تجزیه سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت در ایران با استفاده از رویکرد ارزش شیپلی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه اقتصاد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آیت‌اله العظمی بروجردی (نویسنده مسئول)؛

2 استاد گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه بوعلی‌سینا همدان؛

3 کارشناسی ارشد اقتصاد، گروه اقتصاد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آیت‌اله العظمی بروجردی؛

چکیده

سالخوردگی جمعیت یکی از پدیده‌های مهم تغییرات جمعیتی است که آثار آن بر متغیرهای اجتماعی و اقتصادی قابل توجه است. بر این اساس، پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد تجزیه شیپلی سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت را در ایران طی دوره زمانی 1399-1349 بررسی کرده است. یافته‌ها نشان می‌دهد طی دوره 1399-1349 متغیرهای تولید اقتصادی، امید زندگی، میزان مرگ‌و‌میر و میزان باروری بیشترین سهم را از سالخوردگی جمعیت کشور به خود اختصاص داده‌اند. همچنین، محاسبه سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت براساس گذار ساختار سنی حاکی است در مرحله اول گذار که دوره زمانی 1374-1349 را دربرمیگیرد، اجرای سیاست‌های تشویق افزایش جمعیت و روند افزایشی خروج مهاجران از کشور باعث شده‌اند میزان خالص مهاجرت و باروری بیشترین سهم را از سالخوردگی جمعیت به خود اختصاص دهند. در مرحله دوم گذار ساختار سنی یعنی دوره زمانی 1389-1375، همراه با افزایش سطح سلامت و بهداشت افراد، میزان مرگ‌و‌میر کودکان کاهش شدیدی می‌یابد؛ درنتیجه میزان مرگ‌و‌میر کودکان بیشترین سهم از سالخوردگی جمعیت را برعهده دارد؛ اما اجرای سیاست کنترل جمعیت به کاهش سهم میزان باروری در سالخوردگی جمعیت منجر می‌شود. در مرحله سوم گذار ساختار سنی که دربرگیرنده دوره زمانی 1399-1390 است به‌دلیل افزایش مهاجرت از کشور و پیشرفت در شیوه‌های درمانی، میزان خالص مهاجرت و میزان مرگ‌و‌میر کودکان بیشترین سهم را در سالخوردگی جمعیت داراست. در این مرحله سهم میزان باروری و مرگ‌و‌میر کودکان نسبت به مرحله قبل افزایش می‌یابند. بنابراین، اتخاذ سیاست‌های مناسب از‌جمله افزایش میزان باروری، ایجاد زیرساخت‌های اقتصادی ـ اجتماعی، مراقبت از سالمندان و افزایش سطح سلامت سالمندان به‌منظور جلوگیری از آثار سوء سالخوردگی جمعیت مهم و ضروری است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Analyzing the Contribution of the Effective Factors on Iran’s Population Aging Using Shapley Value

نویسندگان [English]

  • Reza Maboudi 1
  • Mohammad Hassan Fotros 2
  • Zeinab Dareh Nazari 3
1 Assistant Professor, Department of Economics, Faculty of Humanities, Ayatollah Ozma Borujerdi University (corresponding author);
2 Professor of the Department of Economics, Faculty of Economics and Social Sciences, Bu-Ali Sina University, Hamedan;
3 Master of Economics, Department of Economics, Faculty of Humanities, Ayatollah Ozma Borujerdi University,
چکیده [English]

Population aging is one of the important phenomena in demographic changes whose effects on social and economic variables are considerable. Accordingly, using the Shapley Value, the current study aimed at investigating the contribution of the effective factors on Iran’s population aging in 1970-2020. The obtained results show economic production, life expectancy, mortality rate, and fertility rate have the greatest contribution. Calculation of the contribution of the effective factors on population aging based on age structure transition indicate that in the first stage of transition (1970-1995) encouraging policies for having children and increasing trend of migration have made net rate of migration and fertility have the most contribution in population aging. In the second stage of transition (1996-2010) child mortality decreases by increasing in health level. As a result, infant  mortality rate has the most contribution in population aging. But implementing population control policy reduces the contribution of fertility rate in population aging. In the third stage of transition (2011-2020), net migration rate and child mortality rate have the most contribution in population aging due to migration and improvement of treatment methods. In this stage, the contribution of fertility rate and child mortality rate increases than the previous stage. Hence, adopting appropriate policies such as increasing fertility rate, creating socio-economic infrastructures, taking care of the elderly, and increasing the elderly’s health level to prevent adverse effects of population aging is necessary.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Population Aging
  • Fertility Rate
  • Life Expectancy
  • Mortality Rate
  • Shapley Value Approach

مقدمه

سالخوردگی جمعیت به‌عنوان یکی از مهم‌ترین تغییرات جمعیتی در قرن بیست‌و‌یکم تلقی می‌‌شود. از دیدگاه جامعه‌شناختی سالخوردگی جمعیت به‌صورت کاهش نسبت تعداد افراد 14-0 ساله به جمعیت و افزایش نسبت تعداد افراد60 یا 65 ساله و بیشتر به جمعیت تعریف می‌شود (فتحی، 1398: 392). به‌عبارت‌دیگر پدیده سالخوردگی جمعیت به افزایش فزاینده تعداد افراد مسن و در‌عین‌حال کاهش تعداد افراد جوان جامعه اشاره دارد. افزایش درصد جمعیت سالمند از افزایش امید زندگی، سطح سلامت، کیفیت بهداشت و بهبود اوضاع اقتصادی نشان دارد. اما زمانی که به دلایل مختلف میزان رشد جمعیت منفی یا نزدیک به صفر می‌شود، سالخوردگی جمعیت می‌تواند تهدیدی برای فرصت‌های رشد و توسعه اقتصادی محسوب گردد. در این حالت، سالخوردگی جمعیت از‌یک‌سو با افزایش مخارج جامعه از طریق افزایش هزینه‌های بهداشتی مراقبت از سالمندان و رشد هزینه بازنشستگی به سیستم رفاهی کشور آسیب وارد می‌کند؛ از‌سوی‌دیگر افزایش تعداد افراد سالمند نسبت به کل جمعیت به کاهش میزان نیروی کار فعال و برخوردار از سرمایه انسانی مناسب در کشور می‌انجامد. در‌نتیجه، میزان بهره‌وری نیروی کار را کاهش می‌دهد و به ایجاد بحران در بازار کار منجر می‌شود. در‌نهایت همراه با افزایش سالخوردگی جمعیت میزان پس‌‌انداز و به تبع آن رشد اقتصادی با کاهش مواجه می‌شوند (Reynaud and Miccoli, 2018: 17-18).

مطابق پیش‌بینی‌های صورت گرفته نسبت افراد مسن به کل جمعیت از 10 درصد در سال 2022 به 16 درصد در سال 2050 افزایش می‌یابد و جمعیت افراد مسن در سال 2050 به 6/1 میلیارد نفر خواهد رسید (United Nations, 2022) . در این بین ایران به‌عنوان یکی از کشورهای درحال‌توسعه در دهه‌های اخیر تغییرات گسترده‌ای در ساختار سنی و سالخوردگی جمعیت تجربه کرده است. به‌طوری‌که جمعیت کشور در دهه 1360 از رشد چشمگیری برخوردار شده‌ و کشور را در سال 1390 با پدیده تورم جوانی مواجه ساخته ‌است (گزارش تحلیلی مرکز آمار ایران، 139۸). همچنین از‌آنجا‌که در دهه‌های آتی متولدان دهه 1360 جمعیت سالخورده محسوب می‌شوند، بنابراین رشد بالای جمعیت در کشور (طی دهه 1360) همراه با افزایش امید زندگی باعث می‌شود پدیده سالخوردگی جمعیت در ایران با سرعت بیشتری در مقایسه با کشورهای توسعه‌یافته صورت گیرد (فتحی، 1398: 400-397). به‌نحوی‌که براساس بررسی‌های صورت گرفته در اواخر دهه 1400 جمعیت ایران رو به سالمندی می‌رود و در سال 1420 ایران به مرحله سالمندی جمعیت خواهد رسید. درنهایت در دهه 1430 با پدیده سالخوردگی جمعیت روبه‌رو خواهد شد (گزارش تحلیلی مرکز آمار ایران، 139۸). با توجه به پیامدهای سالخوردگی جمعیت، یکی از اهداف مهم کشور جلوگیری از وقوع این پدیده است. اولین گام برای دستیابی به این هدف شناسایی و رتبه‌بندی عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت است. برای رتبه‌بندی عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت از رویکرد شیپلی[1] استفاده می‌شود. با استفاده از این رویکرد بدون در نظر گرفتن پیچیدگی‌های مدل، تعداد و انواع متغیرها می‌توان سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت را محاسبه کرد (فطرس، معبودی و دره‌نظری، 1401: 99).

با توجه به اهمیت موضوع، در پژوهش حاضر سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت کشور با استفاده از رویکرد ارزش شیپلی در بازه زمانی 1399-1349 تجزیه و برآورد می‌شود. سازمان‌دهی پژوهش به این شکل است که در ادامه مبانی نظری پژوهش بررسی؛ سپس پیشینه پژوهش و همچنین روش‌شناسی پژوهش معرفی می‌شود؛ بخشی نیز به یافته‌های تجربی اختصاص دارد و درنهایت به نتیجه‌گیری و پیشنهادها می‌پردازد.

