نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشآموخته دکتری مدیریت دولتی؛
2 دانشیار گروه مدیریت، دانشگاه پیام نور تهران (نویسنده مسئول)؛
3 استاد گروه مدیریت، دانشگاه پیام نور تهران؛
4 دانشیار گروه مدیریت، دانشگاه پیام نور تهران؛
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The present study was conducted with the aim of designing a model for the efficiency of subsidies based on good governance and tried to identify the characteristics and elements of a "good subsidy" - a subsidy that is a crystallization of good governance indicators - and explain how they relate to good governance indicators. In this regard, while adopting a sequential exploratory mixed method, firstly, in the qualitative section, using thematic analysis method, theoretical literature as well as opinions of experts related to the subject, which were collected through interviews, were examined and analyzed, and the elements subsidy efficiency or the components of a good subsidy under 9 headings (expert and appropriate policy and program, full targeting of the target community and proper distribution of subsidies among them, transparency and traceability, not creating negative consequences or grounds for corruption, specific time frame, reasonable amount of resources subsidies and their optimal allocation, empowering the beneficiaries and solving the root cause of the issues, managing beliefs and expectations and attracting the participation and cooperation of stakeholders, evaluation and continuous improvement) were identified and while determining how they are related to good governance indicators, the initial research model was drawn. In the quantitative part, to measure the validity of the results of the qualitative part, the initial model in the form of a researcher-made questionnaire was provided to a wider group of experts. At this stage, the average index was used to analyze the experts' opinions, and all the assumed relationships in the initial model were approved by the experts obtaining a score higher than the average of 3. Moreover, the significance of the results was verified using the Chi-square test, and the degree of importance of relationships to each other was confirmed through Friedman's ranking test and the final model of the research was designed.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
حکومتها به فراخور اهداف و رویکردهای کلان خود، فرایندها، ساختارها و نظامهای اجتماعی متمایزی ایجاد کرده و روشها یا مدلهای متفاوتی را در مدیریت امور عمومی بهکار میگیرند که مجموعه این عوامل تا حد زیادی تعیینکننده وضعیت کلی زندگی مردم جامعه خواهد بود. بر این اساس همانگونه که سیاستها و قوانین مناسب و کارآمد میتوانند موجبات پیشرفت یک جامعه را فراهم کنند، خطمشیها و قوانین نامناسب ممکن است خود به مانعی در برابر توسعه تبدیل شده و منشأ بروز ناکامیهای متعدد در عرصههای گوناگون باشند. بنابراین یکی از مهمترین مسائل پیشرو در زمینه خطمشیگذاری عمومی، دستیابی به مدلهایی است که بتوانند کارآمدی قوانین و سیاستهای عمومی را در حوزههای گوناگون عملکرد حاکمیت ارزیابی و تأمین کنند.
در میان سیاستهای عمومی، خطمشیهای یارانهای به دلیل اثرات قابلتوجهی که بر شرایط زندگی آحاد جامعه و نیز عملکرد کلان دولتها دارند از اهمیت زیادی برخوردار هستند. منظور از خطمشی یارانه هرگونه سیاست یا برنامه عمومی است که در آن نوعی از مساعده (شامل پول نقد، کالای بلاعوض، وام کمبهره یا بیبهره، تخفیف مالیاتی و ...) توسط دولت و در راستای تنظیم بازار، ایجاد عدالت، رفاه اجتماعی و توسعه عمومی به همه یا برخی از مستحقان (نهادها، بنگاهها و افراد) تخصیص داده میشود (شهائی، داناییفرد و آذر، 1395).
خطمشیهای یارانهای در سالهای پس از جنگ جهانی دوم با هدف مقابله با مشکلات و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از جنگ در بسیاری از کشورهای جهان به تدریج شکل گرفته و گسترش یافتند؛ اما در دهههای اخیر بروز عواملی همچون رشد جمعیت کشورها و افزایش تقاضا برای خدمات عمومی در کنار محدودیت منابع، رشد بیرویه مصرف کالاهای یارانهای و آثار مضر زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن موجب شده است که دولتها بهطور جدی درصدد اصلاح سیاستهای یارانهای خود و افزایش کارآمدی آنها برآیند. در حال حاضر پرداخت یارانههای عمومی در بسیاری از کشورهای جهان کارآمدی لازم را ندارد(Ferraresi, Kotsogiannis and Rizzo, 2018) و دولتها بهرغم تخصیص بخش قابل توجهی از بودجه به انواع گوناگون یارانههای پنهان و آشکار، به اهداف و نتایج موردنظر خود در حوزههایی همچون تأمین رفاه، عدالت اجتماعی و نظایر آن دست نمییابند و گاهی انتظارات عمومی و تبعات ناخواسته یارانهها به حدی است که دولتها را در کنترل و مدیریت نحوه تخصیص یارانهها با چالشهای جدی مواجه میکند.
اما آنچه در بهبود یارانههای عمومی باید مورد توجه قرار گیرد، لزوم تعیین ویژگیها یا شاخصههای اصلی نظام یارانهای مطلوب است؛ شاخصههایی که بتوانند اجمالاً چارچوب کلی «یارانه کارآمد» را ترسیم و جهتگیری عملکرد دولتها را در نحوه کارآمدسازی یارانهها مشخص کنند. در واقع دولتها نخست باید بدانند که کارآمدی یارانههای عمومی (صرفنظر از انواع و ابعاد گوناگون آنها) چه الزاماتی دارد و چه عوامل یا مؤلفههایی باید در تخصیص یارانهها لحاظ شود تا در مرحله بعد بتوانند برمبنای آن عوامل برای پرداخت انواع گوناگون یارانه متناسب با اقتضائات خاص خود برنامهریزی و اقدام کنند. بنابراین شاید اولین گام برای بهبود یارانهها، دستیابی به الگو یا مدل مشخصی برای تأمین کارآمدی یارانه است که ضمن هدایت کردن برنامهها و اقدامات ذیربط، نقاط مرجع و محورهای مهمی که در تدوین یا اصلاح یارانههای عمومی باید مدنظر قرار گیرد را معین کند.
