogeneity and similarity of economic indicators” and “degree of trade convergence”—have been examined and measured for the Shanghai Cooperation Organization and its members during the period of 2000-2020. The results indicate that during the studied period, the gap and range of per capita income for some countries have decreased, while for others, it has increased, and homogeneity and similarity of development indicators have not occurred for all members of the organization in the long term. Additionally, the increase in the share of intra-regional trade of the organization and Iran has not aligned with their international trade development, and the development and deepening of intra-regional trade have not only failed to lead to the development of Iran's international trade but have also resulted in trade diversion. The analysis of the results suggests that the lack of development in intra-regional trade is due to Iran's weak trade structure, and currently, the possibility of developing intra-regional trade and Iran's convergence with the organization seems weak. However, with the development and enhancement of Iran's economic-trade structure, the opportunity to benefit from convergence will be provided.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Regional Economic Convergence
  • Economic Homogeneity
  • Trade Intensity
  • Shanghai Cooperation Organization
  • Iran

مقدمه و طرح مسئله[1]

اندیشه شکل‌گیری سازمان همکاری شانگهای[2] به اواخر دهه 1980 بر‌می‌گردد. در آن سال‌ها تغییرات زیادی در روسیه و چین در حال انجام بود. چین درگیر آموزه‌های شیائوپینگ و مدل‌هایی بود که اصلاح‌طلبانی چون زائو زیانگ دنبال می‌کردند. روسیه و چین دریافته بودند که نمی‌توانند به‌تنهایی در برابر قدرت مطلقی بایستند که در جهان غرب وجود دارد در آن زمان، فرمول کاهش تنش در دستور کار دو کشور قرار گرفت و همچنین زمان برای تغییرات مناسب به‌نظر می‌رسید. زمینه شکل‌گیری سازمان همکاری شانگهای به سال 1989 و سفر گورباچف به چین بازمی‌گردد که مذاکراتی در سطوح بالا برای حل‌وفصل اختلاف‌های مرزی دو کشور آغاز شد. پس از فروپاشی شوروی و تقسیم قلمرو آن به 15 کشور مستقل در 26 آوریل 1996، پنج کشور هم‌مرز یعنی روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان در شهر شانگهای گرد هم آمدند و گروه موسوم به «شانگهای 5» را با هدف حل اختلاف‌های مرزی و منطقه‌ای، تقویت اعتماد متقابل و خلع‌سلاح در مرزها و ایجاد کمربند حسن هم‌جواری مرزی تأسیس کردند (بزرگی و حسینی، 1389: 2). در پنجمین اجلاس سران «شانگهای 5» (15 ژوئن 2001 در شانگهای) اعضا درخواست کشور غیرهم‌مرز ازبکستان را برای عضویت دائم در سازمان پذیرفتند و به‌دنبال آن با صدور بیانیه‌ای تشکیل «سازمان همکاری شانگهای» را اعلام‌ کردند. این سازمان در سال 2004، مغولستان و یک سال بعد ایران، هند و پاکستان را به‌عنوان عضو ناظر پذیرفت (همان). سپس سند عضویت ایران پس از 16 سال عضویت ناظر در بیست‌ویکمین نشست سران سازمان در تاریخ ۲۶ شهریور 1400 (17 سپتامبر 2021) در تاجیکستان شهر دوشنبه، پذیرفته شد. اما این پذیرش تا زمان عضویت کامل، مستلزم قبول تمامی شرایط عضویت است. هم‌اکنون این سازمان با 12 عضو شامل ۹ عضو دائم (روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، هند، پاکستان ‌و ایران پذیرفته‌شده برای عضویت دائم)، و سه عضو ناظر (مغولستان، بلاروس و افغانستان) است (سایت انگلیسی سازمان همکاری شانگهای[3]، 2024).

از ابتدای دهه 2020 با در نظر گرفتن اوضاع و احوال اقتصاد بین‌الملل و اهمیت جایگاه چین به‌ویژه پس از تنش‌های سیاسی بین روسیه و غرب با جنگ اوکراین از‌یک‌سو، و چین و غرب از‌سوی‌دیگر، به‌علاوه تکانه‌ها و شوک‌های وارده بر اقتصاد بین‌الملل ایران از کانال تحریم‌ها؛ سازمان همکاری شانگهای با ابعادو جنبه‌های چندوجهی متعددی مواجه است.

این مقاله تلاش دارد از جنبه اقتصادی بین‌المللی به ارزیابی همگرایی اقتصادی- تجاری ایران با سازمان همکاری شانگهای بپردازد. این مطالعه در راستای ارائه پاسخ به این پرسش‌هاست که عملکرد گذشته و دورنمای تجارت درون‌منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای سازمان چگونه ارزیابی می‌شود؟ و آیا از جنبه درجه همگرایی اقتصادی در مقایسه با دیگر ترتیبات منطقه‌ای، موفق ارزیابی می‌شود یا خیر؟ آیا با گذشت دو دهه از شکل‌گیری سازمان و الحاق تعدادی از کشورها به آن و افزایش اعضا، تغییر و تحولات تجاری اعضا- پس از عضویت آن کشورها در این ترتیب منطقه‌ای- ناشی از اثر انحراف تجارت بوده است یا اثر ایجاد تجارت؟ آیا عضویت این کشورها در سازمان به ایجاد تجارت در منطقه منجر شده است یا به انحراف تجارت؟ در این خصوص دو معیار عمده «همگونی شاخص‌های مختلف اقتصادی» و «درجه همگرایی تجاری» بین اعضای سازمان طی سال‌های 20۱۹-20۰۰ مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفته است.

با مروری بر مطالعات و پژوهش‌های انجام شده مرتبط با سازمان همکاری شانگهای به این نتیجه می‌رسیم که مطالعات بی‌شماری با محوریت سیاسی و غیراقتصادی به انجام رسیده است. درواقع، نظر به محوریت سیاسی و امنیتی شکل‌گیری این سازمان، مطالعات مبتنی‌بر وجوه و جنبه‌های اقتصادی، تجاری و سرمایه‌گذاری این سازمان نازل و بسیار کم‌رنگ بوده است (حسینی، 1390: 144). ازاین‌رو مطالعه حاضر در پنج بخش مقدمه، چارچوب نظری و پیشینه پژوهش، روش مطالعه، نتایج پژوهش و جمع‌بندی تلاش دارد به جنبه‌های اقتصادی با محوریت توسعه تجارت درون‌منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای سازمان با تکیه‌ بر ایران بپردازد. گفتنی است نتایج پژوهش در پنج محور ارائه می‌شود به‌طوری‌که ابتدا، تجانس و همگونی درآمد سرانه کشورهای عضو و ناظر سازمان در دوره بلندمدت؛ سپس شاخص‌های کلیدی توسعه و اقتصاد بین‌الملل سازمان و تمام کشورهای عضو و ناظر؛ در محور سوم، شرکای تجاری طبیعی منطقه‌ای و بین‌المللی (جهانی) تمام کشورهای عضو و ناظر سازمان؛ در محور چهارم، موانع دسترسی به بازار، سیاست تجاری تمام کشورهای عضو و ناظر سازمان با محوریت تعرفه‌های گمرکی و درنهایت محور پنجم، کارآمدی و همگرایی تجارت در این سازمان با تأکید بر جایگاه تجارت ایران مورد محاسبه، تحلیل و ارزیابی قرار می‌گیرد.

۱. چارچوب نظری و پیشینه پژوهش

نظریه‌ها و بحث‌های موافق و مخالف فراوانی درباره نقش ترتیبات اقتصادی منطقه‌ای ابراز شده است. اقتصاددان کانادایی جاکوب واینر (1950) در کتاب مشهور خود با عنوان موضوع اتحادیه گمرکی[4] نگرانی خود را در مورد این ترتیبات تجاری بیان داشت. به باور واینر، وقتی دو کشور براساس توافق تعرفه‌های خود را در مورد کالاهای یکدیگر حذف می‌کنند اما همین تعرفه‌ها را برای کالاهایی که از کشورهای ثالث وارد می‌شود حفظ می‌کنند، شاهد بهبود سوددهی مبادله برای تاجران دو کشور خواهند بود، زیرا هر دو کشور محصولات همسایگانشان را که قادر به تولید ارزان‌تر هستند وارد می‌کنند. اما باید توجه داشت که در این حالت، تجارت منحرف می‌شود، زیرا اکنون دو کشور، کالاهایی را از یکدیگر می‌خرند که سابق بر این، از سایر کشورهایی که در تولید آنها کاراتر بودند وارد می‌کردند. پیام صریح واینر این است که ترتیبات تجاری ترجیحی با تبعیض در آزادسازی تجاری، به تجارت اعضای خود و رفاه جهانی آسیب وارد می‌کند. در مقابل آن، نظریه «شرکای تجاری طبیعی»[5] مطرح شده است. شرکای تجاری طبیعی برمبنای وجود حجم تجارت بالا در میان دو یا چند کشور تعریف می‌شود. اقتصاددانانی مانند پل وناکات و مارک لوتز[6] (1989) و نیز لورنس سامرز (1991)[7] بر این باورند که در ترتیبات تجاری منطقه‌ای، ایجاد تجارت بیش از انحراف تجارت[8] است. از‌طرف‌دیگر، پل کروگمن[9] (۱۹۹۱) معتقد است که اگرچه تجارت برمبنای مزیت نسبی استوار است، ولی تحت‌ تأثیر مسائلی از قبیل وضعیت جغرافیایی قرار دارد و نزدیکی جغرافیایی و کاهش فاصله، هزینه‌های حمل‌و نقل را کاهش می‌دهد. همسایگان در چنین مناطقی در گستره وسیعی با یکدیگر به دادوستد می‌پردازند و بدین‌ترتیب، انحراف تجاری بسیار اندک خواهد بود (حسینی 1390: 70). این نظریه به‌طور تجربی در بسیاری از مناطق جغرافیایی جهان به‌ویژه در مناطق توسعه‌یافته نظیر اروپا و آمریکای شمالی تأیید می‌شود. باگواتی و پاناگاریا[10] اقتصاددان هندی‌تبار آمریکایی یادآور می‌شود که اقتصاددانان پیش‌گفته، مقوله ترتیبات منطقه‌ای را به‌صورت ایستا در نظر می‌گیرند و تأثیرات پویای این ترتیبات را لحاظ نمی‌کنند که با در نظر گرفتن عامل زمان در تسریع یا کاهش موانع تجاری در تجارت جهانی سنجیده می‌شود. باگواتی دو مفهوم بلوک‌های بازدارنده و سازنده را مطرح می‌کند که به دو مفهوم انحراف تجارت و ایجاد تجارت که واینر مطرح کرده بود، نزدیک است. مسئله انحراف تجارت یا بازدارنده بودن ترتیبات اقتصادی در رشد تجارت ملت‌ها، به‌سادگی قابل اندازه‌گیری نیست و بدین‌لحاظ، به اهداف و اصول تشکیل ترتیبات باید توجه بیشتری معطوف شود. در متون تجارت، ترتیبات تجاری منطقه‌ای نوعی سیاست تجاری در راستای کاهش یا حذف موانع و محدودیت‌های تجاری میان اعضا قلمداد می‌شود. این ترتیبات اشکال مختلفی دارد که ترتیبات تجاری ترجیحی و آزاد ازجمله آنها است.