۱. مبانی نظری و چارچوب مفهومی

سالخوردگی جمعیت نتیجه فرایندی است که تحت عنوان انتقال جمعیتی شناخته می‌شود. نظریه انتقال جمعیتی یک مفهوم جامعه‌شناختی است که به تغییرات جمعیتی ناشی از میزان مرگ‌و‌میر و زاد‌و‌ولد در راستای گذار از یک جامعه سنتی و کشاورزی به جامعه مدرن و صنعتی در طول زمان اشاره دارد. جانسون و فالکینگهام[2] (1992) چهار مرحله انتقال جمعیتی ارائه می‌دهند که به افزایش سالخوردگی جمعیت منجر می‌شوند (Ahmad, Astina and Budijanto, 2015: 215-216). هر مرحله از انتقال با افزایش جمعیت یک گروه سنی خاص همراه است. به‌نحوی‌که مرحله اول کودکی، مرحله دوم جوانی، مرحله سوم بلوغ جمعیت و در‌نهایت مرحله چهارم سالخوردگی جمعیت نامیده می‌شود (Malmberg and Sommestad, 2000: 3). مرحله اول انتقال جمعیتی با میزان بالای مرگ‌و‌میر و زاد‌و‌ولد همراه است؛ از ویژگی‌های این مرحله می‌توان به رشد پایین جمعیت و افزایش تعداد کودکان اشاره کرد. در مرحله دوم به‌دلیل پیشرفت‌های پزشکی و بهداشتی و افزایش درآمد سرانه میزان مرگ‌و‌میر کاهش می‌یابد که سبب افزایش امید زندگی می‌شود. اما از‌آنجا‌که هدف افراد افزایش تعداد فرزندان به‌منظور حمایت از والدین در زمان سالخوردگی است، میزان باروری در سطح بالایی قرار دارد. از‌این‌رو، با بهبود در میزان مرگ‌و‌میر و افزایش میزان باروری ساختار سنی جمعیت جوان می‌شود. در مرحله سوم همراه با کاهش میزان مرگ‌و‌میر، میزان باروری نیز به‌دلیل عوامل مختلف مانند افزایش شهرنشینی و افزایش هزینه تربیت و آموزش کودکان و سایر تغییرات اجتماعی کاهش می‌یابد. در این مرحله رشد جمعیت کٌند و نسبت جمعیت افراد سالخورده با افزایش مواجه می‌شود. در مرحله چهارم با برقراری تعادل بین میزان مرگ‌و‌میر و باروری رشد جمعیت کاهش می‌یابد یا حتی می‌تواند نزدیک به صفر شود. در این مرحله که با تثبیت ساختار سنی جمعیت همراه است، نسبت افراد مسن به جمعیت افزایش می‌یابد (Ahmad, Astina and Budijanto, 2015: 215-216). بر این اساس، کوال[3] (1956) بیان می‌کند در صورت ثابت بودن سایر عوامل با کاهش میزان باروری در یک دوره نسبت به دوره قبل، سالخوردگی جمعیت افزایش می‌یابد (Murphy, 2017: 1). کاهش باروری به کاهش تدریجی پایه هرم سنی جمعیت و افزایش جمعیت گروه‌های میانی و بالایی هرم منجر می‌شود. تجمیع جمعیت در بالای هرم سنی نسبت جمعیت بالای هرم را افزایش می‌دهد که نشان‌ از ایجاد سالخوردگی در جمعیت است (تقدیسی و احمدی شاپورآبادی، 1391: 141).

پرستون[4] و همکاران (1989) نیز با استفاده از یک رویکرد نوآورانه تحت عنوان الگوی [5]PHE تأثیر میزان باروری، مرگ‌و‌میر و مهاجرت بر سالخوردگی جمعیت را بررسی کردند. در یک اجتماع، تولد افراد با سن صفر به کاهش میانگین جمعیت منجر می‌شود. در بیشتر جوامع، متوسط سن مرگ‌و‌میر افراد از میانگین سنی افراد آن جامعه بیشتر است. از‌این‌رو، مرگ‌و‌میر این گروه از افراد به جوان شدن یا کاهش سالخوردگی جمعیت منجر می‌شود. بنابراین، در یک الگوی ساده بدون در نظر گرفتن مهاجرت، سه عامل متوسط سن افراد جامعه، متوسط سن مرگ‌و‌میر و شکاف بین میزان موالید و میزان مرگ‌و‌میر در سالخوردگی جمعیت نقش مهمی دارند. بر این اساس، پرستون و همکاران (1989) رابطه زیر را برای تغییرات سن جمعیت طی زمان معرفی می‌کنند:

                      (1)

در این رابطه  تغییرات تغییرات میانگین سن جمعیت در طی زمان،  میانگین سن جمعیت (شاخص اندازه‌گیری سالخوردگی جمعیت)،  میانگین سن مرگ‌و‌میر،  میزان تولد جمعیت و  میزان مرگ‌و‌میر جمعیت را نشان می‌دهند. با این فرض که میانگین سن مرگ‌و‌میر بیشتر از میانگین سن جمعیت باشد، میزان زاد‌و‌ولد و میزان مرگ‌و‌میر تأثیر منفی بر سالخوردگی جمعیت دارند و با علامت منفی در الگو وارد می‌شوند. اگر میزان تولد و مرگ‌و‌میر صفر باشند، در این‌ صورت:

                                                                            (2)

یعنی تغییرات میانگین سن جمعیت با تغییر زمان ثابت و برابر یک است. به‌عبارت‌دیگر در الگوی PHE،  می‌شود و به معنای آن است که اگر زاد‌و‌ولد و مرگ‌و‌میر وجود نداشته باشد، میانگین سنی جمعیت در هر سال تقویمی یک سال افزایش می‌یابد. پس، هر عضو از جمعیت یک سال پیرتر خواهد شد و جمعیت به‌طور طبیعی گرایش به سالخوردگی دارد. از‌طرف‌دیگر، اگر میزان مرگ‌و‌میر و موالید با هم برابر باشند، در این ‌صورت رابطه (1) به‌صورت زیر تغییر می‌کند:

                                                                (3)

و هرگاه میزان  برابر یک شود در این ‌صورت تغییرات سالخوردگی جمعیت نسبت به زمان برابر صفر می‌شود. به بیان دیگر، طی زمان میانگین سنی جامعه ثابت می‌ماند. این موضوع می‌تواند برای جوامع با میانگین سنی پایین ارزنده باشد و در مقابل برای کشورهای با میانگین سنی بالا یک معضل محسوب می‌شود. علاوه بر مرگ‌و‌میر و تولد افراد در جامعه، پدیده سالخوردگی جمعیت به عامل مهاجرت نیز بستگی دارد. در‌واقع، خروج افراد پیر از جمعیت یا ورود افراد جوان، سالخوردگی جمعیت را کاهش می‌دهند. با در نظر گرفتن عامل مهاجرت رابطه (1) را می‌توان به‌صورت زیر بازنویسی کرد:

     (4)

که در آن  میزان ورود مهاجران به کشور،  میزان خروج مهاجران از کشور،  میانگین سن مهاجران وارد شده به کشور و  میانگین سن مهاجران خارج شده از کشور را نشان می‌دهند. مهاجرت تأثیر چشمگیری بر گذار جمعیتی کشورها دارد. به‌نحوی‌که اکثر کشورهای توسعه‌یافته مهاجرت را ابزار مفیدی برای مقابله با مسئله تغییرات جمعیتی در نظر می‌گیرند (Nagarajan, Teixeira and Silva, 2021: 194). براساس رابطه (4) درصورتی‌که میانگین سن مهاجران وارد شده به کشور پایین باشد و تعداد مهاجران وارد شده بیشتر از تعداد مهاجران خارج شده از کشور باشند، میانگین سن جمعیت یا سالخوردگی جمعیت کاهش می‌یابد. بر این اساس پژوهش‌های صورت گرفته ضمن تأکید بر اهمیت مهاجرت در کاهش سالخوردگی جمعیت نشان می‌دهند افزایش تعداد مهاجران جوان از طریق افزایش میزان باروری تأثیر قوی بر رشد و ساختار سنی جمعیت دارد. از‌این‌رو، مهاجرت به‌عنوان یک عامل مهم به‌منظور جلوگیری از کاهش جمعیت، افزایش اندازه نیروی کار و در‌نهایت کاهش سرعت سالخوردگی جمعیت مطرح می‌شود (Harper, 2016: 184).

براساس نظریههای ذکر شده سالخوردگی جمعیت تحت تأثیر میزان باروری، میزان مرگ‌و‌میر و مهاجرت قرار دارد. اما بررسی ادبیات موضوع حاکی است علاوه بر میزان باروری، میزان مرگ‌ومیر و مهاجرت عوامل دیگری از‌جمله رشد اقتصادی، سرمایه انسانی و شهرنشینی نیز به‌صورت غیرمستقیم سالخوردگی جمعیت را متأثر میسازند.

۱-۱. تأثیر رشد اقتصادی بر سالخوردگی جمعیت

بلوم و ویلیامسون[6](1998) نشان می‌دهند رشد اقتصادی یکی از عوامل مهم و مؤثر بر سالخوردگی جمعیت است. درخصوص تأثیر رشد اقتصادی بر سالخوردگی جمعیت دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. براساس دیدگاه اول رشد اقتصادی به افزایش سالخوردگی جمعیت می‌انجامد. در این زمینه، هاجسون[7] (1988) و هافمن[8] (2011) بیان می‌کنند با پیشرفت اقتصادی در هر کشور نیازها و ترجیحات افراد تغییر می‌یابد. از‌این‌رو، توسعه اقتصادی به تغییر فرهنگ اجتماعی و به تبع آن کاهش میزان باروری منجر می‌شود. علاوه بر این، توسعه اقتصادی سطح استانداردهای زندگی و سلامت افراد را افزایش می‌دهد که به تبع آن امید زندگی افزایش می‌یابد. درنتیجه، توسعه اقتصادی از طریق کاهش میزان باروری و افزایش امید زندگی به افزایش سالخوردگی جمعیت منجر می‌گردد (Nagarajan, Teixeira and Silva, 2021: 191). مطابق با دیدگاه دوم، رشد اقتصادی تأثیر منفی بر سالخوردگی جمعیت دارد. بر این اساس، رینود و میکولی (2018) نشان می‌دهند کاهش توان اقتصادی در اثر وقوع بحران‌های اقتصادی و کاهش رشد اقتصادی از‌یک‌سو، کاهش سطح استانداردهای زندگی و بدتر شدن عادات غذایی را در پی دارد و از‌سوی‌دیگر با کاهش فعالیت‌های ورزشی، مراقبت‌های بهداشتی و تغذیه مکفی به بدتر شدن وضعیت سلامت افراد جامعه منتهی می‌‌شود. بنابراین، میزان باروری کاهش و میزان مرگ‌و‌میر در جامعه افزایش می‌یابد. علاوه بر این، با کاهش رشد اقتصادی و افزایش بیکاری ناامنی شغلی زیاد می‌شود، میزان خودکشی افزایش می‌یابد، دسترسی به امکانات بهداشتی محدود می‌شود، مشکلات مرتبط با مسکن افزایش می‌یابد؛ لذا در جامعه هم میزان ازدواج کم می‌شود و هم انگیزه باروری کاهش می‌یابد که در‌نهایت از طریق کاهش فرزندآوری، نسبت جمعیت سالمند به کل جمعیت با افزایش مواجه می‌‌شود (Reynaud and Miccoli, 2018: 17-18). با توجه به اینکه اجماعی در رابطه با تأثیر رشد اقتصادی بر سالخوردگی جمعیت وجود ندارد، پژوهش‌های مختلف به‌صورت تجربی تأثیر رشد اقتصادی بر سالخوردگی جمعیت را بررسی کرده‌اند. بر این اساس، نتایج پژوهش‌های وانگ[9] (2020) و ناگاراجان[10] و همکاران (2021) ضمن رد تأثیر منفی رشد اقتصادی بر سالخوردگی جمعیت، بیان می‌دارند افزایش رشد اقتصادی از طریق کاهش باروری، افزایش سالخوردگی جمعیت را در پی دارد.