نکته قابل تأمل در این باره آن است که کارآمدی سیاستهای کلان در هر جامعهای تا حد زیادی متأثر از نوع و ماهیت حکمرانی آن جامعه است و رویکرد کلان حاکمیت در خصوص نحوه اداره امور عمومی، علاوهبر ایجاد هماهنگی میان سیاستها و برنامههای گوناگون، میتواند مبنای سنجش میزان مطلوبیت آنها نیز قرار میگیرد. چراکه فرضاً ویژگیهای «یارانه کارآمد» و الزامات تحقق آن در یک حکومت سوسیالیستی قطعاً متفاوت با حکومتی از نوع لیبرال دمکراسی خواهد بود و بنابراین پیش از تعیین مشخصات یارانه مطلوب لازم است نوع حکمرانی مدنظر برای بهبود یارانهها مشخص شود. یعنی باید بدانیم که در کدامیک از اشکال حکمرانی درصدد تأمین کارآمدی یارانههای عمومی هستیم.
در این راستا اگر «حکمرانی خوب» را به منزله الگوی مطلوب حکمرانی لحاظ کرده و شاخصهای آن را خطوط راهنمای پیشرفت و توسعهیافتگی و راهحل بسیاری از مشکلات و کاستیهای موجود در جوامع بدانیم (مقیمی و همکاران، 1395)، میتوان کارآمدی سیاستها و برنامههای کلان دولتها در بخشهای گوناگون را با توجه به میزان تأثیرگذاری آنها در تحقق حکمرانی خوب ارزیابی کرد. بهعبارتدیگر اگر جهتگیری و رویکرد کلان حاکمیت، دستیابی به حکمرانی خوب باشد؛ باید سیاستهای عمومی در حوزههای گوناگون بهنحوی تنظیم شوند که در راستای اهداف و شاخصهای حکمرانی خوب بوده و امکان تحقق آنها را افزایش دهند. بنابراین کارآمدی یارانههای عمومی نیزمستلزم تناسب و هماهنگی آنها با شاخصهای حکمرانی خوب خواهد بود.
براین اساس مسئله پیشرو آن است که چگونه میتوان کارآمدی یارانههای عمومی را برمبنای الگوی حکمرانی خوب تأمین کرد؛ یعنی یارانههای عمومی باید از چه ویژگیها یا شاخصههایی برخوردار باشند تا بتوان آنها را هماهنگ و همراستا با اهداف و شاخصهای حکمرانی خوب دانست. پژوهش حاضر درصدد یافتن پاسخ این مسئله از طریق طراحی و تبیین مدلی است که نحوه کارآمدسازی یارانهها را برمبنای شاخصهای حکمرانی خوب توضیح میدهد. بنابراین سؤال اصلی تحقیق این است: مدل کارآمدسازی یارانهها برمبنای الگوی حکمرانی خوب چگونه است؟
سؤالات فرعی پژوهش نیز به این شرح است: مهمترین عناصر کارآمدی یارانهها برمبنای الگوی حکمرانی خوب کدامند؟ و روابط بین عناصر کارآمدی یارانهها با شاخصهای حکمرانی خوب چگونه است؟
در پژوهش حاضر ضمن معرفی مفهوم «یارانه خوب» بهعنوان یارانهای که همراستا و متناسب با حکمرانی خوب تنظیم شده و تبلوری از شاخصهای آن بهشمار میرود، تلاش شده است از طریق شناسایی مؤلفهها یا عناصر کارآمدی یارانه برمبنای حکمرانی خوب و تعیین روابط میان این عناصر با شاخصهای حکمرانی خوب، مدل کارآمدسازی یارانهها مبتنیبر الگوی حکمرانی خوب طراحی شود.
1-1. یارانه
ماهیت یارانه عمدتاً بیانگر حمایتی است که از جانب دولت نسبت به قشر خاصی (یا گاهی کل جامعه) در دورههای زمانی خاص بهمنظور تأمین رفاه اجتماعی از طریق کاهش هزینهها انجام میگیرد (پژویان، 1385). اما در دهههای اخیر متناسب با تحولاتی که در عرصه اقتصاد رخ داده است، معنا و مفهوم یارانههای عمومی نیز تا حدی متحول شده و تکامل یافته است. بهطوریکه امروزه یارانههای عمومی صرفاً بهمنزله انتقال بلاعوض منابع اقتصادی دولت برای کمک به گروهها یا افراد خاص در نظر گرفته نمیشوند؛ بلکه بیشتر بهعنوان یک ابزار اقتصادی قوی برای فعال کردن مزیتهای نسبی جامعه و پیگیری اهداف توسعه لحاظ میشوند که بهکارگیری آنها لزوماً افزایش رفاه را در پی نخواهد داشت. بهاینترتیب آنچه امروزه با عنوان یارانه شناخته میشود شامل هر نوع پرداخت مستقیم یا غیرمستقیم دولت به صورت کمک مالی، امتیاز اقتصادی یا اعطای برتری ویژهای به مؤسسات خصوصی، خانوارها یا واحدهای دولتی است که برای دستیابی به اهداف موردنظر انجام میگیرد (مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1390).
براساس تعریفی که سازمان تجارت جهانی[1] از یارانه ارائه کرده است، اگر دولت یا یک رکن عمومی درون قلمرو یکی از اعضا (سازمان) اقدام به پرداخت کمک مالی کند، بهنحویکه این کمک نفعی را به دریافتکننده آن منتقل کند، یارانه اعطا شده است.[2] در این تعریف سه رکن اساسی وجود دارد که برای مصداق یافتن یارانه باید هر سه شرط وجود داشته باشد: 1. نوعی کمک مالی، 2. توسط دولت یا بخش عمومی، 3. نفعی را به دریافتکننده اعطا کند. در رابطه با شرط نخست این کمک میتواند متضمن انتقال مستقیم وجوه (مانند کمکهای بلاعوض، وام و تزریق سرمایه)، تعهدات یا انتقالات بالقوه مستقیم وجوه (مانند تضمین وام)، چشمپوشی از بخشی از درآمد دولت که در شرایط دیگر وصول میشد (مانند مشوقهای مالیاتی) و یا خرید کالاها و خدمات خاص (به غیر از موارد مرتبط با زیرساختهای کلی کشور) باشد.