انحراف تجارت که به‌عنوان یکی از آثار منفی ترتیبات تجاری ترجیحی در سطح منطقه‌ای شناخته می‌شود، در حالتی به‌وقوع می‌پیوندد که تولیدات نامرغوب و پرهزینه اعضا درنتیجه برخورداری از ترجیحات تجاری با تولیدات مرغوب‌تر و کم‌هزینه‌تر غیراعضا جایگزین شوند. این مسئله به مفهوم کاهش تجارت با تولیدکنندگان غیرمنطقه‌ای و به‌عبارت‌دیگر همان انحراف تجارت است. انحراف تجارت هزینه‌ها و آثار سوء زیادی را از خود برجای می‌گذارد. از مهم‌ترین تأثیرات منفی انحراف تجارت ایجاد اختلال در شرایط طبیعی رقابت بین‌المللی، تقسیم بین‌المللی منابع و بهره‌گیری از مزیت نسبی در سطح بین‌المللی است (Sheila, 2000: 39). تغییر الگوهای مبتنی‌بر مزیت نسبی در تجارت در اثر انحراف تجارت درنهایت موجب کاهش رفاه مصرف‌کنندگان می‌شود. از دیگر هزینه‌های عمده انحراف تجارت می‌توان به از دست رفتن عواید و درآمدهای گمرکی دولت‌ها اشاره کرد. این مسئله مخصوصاً در مورد کشورهای درحال‌توسعه که اتکای بیشتری به درآمد گمرکی به‌عنوان یکی از منابع تأمین بودجه خود دارند، موضوعیت بیشتری می‌یابد. کاهش موانع تجاری برای صادرکنندگان غیرعضو، هم‌زمان با مبادله ترجیحات تجاری بین ا‌عضای ترتیبات منطقه‌ای‌، هزینه انحراف تجارت را کاهش داده یا از بین می‌برد. در بسیاری موارد، تولیدکنندگان منطقه‌ای با اتکا به مزیت‌های طبیعی نظیر نزدیکی جغرافیایی و هزینه پایین‌تر حمل‌ونقل در مقایسه با تولیدکنندگان غیرمنطقه‌ای از قابلیت رقابت برخوردارند .(Hoekman and Schiff, 2002: 552)

‌ایجاد تجارت ممکن است یکی از مهم‌ترین تأثیرات اقتصادی ترتیبات تجاری باشد. این اثر زمانی به‌وقوع می‌پیوندد که تولیدات کارآمدتر و کم‌هزینه‌تر دیگر کشورهای عضو یک ترتیب تجاری، درنتیجه آزادسازی تجاری جایگزین تولیدات غیرکارآمد و هزینه‌بر داخلی شود. ازآنجا‌که اثر ایجاد تجارت درنتیجه رقابت بین تولیدکنندگان منطقه‌ای درخصوص بخش‌ها و محصولاتی شکل می‌گیرد که قبلاً مورد حمایت قرار گرفته و تجارتی با دنیای خارج در آنها وجود نداشته است، فاقد هرگونه اثر سوء برای تولیدکنندگان غیرمنطقه‌ای است. ایجاد تجارت موجب افزایش بهره‌وری و تخصصی شدن تولیدات منطقه‌ای برپایه مزیت نسبی و نیز بهبود رفاه عمومی اعضای یک ترتیب تجاری می‌‌شود. اثر ایجاد تجارت، ازآنجا‌که درنتیجه رقابت بین تولیدکنندگان منطقه‌ای شکل می‌گیرد، تولیدکنندگان ناکارآمد داخلی را با بحران مواجه می‌سازد و آنها را ناگزیر به افزایش بهره‌وری یا خروج از گردونه رقابت می‌کند. تعطیلی تولیدات ناکارآمد، کاهش تولیدات داخلی و ازدست‌رفتن فرصت‌های شغلی درنتیجه سیل واردات (از تولیدکنندگان کارآمدتر منطقه‌ای) از پیامدهای منفی ایجاد تجارت برای اقتصاد اعضا است. این مسئله افزایش فشارهای سیاسی را در مخالفت با این‌گونه ترتیبات تجاری باعث می‌شود و مقاومت‌هایی را علیه آزادسازی تجاری منطقه‌ای به‌بار می‌آورد. بر این اساس، اعضای ترتیبات غالباً برای جلوگیری از اثر ایجاد تجارت و خسارت به تولیدکنندگان ناکارآمد داخلی در جریان آزادسازی منطقه‌ای، تجارت بخش‌ها یا محصولات خاصی را از شمول تعهدات آزادسازی مستثنا می‌سازند یا ابزارها و سازوکارهای حفاظتی آسان‌تری را برای آنها فراهم می‌آورند (Hoekman and Schiff, 2002: 554). در جدول 1 عنوان برخی پژوهش‌ها با نتایج و روش مطالعه آورده شده است.

جدول ۱. برخی شواهد تجربی و مروری بر مطالعات و پژوهش‌ها

مؤلف (سال)

عنوان مقاله / کتاب

فصلنامه

روش پژوهش

نتایج پژوهش

حسینی و بزرگی (۱۳۸۱)

شرکای منطقه‌ای ایران و امکان تشکیل هسته مرکزی یک هم‌پیوندی منطقه‌ای

پژوهشنامه بازرگانی

نماگرها و معیارهای چندگانه کلیدی اقتصادی و اقتصاد بین‌الملل

شناسایی شرکای تجاری طبیعی منطقه‌ای ایران در منطقه منا

حسینی و هومن (۱۳۸۶)

مطالعه تطبیقی شاخص‌های اقتصاد کلان بین‌الملل کشورهای اکو در فرایند منطقه‌گرایی

دانش ‌و توسعه

معیارهای همگونی و کارآمدی منطقه‌گرایی

ناموفق در همگونی‌اقتصادی و ناکارآمد در همگرایی منطقه‌ایی

حسینی (۱۳۹۰)

توسعه تجارت ایران با سازمان همکاری شانگهای

-

مجموعه ملاک‌ها و شاخص‌های متنوع و مختلف اقتصادی و تجارت منطقه‌ای

ارزیابی توسعه اقتصادی و تجارت منطقه‌ای

بزرگی و حسینی (۱۳۸۹)

سازمان همکاری شانگهای: تحولات گذشته و و چشم‌انداز آینده

مطالعات اوراسیای مرکزی

معیارهایی از جنبه‌های پنجگانه اقتصاد، تجارت، سرمایه‌گذاری، انرژی و نظامی

قابلیت ارتقا به بزرگ‌ترین قطب‌های بین‌المللی چندبعدی

بزرگی و حسینی (۱۳۹۰)

سازمان همکاری شانگهای و جنبه‌های عضویت دائم ایران

اطلاعات سیاسی اقتصادی

مطالعه تطبیقی ساختار، اصول، اهداف و مواضع، تهدید و فرصت‌ها

شناسایی و تحلیل مواضع و تهدید و فرصت‌های پیش ‌رو عضویت دائم

امیراحمدیان و حسینی (۱۳۹۰)

مطالعه جایگاه ژئواکونومی سازمان همکاری شانگهای در جهان

ژئوپلیتیک

معیارهایی از جنبه‌های چندگانه توسعه اقتصاد، تجارت، سرمایه‌گذاری و زیرساخت‌ها

شناسایی قوت و ضعف‌ها و فرصت‌ها و تهدیدهای مشترک پیش ‌رو

راسخی و حسینی (۱۳۹۶)

ارزیابی همگرایی اقتصادی منطقه‌ای حوزه دریای خزر

مطالعات اوراسیای مرکزی

معیارهای همگونی و کارآمدی منطقه‌گرایی

ارزیابی همگونی ‌اقتصادی و همگرایی ‌تجارت منطقه‌ای

حسینی، امیراحمدیان و نصیرزاد (۱۳۹۷)

مطالعه شاخص‌های توسعه‌ای کشورهای ساحلی خزر در فرایند همگرایی منطقه‌ای

مطالعات اوراسیای مرکزی

معیارهایی از جنبه‌های چندگانه توسعه اقتصاد، تجارت، سرمایه‌گذاری و زیرساخت‌ها

بلوک‌های منطقه‌ای سازنده با شکل‌گیری تدریجی FTA

مأخذ: یافته‌های تحقیق.

 

۲. روش‌شناسی مطالعه و جمعآوری داده‌ها

ترتیبات منطقه‌ای به گسترش تجارت بین اعضا کمک می‌کند. امروزه ترتیبات تجاری مختلفی در دنیا فعالیت دارند و سطوح کارآمدی بین آنها متفاوت است. این سؤال مطرح است که در چه شرایطی می‌توان یک ترتیب تجاری را در مقایسه با دیگر ترتیبات منطقه‌ای مشابه، موفق و کارآمد ارزیابی کرد و اصولاً ملاک‌های موفقیت ترتیب تجاری چیست؟ ساده‌ترین شاخصی که می‌توان به‌عنوان معیاری برای امکان‌سنجی ادغام[11] بین گروهی از کشورها استفاده کرد، تولید ناخالص داخلی (اندازه اقتصاد) کشورهاست. وقتی کشورها از نظر اندازه اقتصاد و درآمد سرانه به‌هم نزدیک‌تر باشند، امکان تجارت بین آنها افزایش می‌یابد (هیلپمن، 198۴: 812). درواقع کشورها از نظر اندازه اقتصاد به‌هم نزدیک هستند و تولیدات متنوع‌تری را وارد می‌کنند. نتایج تجربی این معیار برای سازمان توسعه‌ و همکاری اقتصادی مورد تأیید است. در این زمینه می‌توان دو معیار عمده را مورد بررسی قرار داد که با مقوله‌های ایجاد و انحراف تجارت ارتباط دارند: الف) تجانس‌و همگونی در درآمد سرانه[12]و ب) درجه همگرایی تجاری بین کشورهای عضو آن یا شاخص شدت تجارت.[13]

الف) تجانس و همگونی در درآمد سرانه: یکی از معیارهای موفقیت ترتیب تجاری منطقه‌ای را می‌توان همگون و نزدیک شدن شاخص‌های مختلف اقتصادی بین کشورهای عضو آن دانست. تجانس و همگونی در درآمد سرانه به‌منزله این است که همه اعضا به‌تناسب از منافع همگرایی منطقه‌ای برخوردار شده و منافع و عواید ناشی از آزادسازی اقتصادی در سطح منطقه‌ای به‌صورت عادلانه بین اعضا توزیع شده باشد. در این زمینه از تجانس درآمد سرانه اعضا به‌عنوان یکی از شاخص‌های همگونی اقتصادی بین اعضا یاد می‌شود .(World Bank, 2000: 51)