۱-۲. تأثیر سرمایه انسانی بر سالخوردگی جمعیت

سرمایه انسانی همواره به‌عنوان عامل اصلی اقتصادی-اجتماعی در روند انتقال جمعیت مطرح است. به‌طور‌کلی، سرمایه انسانی به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بر میزان باروری، مرگ‌و‌میر و امید زندگی اثر گذار است. برخی مطالعات نشان می‌دهد بهبود در سیستم آموزشی به افزایش امید زندگی و کاهش میزان باروری منجر می‌‌شود. در این راستا آنجلس[11] (2010) نشان می‌دهد سطح تحصیلات زنان و مشارکت آنها در بازار کار با کاهش میزان باروری همراه است. همچنین، وی بیان می‌کند افراد تحصیل‌کرده توجه بیشتری به مسائل بهداشتی دارند و از سبک زندگی سالم‌تری برخوردارند. از‌این‌رو، انتظار می‌رود امید زندگی در افراد تحصیل‌کرده افزایش یابد (Nagarajan, Teixeira and Silva,  2021: 191). بنابراین سرمایه انسانی به افزایش سالخوردگی جمعیت می‌انجامد. بکر[12] (1981) نیز براساس مدل استاندارد بارو بیان می‌کند آموزش از طریق اثر درآمدی و اثر جانشینی بر باروری تأثیر می‌گذارد. اثر جانشینی نشان می‌دهد آموزش به افزایش دستمزد زنان منجر می‌شود. افزایش دستمزد، هزینه فرصت خروج از بازار کار را افزایش می‌دهد که به‌نوبه خود کاهش باروری را به دنبال دارد. اثر درآمدی با افزایش دستمزد و در‌نتیجه افزایش توانایی تأمین مخارج تعداد بیشتری از فرزندان به افزایش باروری منجر می‌‌شود. اما والدین تمایل دارند با افزایش سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی، توانایی و مهارت فرزندان را افزایش دهند. از‌آنجا‌که افزایش سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی فرزندان، توانایی والدین را به‌منظور تأمین مالی مخارج تعداد بیشتری از افراد کاهش می‌دهد، بنابراین میزان باروری کاهش می‌یابد (Cygan-Rehm and Maeder, 2013: 37). لوتز[13] و همکاران (2014) استدلال می‌کنند زنانی که از تحصیلات بیشتری برخوردارند به فرزندآوری تمایل کمتری دارند. چن و گو[14] (2022) نیز اظهار می‌دارند افزایش آموزش از طریق افزایش هزینه فرصت تربیت فرزندان و تأخیر در ازدواج به کاهش باروری می‌انجامد. با توجه به مطالب ذکر شده آموزش از طریق افزایش امید زندگی و کاهش باروری به افزایش سالخوردگی جمعیت منجر می‌شود.

۱-۳. تأثیر شهرنشینی بر سالخوردگی جمعیت

فرایند شهرنشینی به‌عنوان یکی دیگر از عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت مطرح می‌شود. نظریه‌های متفاوتی درباره تأثیر شهرنشینی بر سالخوردگی جمعیت وجود دارد. برخی از آنها بیان می‌کنند به‌رغم اینکه افراد جوان به نقل مکان از مناطق روستایی به مناطق شهری تمایل دارند، افراد سالخورده به سکونت در مناطق روستایی علاقه‌مندند. در‌نتیجه با انتقال افراد جوان از مناطق روستایی به مناطق شهری سالخوردگی جمعیت در مناطق شهری کاهش می‌یابد. در مقابل شواهد گسترده‌ای نشان می‌دهد برخورداری از سلامت و طول عمر بالا همراه با میزان پایین باروری در مناطق شهری، افزایش سالخوردگی جمعیت را درپی دارد (Kashnitsky, Beer and Wissen, 2021: 222). جی وایت و همکاران[15] (2008) نیز استدلال می‌کنند شهرنشینی به دلایل مختلفی از‌جمله افزایش سطح تحصیلات افراد، هزینه فرصت آموزش و اشتغال، تغییر نگرش و هنجارهای افراد و دسترسی به خدمات تنظیم خانواده به کاهش باروری منجر می‌‌شود. بررسی دیدگاه‌های ذکر شده نشان می‌دهد اگرچه شهرنشینی و مهاجرت از روستا به شهر ممکن است از طریق تأثیر بر ترکیب جمعیت جوان و سالخورده در مناطق شهری و روستایی به کاهش تعداد سالمندان در مناطق شهری منجر شود، اما به‌طور‌کلی شهرنشینی با افزایش تعداد سالخوردگان در مناطق روستایی، کاهش باروری و افزایش امید زندگی همراه است. بنابراین، افزایش شهرنشینی افزایش سالخوردگی جمعیت را به دنبال دارد.

۲. پیشینه پژوهش

مطالعات مختلفی به‌منظور بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت صورت گرفته‌اند. برخی از مطالعات از‌جمله بنگتسون و اسکات[16] (2010)، لی و ژو[17] (2017)، حکمت‌نیا، جعفرپور قلعه‌تیموری و شمس‌الدینی[18] (2021)، میرزایی و شمس قهفرخی (1386) و مدیری و همکاران (1398) نشان می‌دهند میزان باروری کل مهم‌ترین علت افزایش سالخوردگی جمعیت محسوب می‌شود. علاوه بر این، حسینی (1391) اظهار می‌دارد شدت سالخوردگی جمعیت تحت تأثیر شدت کاهش باروری در طول دوره گذار جمعیتی قرار دارد. اما نقش مهم باروری به‌عنوان تنها عامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت ازسوی برخی مورد انتقاد قرار می‌گیرد. به‌نحوی‌که کاسلی و والین[19] (1990) با مقایسه روند واقعی و پیش‌بینی شده جمعیت فرانسه و ایتالیا طی دوره زمانی ۲۰۴۰-۱۹۶۰ نشان می‌دهند میزان مرگ‌و‌میر نسبت به باروری نقش مهم‌تری در افزایش سالخوردگی جمعیت بر‌عهده دارد. بنابراین، این دیدگاه مطرح می‌شود که میزان مرگ‌و‌میر همراه با میزان باروری تأثیر بسیاری در سالخوردگی جمعیت دارند. بر این اساس پژوهش‌هایی از‌جمله سانتو[20] (2012) کاهش میزان مرگ‌و‌میر و میزان باروری را مهم‌ترین عامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت در نظر می‌گیرد.

 فتحی (1388) نیز براساس تئوری انتقال جمعیتی بیان می‌کند کاهش میزان موالید و مرگ‌و‌میر و درنتیجه کاهش رشد جمعیت به افزایش جمعیت سالمندان منجر می‌شود. اما با گذشت زمان و افزایش روند مهاجرت برخی از مطالعات اظهار می‌دارند مهاجرت نیز بر سالخوردگی اثر گذار است. بر این اساس، رمضانیان (1380)، تقدیسی و احمدی شاپور‌آبادی (1391) استدلال می‌کنند مهاجرت از روستا به شهر مهم‌ترین عامل سالخوردگی بخش کشاورزی و جمعیت روستا در ایران است. گروهی دیگر از پژوهش‌ها نیز تأثیر هم‌زمان باروری و امید زندگی بر سالخوردگی جمعیت را مورد بررسی قرار می‌دهند. بر این اساس مطیع حق‌شناس (1390) به‌منظور بررسی وضعیت سالخوردگی در کشور نشان می‌دهد به‌دلیل کاهش باروری و افزایش امید زندگی جمعیت سالخورده از روند افزایشی و جمعیت جوان و نوجوان از روند کاهشی برخوردار شده‌اند. دارابی و ترابی (139۶) روند سالخوردگی جمعیت در کشورهای اروپایی و آسیایی را طی دوره زمانی 2015-1950 بررسی و مقایسه کردند. آنها دریافتند میزان باروری تأثیر منفی و امید زندگی تأثیر مثبت بر سالخوردگی جمعیت دارد اما باروری نسبت به امید زندگی تأثیر بیشتری بر سالخوردگی جمعیت دارد. همچنین با توجه به کاهش سریع باروری و افزایش امید زندگی در کشورهای آسیایی، پیش‌بینی می‌شود روند سالخوردگی جمعیت در کشورهای آسیایی از سرعت بیشتری برخوردار شود. نتایج پژوهش‌های پرستون و استوکس[21] (2012) و مورفی[22] (2017) بر تأثیر میزان باروری، مرگ‌و‌میر و مهاجرت بر سالخوردگی اشاره دارند.