اگرچه پژوهشگران درخصوص شرایطی که پرداخت یارانه موجه و منطقی تلقی میشود اجماع و اتفاقنظر ندارند (Sun et al., 2016)؛ اما عمدهترین عواملی که ضرورت تخصیص یارانههای عمومی را توجیه میکنند در سه دسته ضرورتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و حاکمیتی قابل دستهبندی هستند. از منظر اقتصادی عواملی همچون مقابله با شکست بازار (Afcha and Lopez, 2014)، ایجاد ثبات اقتصادی و جلوگیری از نوسانات غیرقابل کنترل در عرصه اقتصاد (رئیسزاده و منجذب، 1395)، بازتوزیع منابع عمومی (Sovacool, 2017)، افزایش اشتغال در سطح جامعه (Grima et al., 2008)، تقویت بخش تولید و افزایش رقابتپذیری آن و نیز بهبود رفاه و تأمین حداقل معیشت برای آحاد جامعه (سپهردوست، 1392) از جمله عواملی هستند که پرداخت یارانههای عمومی را توجیه میکنند. از جهت اجتماعی نیز تأمین اهدافی چون عدالت اجتماعی، حمایت از اقشار آسیبپذیر و کنترل آسیبهای اجتماعی و از بُعد سیاسی و حاکمیتی، عواملی چون لزوم مدیریت بحرانها و پیگیری اهداف مشروع در حوزههایی نظیر حفظ محیط زیست و توسعه فناوریهای مبتنیبر انرژیهای تجدیدپذیر (Jeon, Lee and Shin, 2015) و همچنین حمایت از فعالیتهای مرتبط با تحقیق و توسعه (Hünermund and Czarnitzki, 2019)، با ضرورت تخصیص یارانهها ارتباط مییابند.
1-2. حکمرانی خوب
حکمرانی را میتوان به معنای هنر مدیریت منابع ملی، طبیعی و انسانی دانست (Hokayem and Kairouz, 2014) که بر این اساس نحوه حکمرانی، تعیینکننده سبک هدایت جامعه و چگونگی بهکارگیری منابع عمومی خواهد بود (پورعزت، 1387). اما با توجه به اینکه مدیریت منابع عمومی مستلزم اتخاذ تصمیم در خصوص چگونگی مواجهه با منافع متضاد ذینفعان است، مقوله حکمرانی با فرایندهای تصمیمگیری و نحوه اعمال قدرت و اختیار و بازیگران غیردولتی بیشماری که بر فرایند تصمیمگیری تأثیرگذارند (Singleton and Rubin, 2014)، مرتبط میشود. بنابراین برخی صاحبنظران حکمرانی را برایند عملکرد بازیگران مختلفی میدانند که به همراه هم و در تقابل با یکدیگر آن را محقق میکنند (الوانی، 1388). در واقع مفهوم حکمرانی دربرگیرنده قواعد بازی (یعنی ارتباطات بین حکومتکنندگان و حکومتشوندگان)، بازیگران و داوران احتمالی بازی است (McCall and Dunn, 2012) و کیفیت حمکرانی، بیانگر نحوه ارتباط میان دولت و مردم، ماهیت عوامل مؤثر در فرایندهای تصمیمگیری و چگونگی عملکرد آنهاست.
اما «حکمرانی خوب» مفهومی میانرشتهای است که در خلال ادبیات توسعه شکل گرفته و نشان از یک تغییر پارادایم در نقش دولتها و حکومتها دارد (داناییفرد و همکاران، 1391) که طی آن دولت بیش از آنکه در نقش یک قوه قاهره خودش تصمیمات لازم را بگیرد و اجرا کند، زمینهساز تحقق مشارکت سایر بخشها در توسعه است و از طریق ایجاد ثبات و پایداری در جامعه، چارچوبهای قانونی مناسب را برای اثربخشی فعالیتها فراهم میکند (قلیپور، 1383). در حکمرانی خوب مشارکت و همکاری بین سه رکن اصلی «دولت»، «بخش خصوصی» و «جامعه مدنی» موجب میشود که مسائل و امور عمومی به شکل بهتری اداره شوند و همین ارتباط صحیح و تعاملی، زمینه تحقق آن را در ابعاد گوناگون فراهم میکند (شریفزاده و قلیپور، 1382).
بانک جهانی حکمرانی خوب را شامل ارائه خدمات عمومی کارآمد، نظام قضایی قابل اعتماد و نظام اداری پاسخگو (همان) میداند که در سیاستگذاری قابل پیشبینی، باز و روشن (به معنای فرایندهای شفاف)، بوروکراسی حرفهای، پاسخگویی دستگاههای اجرایی در قبال فعالیتهای خود، مشارکت فعال مردم در امور عمومی و نیز برابری همه افراد در برابر قانون، تبلور مییابد (World Bank, 1994). در همین راستا دکتر کافمن و همکارانش در بانک جهانی، شاخصهای حکمرانی خوب را ذیل 3 بخش و تحت 6 عنوان شناسایی و معرفی کردند (احمدی، 1395). از نظر آنان حکمرانی دارای سه حوزه اصلی است:
الف) فرایندی که طی آن دولتها انتخاب، پایش و جایگزین میشوند،
ب) ظرفیت دولت در تدوین و اجرای سیاستهای صحیح،
ج) احترام دولت و شهروندان به نهادهایی که تعاملات اقتصادی و سیاسی بین آنها حاکم است.
آنها متناسب با هر یک از این سه حوزه، دو شاخص برای حکمرانی ارائه کردند (Kaufmann, Kraay and Mastruzzi, 2010) که در جدول ذیل عناوین و تعاریف آنها آمده است.
جدول 1. شاخصهای حکمرانی خوب از نظر بانک جهانی
حوزههای اصلی حکمرانی |
شاخصهای حکمرانی خوب |
تعریف هر شاخص |
فرایندی که طی آن دولتها انتخاب، پایش و جایگزین میشوند |
1. حق اظهارنظر و پاسخگویی |
میزان توانایی شهروندان یک کشور در انتخاب دولت خود و میزان آزادی بیان، آزادی انجمنها و آزادی رسانهها |
2. ثبات سیاسی و عدم خشونت |
میزان احتمال بیثباتی یا سرنگون شدن یک دولت از طریق ابزارهای مغایر با قانون اساسی و یا ابزارهای خشونتآمیز شامل خشونتهای دارای انگیزه سیاسی (مانند شورش داخلی) و تروریسم |
|
ظرفیت دولت در تدوین و اجرای سیاستهای صحیح |
3. اثربخشی دولت |
مفاهیم ناظر بر کیفیت خدمات عمومی، کیفیت خدمات شهروندی و میزان استقلال آن از فشارهای سیاسی، کیفیت تدوین و اجرای خطمشیها و اعتبار تعهد دولت به این خطمشیها |
4. کیفیت تنظیم مقررات |
توانایی دولت در تدوین و اجرای خطمشیها و مقررات صحیحی که توسعه بخش خصوصی را مجاز دانسته و ارتقا میبخشد |
|
احترام دولت و شهروندان به نهادهایی که تعاملات اقتصادی و سیاسی بین آنها حاکم است |
5. حاکمیت قانون |
میزان اعتماد و پایبندی عاملان نسبت به قوانین اجتماعی و بهطور خاص شامل کیفیت اجرای تعهدات، حقوق مالکیت، [عملکرد] پلیس و دادگاهها و نیز احتمال وقوع جرم و خشونت |
6. کنترل فساد |
میزانی که از قدرت عمومی برای منافع شخصی استفاده میشود، شامل اشکال خُرد و کلان فساد و نیز تسخیر دولت توسط نخبگان و در راستای منافع شخصی |
این شاخصها از طریق مشخص کردن آنچه مطلوب است و فراهم کردن ابزارهایی برای شناسایی و اصلاح اقدامات غیراستاندارد، عملکرد را متعادل کرده (Lockwood, 2010) و اقدامات را در جهت بهبود حکمرانی، هماهنگ میکنند.