 یکی از موفق‌ترین نمونه‌های همگرایی اقتصادی منطقه‌ای در دنیا اتحادیه اروپاست که فرایند همگونی و همسان شدن شاخص‌های اقتصادی را بین اعضای آن می‌توان مشاهده کرد. در این زمینه، عضویت در اتحادیه اروپا برای ایرلند، پرتغال و اسپانیا باعث شد تا به‌ترتیب از 61 ، 49 و 27 درصد درآمد سرانه کشورهای بزرگ این اتحادیه در اواسط دهه 1980 به 91 ، 67 و 38 درصد در اواخر دهه 1990 افزایش یابد Ibid.: 52)). این مسئله به‌خوبی روند همسان شدن شاخص‌های اقتصادی را بین کشورهای عضو این اتحادیه نشان‌ می‌دهد. تجربه دیگر کشورها به‌ویژه کشورهای درحال‌توسعه، در اغلب موارد خلاف موضوع فوق را ثابت می‌کند و همگرایی منطقه‌ای در بین این گروه از کشورها چندان موفقیت‌آمیز نبوده است. درواقع، اغلب موارد با تأسیس ترتیبات بین کشورهای درحال‌توسعه، اختلاف درآمد سرانه و سطح توسعه اقتصادی این کشورها بیش‌از‌پیش تشدید شده است. مطالعات نشان داده است که همگرایی اقتصادی منطقه‌ای بین دو کشور توسعه‌یافته موجب همگونی درآمد سرانه آنها می‌شود و این فرایند در بین دو کشور فقیر با سطوح متفاوت توسعهیافتگی، موجب تشدید نابرابری و ناهمگونی موجود بین شاخص‌های مختلف اقتصادی آنها می‌شود. این مسئله، به‌دلیل غالب بودن اثر انحراف تجارت در برابر ایجاد تجارت در ترتیبات منطقه‌ای بین کشورهای درحال‌توسعه با درجات توسعهیافتگی نامتوازن است (حسینی، 1390: 105).

ب) درجه همگرایی تجاری: از دیگر معیارهای موفقیت و کارآمدی ترتیبات منطقه‌ای، درجه همگرایی تجاری بین اعضاست. این موضوع از طریق نسبت تجارت درون‌منطقه‌ای اعضا و دیگر مبادلات اقتصادی درون‌منطقه‌ای نظیر جریان سرمایه‌گذاری خارجی آنها ‌ارزیابی می‌شود. نسبت‌های تجارت درون‌منطقه‌ای در بین ترتیبات منطقه‌ای موجود در دنیا با یکدیگر متفاوتند. مطالعات نشان می‌دهد نسبت تجارت درون‌منطقه‌ای بین اعضای ترتیبات منطقه‌ای با درآمد بالا به‌مراتب بیشتر از ترتیبات مشابه بین کشورهای با درآمد پایین است .(World Bank, 2000: 62) درواقع، نسبت تجارت درون‌منطقه‌ای به‌ترتیب از ترتیبات تجاری با درآمد بالا به ترتیبات تجاری با درآمد پایین سیر نزولی را طی می‌کند. در این زمینه، برخی از نویسندگان به‌منظور شناسایی اثر انحراف و ایجاد تجارت در ترتیبات منطقه‌ای فرمولی را با عنوان «شدت تجارت» طرح کرده‌اند. شدت تجارت با اندازه‌گیری نسبت تجارت درون‌منطقه‌ای یک کشور به تجارت فرامنطقه‌ای آن یا سهم آن در تجارت غیرمنطقه‌ای تعیین می‌شود (Sheila, 2000: 113-115). ‌این نسبت همچنین در مورد همه اعضای یک ترتیب منطقه‌ای به‌صورت دسته‌جمعی نیز قابل اندازه‌گیری است. فرمول درجه شدت تجارت را علاوه بر آنکه می‌توان در مورد کل تجارت یک منطقه به‌صورت عام به‌کار گرفت، برای شناخت دقیق‌تر آثار منطقه‌گرایی می‌توان آن را به‌صورت ریزتر در مورد بخش‌ها یا کالاهای خاص نیز محاسبه کرد.

اندازه‌گیری شدت تجارت نشان خواهد داد که آیا افزایش تجارت درون‌منطقه‌ای به قیمت کاهش تجارت یک منطقه با دنیا بوده یا افزایش تجارت به‌صورت هماهنگ و متوازن رخ داده است. اندازه‌گیری شدت تجارت، آهنگ رشد تجارت درون‌منطقه‌ای و تجارت فرامنطقه‌ای را به‌صورت پویا نشان‌ می‌دهد و مشخص می‌کند که آیا در صورت کاهش نیافتن حجم تجارت فرامنطقه‌ای، انحراف تجارت اتفاق افتاده است یا خیر؟ با فرض ثابت بودن تقاضای جهانی یا برابر بودن نوسان‌های آن در داخل و خارج منطقه و ثبات دیگر شرایط، افزایش شدت تجارت براثر افزایش تجارت درون‌منطقه‌ای و کاهش سهم منطقه در تجارت جهانی نشانه وقوع انحراف تجارت خواهد بود. در مقابل، ثابت بودن سهم منطقه در تجارت جهانی و افزایش شدت تجارت به‌دلیل افزایش تجارت درون‌منطقه‌ای، حاکی از اثر ایجاد تجارت در یک ترتیب منطقه‌ای است (Ibid.: 116).

شاخص شدت تجارت (صادرات) نسبت سهم شریک تجاری به کل تجارت (صادرات) منطقه / کشور و سهم کل تجارت (صادرات) جهانی همان شریک تجاری محاسبه می‌شود. در ادامه نحوه محاسبه شاخص شدت تجارت (صادرات) به شرح روابط زیر ارائه شده است Asian Development Bank, 2022)):

                                  

 یا   = شاخص شدت تجارت (صادرات) کشور / منطقه i به کشور / منطقه j؛  یا   = ارزش دلاری کل تجارت (صادرات) کشور / منطقه i به کشور / منطقه j؛   یا   = ارزش دلاری کل تجارت (صادرات) کشور / منطقه i به‌ کل جهان w؛  یا   = ارزش دلاری کل تجارت (صادرات) جهانی کشور / منطقه j و  یا   = ارزش دلاری کل تجارت (صادرات) جهانی. روند بلندمدت شاخص شدت تجارت برای کشور / منطقه اگر روبه‌بهبود گذارد، به‌معنای اهمیت روبه‌افزایش تجارت آن کشور / منطقه در تجارت جهانی (ایجاد تجارت) است و برعکس اگر روند بلندمدت این شاخص روبه افول / تنزل باشد، گویای کاهش اهمیت تجارت آن کشور / منطقه در تجارت جهانی (انحراف تجارت) است. این شاخص برای جریان دوجانبه و منطقه‌ای تجارت به‌ویژه برای صادرات کالا کاربرد دارد.

داده‌های آماری بین‌المللی این مطالعه از نهادهای از‌جمله صندوق بین‌المللی پول و کنفرانس توسعه و تجارت ملل متحد (آنکتاد) جمع‌آوری، پردازش، تحلیل و ارزیابی شده‌ است؛ منتهی اطلاعات آماری به‌روز ایران در چند سال اخیر به‌ویژه در وضعیت تشدید تحریم‌ها، مخدوش و ماهیت غیررسمی و پیش‌بینی شده دارد. بنابراین تحلیل‌ها مقاطع سالیانه به سال‌های 2001 تا 2019 بسنده شده‌ است که البته برای هدف‌های این نوشتار کافی به‌نظر می‌رسد. به‌هر‌حال، داده‌های آماری سازمان همکاری شانگهای تا‌حد‌امکان و تا سال 2019 به‌روز شده است. در‌واقع نظر به نتایج پژوهش داده‌های خام آمارهای بین‌المللی به شرح زیر گردآوری‌، تنظیم و دسته‌بندی شده است:

  1. داده‌های آماری اقتصاد کلان بین‌الملل و همچنین شاخص‌های همگونی درآمد سرانه اعضای سازمان از گزارش‌های سالیانه تجارت و سرمایه‌گذاری کنفرانس توسعه و تجارت ملل متحد (آنکتاد) گردآوری و اخذ شده است.
  2. داده‌های آماری سیر تحولات سیاست تجاری با تکیه بر تعرفه‌های گمرکی کشورهای عضو و ناظر سازمان همکاری شانگهای از گزارش سالیانه آمارهای بین‌المللی کنفرانس توسعه و تجارت ملل متحد (آنکتاد) جمع‌آوری شده است.
  3. داده‌های آماری شرکای تجاری منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، همچنین همگرایی تجاری کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای از گزارش سالیانه آمارهای بین‌المللی تجارت صندوق بین‌المللی پول جمع‌آوری و اخذ شده است.

۳. نتایج پژوهش

از پنج سرفصل نتایج پژوهش، چهار سرفصل همگونی و تجانس اقتصادی اعضا، همگرایی تجاری اعضا، شرکای تجاری طبیعی اعضا و سیاست تجاری کشورهای عضو روی متغیرهایی تمرکز دارد که بیشترین تأثیرپذیری را از عضویت در سازمان همکاری شانگهای دارند.[14] بنابراین محور این مطالعه بر همگونی اقتصادی و همگرایی تجاری متمرکز است.

الف) تجانس و همگونی درآمد سرانه کشورهای عضو سازمان همکاری‌های شانگهای

تولید ناخالص داخلی سرانه و تجانس و همگونی آن برای 12 عضو دائم و ناظر سازمان طی سال‌های 2000 تا 2019 در جدول 2 ارائه شده است. مطابق اطلاعات جدول، در مقاطع سالیانه، بیشترین و کمترین تولید سرانه از آن روسیه و تاجیکستان بوده و این شکاف فاصله تا انتهای دوره همچنان تداوم داشته است. در این بین، در انتهای دوره، چین، قزاقستان، ایران و بلاروس در مراتب دوم تا پنجم قرار دارند و تاجیکستان‌، قرقیزستان و افغانستان درآمد سرانه پایینی دارند. البته طی دو دهه اخیر برخی اعضا با محوریت چین توانسته‌اند تولید سرانه را به‌طور چشمگیری افزایش دهند، اما طی دوره 2000 تا 2019، آهنگ رشد تولید سرانه ایران پایین بوده است. طی دوره، افزایش معنا‌داری در همگونی و تجانس تولید سرانه اعضای سازمان مشاهده نمی‌شود، چراکه در زمینه همگونی و همسان شدن درآمد سرانه با محوریت متوسط سرانه تولید جهانی، چین، روسیه، قزاقستان، هند و مغولستان به‌طور چشمگیری بهترین عملکرد را شاهد بوده‌اند، ولی تولید سرانه افغانستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ایران چندان بالا نبوده است. در این بین، تولید سرانه، به‌‌رغم رشد نسبی، فاصله و شکاف نسبتاً بالایی با متوسط تولید سرانه جهانی داشته است. بنابراین، امکان تأیید همگونی و تجانس درآمد سرانه در بین اعضای سازمان وجود ندارد. البته نسبت تولید سرانه یکایک اعضا به تولید سرانه جهانی طی دوره افزایش یافته‌ است، ولی شکاف و فاصله تولید سرانه در ابتدا و انتهای دوره همچنان پابرجاست. در دوره بلندمدت از 2000 تا 2019، بالاترین شاخص عملکرد و رشد درآمد سرانه از آن چین، مغولستان، قزاقستان و روسیه با نرخ رشد 10 و بالای 10 درصد بوده است که توانسته‌اند به سطح متوسط درآمد جهانی ارتقا یابند. در مقابل، در بین اعضا، پایین‌ترین رشد توأم با نوسان‌های بالا از آن افغانستان، پاکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ایران بوده است که همچنان بالاترین شکاف و عدم‌تجانس را نسبت به متوسط درآمد جهانی و کشور شاخص سازمان - فدراسیون روسیه - دارند.