ساندرسون و شربو[23] (2015) دیدگاه جدیدی درباره سالخوردگی جمعیت مطرح می‌کنند. برای این منظور با استفاده از داده‌های 39 کشور اروپایی تأثیر امید زندگی بر سالخوردگی جمعیت را طی دوره‌های زمانی 2013، 2030 و 2050 بررسی کردند. آنها بیان می‌کنند این دیدگاه که افزایش امید زندگی سرعت سالخوردگی جمعیت را افزایش می‌دهد بر این فرض استوار است که افراد در یک دوره زمانی ثابت سالخورده می‌شوند. به‌عبارت‌دیگر از‌آنجا‌که در این دیدگاه یک آستانه مشخص و ثابت (60 ، 65 و 70 سالگی) برای سالخوردگی جمعیت مطرح می‌‌شود، لذا افزایش امید زندگی به افزایش سالخوردگی جمعیت می‌انجامد. یک دیدگاه جایگزین این است که معیار سالخوردگی افراد براساس زمان باقی‌مانده برای مرگ در نظر گرفته شود. به‌کارگیری زمان باقی‌مانده برای مرگ به‌عنوان شاخص سالخوردگی، بازتاب بهتری از عملکرد افراد، سطح سلامت افراد و میزان وابستگی به دیگران ارائه می‌دهد. مطابق این دیدگاه با توجه به اینکه با تغییر امید زندگی، آستانه سالخوردگی جمعیت نیز تغییر می‌یابد، لذا افزایش سریع امید زندگی به کاهش سالخوردگی جمعیت منجر می‌شود.

در‌نهایت با افزایش اهمیت سالخوردگی جمعیت برخی از مطالعات نشان می‌دهند سالخوردگی جمعیت تحت تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی و محیطی مختلفی قرار دارد. در این زمینه سو و همکاران[24] (2018) در پژوهشی عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت را در چین طی دوره زمانی 20۰0-20۱0 مورد ارزیابی قرار دادند. یافته‌ها نشان می‌دهد به‌‌رغم افزایش سالخوردگی جمعیت در چین، به‌دلیل مهاجرت نیروی کار، میزان سالخوردگی جمعیت شهری کمتر از جمعیت روستایی است. علاوه بر این، بعد از عامل مهاجرت، تولید ناخالص داخلی و تراکم شبکه جاده‌ای بیشترین اثر را بر سالخوردگی جمعیت دارند. اما شاخص‌های محیط زیستی از‌جمله کیفیت هوا تأثیر ناچیزی در افزایش سالخوردگی جمعیت دارند.

رینود و میکولی[25] (2018) در راستای بررسی تأثیر بحران‌های اقتصادی در سال 2008 بر سالخوردگی جمعیت ایتالیا بیان می‌کنند کاهش زاد‌وولد و مهاجرت خالص ناشی از بحران اقتصادی در افزایش سالخوردگی جمعیت مؤثر هستند. در ایتالیا قبل از وقوع بحران اقتصادی به‌دلیل بهبود باروری و افزایش سطح مهاجرت، سالخوردگی جمعیت روند کاهشی داشته ‌است؛ از‌این‌رو، زاد‌و‌ولد و به تبع آن تعداد افراد جوان افزایش یافته‌اند. بعد از شروع بحران اقتصادی، اگرچه میزان مرگ‌و‌میر تغییری پیدا نکرده ‌است، اما رکود اقتصادی به کاهش باروری و زاد‌و‌ولد منجر شده ‌است. وانگ (2020) با استفاده از روش‌های خود‌همبستگی مکانی و مدل‌سازی خطای مکانی، تأثیر عوامل اثرگذار بر سالخوردگی جمعیت را در جهان برای دوره زمانی 2010-1990 بررسی کرد. نتایج نشان می‌دهد امید زندگی، میزان شهرنشینی و تولید ناخالص داخلی سرانه، تأثیر مثبت و معناداری بر سالخوردگی جمعیت دارند اما نابرابری جنسیتی فاقد اثر معنادار بر سالخوردگی جمعیت است. ناگاراجان و همکاران (2021) با استفاده از رویکرد پانل دیتا تأثیر عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت در کشورهای کمتر توسعه‌یافته را در دوره زمانی 2018-1984 بررسی کردند. یافته‌ها حاکی است میزان رشد تولید ناخالص داخلی سرانه، سرمایه انسانی، هزینه‌های بهداشتی سرانه و کمک‌های بین‌المللی تأثیر مثبتی بر سالخوردگی جمعیت دارند. علاوه بر این، افزایش تعداد مهاجران با افزایش سالخوردگی جمعیت و کاهش میزان باروری همراه است. قیصریان (1388) در راستای بررسی ابعاد اجتماعی ـ اقتصادی پدیده سالمندی را در ایران بیان می‌کند. مسئله سالمندی در ایران به دلایل مختلف از‌جمله کاهش میزان موالید، پیشرفت‌های پزشکی، بهداشت، آموزش و پرورش و افزایش امید زندگی در حال وقوع است. محمدی و همکاران (139۶) با استفاده از رویکرد تحلیلی-توصیفی تأثیر عوامل مؤثر بر سالخوردگی را در ایران بررسی کردند. نتایج نشان می‌دهد زنان 51 درصد و مردان 49 درصد از جمعیت سالخورده کشور را تشکیل می‌دهند. همچنین، یافته‌ها حاکی‌ است میزان باروری و نسبت حمایت بالقوه تأثیر معکوس بر سالخوردگی دارند و سایر متغیرها تأثیر معنا‌داری بر سالخوردگی ندارند.

مرور پیشینه پژوهش نشان می‌دهد اگرچه مطالعات متفاوت تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی مختلف بر سالخوردگی جمعیت را بررسی کرده‌اند، اما در هیچ‌یک از پژوهش‌های صورت گرفته عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت رتبه‌بندی و میزان مشارکت و سهم هر‌یک از عوامل از سالخوردگی جمعیت محاسبه نشده ‌است. همچنین هریک از پژوهش‌های انجام شده تأثیر برخی از عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت را نادیده گرفته‌اند. بنابراین، پژوهش حاضر از طریق رتبه‌بندی و محاسبه سهم عوامل اجتماعی و اقتصادی مختلف از سالخوردگی جمعیت، در جهت  رفع نواقص پژوهش‌های صورت گرفته است.

۳. روششناسی پژوهش

۳-1. تصریح الگو

هدف پژوهش حاضر تجزیه سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت در ایران است. برای این منظور به پیروی از ادبیات موضوع و الگوی وانگ (2020) عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت براساس رابطه (5) معرفی می‌شود:

           (5)

که در آن     سالخوردگی جمعیت،  لگاریتم تولید ناخالص داخلی،  امید زندگی،  میزان مرگ‌و‌میر کودکان،  میزان باروری،  نابرابری آموزشی،   میزان شهرنشینی و  میزان خالص مهاجرت را نشان میدهد.

۳-2. دادهها

به‌منظور اندازهگیری سالخوردگی جمعیت از شاخص نسبت افراد بالای 65 سال به کل جمعیت و برای اندازهگیری نابرابری آموزشی از نسبت میزان ثبت‌نام در مدارس ابتدایی زنان به مردان استفاده می‌شود. برای حقیقی کردن متغیرهای اسمی از شاخص قیمتی مصرفکننده به سال پایه 1383 بهره برده میشود. دادهها به‌صورت سالیانه هستند و بازه زمانی 1399-1349 را در‌بر‌میگیرند. مأخذ دادههای تولید ناخالص داخلی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و منبع دادههای خالص مهاجرت، سازمان ملل متحد است. سایر دادهها نیز از بانک جهانی اخذ شدهاند. برای تجزیه و تحلیل دادهها و برآورد الگو از نرم‌افزار R بهره گرفته میشود.

۳-3. روش تجزیه شیپلی

یکی از روش‌های شناسایی عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت استفاده از روش‌های سنتی اقتصاد‌سنجی است. با وجود اینکه برآورد ضرایب با روش‌های سنتی اقتصاد‌سنجی اطلاعاتی در رابطه با همبستگی بین متغیرها و معنا‌داری آن ارائه می‌دهد، به رتبه‌بندی متغیرهای توضیحی قادر نیست (Barrado, Gimenez and Sanaú , 2021: 2). درنتیجه برای رفع این محدودیت رویکرد تجزیه مورد توجه قرار میگیرد. از‌جمله روش‌های مختلف تجزیه می‌توان به تحلیل تجزیه ساختاری[26] و تحلیل تجزیه شاخص[27] اشاره کرد. هرکدام از روش‌های ذکر شده مزایا و معایبی دارند. روش تجزیه ساختاری که برپایه جدول داده-ستانده است، مستلزم استفاده از داده‌های فراوانی است. روش تجزیه شاخص نیز شامل دو روش تحلیل تجزیه شاخص  بر‌پایه شاخص لاسپیرز[28] و روش تحلیل تجزیه شاخص  برپایه شاخص دیویژیا[29] است. ازآنجا‌که در روش تحلیل تجزیه شاخص  برپایه شاخص لاسپیرز میزان خطاها صفر نیستند، لذا نتایج با انحراف زیادی همراه هستند. روش تحلیل تجزیه شاخص  برپایه شاخص دیویژیا نیز شامل روش شاخص دیویژیای میانگین حسابی[30] و شاخص دیویژیای میانگین لگاریتمی[31] است. با وجود اینکه در روش شاخص دیویژیای میانگین لگاریتمی مشکل وجود خطا رفع شده ‌است، اما این روش در مواقعی که معنا‌داری متغیرها به لحاظ اقتصادی مشخص نیست، عملکرد ضعیفی دارد (فطرس و همکاران، 1401: 99-98). بنابراین در پژوهش حاضر به‌منظور تجزیه سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت از روش تجزیه ارزش شیپلی استفاده میشود. روش تجزیه ارزش شیپلی برپایه ضریب تعیین الگوی مورد برآورد استوار است که در آن به‌کارگیری تجزیه ضریب تعیین امکان برآورد سهم خالص هریک از متغیرها از متغیر وابسته را فراهم می‌کند. برای تبیین موضوع، رابطه را در نظر بگیرید:

         (6)

در آن  متغیر وابسته،  عرض از مبدأ،     متغیرهای توضیحی،  بردار ضرایب متغیرها و  جز اخلال را نشان میدهند. با برآورد رگرسیون فوق به روش حداقل مربعات معمولی مقدار ضریب تعیین  به‌دست میآید. هر زیر‌مجموعهای از رابطه (6) را میتوان به‌صورت  برآورد کرد:

                                                  (7)

با تخمین هر ترکیب ممکن از رابطه (7) ضریب تعیین مربوط به آن ترکیب یعنی   حاصل میشود که ارزش آن نسبتی از است. میتوان با استفاده از تابع f  ضریب تعیین ترکیبهای ممکن را به‌صورت یک نقشه در فضای حقیقی تعریف کرد:

                                     (8)

طبق تعریف رابطه (8)  همان است همچنین فرض می‌شود مقدار تهی تابع    برابر صفر است و به معنای آن است که در صورت عدم در نظر گرفتن متغیر توضیحی مقدار ضریب تعیین صفر است. بنابراین میتوان سهم متغیرهای توضیحی  را در میزان توضیح‌دهندگی متغیر وابسته یعنی  تعیین کرد. اما سؤال این است که ضریب تعیین برمبنای چه قاعدهای باید بین متغیرهای توضیحی تقسیم شود؟ شیپلی (1953) در پاسخ به پرسش فوق معیاری تحت عنوان ارزش شیپلی را مطرح میکند که برپایه نتایج رویکرد نظریه بازی همکارانه[32] مبتنی است. در نظریه بازی همکارانه پرسش اصلی این است که چگونه مقدار مشخصی از منافع یا هزینه را منصفانه بین اعضایی که در ایجاد آن مشارکت داشتهاند، تقسیم کرد (Stern and Tettenhorst, 2019).