1-3. پیشینه پژوهش
نتایج حاصل از بررسی ادبیات نظری مرتبط با موضوع پژوهش حاکی از آن است که برخی مطالعات مرتبط با موضوع، درصدد ارائه مدلی برای بهینهسازی یارانهها بوده و یا تلاش کردهاند میزان بهینه یارانه را در یک حوزه معین (مانند انرژی) و یا در راستای تأمین یک هدف ویژه (مثل توسعه انرژیهای تجدیدپذیر) در یک منطقه یا کشور خاص برآورد کنند. پژوهشهای معدودی نیز عوامل مؤثر در بهبود سیاستگذاری عمومی را در مورد سیاستهای یارانهای بررسی و نتایج حاصل را گزارش کردهاند. اما پژوهشی که بهطور خاص در جهت شناسایی مؤلفههای کارآمدی یارانه (فارغ از منطقه یا نوع خاصی از یارانه) انجام شده باشد، یافت نشد.
در واقع خلأ علمی در این زمینه عبارت است از: فقدان مدلها یا شاخصههایی که بتوانند کارآمدی یارانههای عمومی را صرفنظر از شرایط محیطی خاص آنها ارزیابی و چارچوب کلی یارانه مطلوب را ارائه کنند. ازاینرو پژوهش حاضر با توجه به اینکه موضوع کارآمدسازی یا بهبود یارانههای عمومی برمبنای الگوی حکمرانی خوب و شناسایی مؤلفههای یارانه خوب تاکنون در مطالعات پیشین مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است، در راستای پاسخگویی به این نیاز پژوهشی انجام شد.
روش مورد استفاده در پژوهش حاضر روش ترکیبی و از نوع اکتشافی متوالی است و مراحل اجرایی آن به ترتیب در دو بخش کیفی و کمّی انجام شده است. به این صورت که برای پاسخگویی به سؤالات پژوهش، نخست در مرحله کیفی تحقیق با استفاده از روش تحلیل مضمون[3] ادبیات نظری و نظرات تخصصی خبرگان مرتبط با موضوع که با استفاده از ابزار مصاحبه جمعآوری شده بود، کدگذاری و تحلیل شد و از این طریق مهمترین عناصر کارآمدی یارانهها برمبنای شاخصهای حکمرانی خوب شناسایی و نحوه ارتباط آنها با شاخصهای مذکور معین شد. در این مرحله مضامین یا تمهای مستخرج از مصاحبهها و ادبیات نظری با یکدیگر ترکیب و پس از پالایش و جرحوتعدیل، مؤلفههای اصلی مدل (یعنی عناصر کارآمدی یارانه برمبنای حکمرانی خوب یا همان مؤلفههای یارانه خوب) استخراج و ارتباط آنها شاخصهای حکمرانی خوب در قالب مدل اولیه پژوهش ترسیم شد. سپس در مرحله کمّی تحقیق، مدل اولیه در قالب پرسشنامه محققساخته در اختیار جامعه بزرگتری از خبرگان قرار گرفت تا پس از بررسی میزان موافقت آنها با نتایج بخش کیفی، مدل نهایی پژوهش به دست آید.
در مرحله کیفی پژوهش، برای بررسی ادبیات نظری ضمن مراجعه به کتابخانهها و پایگاهای علمی الکترونیکی، منابع علمی (کتب و مقالات) مرتبط با موضوع پژوهش شناسایی و بررسی شد. منابع فارسی عمدتاً از طریق پایگاههای علمی مگیران و ایرانداک و منابع لاتین نیز از طریق پایگاههای علمی ساینس دایرکت،[4] امرالد،[5] اسپیرینگز[6] و اسکوپوس[7] مورد شناسایی قرار گرفتند. همچنین منابع و دستاوردهای پژوهشی موجود در تارنمای نهادها و سازمانهای داخلی و بینالمللی ذیربط (مانند بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و نظایر آن) نیز حسب مورد بررسی شده است. به این ترتیب در مجموع بیش از دویست عنوان منبع علمی مرتبط با موضوع تحقیق مورد مطالعه و بررسی واقع شد.
همچنین دیدگاه شانزده نفر از خبرگان مرتبط با موضوع در رابطه با سؤالات پژوهش از طریق انجام مصاحبه نیمهساختاریافته اخذ شد. سؤالات مصاحبه به صورت باز مطرح و بهگونهای تنظیم شده بود که از تجمیع پاسخهای دریافتی بتوان پاسخ سؤالات پژوهش را استخراج کرد. به این صورت که در هر سؤال از مصاحبهشونده درخواست میشد الزامات پیادهسازی یکی از شاخصهای حکمرانی خوب را در حوزه یارانههای عمومی بیان کند. یعنی متناظر با هر یک از شاخصهای حکمرانی خوب، عناصری که بتوانند هماهنگی و همراستایی یارانه با آن شاخص را تأمین کنند (مؤلفههای یارانه خوب) را معرفی کنند تا ارتباط مؤلفههای مدنظر با شاخص مربوطه نیز مشخص شود.
تمایل پژوهشگران بر آن بود که همه مصاحبهها به صورت حضوری انجام شود؛ اما به دلیل محدودیتهای ناشی از شیوع کرونا تقریباً نیمی از مصاحبهها به صورت حضوری و نیمی غیرحضوری انجام گرفت. مصاحبهها حتیالامکان ضبط و سپس بهطور دقیق پیادهسازی و در مواردی که امکان ضبط مصاحبه فراهم نشد، نکاتی که طی یادداشتبرداری در حین مصاحبه مکتوب شده بود، ویرایش و تایپ و در قالب نسخه الکترونیکی تدوین میشد.
برای «تحلیل مضمون» مصاحبهها و ادبیات نظری مرتبط با موضوع، متن مصاحبهها و منابع علمی مرتبط کدگذاری شدند و سپس کدهای استخراجی مورد پالایش و دستهبندی قرار گرفتند.