همگونی و تجانس درآمد سرانه در بین اعضای سازمان در مقیاس منطقه‌ای طی دوره به‌طور معناداری قابل مشاهده و مورد تأیید نیست، چراکه همگونی و همسان شدن درآمد سرانه با محوریت روسیه (عدد 100)، در ابتدا (سال 2000) و انتهای دوره (2019) برای قزاقستان از ۹/۶۸ به ۱/۸۲ به نفع درآمد سرانه آن کشور بهبود یافته است که همگونی و تجانس درآمد سرانه در بین این دو کشور را تأیید می‌کند. اما در مقابل، فرایند همگونی و تجانس تولید سرانه با محوریت روسیه، برای ایران از ۸/۹۳ به ۳/۶۱، تاجیکستان از ۸/۷ به ۴/۳4 و قرقیزستان از ۶/۱۵ به ۳/۱۱ به‌مراتب ناهمگون و نامتجانس‌تر شده‌ است. همگونی و تجانس تولید سرانه در بین این سه کشور تأیید نمی‌شود. برای‌ نمونه، دامنه درآمد سرانه بین روسیه و ایران در سال 2000 حداکثر 1774 دلار (روسیه) و حداقل 1664 دلار (ایران) به نسبت 100 به 94 بود که در سال 2019 این دامنه و شکاف عمیق‌تر شده است، چون تولید سرانه روسیه طی 2000 تا 2019 با 6/6 برابر رو‌به‌فزونی گذاشته است، حال‌آنکه تولید سرانه در ایران طی دوره بلندمدت تنها ۳/۴ برابر افزایش یافته است و درنتیجه دامنه درآمد سرانه بین روسیه و ایران در سال 2019 حداکثر 11662 و 7146 دلار، به نسبت 100 به ۳/۶۱ افزایش یافته است که نسبت به ابتدای دوره، این دامنه، فاصله و شکاف عمیق‌تر- ۷/۳۲ واحد درصد- شده‌ است.

جدول ۲. تجانس و همگونی در درآمد سرانه اعضای سازمان همکاری شانگهای در دوره بلندمدت 2000 تا 2019

شاخص‌عملکرد و نرخ رشد (%)

تجانس درآمد سرانه با جهان

تولید ناخالص داخلی سرانه (دلار ppp)

 

کشور

 

2019

2015

2010

2005

2000

2019

2015

2010

2005

2000

ردیف

1042.3 (12.43)

87.3

79.7

47.3

24.2

17.5

9923

8107

4478

1755

952

چین

۱

657.4 (9.87)

102.6

88.8

112.4

73.4

32.6

11662

9036

10652

5320

1774

روسیه

۲

782.9 (10.84)

84.2

102.6

95.8

51.0

22.5

9575

10436

9077

3697

1223

قزاقستان

۳

474.7 (8.10)

11.56

11.2

9.3

6.6

5.1

1315

1144

877

481

277

قرقیزستان

۴

286.3 (5.40)

3.5

10.2

7.9

4.7

2.6

398

1039

744

340

139

تاجیکستان

۵

301.4 (5.67)

14.9

21.7

15.0

7.7

10.3

1691

2203

1425

555

561

ازبکستان

۶

514.7 (8.54)

19.7

16.6

14.3

9.9

8.0

2239

1693

1356

717

435

هند

۷

214.6 (3.89)

10.5

13.9

10.8

10.6

10.2

1193

1410

1026

768

556

پاکستان

۸

429.4 (7.56)

62.8

54.2

66.5

43.2

30.6

7146

5516

6300

3135

1664

ایران

۹

766.0 (10.72)

37.0

40.5

28.0

16.0

10.1

4213

4119

2650

1158

550

مغولستان

۱۰

151.46 (2.10)

4.6

11.9

8.0

5.6

6.4

524

1211

755

403

346

افغانستان

۱۱

627.5 (9.62)

57.8

55.3

61.4

43.2

19.3

6570

5623

5818

3134

1047

بلاروس

۱۲

209.18 (3.76)

100

100

100

100

100

11371

10173

9475

7251

5436

جهان

 

                Source: UNCTAD, Handbook of Statistics, 2015-2020.

 

ب) ارزیابی شاخص‌های کلیدی اقتصادی بین‌المللی سازمان همکاری شانگهای و کشورهای عضو آن

۱. اندازه اقتصاد 12 کشور عضو سازمان 20.1 تریلیون دلار معادل ۹/۲۲ درصد اقتصاد جهانی در سال 2019 است. چین با اندازه اقتصاد 14.2 تریلیون دلار (۶/۷۰ درصد از اندازه اقتصاد این سازمان) جایگاه کاملاً مسلط را دارد. هند، روسیه، ایران، پاکستان و قزاقستان به‌ترتیب با سهم ۲/۱۵، ۵/۸، ۶/۲، ۳/۱ و ۹/۰ درصد از اندازه اقتصاد سازمان، در مراتب دوم تا ششم قرار دارند. این 6 کشور جمعاً ۱/۹۹ درصد از اندازه اقتصاد این سازمان را از آن خود دارند. بقیه سهم اندازه اقتصاد سازمان با کمتر از 1 درصد به 6 عضو کوچک سازمان تعلق دارد. در سال 2019، بالاترین و پایین‌ترین درآمد سرانه با 11662 دلار از آن روسیه و 398 دلار از آن تاجیکستان بوده است. از لحاظ درآمد سرانه، چین، قزاقستان، ایران و بلاروس در مراتب دوم تا پنجم قرار دارند. در این سال، بالاترین رشد با ۵/۷ درصد از آن تاجیکستان بوده، حال‌ آنکه کمترین رشد اقتصادی (۰/۸- درصد) به ایران تعلق داشته است.

۲. صادرات و واردات کالای اعضا در سال 2019 به‌ترتیب 3.45 و 3.03 تریلیون دلار بود که ۳/۱۸ و ۷/۱۵ درصد از صادرات و واردات کالای جهان بود. تراز تجارت کالای سازمان با رقم چشمگیر 157.1 میلیارد دلار مثبت بود که از تراز تجاری مثبت چین و روسیه نتیجه می‌شد. بین اعضای سازمان، چین با 2.5 و 2.1 تریلیون دلار صادرات و واردات، به‌ترتیب ۵/۷۲ و ۶/۶۸ درصد از صادرات و واردات این سازمان را داشته است. هند، روسیه، ایران، قزاقستان و بلاروس به‌ترتیب در صادرات و واردات کالا در مراتب دوم تا ششم بوده‌اند. تراز تجارت کالای چین، روسیه، ایران و قزاقستان با ارقام قابل‌ملاحظه مثبت (مازاد تراز تجارت کالایی)، در مقابل تراز تجارت کالای منفی هند، بلاروس، قرقیزستان و افغانستان (کسری تراز تجارت کالایی) قرار دارد. کمابیش این تحلیل برای تجارت (صادرات و واردات)، خدمات و تراز حساب‌ جاری اعضا نیز موضوعیت دارد.

۳. رابطه مبادله قیمتی (به سال پایه 2015= 100) تجارت کالایی کشورهای عضو سازمان در سال 2019 بالاتر از 100 بود و در این بین بالاترین رابطه مبادله 126 و از آنِ مغولستان و پایین‌ترین رابطه مبادله 93 و از آنِ چین بوده است. رابطه مبادله قیمتی تجارت کالایی ایران، قزاقستان، قرقیزستان و روسیه با بیش از 110، در مراتب بعدی واقع است.

۴. در سال 2019، جریان ورودی سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی به این سازمان 236.8 میلیارد دلار بود که ۴/۱۵ درصد از جریان ورودی آن در جهان بوده است. چین با 141.2 میلیارد دلار جریان ورود سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و ۶/۵۹ درصد جریان ورودی سازمان، رتبه نخست را داشته است. پنج کشور هند، روسیه، قزاقستان، پاکستان و ایران به‌ترتیب با ۴/۲۱، ۴/۱۳، ۳/۱، ۹/۰، ۶/۰ درصد در مراتب دوم تا ششم جریان ورودی سازمان قرار داشته‌اند.

۵. از شاخص‌های مهم اقتصاد کلان که معیار مهمی در مورد ثبات محیط اقتصاد کلان محسوب می‌شود، نرخ تورم است. در شرایطی که 10 کشور عضو سازمان، تورم کمتر از 10 درصد را در سال 2019 تجربه کرده‌اند، ایران با تورم ۹/۳۹ درصد بالاترین نرخ تورم را نه‌تنها در منطقه، بلکه حتی در جهان داشته است.

۶. تجارت خدمات در مقایسه با تجارت کالا در سازمان سهم پایین‌تری از تجارت جهانی دارد. درحالی‌که این سازمان در تجارت کالایی با تراز تجاری کالایی کاملاً مثبت (مازاد تراز تجارت کالایی) مواجه بوده، در تجارت خدمات با تراز تجارت خدمات کاملاً منفی (کسری تراز تجارت خدمات) مواجه بوده است. درواقع، اعضای سازمان با محوریت چین، اقتصادهای تولید صنعتی صادرات‌محور هستند تا اقتصادهای خدمات‌محور.

۷. از ارزیابی شاخص‌های کلیدی اقتصادی سازمان نتیجه می‌شود که بازیگر نخست، چین است. از جنبه اندازه اقتصاد، و سرمایه‌گذاری هند، روسیه، ایران، پاکستان، قزاقستان و بلاروس در مراتب دوم تا ششم قرار دارند و پنج کشور افغانستان، قرقیزستان، تاجیکستان، مغولستان و ازبکستان در مراتب آخر قرار دارند. در این بین، رشد اقتصادی‌، جریان سرمایه‌گذاری خارجی و نرخ تورم ایران در مقایسه با دیگر اعضای سازمان نامناسب ارزیابی می‌شود.