۳-4. روش ارزش شیپلی

روش ارزش شیپلی (1953) از‌جمله رویکردهای کاربردی است که با تمرکز بر ضریب تعیین، سهم و مشارکت رگرسورها را در میزان توضیحدهندگی متغیر وابسته برآورد میکند (Johnson and Le Breton, 2004). در این روش، رابطه (6) برآورد و ضریب تعیین آن محاسبه میشود؛ سپس با خروج هریک از متغیرهای توضیحی، رگرسیون مجدد برآورد و ضریب تعیین آن رابطه محاسبه میشود؛ بنابراین، تفاوت بین ضریب تعیینها میزان سهم نهایی هر متغیر حذف شده از رگرسیون را نشان میدهد. فرض کنید  وضعیتی از متغیرهای رگرسیون را نشان میدهد که در آن متغیر  جایگاه[33]  را داراست؛ همچنین  نیز معرف رگرسیونی است که در آن متغیر  حضور ندارد، یعنی ؛ در این صورت سهم نهایی متغیر  برابر است با:

 (9)

در رابطه فوق،  ضریب تعیین رگرسیون را در حالتی نشان میدهد که مجموعه متغیرها ازجمله  در رگرسیون حضور دارند و  ضریب تعیین حاصل از برآورد الگوی رگرسیونی را در وضعیتی نشان میدهد که متغیر  در الگو غایب است. تفاوت این دو ضریب تعیین سهم متغیر  در توضیح متغیر وابسته را منعکس میکند. برای حضور هر متغیر مانند  در رگرسیون  متغیره حالات مختلفی وجود دارد[34]، لذا با در نظر گرفتن احتمال یکسان برای وقوع هر یک از حالات ممکن، ارزش شیپلی متغیر  از میانگین سهم نهایی  در هریک از حالات ممکن به‌دست میآید (Huettner and Sunder, 2011). اگر  مجموعه جایگشت‌های[35] K متغیر را نشان دهد، در این صورت ارزش شیپلی متغیر  به‌صورت زیر تعریف میشود:

 (10)

در پژوهش حاضر، با استفاده از روش ارزش شیپلی سهم متغیرهای مستقل از متغیر وابسته یعنی سالخوردگی جمعیت برحسب رابطه زیر محاسبه میشود:

   (11)

به‌منظور تحلیل یافتهها، سهم متغیرهای توضیحی نخست برای کل دوره مورد مطالعه یعنی بازه 13۴9-13۹9 محاسبه میشود و سپس با در نظر گرفتن بحث گذار جمعیتی در کشور سهم متغیرهای مورد نظر در سه دوره زمانی شامل 1374-1349، 1389-1375 و 1399-1390 برآورد می‌شود. در بستر گذار جمعیتی، ابتدا مرگ‌و‌میر کودکان و سپس باروری کاهش مییابند. با حرکت به‌سمت باروری پایین و افزایش طول عمر یک جمعیت سالخورده شکل خواهد گرفت. به‌نحوی‌که در مرحله اول گذار جمعیتی با کاهش میزان مرگ‌و‌میر کودکان جمعیت افراد زیر 15 سال افزایش مییابد. در مرحله دوم گذار جمعیتی میزان باروری کاهش مییابد و جمعیت وارد سن فعالیت میشود. در فاز سوم گذار جمعیتی به‌علت کاهش سریع مرگ‌و‌میر و باروری جمعیت به‌سمت سالمندی حرکت می‌کند. ازاینرو به تبعیت از گذار جمعیتی گذار ساختار سنی رخ میدهد که شامل چهار فاز کودکی، جوانی، بلوغ جمعیت و سالمندی است. برمبنای تفکیکهای انجام شده کشور ایران تا سال 1374 در مرحله کودکی قرار داشته است؛ سال 1375 وارد مرحله جوانی و از سال 1390 وارد مرحله میان‌سالی شده است (صادقی، 1391: 119-116؛ مشفق و میرزایی، 1389: 1؛ گزارش تحلیلی مرکز آمار، 139۸).

۴. یافتههای پژوهش

۴-1. نتایج آزمون ریشه واحد

به‌منظور جلوگیری از رگرسیون کاذب و مشکلات ناشی از آن، نخست مانایی متغیرها آزمون می‌شود. برای این منظور از آزمون زیوت و اندریوز استفاده می‌‌شود. جدول 1 نتایج حاصل از آزمون مانایی زیوت و آندریوز در سه حالت، تغییرات زمان و مانایی در سطح، تغییرات زمان و مانایی در شیب تابع روند و تغییرات زمان و مانایی در سطح و شیب تابع روند آمده است.

 

جدول 1. نتایج آزمون ریشه واحد

نام متغیر

وضعیت مانایی

تغییرات زمان و مانایی در سطح

تغییرات زمان و مانایی در شیب تابع روند

تغییرات زمان و مانایی در سطح و شیب تابع روند

آماره آزمون

آماره بحرانی

شکست

آماره آزمون

آماره بحرانی

شکست

آماره آزمون

آماره بحرانی

شکست

 

 

67/5-

34/5-

1388

56/6-

8/4-

1371

06/6-

57/5-

1371

 

 

37/5-

34/5-

1381

93/4-

8/4-

1390

86/4-

82/4-

1392

 

 

7/5-

93/4-

1367

64/7-

8/4-

1378

12/7-

57/5-

1381

 

 

04/6-

34/5-

1377

83/5-

8/4-

1383

94/5-

57/5-

1388

 

 

36/14-

34/5-

1390

7/18-

8/4-

1385

83/18-

57/5-

1382

 

 

82/4-

58/4-

1362

86/4-

8/4-

1371

96/4-

82/4-

1367

 

 

26/5-

93/4-

1365

75/5-

8/4-

1381

52/5-

02/5-

1383

 

 

58/5-

34/5-

1368

17/5-

8/4-

1382

5/5-

08/5-

1368

مأخذ: یافته‌های تحقیق.

نتایج آزمون ریشه واحد نشان دادند با توجه به در نظر گرفتن شکست ساختاری، تمام متغیرها در سطح مانا هستند.

 

۴-2. نتایج برآورد الگو و محاسبه سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت

به‌منظور برآورد سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت، نخست با بهره‌گیری از روش حداقل مربعات معمولی الگوی پژوهش برآورد و ضریب تعیین مدل محاسبه مهدود. سپس سهم هریک از عوامل از ضریب تعیین محاسبه می‌شود. جدول 2 نتایج حاصل از برآورد الگوی پژوهش را به‌اختصار نشان می‌دهد.

 

جدول 2. نتایج برآورد الگوی پژوهش

نام متغیر

ضریب

آماره  t

سطح احتمال

عرض از مبدا

87/53-

52/7-

000/0

 

96/0

53/3

000/0

 

24/0

24/4

000/0

 

06/0

14/8

000/0

 

22/0-

93/1-

06/0

 

53/6

15/3

001/0

 

45/0

89/1

066/0

 

17/0

08/5

000/0

(00/0)   46/181 F=

96/0 Adj. R2=

967/0  R2=

           

مأخذ: همان.

براساس آماره، ضریب تعیین الگوی برآوردی قادر است 96 درصد از واقعیات تجربی بین متغیر‌های مستقل و وابسته را توضیح دهد. همچنین فاصله اندک ضریب تعیین و ضریب تعیین تعدیل شده نشان‌دهنده نکویی برازش مدل است. آماره F نیز بر معناداری کل رگرسیون دلالت دارد. مطابق آماره آزمون تی استیودنت و سطح احتمال مربوط به ضرایب رگرسیون، تمام متغیرها به لحاظ آماری معنادار هستند. نتایج حاصل از برآورد الگو نشان می‌دهد ضریب متغیر لگاریتم تولید ناخالص داخلی 96/0 است. بنابراین، افزایش تولید ناخالص داخلی به افزایش سالخوردگی جمعیت می‌انجامد. ضریب متغیر امید زندگی 24/0 است. بنابراین، رابطه مستقیم بین امید زندگی و سالخوردگی جمعیت وجود دارد. ضریب متغیر میزان مرگ‌و‌میر کودکان 06/0 است. از‌این‌رو، رابطه مستقیم بین میزان مرگ‌و‌میر کودکان و سالخوردگی جمعیت وجود دارد. ضریب متغیر میزان باروری 22/0- است. با توجه به نتایج پژوهش رابطه معکوس بین میزان باروری و سالخوردگی جمعیت وجود دارد. ضریب متغیر نسبت آموزش زنان به مردان 53/6 است. بنابراین، نسبت آموزش زنان به مردان با افزایش سالخوردگی جمعیت همراه است. ضریب میزان شهرنشینی 45/0 است. مطابق نتایج، شهرنشینی افزایش سالخوردگی جمعیت را به دنبال دارد. ضریب متغیر میزان خالص مهاجرت 17/0 است. از‌آنجا‌که در اکثر سال‌ها میزان مهاجرت به کشور (ورود) کمتر از میزان مهاجرت از کشور (خروج) است، لذا خالص مهاجرت به سالخوردگی جمعیت می‌انجامد.