شناسایی و استخراج مضامین مرتبط با مؤلفههای یارانه خوب در سه سطح مضامین پایه، مضامین سازماندهنده و مضامین فراگیر انجام شد. به این صورت که پس از شناسایی کدهای مرتبط با عناصر کارآمدی یارانه (مؤلفههای یارانه خوب)، برای هر کد عنوانی متناسب با محتوای مفهومی آن انتخاب شد و مضامین پایه شکل گرفتند. سپس ضمن تلفیق، پالایش و جرحوتعدیل کلیه مضامین حاصل از تحلیل ادبیات نظری و مصاحبهها و تلاش برای شناسایی الگوهای مفهومی مشابه میان آنها، مضامینی که دارای قرابت معنایی بودند تحت یک عنوان کلیتر که همه معانی موردنظر را پوشش دهد؛ قرار گرفتند و از این طریق، مضامین سازماندهنده شناسایی شدند. در نهایت با بررسی و تحلیل محتوای مضامین و استنتاج محورهای کلانی که بخش عمده دادهها و مضامین به دست آمده حول آنها شکل گرفته بود، مقولههای پژوهش یا همان مضامین فراگیر (عناصر یارانه خوب)، استخراج و صورتبندی شدند. در پایان این مرحله «شبکه مضامین» ترسیم و مدل اولیه تحقیق طراحی شد.
پژوهشگران در همه مراحل کدگذاری و تحلیل دادهها مسیر رفت و برگشت بین دادهها، کدها و مضامین شناسایی شده را چندین بار مرور کرده و ضمن اصلاح و تعدیل آنها متناسب با مفاهیم و معانی موجود در دادهها، مضامین مرتبط با آنها را شناسایی کرده است. همچنین استخراج مضامین مرتبط با مؤلفههای یارانه خوب برمبنای هماهنگی درونی و تمایز بیرونی انجام شده است (Schommer et al., 2009). یعنی مضامین تعریف شده در هر سطح بهرغم سازگاری و استحکام درونی، نسبت به سایر مضامین شناسایی شده متفاوت بوده و تمایز نسبتاً مشخصی بین آنها لحاظ شده است.
پس از اتمام بخش کیفی تحقیق و طراحی مدل اولیه، نتایج به دست آمده در اختیار مصاحبهشوندگان قرار گرفت و ضمن کسب بازخورد آنان، برخی اصلاحات جزئی در مدل اولیه اعمال شد. سپس در بخش کمّی تحقیق بهمنظور اعتبارسنجی نتایج بخش کیفی، مدل مزبور در قالب پرسشنامه محققساخته در اختیار جامعه بزرگتری از خبرگان (پنجاه نفر) قرار گرفت. به این ترتیب که هر یک از روابط مفروض در مدل اولیه – که بیانگر ارتباط میان یکی از مؤلفههای کارآمدی یارانه (عناصر یارانه خوب) با یکی از شاخصهای حکمرانی خوب است - در قالب یک گویه یا عبارت خبری در پرسشنامه مورد اشاره قرار گرفته و از خبرگان درخواست شد که دیدگاه خود را در خصوص میزان موافقت با هر یک از گویههای پرسشنامه در مقیاس پنج درجهای طیف لیکرت (از بسیار زیاد تا بسیار کم) اعلام کنند. در پیوست پرسشنامه تعاریف اجمالی هر یک از مؤلفههای یارانه خوب و شاخصهای حکمرانی خوب از منظر بانک جهانی بهمنظور ایجاد برداشت و درک مشترک ارائه شده بود.
بنابراین متناظر با تعداد روابط موجود در مدل اولیه، پرسشنامه تحقیق با 43 گویه تنظیم شد تا در نهایت بتوان از طریق تجمیع نظرات خبرگان، اعتبار هر یک از روابط مدل را ارزیابی کرد. تحلیل کمّی نتایج حاصل از پرسشنامهها برمبنای شاخص میانگین و با استفاده از نرمافزار SPSS[8] انجام گرفت. ابتدا برای هر گویه، توزیع فراوانی پاسخها در گزینههای مدنظر مشخص و سپس میانگین امتیاز هر گویه برمبنای امتیازات طیف لیکرت محاسبه شد. کسب میانگین امتیاز بیش از متوسط 3 به معنای موافقت خبرگان با رابطه مدنظر تلقی شد. برای بررسی معناداری تفاوت پاسخهای دریافتی، از آزمون کایدو استفاده شد و چنانچه تفاوت فراوانی پاسخهای یک گویه از نظر آماری معنادار بود، رابطه مورد اشاره در آن گویه تأیید و در مدل نهایی لحاظ میشد. آزمون رتبهبندی فریدمن نیز برای ارزیابی معناداری تفاوت میانگین امتیازهای روابط مدل نسبت به یکدیگر مورد استفاده قرار گرفت و بر این اساس مدل نهایی پژوهش طراحی شد.
جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان مرتبط با حوزه یارانههای عمومی و حکمرانی خوب است و همه افرادی راکه با توجه به رشته تحصیلی و یا حیطه فعالیتهای شغلی یا پژوهشی خود در این زمینه متخصص و صاحبنظر محسوب میشوند، دربرمیگیرد. برای استفاده توأمان از دیدگاههای علمی و تجربیات عملی، جامعه آماری هم شامل اساتید و صاحبنظران علمی و دانشگاهی و هم مسئولان و دستاندرکاران اجرایی مرتبط با موضوع است.
انتخاب گروهی از افراد بهعنوان نمونهای از جامعه آماری، به صورت هدفمند و غیرتصادفی و با استفاده از روش گلوله برفی[9] صورت گرفته و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. ملاک مورد نظر برای شناسایی صاحبنظران در عرصههای علمی و پژوهشی، منابع و آثار علمی معتبر (نظیر کتاب، مقالات و یا سخنرانیهای منتشر شده) و یا تدریس افراد در حوزههای مرتبط با موضوع بوده است که بر همین اساس، جمعی از اساتید دانشگاهها در رشتههای علوم اقتصادی، مدیریت دولتی و رفاه اجتماعی مورد مراجعه قرار گرفتند. همچنین افرادی که در عرصه اجرا و بهطور عملیاتی در تدوین و پیادهسازی سیاستها و برنامههای مرتبط با یارانهها و یا شاخص های کلان حکمرانی دخیل بوده و یا در نهادها و سازمانهای ذیربط (مانند سازمان هدفمندسازی یارانهها، سازمان برنامه و بودجه کشور و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) بهعنوان مدیر و یا مشاور مسئولیت داشتهاند نیز در زمره خبرگان مرتبط با موضوع پژوهش شمرده شدهاند.