جدول ۳. شاخص‌های کلیدی اقتصادی-‌تجاری بین‌المللی اعضای سازمان همکاری شانگهای در سال 2019

جمعیت

تورم

جریان FDI

اندازه اقتصاد

حسابجاری

تجارت خدمات

تجارت کالایی

شرح

ورودی

خروجی

رشد

GDPسرانه

GDP

واردات

صادرات

رابطه‌مبادله

واردات

صادرات

میلیون‌نفر

درصد

M$

M$

درصد

دلار

B$

M$

B$

B$

2015=100

B$

B$

1433.8

2.9

141225

117120

6.1

9923

14227.4

141.3+

500.7

283.2

93

2078.4

2499.5

1. چین

145.87

4.5

31735

22530

1.3+

11662

1701.1

65.3+

98.8

62.7

109

254.6

419.9

2. روسیه

18.55

5.2

3118

2592-

4.5+

9575

177.6

6.5-

11.4

7.8

115

37.6

57.3

3. قزاقستان

6.42

1.1

209

3

4.5+

1315

8.4

0.9-

1.0

1.2

111

4.9

2.0

4. قرقیزستان

9.3

7.8

213

23

7.5

398

3.7

0.19-

0.49

0.24

110

3.35

1.25

5. تاجیکستان

33.0

14.5

2286

3

5.6

1691

55.8

0.19-

5.4

3.1

106

21.9

14.0

6. ازبکستان

1366.4

7.7

50553

12104

5.3+

2239

3059.4

29.8-

179.2

214.4

96

486.1

324.3

7. هند

216.6

10.6

2218

7-

1.9+

1193

258.4

7.1-

9.3

5.4

109

50.3

23.3

8. پاکستان

82.9

39.9

1508

85

8.0-

7146

529.4

...

-

-

115

41.8

65.7

‌9. ایران

3.2

7.3

2443

127

4.9+

4213

13.5

2.2-

3.0

1.4

126

6.1

7.6

10. مغولستان

38.0

2.3

39

26

2.4+

524

19.9

3.8-

1.3

0.7

108

7.3

0.98

11. افغانستان

9.45

5.6

1290

7-

1.2+

6570

62.1

1.2+

5.8

9.6

101

39.5

33.0

12. بلاروس

3363.49

...

236837

152021

...

...

20116.8

157.1

816.4

589.7

...

3031.9

3448.8

جمع اعضا

43.61

...

15.4

11.6

...

...

22.9

35.5

14.0

9.6

...

15.7

18.3

سهم از جهان (%)

7713.5

3.1

1539900

1313700

2.6+

11371

87710.21

442.8+

5826.3

6144.0

101

19263.2

18833.0

جهان

Source: Ibid., 2021: 86-97.

ج) تحلیل شرکای طبیعی تجارت کالایی (صادرات و واردات) جهانی و درونمنطقه‌ای سازمان

با بررسی شرکای تجاری (صادرات‌ و واردات) نخست جهانی‌ و شرکای منطقه‌ای اعضا در سال 2020 نتیجه می‌شود که:

۱. 12 کشور عضو سازمان از منظر شرکای تجاری طبیعی جهانی و منطقه‌ای به سه گروه قابل دسته‌بندی هستند:

- پنج کشور با شرکای تجاری طبیعی منطقه‌ای: دست‌کم نزدیک به 40% تجارت با پنج کشور اعضای سازمان است. مغولستان با 90% صادرات و 63‌% واردات، بلاروس با 52% صادرات و 70% واردات، افغانستان با 88٪ صادرات و 71% واردات، قزاقستان با 41% صادرات و 57% واردات، قرقیزستان با 39% صادرات و 76% واردات با اعضای سازمان تجارت دارند. این کشورها با اندازه اقتصاد و تجارت کوچک‌تر، بیشترین محصولات را به این سازمان صادر و وارد می‌کنند.

- کشورهای با شرکای تجاری طبیعی فرامنطقه‌ای: هرچه اندازه اقتصاد و تجارت کشور بزرگ‌تر باشد، شرکای تجاری فرامنطقه‌ای اهمیت بیشتری می‌یابد. چین تنها با اعضای سازمان 6% صادرات و 5% واردات؛ هند 9% صادرات و 18% واردات؛ پاکستان 13% صادرات و 31% واردات و روسیه 31% صادرات و 34% واردات دارند. این کشورها به‌ویژه چین با اندازه تجارت کالایی بالا، بخش اعظم تجارت با شرکای فرامنطقه‌ای را انجام می‌دهند.

- تجارت کالایی با صادرات و واردات نامتقارن: تعدادی از اعضا با وجود آنکه قسمت مهمی از واردات خود را از اعضا تأمین می‌کنند، اما بخش مهمی از محصولات خود را به خارج از منطقه صادر می‌کنند. برای نمونه، ازبکستان 57% از واردات خود را از اعضا تأمین می‌کند، اما فقط به اعضا 27% صادرات داشته است.

۲. در بین اعضا، چین بازار نخست صادرات و واردات را از آن خود کرده است و بیش از نیمی از اعضا ازجمله روسیه، ازبکستان، هند، پاکستان، ایران‌ و مغولستان است. از این جنبه، روسیه، هند، قزاقستان، بلاروس‌ و ایران در مراتب دوم تا ششم قرار دارند. در این بین، قزاقستان و بلاروس از توسعه تجارت دوجانبه متوازن برخوردار بوده‌اند و شریک تجاری طبیعی متقابل درون‌منطقه‌ای یکدیگر هستند. آمریکا، آلمان، ژاپن، کره جنوبی و ترکیه شرکای فرامنطقه‌ای بسیاری از اعضا هستند.

۳. برخی از کشورها قسمت قابل‌ملاحظه واردات خود را از اعضای سازمان تأمین و قسمت مهمی از صادرات خود را به این کشورها روانه می‌کنند. بلاروس، قزاقستان، تاجیکستان و قرقیزستان بخش مهمی از صادرات خود را به بازار این سازمان روانه می‌کنند و در مقابل، چین، ایران، هند و روسیه صادرات کمتری را به این سازمان عرضه کرده‌اند. بلاروس، قزاقستان و قرقیزستان بخش مهمی از واردات خود را از بازار این سازمان تأمین می‌کنند و در مقابل، ایران و روسیه کمترین واردات نسبی را از این سازمان دارند. اقتصادهای کوچک و متوسط سازمان شامل تاجیکستان و قرقیزستان قسمت مهمی از تجارت خود را با این سازمان انجام می‌دهند. البته تجارت درون‌منطقه‌ای دوجانبه سازمان حداکثر کمتر از 10٪ است و پایین ارزیابی می‌شود.

۴. در این بین، برخی کشورها شرکای تجاری طبیعی متقابل منطقه‌ای هستند. روسیه، قزاقستان و بلاروس شرکای تجاری صادراتی نخست اعضا هستند. این کشورها برای یکایک اعضا یکی از چهار شریک نخست صادراتی هستند. روسیه، قزاقستان و بلاروس به‌طور متقابل بخش مهمی از صادرات و واردات خود را با این کشورها مبادله کرده‌اند. در این بین، چین، ایران، هند و پاکستان شرکای تجاری صادراتی و وارداتی نامتقارن هستند.

۵. نظر به ناهمگونی نسبی اندازه صادرات و واردات اعضای سازمان، امکان توسعه تجارت درون‌منطقه‌ای بالا هم‌پای اقتصادهای بزرگ با درآمد سرانه بالا میسر نیست، مگر آنکه در بلندمدت کشورهای با درآمد پایین نظیر تاجیکستان، قرقیزستان، افغانستان و مغولستان در مسیر رشد بالا قرار گیرند و اندازه اقتصاد و درآمد سرانه آنها تا چند برابر اندازه فعلی افزایش یابد و متعاقباً تجارت آنها گسترش یابد و متنوع‌تر شود. تاکنون توسعه تجارت درون‌منطقه‌ای به‌ویژه برای اعضای با توسعه تجارت درون‌منطقه‌ای بالا متأثر از اقدام‌های اصلاحی ناشی از سیاست تجارت منطقه‌ای نبوده است، بلکه این کشورها شرکای تجاری طبیعی درون‌منطقه‌ای از قبل از شکل‌گیری سازمان به‌شمار می‌آیند.

د) سیاست تجاری با محوریت تعرفه‌های گمرکی واردات برای اعضای سازمان

مطابق اطلاعات آماری میانگین ساده / وزنی نرخ‌های تعرفه کامله‌الوداد و کاربردی یا جاری واردات 12 کشور عضو سازمان طی مقاطع 2005، 2010 و 2015 از گزارش سالیانه کنفرانس تجارت و توسعه ملل متحد (آنکتاد)، می‌توان نتیجه گرفت:

۱. کامل‌ترین اطلاعات تعرفه گمرکی برای تمامی کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای به‌ویژه بازیگران کلیدی چین و روسیه درج شده است. در این بین، اطلاعات آمار تعرفه گمرکی ایران ناقص، نامعتبر، پراکنده و غیر روزآمد است.

۲. در ابتدای دوره، تعرفه واردات برای 12 عضو سازمان نشان می‌دهد که پایین‌ترین تعرفه‌ها به قزاقستان، قرقیزستان و مغولستان با تعرفه سراسری کمتر از 5% تعلق دارد، حال آنکه بالاترین تعرفه‌های واردات از آن ایران (۸/۴۱%)، هند (۶/٪۳۲) و پاکستان (۷/۲۴%) بوده است. طی دوره مورد مطالعه، اصلاحات اساسی کاهشی برای برخی اعضای کلیدی سازمان با تعرفه بالا رخ داده است، به‌طوری‌که طی دوره، تعرفه‌های واردات اعضا شامل هند از ۶/۳۲ به ۸/۸ درصد، پاکستان از ۷/۲۴ به ۶/۱۲ درصد، چین از ۸/۱۵ به ۷/۸ درصد، ایران از ۸/۴۱ به ۲/۲۷ درصد، بلاروس از 10 به ۹/۶ درصد و روسیه از ۶/۱۰ به ۹/۶ درصد کاهش یافته است.

۳. در انتهای دوره، سطح تعرفه گمرکی 9 کشور از 12 عضو به کمتر از 10 درصد رسیده است و در ایران، پاکستان و ازبکستان، تعرفه گمرکی بالاتر از 10 درصد بوده است. ایران با سطح تعرفه ۲/۲۷ درصد بالاترین سطح تعرفه را برای واردات در بین اعضا دارد، حال ‌آنکه 9 کشور از 12 کشور سطح تعرفه کمتر از 10 درصد را برای واردات وضع کرده‌اند.

۴. میانگین ساده تعرفه‌ها نشانگر میانگین نرخ تعرفه مصوب در جداول مقررات گمرکی کشورهاست (نرخ تعرفه که در کتاب مقررات گمرکی کشورها مشاهده می‌شود)، اما میانگین وزنی تعرفه گویای آن است که با نرخ تعرفه وضع ‌شده، چه میزان واردات در عمل انجام شده است (نرخ تعرفه مؤثر). بالاترین شکاف برای این دو میانگین ساده و وزنی تعرفه‌ها از آن ایران و پایین‌ترین شکاف از آن روسیه بوده است. شکاف و فاصله بین میانگین ساده و وزنی ریشه در مداخلات پردامنه و وسیع دولت در تجارت ازجمله کنترل‌های قیمتی، پرداخت یارانه‌ها، حمایت‌ها، انحراف‌ها، قیمت‌گذاری دستوری و شکاف نرخ ارز ریشه دارد.