 

جدول 3. تجزیه سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت طی دوره 1399-1349

نام متغیر

13۴9-13۹9

سهم بر حسب R2

سهم بر حسب درصد

 

21/0

74/21

 

174/0

01/18

 

12/0

42/12

 

125/0

94/12

 

124/0

84/12

 

133/0

77/13

 

08/0

28/8

R2

966/0

100

مأخذ: همان.

براساس نتایج پژوهش طی دوره زمانی 1399-1349 متغیر لگاریتم تولید ناخالص داخلی با 74/21 درصد بیشترین سهم از سالخوردگی جمعیت را داراست. تولید ناخالص داخلی به‌طور متوسط از سال 1349 تا سال 1399 به رشدی معادل 53/214 درصد دست یافته ‌است. رشد قابل توجه تولید ناخالص داخلی باعث شده این متغیر بیشترین سهم را در سالخوردگی جمعیت به خود اختصاص دهد (آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران). امید زندگی سهم 01/18 درصدی از سالخوردگی جمعیت را بر‌عهده دارد. برپایه آمار بانک جهانی (1397-1349) طی بازه زمانی مورد بررسی امید زندگی از 855/55 در سال 1349 به 87/76 در سال 1399 رسیده ‌است. در نتیجه امید زندگی، سهم چشمگیری در سالخوردگی جمعیت کشور دارد. میزان شهرنشینی دارای سهم 77/13 درصدی از سالخوردگی جمعیت است. از سال 1349 تا سال 1399 میزان شهرنشینی افزایش چشمگیری یافته و به رشد 41/83 درصدی رسیده ‌است (داده‌های بانک جهانی[36]، ۲۰۲۰-۱۹۷۰). میزان باروری 94/12 درصد از سهم سالخوردگی جمعیت را داراست. کاهش میزان باروری طی سال‌های اخیر باعث شده ‌است این متغیر سهم نامطلوبی در سالخوردگی جمعیت داشته باشد (داده‌های بانک جهانی، 2020-1970). سهم نسبت آموزش زنان به مردان در توضیح سالخوردگی جمعیت 84/12 درصد است. بررسی وضعیت ساختار آموزش کشور نشان می‌دهد طی بازه زمانی 1399-1349 نسبت آموزش زنان به مردان با رشد 18/83 درصدی به افزایش زیادی رسیده ‌است و سهم مهمی از سالخوردگی جمعیت کشور را به خود اختصاص می‌دهد. میزان مرگ‌و‌میر کودکان با سهمی معادل با ۴۲/12 درصد نقش قابل توجهی در سالخوردگی جمعیت به‌عهده دارد. یکی از دست ‌آوردهای مهم کشور طی بازه زمانی مورد بررسی کاهش شدید میزان مرگ‌و‌میر کودکان است. به‌نحوی‌که میزان مرگ‌و‌میر کودکان از 61/128 در هر هزار تولد از سال 1349 به 1/11 در هر هزار تولد در سال 1399 رسیده ‌است و به کاهش 36/91 درصدی دست یافته ‌است (همان). از‌این‌رو، میزان مرگ‌و‌میر کودکان سهم مهمی از سالخوردگی جمعیت را به خود اختصاص می‌دهد. میزان خالص مهاجرت 28/8 درصد از سهم سالخوردگی جمعیت را داراست. پایین بودن میزان خالص مهاجرت باعث شده این متغیر کمترین سهم از سالخوردگی جمعیت را به خود اختصاص دهد (آمار سازمان ملل متحد[37]، ۱۹۷۰-۲۰۲۰).

برآورد الگوی پژوهش برحسب ساختار گذار سنی جمعیت نشان می‌دهد سهم متغیرها در توضیح‌دهندگی سالخوردگی جمعیت در مراحل مختلف گذار متفاوت است.

جدول 4. تجزیه سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت براساس گذار جمعیت

نام متغیر

13۴۹-13۷۴

13۷۵-13۸۹

139۰-139۹

سهم بر

 حسب R2

سهم بر حسب درصد

سهم بر حسب R2

سهم بر حسب درصد

سهم بر حسب R2

سهم بر حسب درصد

 

042/0

21/4

16/0

06/16

0254/0

56/2

 

153/0

35/15

1746/0

526/17

21/0

16/21

 

07/0

02/7

17462/0

528/17

212/0

36/21

 

25/0

07/25

152/0

26/15

16/0

12/16

 

085/0

53/8

17/0

06/17

116/0

7/11

 

145/0

54/14

15/0

056/15

054/0

44/5

 

252/0

28/25

015/0

51/1

215/0

66/21

R2

997/0

100

99622/0

100

9924/0

100

               

مأخذ: همان.

در مرحله اول گذار ساختار سنی میزان خالص مهاجرت، باروری، امید زندگی، شهرنشینی، نسبت آموزش زنان به مردان، مرگ‌و‌میر کودکان و لگاریتم تولید ناخالص داخلی به‌ترتیب 28/25، 07/25، 35/15، 54/14، 53/8، 02/7 و 21/4 درصد از سهم سالخوردگی جمعیت را به خود اختصاص می‌دهند. درنتیجه در مرحله اول گذار ساختار سنی، میزان خالص مهاجرت و باروری بیشترین سهم در سالخوردگی جمعیت را برعهده دارند. در مرحله دوم گذار ساختار سنی، سهم میزان مرگ‌و‌میر کودکان، امید زندگی، نسبت آموزش زنان به مردان، لگاریتم تولید ناخالص داخلی، باروری، شهرنشینی و مهاجرت به‌ترتیب 528/17، 526/17، 06/17، 06/16، 26/15، 056/15و 51/1 است. براساس نتایح پژوهش میزان مرگ‌و‌میر کودکان در این مرحله بیشترین سهم از سالخوردگی جمعیت را برعهده دارد. در مرحله سوم سهم میزان مهاجرت 66/21، مرگ‌و‌میر کودکان 36/21، امید زندگی16/21، باروری 12/16، نابرابری آموزش 7/11، شهرنشینی 44/5 و لگاریتم تولید ناخالص داخلی 56/2 درصد است. از‌این‌رو در مرحله سوم گذار جمعیتی بیشترین سهم از سالخوردگی جمعیت به میزان مهاجرت و مرگ‌و‌میر کودکان اختصاص دارد.

 

۵. جمع‌بندی، نتیجهگیری و پیشنهادها

سالخوردگی جمعیت بر تعداد نیروی کار، فرایند رشد و توسعه اقتصادی هر کشور تأثیر می‌گذارد. بنابراین، شناسایی و رتبه‌بندی سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت حائز اهمیت است. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد ارزش شیپلی سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت را در ایران طی دوره زمانی 1399-1349مورد بررسی قرار داده ‌است. بر‌اساس نتایج پژوهش در بازه زمانی 1399-1349 سهم لگاریتم تولید ناخالص داخلی، امید زندگی، میزان شهرنشینی، باروری، نابرابری آموزشی، مرگ‌و‌میر کودکان و مهاجرت در سالخوردگی جمعیت به‌ترتیب 74/21، 01/18، 77/13، 94/12، 84/12، 42/12 و 28/8 درصد است که لگاریتم تولید ناخالص داخلی بیشترین سهم را در سالخوردگی جمعیت دارد. افزایش رشد و توسعه اقتصادی در هر کشوری به ابداع فناوری و تجهیزات جدید پزشکی، افزایش سطح بهداشت و درمان و به تبع آن کاهش میزان مرگ‌و‌میر سالمندان و افزایش امید زندگی منجر می‌شود. درنتیجه رشد اقتصادی سهم چشمگیری در افزایش سالخوردگی جمعیت دارد. وانگ (2020) و ناگاراجان و همکاران (2021) تأثیر تولید ناخالص داخلی بر افزایش سالخوردگی جمعیت را تأیید می‌کنند.

 بعد از میزان لگاریتم تولید ناخالص داخلی، امید زندگی بیشترین سهم را از سالخوردگی جمعیت به خود اختصاص می‌دهد. بهبود امید زندگی در کشور نشان‌دهنده افزایش میانگین سن و سالخوردگی جمعیت است. سانتو (2012) تأثیر امید زندگی بر افزایش سالخوردگی جمعیت را تأیید می‌کند. متغیر مهم بعدی که سهم نسبتاً بالایی در سالخوردگی جمعیت دارد، میزان شهرنشینی است. طی سال‌های اخیر افزایش شهرنشینی همراه با افزایش هزینه‌های زندگی باعث شده تمایل به داشتن فرزند و به تبع آن میزان باروری کاهش و سالخوردگی جمعیت افزایش یابد. وانگ (2020) تأثیر مثبت میزان شهرنشینی بر سالخوردگی جمعیت را تأیید می‌کند. متغیر دیگری که سالخوردگی جمعیت را متأثر می‌سازد میزان باروری است. هرچه سطح باروری در یک کشور بیشتر باشد، تعداد جمعیت جوان افزایش یافته و به کاهش سالخوردگی جمعیت منجر می‌شود. در بین مطالعات داخلی، یافته‌های محمدی و همکاران (139۶) و دارابی و ترابی (139۶) نشان می‌دهد میزان باروری نقش مهمی در کاهش سالخوردگی جمعیت برعهده دارد.

 همچنین نسبت آموزش زنان به مردان سهم بالایی از سالخوردگی جمعیت را به خود اختصاص می‌دهد. افزایش سطح آموزش زنان و مشارکت زنان در بازار کار به افزایش سن ازدواج و کاهش میزان باروری جمعیت منجر می‌‌شود. در پژوهش ناگاراجان و همکاران (2021) تأثیر مثبت آموزش بر سالخوردگی جمعیت تأیید می‌شود. از‌آنجا‌که در بازه زمانی مورد بررسی میزان مرگ‌و‌میر کودکان به کاهشی به میزان 36/91 درصد دست یافته ‌است، این متغیر سهم مهمی در کاهش سالخوردگی جمعیت کشور دارد (داده‌های بانک جهانی، 2020-1970). درنهایت کمترین سهم در سالخوردگی جمعیت به میزان خالص مهاجرت مربوط می‌شود. در پژوهش مورفی (2017) میزان مهاجرت تأثیر قابل‌توجهی بر سالخوردگی جمعیت ندارد.