بهمنظور تأمین روایی و پایایی یا قابلیت اعتماد نتایج پژوهش از کثرتگرایی در روش،[10]کثرتگرایی در منابع و کثرتگرایی در پژوهشگر[11] استفاده شده است. بدین صورت که علاوهبر روش کیفی مورد استفاده برای طراحی مدل موردنظر از آزمونهای کمّی نیز برای تأیید نتایج استفاده شد. همچنین تلاش شد دادههای مورد نیاز برای انجام پژوهش از منابع مختلف جمعآوری شود و در این راستا، ادبیات نظری و آرای خبرگان مرتبط با موضوع هر یک بهطور جداگانه بررسی، کدگذاری و تحلیل شد. بهعلاوه پس از اتمام فرایند کدگذاری، متن سه مورد از مصاحبهها در اختیار یک پژوهشگر مستقل قرار گرفت و ضمن ارائه توضیحات لازم در خصوص موضوع و روش انجام تحقیق از وی خواسته شد که مصاحبهها را کدگذاری کند. برای ارزیابی میزان پایایی کدگذاریها شاخص هولستی (PAO) محاسبه شد و پایایی کدگذاریها با ضریب 7/0 مورد تأیید قرارگرفت.
روایی محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظرهای برخی استادان و متخصصان مرتبط با موضوع ارزیابی شد. همچنین برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) استفاده شد که این ضریب برای پرسشنامه تحقیق برابر 97/0 و بسیار مطلوب بود.
در بخش کیفی پژوهش طی بررسی و تحلیل ادبیات نظری مرتبط با موضوع، تعداد 784 کد یا واحد معنایی مرتبط با سؤالات تحقیق شناسایی شد که کدهای مذکور در قالب 69 مضمون پایه دستهبندی شدند. همچنین از مجموع شانزده مصاحبه که با خبرگان ذیربط انجام شد، تعداد 526 کد شناسایی و ذیل 89 مضمون متمایز قرار گرفتند.
پس از اتمام فرایند کدگذاری و استخراج مضامین پایه، مضمونهای حاصل از تحلیل مصاحبهها و ادبیات نظری با یکدیگر تلفیق شدند. با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از مضامین مصاحبهها با مضامین ادبیات نظری یکسان بود (که این امر حاکی از تأیید نکات مدنظر خبرگان در ادبیات علمی است)، مضامین یکسان تحت یک عنوان واحد قرار داده شد و پس از تعدیل و پالایش کلیه مضامین در چندین مرحله، 134 مضمون تجمیعی در یک ترکیببندی جدید در قالب 27 مضمون سازماندهنده قرار گرفت و در نهایت در قالب 9 مقوله یا مضمون فراگیر به شرح جدول زیر شناسایی و دستهبندی شدند.
جدول 2. مقولههای حاصل از تحلیل مضمون مصاحبهها و ادبیات نظری و فراوانی کدهای آنها
ردیف |
مقولهها (مؤلفههای یارانه خوب) |
فراوانی کدها |
1 |
سیاست و برنامه کارشناسی و مناسب |
253 |
2 |
هدفگیری کامل جامعه هدف و توزیع مناسب یارانه بین آنها |
304 |
3 |
شفافیت و قابلیت رهگیری |
87 |
4 |
عدم ایجاد تبعات منفی یا زمینه برای فساد |
167 |
5 |
محدوده زمانی مشخص |
26 |
6 |
حجم منطقی منابع یارانه و تخصیص بهینه آنها |
145 |
7 |
توانمندسازی مشمولان و حل ریشهای مسائل موضوعه |
51 |
8 |
مدیریت باورها و انتظارات و جلب مشارکت و همکاری ذینفعان |
85 |
9 |
ارزیابی و بهبود مستمر |
60 |
جمع فراوانی کدها |
1178 |
نمودار 1. فراوانی کدهای مرتبط با مقولههای پژوهش
در پایان بخش کیفی پژوهش، معنای موردنظر از هر یک از مقولههای استخراج شده برمبنای مضامین ذیل هر مقوله تبیین شد. نتایج به دست آمده برای بررسی و تأیید در اختیار مصاحبهشوندگان قرار گرفت و پس از اعمال برخی اصلاحات جزئی، مدل اولیه تحقیق ترسیم شد. در ادامه معنا و مفهوم کلی هر یک از مقولهها (مؤلفههای یارانه خوب) بهطور خلاصه ارائه میشود.
همچنین لازم است سیاست و برنامههای مرتبط با یارانه طوری تنظیم شود که ضمن ملاحظه همزمان منافع ذینفعان مختلف (Zhang et al., 2014) امکان اعمال نفوذ برخی ذینفعان و یا بهرهگیری از یارانه بهعنوان ابزاری برای تحقق مقاصد و اهداف سیاسی به حداقل برسد و فرایندهای اجرایی تخصیص یارانه تاحدامکان به صورت ساده و کمهزینه و با نقش حداقلی دولت طراحی شوند. زیرا پیچیده بودن عملیات اجرایی یارانه، آثار مثبت آن را کاهش میدهد Dolšak, Hrovatin and Zoric, 2020)) و بالا بودن هزینههای اجرایی، مطلوبیت یارانه را مورد تردید قرار میدهد (مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، 1392).
همچنین باید با اولویتبندی اعضای جامعه هدف، سیاست و روش مناسبی برای توزیع یارانه بین آنها تعیین شود؛ چراکه منابع یارانه محدود است و باید در توزیع آن میزان اولویت مشمولان برای برخورداری از کمکهای دولت رعایت شود (مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، 1388). همچنین لازم است ضمن پیشبینی سازوکارهای مناسب برای اصابت کردن یارانه به ذینفعان مدنظر، اطمینان حاصل شود که یارانه به صورت مستقیم و عادلانه توسط همه افراد جامعه هدف دریافت شده و امکان برخورداری مضاعف برخی مشمولان از یارانه وجود ندارد.
اما در بخش کمّی پژوهش پس از محاسبه میانگین امتیاز هر یک از گویههای پرسشنامه و استفاده از آزمون کایدو برای ارزیابی معناداری تفاوت پاسخها، هر گویهای که میانگین توافق پاسخدهندگان نسبت به آن بیش از متوسط 3 بود و شاخص کایدو از معناداری نتایج پاسخهای آن حمایت میکرد، در مدل نهایی مورد تأیید قرار گرفت. به این ترتیب کلیه روابط مفروض در مدل اولیه از جانب خبرگان تأیید و در مدل نهایی تحقیق لحاظ شدند. در جدول 2 میتوان میانگین نمره تخصیص داده شده به هر یک از روابط مذکور را به ترتیب (از بیشترین نمره تا کمترین نمره) مشاهده کرد.