۵. در بین اعضا، به‌جز ایران همگونی و تجانس در میانگین ساده و وزنی تعرفه برای انواع محصولات و تولیدات صنعتی مشاهده می‌شود. در دوره مورد مطالعه، روند میانگین ساده به‌ویژه وزنی، تعرفه گمرکی برای تمامی محصولات و تولیدات صنعتی با آهنگ و شیبی ملایم برای اعضا روبه‌کاهش بوده است. در مورد دامنه میانگین ساده و وزنی تعرفه برای انواع محصولات و تولیدات صنعتی اعضا هماهنگی و همگونی مشاهده می‌شود. درواقع، برای اعضا دامنه تعرفه گمرکی در انواع محصولات با پراکنش بالایی مواجه نبوده، این در حالی است که دامنه تعرفه گمرکی برای انواع محصولات صنعتی در ایران ناهمگون است. تعدادی از کشورها، پیش از عضویت در سازمان، در چارچوب جامعه کشورهای مستقل مشترک‌المنافع[15] از سیاست تجاری هماهنگ و مشترک برخوردار بوده‌اند، به‌طوری‌که در انتهای دوره مورد مطالعه به یک سیاست تجاری واحد و مشترک دست یافته‌اند.

۶. سیاست تجاری ایران صرفاً به تعرفه‌های گمرکی محدود نمی‌شود. در شرایط خاص بین‌المللی اقتصاد ایران با محوریت تحریم‌های پردامنه، انواع موانع تجاری غیرتعرفه‌ای و مداخلات و کنترل‌ها در قالب ممنوعیت‌ها، مجوزها و محدودیت‌ها بر سیاست تجاری سلطه دارد و سیاست تجاری ایران از شفافیت، پیش‌آگاهی و پیش‌بینی‌پذیری فاصله دارد.

۷. نظر به اینکه اندازه اقتصاد، تجارت (صادرات و واردات) کالا و خدمات و جریان ورودی و خروجی سرمایه‌گذاری خارجی نیمی از اعضای سازمان به‌ویژه چهار کشور تاجیکستان، قرقیزستان، مغولستان و افغانستان بسیار پایین است، در ادامه این چهار کشور از پژوهش حذف و کارآمدی و همگرایی تجارت هشت کشور منتخب مورد مطالعه و ارزیابی قرار می‌گیرد.

ه) ارزیابی کارآمدی و همگرایی تجارت در سازمان همکاری شانگهای

جدول 4 جریان تجارت (صادرات و واردات) دوجانبه و جهانی اعضای سازمان را در مقاطع سال‌های 2001 تا 20۲۰ نشان می‌دهد. ارزیابی نتایج محاسبات کارآمدی تجارت برای سازمان و بازیگران کلیدی گویای آن است که:

  1. صادرات و واردات جهانی سازمان به‌ترتیب از ۳۶/۲ و ۱۳/۲ تریلیون دلار در سال 2010 به ۳۳/۳ و ۷۹/۲ تریلیون دلار در سال 2020 رسیده و با شاخص عملکرد ۱/۱۴۱ و ۰/۱۳۱ و نرخ رشد سالیانه ۵/۳ و ۷/۲ درصد طی این مدت مواجه بوده است. این در حالی است که صادرات و واردات درون‌منطقه‌ای سازمان به‌ترتیب از ۵/۱۸۸ و ۸/۲۳۵ میلیارد دلار در سال 2010 به ۶/۳۰۳ و ۴/۳۳۰ میلیارد دلار در سال 2020 رسیده و با شاخص عملکرد ۱/۱۶۱ و ۱/۱۴۰ و نرخ رشد سالیانه ۹/۴ و ۴/۳ درصد طی این مدت روبه‌افزایش گذاشته است. سهم صادرات و واردات درون‌منطقه‌ای از صادرات و واردات جهانی سازمان از ۰/۸ و ۱/۱۱ درصد در سال 2010 به ۱/۹ و ۸/۱۱ درصد در سال 2020 روبه‌بهبود گذاشته است. ملاحظه می‌شود که در دهه اخیر، رشد تجارت (صادرات و واردات) درون‌منطقه‌ای به‌مراتب از رشد تجارت (صادرات و واردات) جهانی آن سازمان، بیشتر بوده است. همچنین، ارزش و آهنگ رشد صادرات درون‌منطقه‌ای سازمان از ارزش و آهنگ رشد واردات آن پایین‌تر بوده است. آهنگ رشد تقاضا برای واردات درون‌منطقه‌ای از آهنگ رشد تولید برای صادرات درون‌منطقه‌ای پرشتاب‌تر بوده است.
  2. هم‌اکنون پرسش این است که آهنگ رشد تجارت (صادرات و واردات) درون‌منطقه‌ای این سازمان هماهنگ و همسو با توسعه تجارت جهانی اعضا (ایجاد تجارت) اتفاق افتاده است یا نه (انحراف تجارت)؟ در پاسخ باید اذعان داشت که در یک دهه اخیر آهنگ رشد تجارت (صادرات و واردات) درون‌منطقه‌ای این سازمان بیشتر از آهنگ رشد و توسعه تجارت جهانی آن سازمان بوده است. شاخص شدت صادرات و واردات این سازمان به‌ترتیب از ۵۱/۰ و ۷۹/۰ در سال 2010 به ۵۶/۰ و ۷۴/۰ در سال 2020 تغییر کرده است. این تغییر شاخص گویای آن است که اولاً میزان تجارت (صادرات و واردات) درون‌منطقه‌ای این سازمان در یک دهه گذشته، حداکثر کمتر از 10 درصد بوده است و علت عمده آن حضور بازیگران کلیدی در سازمان ازجمله چین و هند است که بخش اعظم تجارت (صادرات و واردات) آنها با خارج از این سازمان انجام می‌شود؛ ثاًنیا، تجارت (صادرات و واردات) درون‌منطقه‌ای تأثیر معنا‌داری در توسعه تجارت (صادرات و واردات) جهانی نداشته‌ است.
  3. پرسش دیگر اینکه چه اعضایی، شاهد بیشترین توسعه تجارت و منافع تجاری (ایجاد تجارت) بوده‌اند و در مقابل چه اعضایی با انحراف تجارت روبه بوده‌اند؟ در پاسخ، اعضای سازمان را در سه گروه می‌توان دسته‌بندی کرد:

- گروه کشورهای پیشرو / پیشگام در توسعه تجارت: گروه کشورها با محوریت چین و هند توانسته‌اند توسعه تجارت درون‌منطقه‌ای را هماهنگ و همسو با توسعه تجارت جهانی پیش برند، چراکه سهم صادرات جهانی چین از ۳/۴ درصد در سال 2001 به ۵/۱۰ و 15 درصد در سال‌های 2010 و 2020 رسیده و ۴۴/۲ و ۴۹/۳ برابر شده است، درحالی‌که صادرات درون‌منطقه‌ای چین از ۵/۲ درصد در سال 2001 به ۳/۶ و ۲/۶ درصد در دو سال 2010 و 2020 رسیده و ۵/۲ برابر شده است. همچنین، سهم صادرات جهانی هند از ۷/۰ درصد در سال 2001 به ۲/۱ و ۶/۱ درصد در سال‌های 2010 و 2020 رسیده و ۷/۱ و ۳/۲ برابر شده است، درحالی‌که صادرات درون‌منطقه‌ای هند از ۲/۵ درصد در سال 2001 به ۷/۴ و ۳/۲۰ درصد در سال‌های 2010 و 2020 رسیده و ۹/۰ و ۹/۳ برابر شده است. بنابراین، آهنگ رشد صادرات درون‌منطقه‌ای چین و هند هماهنگ و همسو با آهنگ رشد صادرات جهانی بوده است. توسعه صادرات جهانی آن دو اساساً مرهون توسعه صادرات فرامنطقه‌ای آن با جهان، اروپا و آمریکا بوده است.

- گروه کشورهای توسعه‌نیافته در تجارت: منظور از گروه کشورهای توسعه‌نیافته؛ کشورهایی است که هم در توسعه تجارت درون‌منطقه‌ای و هم در توسعه تجارت جهانی، توفیقی به‌دست نیاورده‌اند. ایران نمونه و مصداق بارز این گروه است، چراکه سهم صادرات جهانی ایران از ۳۹/۰ درصد در سال 2001 به ۶۷/۰ و ۱۶۵/۰ درصد در سال‌های 2010 و 2019 رسیده و پرنوسان و روبه‌افول بوده است، درحالی‌که صادرات درون‌منطقه‌ای ایران از ۱/۱۳ درصد در سال 2001 به ۲/۳۰ و ۵/۵۸ درصد در دو سال 2010 و 2019 رسیده است. بنابراین، آهنگ رشد صادرات درون‌منطقه‌ای ایران، نه‌تنها هماهنگ و همسو با آهنگ رشد و توسعه صادرات جهانی نبوده است، بلکه توسعه تجارت بین‌الملل ایران روبه‌افول است. درواقع، هم‌اینک که مسئله عقب‌ماندگی توسعه تجارت ایران آشکار است، باید تدابیر بنیادینی برای این عقب‌ماندگی اندیشیده شود.

- گروه کشورهای با توسعه تجارت درون‌زای منطقه‌ای (متوازن و متقارن): این گروه کشورهایی هستند که توسعه تجارت درون‌منطقه‌ای با توسعه تجارت جهانی آنها متوازن و هم‌افزا بوده است. کشورهای مستقل مشترک‌المنافع عضو سازمان، با محوریت قزاقستان و بلاروس در این گروه قرار دارند، چراکه اولاً بخش مهمی از تجارت آنها با کشورهای منطقه عضو سازمان صورت‌ می‌گیرد و ثانیاً توسعه تجارت جهانی آنها با شیب ملایم روبه‌بهبود است.