یافته‌های حاصل از تفکیک دوره زمانی به سه مرحله گذار ساختار سنی نشان می‌دهد طی دوره زمانی 19۹۶-19۷۰ مهاجرت از کشور به‌طور متوسط روند افزایشی یافته‌ است (سازمان ملل متحد، 19۷۰-19۹۶) که نشان‌دهنده سهم بسیار این متغیر در سالخوردگی جمعیت است. در مرحله اول گذار ساختار سنی که مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی است، سیاست افزایش میزان باروری مورد توجه قرار می‌گیرد. به‌نحوی‌که به‌منظور افزایش میزان باروری سیاست‌های مختلفی از‌جمله اعطای کوپن به خانواده‌های پرجمعیت اجرا می‌شود. از‌آنجا‌که در مرحله اول گذار ساختار سنی میانگین میزان باروری در سطح 64/5 فرزند قرار دارد (داده‌های بانک جهانی، 1996-1970)، لذا باروری سهم مهمی از سالخوردگی جمعیت را در کشور به خود اختصاص می‌دهد. براساس نتایج پژوهش مشفق و میرزایی (1389) نیز میزان باروری در این مرحله در سطح بالایی قرار دارد. امید زندگی در مرحله اول گذار ساختار سنی به رشد 45/34 درصدی دست می‌یابد (داده‌های بانک جهانی، 1996-1970). بنابراین در این مرحله امید زندگی سهم بسیاری در سالخوردگی جمعیت دارد. در مرحله اول گذار ساختار سنی میانگین میزان شهرنشینی 32/51 است (همان). بنابراین میزان شهرنشینی سهم مهمی در سالخوردگی جمعیت دارد.

با توجه به میزان بالای مرگ‌و‌میر کودکان در مرحله اول گذار ساختار سنی این متغیر سهم قابل‌توجهی در سالخوردگی جمعیت ندارد. میانگین نسبت آموزش زنان به مردان در مرحله اول گذار ساختار سنی 75/0 درصد است (همان) که بیانگر میزان پایین نسبت آموزش زنان به مردان و درنتیجه سهم ناچیز این متغیرها در سالخوردگی جمعیت است. لگاریتم تولید ناخالص داخلی در مرحله اول گذار ساختار سنی به‌طور متوسط روند کاهشی می‌یابد. به‌طوری‌که رشد تولید ناخالص داخلی از 33/14 درصد در سال 1350 به 68/2 درصد در سال 1374 می‌رسد (داده‌های بانک جهانی، 1996-1970). لذا، سهم لگاریتم تولید ناخالص داخلی در سالخوردگی جمعیت قابل توجه نیست.

 با گذار از مرحله‌ اول به دوم ساختار سنی با افزایش سطح بهداشت، گسترش دسترسی به آب و برق، توزیع مناسب مواد غذایی و افزایش سطح سواد زنان، میزان مرگ‌و‌میر کودکان در کشور کاهش شدیدی یافته و به 5/16 در هر هزار تولد در سال ۱۳89 می‌رسد (همان، 2010-1997). کاهش شدید میزان مرگ‌و‌میر کودکان باعث می‌شود این متغیر بیشترین سهم را از سالخوردگی جمعیت به خود اختصاص دهد. علاوه بر این، افزایش میانگین سن جمعیت در کشور باعث شده بعد از میزان مرگ‌و‌میر کودکان، امید زندگی بیشترین سهم را در افزایش سالخوردگی جمعیت داشته باشد. در مقابل در این مرحله نگرانی‌های ناشی از افزایش رشد جمعیت باعث می‌شود سیاست کنترل جمعیت و کاهش میزان باروری مورد توجه قرار گیرد. اجرای سیاست‌های کنترل جمعیت همراه با حذف سیاست‌های تشویقی به کاهش شدید میزان باروری منجر می‌شود. به‌نحوی‌که میزان باروری در سال 1389 به سطح 866/1 فرزند می‌رسد (همان، 1996-1970). درنتیجه در مرحله دوم گذار ساختار سنی، سهم میزان باروری در سالخوردگی جمعیت نسبت به مرحله قبل کاهش شدیدی می‌یابد. در بازه زمانی 1389-1375 با افزایش میزان آموزش زنان و اجرای سیاست‌های مختلف به‌منظور دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی، پیشرفت تکنولوژی و زندگی مدرن شهری نسبت آموزش زنان به مردان، رشد اقتصادی و میزان شهرنشینی به‌ترتیب به رشدی معادل با 12، 51/15 و 68/6 درصد در سال ۱۳۸۹ می‌رسند (داده‌های بانک جهانی، 2010-1997 و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران). بنابراین، سهم این متغیرها در سالخوردگی جمعیت نسبت به مرحله قبل افزایش چشمگیری می‌یابد.

در مرحله دوم گذار ساختار سنی، کاهش روند مهاجرت از کشور (داده‌های سازمان ملل متحد، 2010-1997) به کاهش شدید سهم این متغیر در سالخوردگی جمعیت منجر می‌شود. سرانجام با انتقال از مرحله دوم به مرحله سوم گذار ساختار سنی، میزان جمعیت سالمندان در کشور افزایش می‌یابد. درنتیجه نگرانی در مورد وقوع پدیده سالخوردگی جمعیت باعث می‌شود در سال ۱۳۸۹ مجدداً سیاست تشویق تعداد فرزندان مورد توجه قرار گیرد. اما از‌آنجا‌که میزان باروری افزایش چندانی ندارد، اثرگذاری سیاست مذکور کم‌رنگ می‌شود که با افزایش اندک سهم میزان باروری در سالخوردگی جمعیت همراه است.

همچنین افزایش مهاجرت از کشور در مرحله سوم گذار باعث می‌شود سهم میزان خالص مهاجرت در سالخوردگی جمعیت نسبت به مرحله قبل افزایش یابد (داده‌های سازمان ملل متحد، 2020-2011). با پیشرفت در پزشکی و ارتقای سطح سلامت، مرگ‌و‌میر کودکان بهبود می‌یابد. بهبود میزان مرگ‌و‌میر باعث می‌شود سهم این متغیر نسبت به مرحله دوم گذار ساختار سنی افزایش یابد. در این مرحله از سرعت رشد شهرنشینی کاسته می‌شود (داده‌های بانک جهانی، 2019-2011). ازاین‌رو میزان شهرنشینی سهم اندکی در افزایش سالخوردگی جمعیت به خود اختصاص می‌دهد. نکته قابل توجه در مرحله سوم، کاهش شدید سهم تولید ناخالص داخلی است. درواقع طی دوره زمانی 1399-1389 به‌دلیل کاهش سرمایه‌گذاری در بخش حقیقی، نااطمینانی اقتصادی و تورم، تولید ناخالص داخلی کاهش شدیدی می‌یابد و به رشد منفی معادل با 51/6- درصد در سال ۱۳98 می‌رسد. کاهش شدید تولید ناخالص داخلی سهم این متغیر را در مرحله سوم گذار ساختار سنی کاهش می‌دهد (داده‌های بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران).

پیشنهادها

  • با توجه به نتایج پژوهش، طی دهه‌های اخیر میزان باروری در کشور کاهش یافته ‌است و این موضوع باعث شده سهم باروری در کنترل سالخوردگی جمعیت نامناسب باشد. سهم نامناسب میزان باروری در کاهش سالخوردگی جمعیت به عواملی از‌جمله کاهش ازدواج جوانان و افزایش سن ازدواج، افزایش هزینه تربیت فرزندان، به‌وجود آمدن دیدگاه تک فرزندی و افزایش شدید شهرنشینی ریشه دارد. بنابراین پیشنهاد می‌شود از طریق مشوق‌های اقتصادی از‌جمله حمایت از وضعیت معیشت، تأمین حداقل نیازهای اساسی اقشار کم‌درآمد و دهک‌های پایین درآمدی، اتخاذ سیاست‌های مناسب برای تشویق افزایش تعداد فرزندان، حل مشکل ناباروری، ترویج ارزش فرزندآوری از طریق آموزه‌های دینی و اعطای تسهیلات ازدواج و مسکن بسترهای لازم برای افزایش میزان باروری و به تبع آن کنترل پدیده سالخوردگی جمعیت در کشور فراهم شود.
  • در کنار افزایش باروری، باید زیرساخت‌های اقتصادی، اجتماعی، رفاهی و بهداشتی لازم به‌منظور افزایش جمعیت در کشور فراهم شود تا از پیامدهای احتمالی کاهش جمعیت جلوگیری شود.
  • با توجه به پویایی جمعیت، نمی‌توان بر‌اساس برنامه ثابت به ایجاد تعادل در ساختار سنی جمعیت دست یافت. بنابراین، پیشنهاد می‌شود با استفاده از برنامه‌ها و سیاست‌های صحیح، مناسب و جدید، ضمن جلوگیری از کاهش باروری از سطح جایگزینی، شرایط لازم برای ایجاد تعادل در ساختار سنی جمعیت فراهم شود.
  • مهاجرت فزاینده افراد جوان از کشور نیز روند سالخوردگی جمعیت را در کشور تشدید می‌کند. بنابراین با تشویق، ایجاد انگیزه و شرایط کاری مناسب از خروج افراد جوان از کشور جلوگیری شود.
  • افراد سالخورده آتی نسبت به افراد سالخورده فعلی دارای تفاوت‌های بسیاری هستند به‌نحوی‌که افراد سالخورده در آینده از سطح امید زندگی، تحصیلات و سلامت بیشتری برخوردارند و بسیاری از خصوصیات افراد جوان را دارا می‌باشند (Sanderson and Scherbov, 2015: 1). بنابراین، پیشنهاد می‌شود با افزایش آموزش و سلامت سالمندان شرایطی فراهم شود که آستانه‌ سالخوردگی جمعیت و سن فعالیت افراد افزایش یابد. افزایش آستانه‌ سالخوردگی جمعیت از‌یک‌سو پدیده سالخوردگی را با تأخیر مواجه می‌سازد؛ از‌سوی‌دیگر از طریق مشارکت افراد مسن در فعالیت‌های اقتصادی - اجتماعی و تعامل تجربه افراد مسن و انگیزه نیروی کار جوان زمینه دستیابی به توسعه اقتصادی پایدار را فراهم می‌سازد.
  • کارایی و اثربخشی هر سیاست و برنامه‌ای در گرو اجرای صحیح آن سیاست توسط دستگاه‌های اجرایی کشور و نظارت مؤثر نهادهای قانونی است. بنابراین، با افزایش همکاری و تعامل بین دستگاه‌های اجرای و سیاستگذاران و نظارت مؤثر بر اجرای صحیح سیاست‌ها، شرایط به‌منظور تحقق اهداف موجود برای مقابله با زیان‌های سالخوردگی جمعیت فراهم شود.
  • در پژوهش حاضر سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت در کشور محاسبه شد اما از‌آنجا‌که هر‌یک از استان‌های کشور ویژگی‌های اجتماعی و اقتصادی متفاوتی دارند، سهم و میزان مشارکت عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت در استان‌های کشور متفاوت است. تفاوت سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت در استان‌های مختلف باعث می‌شود اتخاذ سیاست‌های جمعیتی در برخی از استان‌ها مؤثر واقع نشود. بنابراین، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی سهم عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت در هر‌یک از استان‌های کشور برآورد شود و با توجه به ویژگی‌های خاص آنها سیاست‌ها و برنامه‌های مناسب به‌منظور جلوگیری از آثار زیان‌بار پدیده سالخوردگی جمعیت ارائه شود.