جدول 3. میانگین نمره خبرگان به مسیرهای تأثیر مفروض در مدل به ترتیب اولویت
شماره گویه |
رابطه |
تعداد |
کمترین نمره |
بیشترین نمره |
میانگین |
انحراف استاندارد |
39 |
مدیریت باورها و انتظارات و جلب مشارکت و همکاری ذینفعان بر کنترل فساد |
50 |
2 |
5 |
08/4 |
91/0 |
9 |
هدفگیری کامل جامعه هدف و توزیع مناسب یارانه بین آنها بر کارایی و اثربخشی دولت |
50 |
2 |
5 |
02/4 |
80/0 |
18 |
شفافیت و قابلیت رهگیری بر کنترل فساد |
50 |
2 |
5 |
98/3 |
98/0 |
15 |
شفافیت و قابلیت رهگیری بر کارایی و اثربخشی دولت |
50 |
2 |
5 |
96/3 |
88/0 |
34 |
مدیریت باورها و انتظارات و جلب مشارکت و همکاری ذینفعان بر حق اظهارنظر و پاسخگویی |
50 |
1 |
5 |
94/3 |
04/1 |
3 |
سیاست و برنامه کارشناسی و مناسب بر کارایی و اثربخشی دولت |
50 |
1 |
5 |
90/3 |
97/0 |
33 |
توانمندسازی مشمولان و حل ریشهای مسائل موضوعه بر کیفیت تنظیم مقررات |
50 |
1 |
5 |
90/3 |
11/1 |
30 |
توانمندسازی مشمولان و حل ریشهای مسائل موضوعه بر حق اظهارنظر و پاسخگویی |
49 |
1 |
5 |
86/3 |
13/1 |
31 |
توانمندسازی مشمولان و حل ریشهای مسائل موضوعه بر ثبات سیاسی و نبود خشونت |
50 |
2 |
5 |
86/3 |
93/0 |
13 |
شفافیت و قابلیت رهگیری بر حق اظهارنظر و پاسخگویی |
49 |
1 |
5 |
86/3 |
12/1 |
1 |
سیاست و برنامه کارشناسی مناسب بر حق اظهارنظر و پاسخگویی |
50 |
1 |
5 |
84/3 |
18/1 |
43 |
تأثیر ارزیابی و بهبود مستمر بر کنترل فساد |
50 |
2 |
5 |
82/3 |
96/0 |
42 |
ارزیابی و بهبود مستمر بر حاکمیت قانون |
50 |
2 |
5 |
82/3 |
96/0 |
27 |
حجم منطقی منابع و تخصیص بهینه آنها بر کارایی و اثربخشی دولت |
50 |
2 |
5 |
8/3 |
93/0 |
12 |
هدفگیری کامل جامعه هدف و توزیع مناسب یارانه بین آنها بر کنترل فساد |
50 |
2 |
5 |
74/3 |
07/1 |
29 |
حجم منطقی منابع و تخصیص بهینه آنها برکنترل فساد |
50 |
2 |
5 |
74/3 |
92/0 |
35 |
مدیریت باورها و انتظارات و جلب مشارکت و همکاری ذینفعان بر ثبات سیاسی و نبود خشونت |
50 |
1 |
5 |
74/3 |
06/1 |
41 |
ارزیابی و بهبود مستمر بر کیفیت تنظیم مقررات |
50 |
1 |
5 |
74/3 |
99/0 |
6 |
سیاست و برنامه کارشناسی مناسب بر کنترل فساد |
50 |
1 |
5 |
72/3 |
97/0 |
17 |
شفافیت و قابلیت رهگیری بر حاکمیت قانون |
49 |
2 |
5 |
71/3 |
96/0 |
19 |
عدم ایجاد تبعات منفی یا زمینه برای فساد بر کارایی و اثربخشی دولت |
49 |
2 |
5 |
70/3 |
88/0 |
7 |
هدفگیری کامل جامعه هدف و توزیع مناسب یارانه بین آنها بر حق اظهارنظر و پاسخگویی |
49 |
1 |
5 |
69/3 |
04/1 |
2 |
سیاست و برنامه کارشناسی و مناسب بر ثبات سیاسی و نبود خشونت در جامعه |
50 |
2 |
5 |
68/3 |
96/0 |
26 |
حجم منطقی منابع و تخصیص بهینه آنها بر ثبات سیاسی و نبود خشونت |
50 |
2 |
5 |
68/3 |
00/1 |
21 |
عدم ایجاد تبعات منفی یا زمینه برای فساد بر کنترل فساد |
50 |
2 |
5 |
68/3 |
89/0 |
37 |
مدیریت باورها و انتظارات و جلب مشارکت و همکاری ذینفعان بر کیفیت تنظیم مقررات |
50 |
2 |
5 |
68/3 |
89/0 |
8 |
هدفگیری کامل جامعه هدف و توزیع مناسب یارانه بین آنها بر ثبات سیاسی و نبود خشونت |
50 |
2 |
5 |
64/3 |
96/0 |
14 |
شفافیت و قابلیت رهگیری بر ثبات سیاسی و نبود خشونت |
50 |
2 |
5 |
62/3 |
97/0 |
40 |
ارزیابی و بهبود مستمر بر کارایی و اثربخشی دولت |
50 |
2 |
5 |
62/3 |
7/0 |
38 |
مدیریت باورها و انتظارات و جلب مشارکت و همکاری ذینفعان بر حاکمیت قانون |
50 |
2 |
5 |
58/3 |
98/0 |
10 |
هدفگیری کامل جامعه هدف و توزیع مناسب یارانه بین آنها بر کیفیت تنظیم مقررات |
49 |
1 |
5 |
57/3 |
10/1 |
5 |
سیاست و برنامه کارشناسی و مناسب بر حاکمیت قانون |
50 |
2 |
5 |
56/3 |
97/0 |
11 |
هدفگیری کامل جامعه هدف و توزیع مناسب یارانه بین آنها بر حاکمیت قانون |
50 |
1 |
5 |
54/3 |
05/1 |
4 |
سیاست و برنامه کارشناسی و مناسب بر کیفیت تنظیم مقررات |
50 |
1 |
5 |
52/3 |
15/1 |
16 |
شفافیت و قابلیت رهگیری بر کیفیت تنظیم مقررات |
50 |
2 |
5 |
52/3 |
05/1 |
36 |
مدیریت باورها و انتظارات و جلب مشارکت و همکاری ذینفعان بر کارایی و اثربخشی دولت |
50 |
1 |
5 |
5/3 |
90/0 |
32 |
توانمندسازی مشمولان و حل ریشهای مسائل موضوعه بر کارایی و اثربخشی دولت |
50 |
2 |
5 |
48/3 |
90/0 |
23 |
محدوده زمانی مشخص بر کارایی و اثربخشی دولت |
50 |
1 |
5 |
4/3 |
18/1 |
25 |
محدوده زمانی مشخص بر کنترل فساد |