 

 

جدول ۴. جایگاه ایران و سازمان همکاری شانگهای در تجارت جهانی‌و روند تجارت آنها {جریان تجارت (صادرات و واردات) بین اعضای منتخب طی سال‌های 2010، 2015 و 2020}

شرح (افقی: صادرات، عمودی: واردات)

چین

روسیه

هند

ایران

پاکستان

قزاقستان

ازبکستان

بلاروس

صادرات به سازمان

صادرات به جهان

کارآمدی تجارت منطقه‌ای

میلیون دلار

1 سهم از سازمان

میلیون دلار

2 سهم از جهان

1به2

شاخص‌عملکرد

(1) چین

2001

2010

2015

2019

2020

-

-

-

-

-

2710.5(12)

29612.1(9)

34809.9(15)

49484.5(13)

50584.5(14)

1895.8(18)

40914.0(7)

58262.0(7)

74924.3(7)

66727.0(9)

888.6(30)

11092.2(32)

17831.2(28)

9608.7(37)

8510.1(42)

815.0(32)

6937.8(36)

16481.2(26)

16183.5(30)

15366.7(30)

327.7(33)

9320.4(33)

8427.4(38)

12807.0(34)

11707.2(36)

50.7(98)

1181.0(87)

2236.4(82)

5044.6(54)

5145.6(55)

8.8(131)

795.6(113)

747.2(106)

1777.7(86)

2113.3(86)

6697.1

99853.1

138795.3

169829.7

160154.4

2.517

6.329

6.083

6.80

6.182

266098.2

1577763.8

2281855.9

2498569.9

2590607.7

4.34

10.45

13.90

13.34

15.00

0.580

0.606

0.438

0.510

0.412

100

104.42

75.45

87.93

71.06

(2) روسیه

2001

2010

2015

2019

2020

5596.0(6)

19783.0(3)

27308.0(2)

56791.6(1)

49146.3(1)

-

-

-

-

-

1120.4(19)

5406.3(18)

5454.5(16)

7308.1(15)

5798.2(15)

904.0(24)

3359.0(39)

1019.0(34)

1197.5(45)

1423.5(45)

57.3(59)

104.3(82)

95.7(91)

168.7(64)

496.9(64)

2778.0(14)

10690.4(10)

10451.1(8)

14050.8(7)

14051.5(7)

409.1(37)

1663.5(34)

2160.6(32)

3908.2(18)

4659.6(18)

5249.4(4)

18080.6(6)

15206.0(4)

20545.0(5)

15980.0(5)

11490.4

21142.0

29258.0

108328.7

34572.4

11.51

5.38

8.57

25.62

10.26

99868.4

392674.0

341465.0

422777.2

337105.4

1.63

2.596

2.100

2.274

1.967

7.061

2.072

4.081

11.266

5.216

100

29.34

57.80

159.55

73.87

(3) هند

2001

2010

2015

2019

2020

922.5(3)

17440.0(3)

9539.5(4)

54288.2(2)

49320.6(2)

839.6(28)

1393.2(35)

1610.9(35)

2871.2(31)

2559.2(31)

-

-

-

-

-

253.3(18)

2509.3(31)

3124.1(30)

3855.0(30)

2243.7(33)

164.6(33)

2235.8(37)

1961.6(40)

1186.2(49)

282.4(88)

54.5(74)

146.2(84)

166.6(106)

193.7(100)

225.7(96)

10.5(126)

56.6(114)

107.8(106)

193.5(91)

260.8(91)

2.4(142)

29.8(134)

59.6(67)

56.0(138)

58.9(138)

2281.8

8567.7

17173.9

63604.0

55903.1

5.20

4.71

6.51

19.68

20.29

43878.5

181860.9

263889.0

323250.7

275488.7

0.716

1.205

1.608

1.725

1.595

7.263

3.909

4.049

11.406

12.721

100

390.90

55.75

157.05

175.16

(4) ایران (نظر به عدم گزارش ایران، صادرات ایران از شرکای تجاری به‌دست آمده است)

2001

2010

2424.0(22)

18300.9(17)

34.5(69)

271.6(63)

266.9(31)

11078.3(8)

-

-

301.7(11)

883.6(11)

11.0(40)

26.4(50)

81.7(...)

67.5(...)

0.82(80)

7.6(75)

3120.6

30635.9

13.055

30.238

23904.0

101316.0

0.39

0.670

33.47

45.13

100

134.82

2015

2019

2020

16034.6(24)

13401.6(33)

6401.9(47)

240.0(61)

391.4(61)

796.8(70)

6279.7(20)

3375.4(32)

297.1(78)

-

-

-

260.9(30)

532.6(24)

371.8(28)

69.8(37)

80.7(38)

107.9(30)

237.6(...)

203.4(16)

107.0(23)

11.7(73)

9.2(72)

12.0(68)

23134.3

17994.3

8094.5

36.721

58.526

68.736

63000.0

30745.9

11776.2

0.388

0.165

0.069

94.61

365.79

996.17

282.64

1092.75

2975.96

(5) پاکستان

2003

2010

2015

2019

2020

259.6(13)

1435.9(3)

1934.9(2)

4042.3(2)

4141.8(2)

16.8(56)

144.3(27)

160.9(28)

141.6(28)

144.5(28)

83.5(25)

275.0(15)

312.3(14)

 

 

82.1(26)

182.2(30)

32.3(61)

 

 

-

-

-

-

-

10.0(73.0)

5.9(115)

12.8(72)

83.5(47)

59.1(47)

3.3(105)

2.7(118)

2.0(119)

22.6(72)

25.2(72)

0.8(135)

0.28(145)

0.4(146)

1.0(134)

1.1(134)

867.4

3733.0

4182.9

4291.0

4371.7

7.3

17.43

18.94

18.02

19.66

11930.1

21413.1

22089.0

23818.8

22237.2

0.195

0.142

0.135

0.127

0.129

37.44

122.75

140.29

141.88

152.40

100

327.88

374.76

379.02

407.10

(6) قزاقستان

2010

10122.1(1)

2703.0(4)

117.0(32)

1092.0(22)

16.0(58)

-

1101.2(16)

41.5(41)

16261.0

28.41

57244.0

0.378

75.16

100

2015

2019

2020

5480.1(2)

7823.4(1)

9004.0(1)

4334.0(3)

5602.5(3)

4899.5(3)

220.1(19)

1572.7(9)

1992.0(7)

565.8(16)

299.5(28)

129.0(32)

1.5(67)

1.9(74)

16.1(52)

-

-

-

942.3(8)

1981.6(6)

2133.3(5)

53.5(44)

101.5(36)

69.6(38)

12960.6

18097.4

20148.5

28.3

31.35

42.92

45722.0

57722.9

46949.7

0.281

0.310

0.274

100.71

101.13

156.64

134.0

134.88

208.42

(7) ازبکستان

2019

2020

1767.6(2)

1282.1(2)

2067.2(2)

1161.8(3)

10.1(30)

13.9(27)

208.5(8)

135.9(9)

93.8(11)

97.4(11)

1237.3(4)

732.3(5)

-

-

44.4(13)

37.3(14)

6710.2

5030.0

46.78

38.32

14344.7

13127.3

0.077

0.076

607.53

504.21

 

 

(8) بلاروس

2001

2010

2015

2019

2020

143.1(8)

475.8(8)

780.7(8)

634.7(9)

745.2(8)

3962.7(1)

9953.7(1)

10398.4(1)

13624.1(1)

13004.5(1)

65.0(15)

330.8(9)

316.5(12)

389.1(11)

400.0(12)

37.9(19)

97.2(25)

39.0(41)

17.7(64)

10.0(78)

2.1(76)

33.7(53)

43.8(38)

35.0(46)

31.7(49)

28.5(22)

464.8(9)

525.1(11)

736.8(9)

725.8(9)

16.6(33)

95.1(26)

37.5(42)

186.6(12)

235.6(14)

 

-

-

-

-

4270.7

11606.5

12244.7

15803.9

15325.0

57.32

45.91

45.93

46.86

52.52

7450.6

25283.5

26660.4

33726.1

29179.4

0.122

0.167

0.164

0.181

0.169

469.84

274.91

280.06

258.90

310.77

100

58.81

59.91

55.10

66.14

واردات از کشورها

2010

67225.0

45708.9

58121.4

18332.0

10211.2

20654.1

4167.6

11391.1

188498.8

7.996

2357555.3

15.619

0.512

100

2015

2019

2020

61077.8

138749.4

120041.9

51554.1

74182.5

73150.8

70845.1

87579.7

75228.2

22611.4

15186.9

1656.5

18844.7

18201.7

16663.0

19652.8

29189.8

27609.5

5721.2

11940.5

...

15271.2

20689.5

16090.7

237750.1

404659.2

303599.6

7.809

11.886

9.127

3044681.3

3406956.2

3326471.6

18.551

18.173

19.260

0.933

0.654

0.561

182.2

127.74

109.63

سهم واردات از کشورها

2010

2015

2019

2020

4.814

3.632

6.706

5.840

19.969

29.077

30.428

31.571

16.606

18.128

18.288

20.442

32.912

56.529

36.861

...

27.230

42.829

36.331

36.382

86.059

64.225

76.015

72.466

 

47.702

 

 

 

32.654

50.414

53.866

40.760

 

 

 

 

 

 

واردات از جهان

2010

1396.0

228.9

350.0

55.7

37.5

24.0

 

34.9

235811.3

11.087

2127000

13.867

0.799

100

2015

2019

2020

1681.7

2069.0

2055.6

177.3

243.8

231.7

390.8

478.9

368.0

40.0

41.2

...

44.0

50.1

45.8

30.6

38.4

38.1

12.0

21.9

20.0

30.3

39.5

32.8

265578.3

395720.0

330440.1

11.035

13.267

11.835

2406700

2982800

2792000

14.527

15.633

15.907

0.760

0.850

0.744

95.12

106.38

93.12

سهم از واردات‌ جهان

2010

9.101

1.492

2.282

0.363

0.179

0.156

...

0.228

 

 

 

 

 

 

2015

2019

2020

10.151

10.844

11.712

1.070

1.278

1.320

2.359

2.510

2.097

0.249

0.216

...

0.266

0.263

0.261

0.232

0.201

0.217

0.072

0.115

0.114

0.183

0.207

0.187

 

 

 

 

 

 

Source: IMF، Direction of Trade Statistics Yearbook، 2010-2015, Trade Map, 2019-2020.

 

۴. جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

نتایج پژوهش در محورهای تجانس و همگونی اقتصادی، شاخص‌های توسعه و اقتصاد بین‌الملل، شرکای تجاری طبیعی منطقه‌ای و جهانی، روندهای سیاست تجاری، و ارزیابی کارآمدی و همگرایی تجارت درون و فرا منطقه‌ای سازمان همکاری شانگهای با محوریت جایگاه تجارت بین‌الملل ایران طی دوره بلندمدت 2020-2000 گویای آن است که:

  1. در ادبیات تجارت مطرح می‌شود که همگرایی منطقه‌ای بین دو کشور توسعه‌یافته، موجب همگونی درآمد سرانه آنها می‌شود ولی این فرایند بین دو کشور درحال‌توسعه با اختلاف سطح توسعه موجب تشدید نابرابری و ناهمگونی درآمد سرانه آنها می‌شود. در بین اعضای سازمان، شکاف و دامنه پراکنش درآمد سرانه طی دوره بلندمدت مذکور، نه‌تنها کم نشده، بلکه شکاف درآمدی آنها عمیق‌تر نیز شده است. درواقع، طیف کشورهایی با عملکرد اقتصادی بالا و ضعیف منطقه‌ای / جهانی از جنبه همگونی درآمد سرانه اعضا طی مدت مذکور مشاهده می‌شود. البته هنوز در خصوص عملکرد سازمان نظر قطعی نمی‌توان ارائه کرد، چراکه فرایند همگونی درآمد سرانه بین اعضا می‌تواند متأثر از اقدام‌ها و سیاست‌های اقتصادی اصلاحی خاص سازمان باشد که هنوز اقدام‌ها و سیاست تجاری جدّی اتخاذ نشده است.
  2. ارزیابی شاخص‌های اقتصاد کلان بین‌المللی اعضا ازجمله شاخص‌های کلان اقتصادی، تجارت کالا و خدمات و جریان سرمایه‌گذاری خارجی مطابق جدیدترین اطلاعات آماری گویای آن است که تحولات شایان توجهی در بسیاری از اعضا با محوریت چین و هند رخ داده است، اما در این میان، اوضاع اقتصاد کلان بین‌الملل ایران ازجمله رشد اقتصادی، تورم و جریان سرمایه‌گذاری خارجی در مقیاس جهانی و حتی در بین اعضا، مناسب ارزیابی نمی‌شود.
  3. با تحلیل شرکای طبیعی تجارت (صادرات و واردات) کالایی (6 شریک نخست) جهانی و منطقه‌ای اعضای سازمان، می‌توان اعضا را در سه گروه کشورهای با اقتصاد بزرگ مبتنی‌بر توسعه تجارت فرامنطقه‌ای با محوریت چین و هند، گروه کشورهای با اقتصاد کوچک مبتنی‌بر توسعه تجارت کاملاً درون‌منطقه‌ای (6 کشور از 12 کشور با اقتصاد کوچک) و گروه کشورهای با تجارت نامتقارن (تولید صادراتی فرامنطقه‌ای) ازجمله ایران اشاره کرد.
  4. مطالعه روندهای سیاست تجاری اعضا در دوره بلندمدت نشان می‌دهد که بسیاری از اعضا به اقدام‌ها و اصلاحات اساسی کاهشی در سیاست تجاری با هدف تسهیل توسعه تجارت دست‌ یافته‌اند، به‌طوری‌که سطح تعرفه برای برخی اعضا تا یک‌سوم روبه‌کاهش گذاشته‌ است. در این بین، سیاست تجاری ایران با بی‌ثباتی بالایی مواجه بوده و سطح تعرفه بالا توأم با موانع تجاری غیرتعرفه‌ای متعدد و متنوعی وضع شده است و به سبب وقوع تکانه‌های غیراقتصادی، تحولات اصلاحی مهمی در سیاست تجاری ایران مشاهده نمی‌شود.
  5. محاسبات شاخص شدت صادرات درونمنطقه‌ای ایران گویای آن است که طی دوره مورد مطالعه، دو تجربه نامتقارن و متمایز در تجارت ایران رخ داده است. در دوره 20۱0-20۰0 بهبود تجارت درون‌منطقه‌ای همسو با توسعه تجارت جهانی ایران رخ داده است، ولی از 2012 تا 2019 به‌ویژه در سال 2020 با وضع تحریم‌های جدید و شیوع کرونا، به‌‌رغم توسعه تجارت درون‌منطقه‌ای، تجارت جهانی ایران شدیداً روبه‌افول گذاشته است (انحراف تجارت).

بنابراین به‌منظور توسعه تجارت درون‌ و فرا منطقه‌ای ایران اقدام‌ها و تدابیر سیاستی، برگرفته از پژوهش، پیشنهاد می‌شود:

  1. اصلاحات سیاستی کلان برای ثبات محیط اقتصاد کلان ایران با محوریت رشد و توسعه پایدار و فراگیر و کاهش ریسک‌ها با محوریت نرخ تورم و کنترل تکانه‌های غیراقتصادی صورت پذیرد.
  2. اصلاحات در سیاست تجاری ایران با هدف‌گذاری برچیدن موانع تجاری غیرتعرفه‌ای و ثبات‌بخشی توأم با منطقی‌سازی میزان نرخ تعرفه‌های گمرکی انجام گیرد.
  3. نظر به شناسایی شرکای تجاری طبیعی درون و فرامنطقه‌ای ایران، شرکای تجاری طبیعی بالقوه و بالفعل در شرایط ایستا و پویای بلندمدت و افق چشم‌انداز توسعه تجارت پایدار و فراگیر همه‌جانبه به‌خصوص توسعه صادرات صنایع کارخانه‌ای اشتغال‌زا، در گام‌های بعدی متعاقباً دانش‌بنیان و با بهینگی مرزی در توسعه تجارت مورد توجه قرار گیرد.
  4. تحولات ساختاری در تجارت کالاو خدمات ایران با هدف ارتقای مزیت‌های نسبی ‌و دستیابی به مزیت‌های رقابتی با محوریت صنایع کارخانه‌ای اشتغال‌زای ارزآور و متعاقباً دانش‌بنیان‌ و توسعه انواع خدمات ازجمله گردشگری تحقق یابد.

 

.[1] مقاله حاضر برگرفته و اضافات بر گزارش پژوهشی «بررسی ابعاد اقتصادی و تجاری سازمان همکاری شانگهای و فرصت‌های پیش‌روی ایران» است که در گروه پژوهش‌های بازرگانی خارجی معاونت پژوهشی مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی در زمستان سال 1400 به انجام رسیده است.

[2] .Shanghai Cooperation Organization

[3]. https://eng.sectsco.org/

[4] .Jacob Viner, The Customs Union Issue

[5]. Natural Trading Partners (NTP)

[6] .Mark Lutz

[7] .Lawrence Summers

[8] .Trade Diversion (TD) and Trade Creation (TC)

[9] .Paul Krugman

[10] .Bhagwati and Panagariya

[11] .Integration

[12]. Economic Convergence Index (ECI)

[13] .Trade Intensity Index (TII)

[14]. مجموعه متغیرهای اقتصاد کلان ازجمله تورم و رشد اقتصادی یا جذب سرمایه‌گذاری خارجی به‌طور غیرمستقیم و در شرایط اتحادیه کامل اقتصادی (که با تحرک عوامل و سیاست‌های اقتصادی واحد) متأثر می‌شوند. در‌واقع متغیرهای اقتصاد کلان در هر کشور متأثر از سیاست‌های پولی و مالی (داخلی) و سیاست تجاری آن کشور است. همچنین، عوامل متعدد ساختاری در کشورها مانند نهادها، شرایط سیاسی، ثبات محیط اقتصاد کلان، فضای کسب‌وکار و شوک‌ها و تکانه‌های غیراقتصادی ازجمله تحریم‌ها و نظایر آنها به‌شدت تأثیر گذارند که نمونه بارز آن برای اقتصاد ایران در دهه 1390 رخ داد و بیم آن می‌رود در دهه نخست 1400 تداوم یابد.

[15] .Commonwealth of Independent States (CIS)

  1. ۱. امیراحمدیان، بهرام و میرعبداله حسینی (1390). «مطالعه جایگاه ژئواکونومی سازمان همکاری شانگهای در جهان»، فصلنامه بینالمللی ژئوپلیتیک (انجمن ژئوپلیتیک ایران)، سال هفتم، ش 3.

    ۲. بزرگی، وحید و میرعبداله حسینی (1389). «سازمان همکاری شانگهای: تحولات گذشته و چشم‌انداز آینده»، مطالعات اوراسیای مرکزی (دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)، سال سوم، ش 7.

    ۳. ــــــــــ (1390). «سازمان همکاری شانگهای و جنبه‌های عضویت دائم ایران»، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، سال بیست‌‌وپنجم، ش 284.

    ۴. حسینی، میرعبداله، بهرام امیراحمدیان و مهران نصیرزاد (1397). «مطالعه شاخص‌های توسعه‌ای کشورهای ساحلی خزر در فرایند همگرایی منطقه‌گرایی»، مطالعات اوراسیای مرکزی، سال یازدهم، ش ۱.

    ۵. حسینی، میرعبداله و وحید بزرگی (1381). «شرکای منطقه‌ای ایران و امکان تشکیل هسته مرکزی یک هم‌پیوندی منطقه‌ای»، پژوهشنامه بازرگانی، سال ششم، ش 23.

    ۶. حسینی، میرعبداله و تقی هومن (1386). «مطالعه تطبیقی شاخص‌های اقتصاد کلان بین‌الملل کشورهای اکو در فرایند منطقه‌گرایی»، دانش و توسعه، سال ششم، ش 23.

    ۷. حسینی، میرعبداله (1390). توسعه تجارت ایران با سازمان همکاری شانگهای، انتشارات شرکت چاپ و نشر بازرگانی.

    ۸. راسخی، سعید و میرعبداله حسینی (1396). «ارزیابی همگرایی اقتصادی منطقه‌ای حوزه دریای خزر»، مطالعات اوراسیای مرکزی، سال دهم، ش 1.

    ۹. مرادی حقیقی، فائزه و میرعبداله حسینی (1400). «بررسی ابعاد اقتصادی و تجاری سازمان همکاری شانگهای و فرصت‌های پیش‌روی ایران»، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی.

    1. Andriamananjara Soamiley (1999). "On the Size and Number of Regional Integration Arrangements: A Political Economy Model", Policy Research Working paper 2117, The World Bank.
    2. Asian Development Bank (2022). "Integration Indicators Technical Notes", https://aric.adb.org › integrationindicators › technotes
    3. Barry, Donald and Ronald C. Keith (eds.) (1999). Regionalism, Multilateralism, and the Politics of Global Trade, Vancouver, UBC Press.
    4. Bhagwati, Jagdish and Arvind Panagariya (1996). "The Theory of Preferential Trade Agreements: Historical Evolution and Current Trends", American Economic Review, Vol. 86, Issue 2.
    5. Customs of the Islamic Republic of Iran. Iranian Foreign Trade Statistics Yearbook, Years 1998-2021 [in Persian].
    6. Flam, Harry and Elhanan Helpman (1987). "Vertical Product Differentiation and North-South Trade", American Economic Review, Vol. 77, No. 5.
    7. Helpman, E. (1981). "International Trade in the Presence of Product Differentiation, Economies of Scale and Monopolistic Competition: A Chamberlin-Heckscher-Ohlin approach", Journal of International Economics, 11 (3).
    8. Helpman, E. (1984). "The Factor Content of Foreign Trade", The Economic Journal, 94 (373).
    9. Hoekman, Bernard and Maurice Schiff (2002). "Benefiting from Regional Integration", in Development, Trade and the WTO, Washington, D.C: The World Bank.
    10. https://eng.sectsco.org/
    11. IMF (1998-2021). Direction of Trade Statistics Yearbook, Washington: International Monetary Fund Publications. (http://www. IMF.Org).
    12. Krugman, P. (1980). "Scale Economies, Product Differentiation, and the Pattern of Trade", The American Economic Review, 70 (5).
    13. __________ (1998). What's new about the new Economic Geography? Oxford Review of Economic Policy, 14 (2).
    14. Krugman, P. R. (1979). Increasing Returns, Monopolistic Competition, and International Trade, Journal of International Economics, 9 (4).
    15. Scott-Smith, G. (2019). "The Shanghai Cooperation Organisation", In P. Lombaerde, L. Langenhove, & G. Rayp, United Nations University Series on Regionalism, Springer, Berlin.
    16. Sheila, Page (2000). Regionalism Among Developing Countries, Macmillan Press LTD, Overseas Development Institute, London.
    17. UNCTAD (1995-2020). "Handbook of International Trade and Development Statestics 1994-2008", NewYork: UN Publications, www.UNCTAD.org.
    18. _________ (2021). World Investment Report, FDI/TNC Database, Geneva: Union Nation Conference Trade and Development, Retrieved from www.unctad.org/fdistatistics.
    19. Viner, J. (1950). The Customs Union Issue, New York, Carnegie Endow.
    20. World Development Indicators Database (1998 -2021). WWW. World Bank. org/ data/.
    21.  World Bank (2000). Trade Blocs: A World Bank Policy Research Report, NY: Oxford University Press.