50 |
1 |
5 |
3/3 |
99/0 |
20 |
عدم ایجاد تبعات منفی یا زمینه برای فساد بر کیفیت تنظیم مقررات |
50 |
1 |
5 |
22/3 |
02/1 |
24 |
محدوده زمانی مشخص بر کیفیت تنظیم مقررات |
49 |
1 |
5 |
22/3 |
05/1 |
28 |
حجم منطقی منابع و تخصیص بهینه آنها بر کیفیت تنظیم مقررات |
50 |
1 |
5 |
22/3 |
15/1 |
22 |
محدوده زمانی مشخص بر حق اظهارنظر و پاسخگویی |
50 |
1 |
5 |
02/3 |
22/1 |
بر اساس جدول فوق مهمترین رابطه مدل که بیشترین میزان موافقت خبرگان را به همراه داشته است، تأثیر «مدیریت باورها و انتظارات و جلب مشارکت و همکاری ذینفعان بر کنترل فساد» است. کمترین میزان تأیید نیز مربوط به تأثیر «محدوده زمانی مشخص بر کیفیت تنظیم مقررات» بوده است. نتایج رتبهبندی از طریق آزمون فریدمن نیز ترتیب اهمیت روابط را تأیید میکند. شاخص فریدمن از نظر آماری معنادار است و نشان میدهد که بین رتبهها یا میانگین نمرات کسب شده در روابط مفروض مدل تفاوت معناداری وجود دارد (شاخص فریدمن=578/16، P<0.01).
با اتمام مراحل کیفی و کمّی پژوهش، مدل نهایی تحقیق مطابق با شکل 1 طراحی شد. براساس این مدل، عناصر کارآمدی یارانه (مؤلفههای یارانه خوب) شامل 9 عنصر است که نحوه ارتباط هر یک از آنها با شاخصهای حکمرانی خوب و میانگین توافق خبرگان با تأثیرگذاری آن عنصر در شاخصهای ذیربط در شکل نشان داده شده است.
شکل 1. مدل کارآمدسازی یارانهها برمبنای شاخصهای حکمرانی خوب
براساس مدل فوق «سیاست و برنامه کارشناسی و مناسب»، «هدفگیری کامل جامعه هدف و توزیع مناسب یارانه بین آنها»، «شفافیت و قابلیت رهگیری» و «مدیریت باورها و انتظارات و جلب همکاری و مشارکت ذینفعان» بر تمامی شاخصهای حکمرانی خوب اثرگذارند و انتظار میرود ملاحظه آنها در خصوص یارانههای عمومی تأثیر قابل توجهی در کارآمدسازی یارانهها داشته باشد. عدم رعایت آنها در تنظیم یارانهها بهطور قطع در میزان کارآمدی یارانه تأثیرگذار خواهد بود.
در پژوهش حاضر کارآمدی یارانههای عمومی به معنای همراستایی و هماهنگی آنها با شاخصهای حکمرانی خوب تلقی شده است و بر این اساس تلاش شده ضمن شناسایی مؤلفههای یارانه خوب - یعنی مشخصهها و عناصری که تأمینکننده تناسب و هماهنگی یارانهها با شاخصهای حکمرانی خوب هستند - و نحوه ارتباط آنها با شاخصهای مذکور، مدل کارآمدسازی یارانهها برمبنای الگوی حکمرانی خوب طراحی شود. در این راستا با بررسی و تحلیل ادبیات نظری و همچنین مصاحبه با خبرگان مرتبط با موضوع، 9 عنصر متمایز بهعنوان مؤلفههای یارانه خوب شناسایی و تبیین و چگونگی ارتباط آنها با شاخصهای حکمرانی خوب مشخص شد.
نتایج پژوهش در تدوین و اجرای برنامههای مرتبط با یارانههای عمومی و نیز ارزیابی برنامهها و قوانینی که در این خصوص پیشنهاد شده و یا در حال اجرا هستند، قابل استفاده است. در واقع مؤلفههای یارانه خوب میتوانند به منزله چارچوبی برای سنجش میزان کارآمدی طرحها و برنامههای یارانهای مورد استفاده قرار گیرند. بهطور مثال اگر در کشور ما قانون هدفمندی یارانهها برمبنای مؤلفههای مزبور ارزیابی شود، میتوان مشخص کرد که برنامه ذیربط در کدام مؤلفهها با نقص و ایراد روبهروست و با انجام اقدامات مناسب در جهت برطرف کردن آنها، زمینه لازم برای بهبود یارانهها و افزایش کارآمدی آنها را فراهم کرد.
با توجه به اینکه در پژوهش حاضر، عوامل بهبود یارانههای عمومی در بستر شاخصهای حکمرانی خوب مدنظر قرار گرفتهاند و ارتباط هر یک از مؤلفههای یارانه خوب حداقل با چند مورد از شاخصهای مزبور تأیید شده است، انتظار میرود با رعایت مؤلفههای ذکر شده علاوهبر افزایش کارآمدی عملکرد دولت در حوزه یارانهها، رتبه کشور در زمینه شاخصهای حکمرانی خوب نیز ارتقا یابد. البته مشخص است که تحقق کامل حکمرانی خوب مستلزم همراستایی و تناسب همه سیاستها و خطمشیهای عمومی (نه فقط سیاستهای یارانهای) با شاخصهای حکمرانی خوب است و به تبع بالاترین رتبه حکمرانی خوب متعلق به کشوری است که برایند عملکرد آن در حوزههای عمومی گوناگون از تناسب و هماهنگی بیشتری با شاخصهای حکمرانی خوب برخوردار باشد.
داناییفرد، حسن، جبار باباشاهی، عادل آذر و اسدالله کردنائیج (1391). «تحول در رفاه ملی: آیا حکمرانی خوب نقش مهمی ایفا میکند؟»، پژوهشهای مدیریت در ایران، دوره 16، ش 4.
MacGregor, S., N. Singleton and F. Trautmann (2014). "Towards Good Governance in Drug Policy: Evidence, Stakeholders and Politics", International Journal of Drug Policy, 25.