 

[1] .Shapley

[2] .Johnson and Falkingham

[3] .Coal

[4]. Preston

[5]. Preston-Himes-Eggers

[6] .Bloom and Wiliamson

[7] .Hodgson

[8] .Haffman

[9] .Wang

[10]. Nagarajan

[11] .Angeles

[12] .Becker

[13] .Lutz

[14] .Chen and Guo

[15] .J. White et al.

[16] .Bengtsson and Scott

[17] .Lee and Zhou

[18] .Hekmatnia, Jafarpour Ghalehteimouri and Shamsoddini

[19] .Caselli and Vallin

[20] .Suntoo

[21]. Perston and Stokes

[22] .Murphy

[23] .Sanderson and Scherbov

[24] .Xu et‌al.

[25] .Reynaud and Miccoli

[26] .Structural Decomposition Analysis (SDA)

[27] .Index Decomposition Analysis (IDA)

[28] .Laspeyres IDA

[29] .Divisia IDA

[30] .Arithmetic Mean Divisia Index (AMDI)

[31] .Logarithmic Mean Divisia Index (LMDI)

[32] .Cooperative Game Theory

[33] .Position

.[34] به عنوان مثال در یک رگرسیون سه متغیره دو حالت برای متغیر  x1وجود دارد؛ در حالت اول هر دو متغیر x1 و x2 در رگرسیون حضور دارند و در حالت دوم تنها متغیر x1 در رگرسیون حضور دارد.

[35] .Permutations

[36] .World Bank 

[37] . United Nations Department of Economic and Social Affairs

  1. بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران. «داده‌های سری زمانی سال‌های 1399-1349»، https://www.cbi.ir
  2. تقدیسی، احمد و محمدعلی احمدی شاپورآبادی (1391). «مهاجرت و سالخوردگی جمعیت روستایی ایران: چالشی فراروی توسعه پایدار روستایی»، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، 27 (1).
  3. حسینی، حاتم (1391). «گذار به سالخوردگی در کشورهای مسلمان: روندها و الزامات سیاسی»، فصلنامه جمعیت، 19 (80).
  4. دارابی، سعداله و فاطمه ترابی (1396). «بررسی و مقایسه روند سالخوردگی جمعیت در کشورهای آسیایی و اروپایی طی سال‌های 1950 تا 2015»، سالمند، 12 (1).
  5. رمضانیان، محمد (1380). «سالخوردگی جمعیت شاغل در بخش کشاورزی ایران دلایل و پیامدها»، اقتصاد کشاورزی و توسعه، 9 (36).
  6. صادقی، رسول (1391). «تغییرات ساختار سنی و ظهور پنجره جمعیتی در ایران: پیامدهای اقتصادی و الزامات سیاسی»، فصلنامه شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان و خانواده، 14 (55).
  7. فتحی، الهام (1388). «بررسی سالمندی جمعیت ایران در نیم قرن اخیر و آینده آن تا سال 1430 شمسی»، هفته‌نامه برنامه، 8 (334).
  8. ــــــــــ (1398). «پدیده سالخوردگی جمعیت در ایران»، بررسیهای آمار رسمی ایران، 30 (2).
  9. فطرس، محمدحسن، رضا معبودی و زینب دره نظری (1401). «تجزیه سهم عوامل مؤثر بر آلودگی محیط زیست در ایران با استفاده از رویکرد ارزش شیپلی- اون»، فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی، ۱۸ (۷۳).
  10. قیصریان، اسحاق (1388). «بررسی ابعاد اجتماعی، اقتصادی پدیده سالمندی در ایران»، فصلنامه جمعیت، 70 و 69.
  11. محمدی، ثریا، جمشید یزدانی چراتی و سیدنورالدین موسوی‌نسب (1396). «شناسایی عوامل مؤثر بر سالخوردگی جمعیت در سال 1395»، مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران، 27 (155).
  12. مدیری، مهدی، میرنجف موسوی، علیرضا جمشیدی و اکرم حسینی (1398). «مقایسه تطبیقی عوامل مؤثر بر سالخوردگی در مناطق شهری و روستایی استان‌های ایران»، فصلنامه جمعیت، 26 (109).
  13. مرکز آمار ایران (1398). «بررسی روند تغییرات ساختار و ترکیب جمعیت کشور و آینده آن تا افق 1430 شمسی براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395».
  14. مشفق، محمود و محمد میرزایی (1389). «انتقال سنی در ایران: تحولات سنی جمعیت و سیاستگذاری‌های اجتماعی، جمعیتی»، فصلنامه جمعیت، ش 71 و 72،
  15. مطیع حق‌شناس، نادر (1390). «ابعاد جامعه‌شناختی سالخوردگی جمعیت و چالش سالمندی فعال در ایران»، فصلنامه مطالعات جامعه‌شناختی ایران، 1(2).
  16. میرزایی، محمد و مهری شمس قهفرخی (1386). «جمعیت‌شناسی سالمندان در ایران براساس سرشماری‌های 1385-1335»، مجله سالمندی ایران، 2 (5).
  17. Ahmad, W. I. W., I. K. Astina and B. Budijanto (2015). "Demographic Transition and Population Ageing", Mediterranean Journal of Social Sciences, 6 (3).
  18. Barrado, B., G. Gimenez and J. Sanaú (2021). "The Use of Decomposition Methods to Understand the Economic Growth Gap between Latin America and East Asia", Sustainability, 13,
  19. Beard, J. R. and C. Petitot (2012). "Ageing and Urbanization: Can Cities be designed to Foster Active Ageing"?, Public Health Reviews, 32 (2).
  20. Bengtsson, T. and K. Scott (2010). "The Ageing Population", Part of the Demographic Research Monographs book series (DEMOGRAPHIC), Chapter 2, https://www.demogr.mpg.de/books/drm/008/2.pdf.
  21. Caselli, G. and J. Vallin (1990). "Mortality and Population Ageing", European Journal of Population,
  22. Chen, J. and J. Guo (2022)." The Effect of Female Education on Fertility: Evidence from China’s Compulsory Schooling Reform", Economics of Education Review, 88, 102257.
  23. Cygan-Rehm, K. and M. Maeder (2013). "The Effect of Education on Fertility: Evidence from a Compulsory Schooling Reform", Labour Economics, 25.
  24. Harper, S. (2016). "The Important Role of Migration for an Ageing Nation", Population Ageing, 9.
  25. Hekmatnia, H., K. Jafarpour Ghalehteimouri and A. Shamsoddini (2021). "Comparative Study of Population Aging Trend in Iran and Poland", SocioEconomic Challenges, 5 (1).
  26. Huettner, F. and M. Sunder (2012). "Axiomatic Arguments for Decomposing Goodness of fit According to Shapley and Owen Values", Electronic Journal of Statistics,
  27. White, M., S. Muhidin, C. AndrzejewskI, E. Tagoe, R. Knight and H. Reed (2008). "Urbanization and Fertility: An Event-History Analysis of Coastal Ghana," Demography, 45 (4).
  28. Johnson, J.W. and J.M. LeBreton (2004) "History and Use of Relative Importance Indices in Organizational Research", Organizational Research Methods, 7.
  29. Kashnitsky, I., J.D. Beer and L.V. Wissen (2021). "Unequally Ageing Regions of Europe: Exploring the Role of Urbanization", Population Studies, 75 (2).
  30. Lee, P. and Y. Zhou (2017). "Does Fertility or Mortality Drive Contemporary Population Aging? The Revisionist View Revisited", Population and Development Review, 43 (2).
  31. Lutz, W., W. Butz and S. KC (2014). World Population and Human Capital in the Twenty-First Century, Oxford, Oxford University Press.
  32. Malmberg, B. and L. Sommestad (2000). "Four Phases in the Demographic Transition. Implications for Economic and Social Development", Institute for Futures Studies, 6.
  33. Murphy, M.J. (2017). "Demographic Determinants of Population Aging in Europe since 1850", Population and Development Review, 00 (0).
  34. Nagarajan, N.R., A.A. Teixeira and S.T. Silva (2021). "Ageing Population: Identifying the Determinants of Ageing in the Least Developed Countries", Population Research and Policy Review, 40 (2).
  35. Preston, S.H. and A. Stokes (2012). "Sources of Population Aging in More and Less Developed Countries", Popul Dev Rev, 38 (2).
  36. Preston, S.H., C. Himes and M. Eggers (1989). "Demographic Conditions Responsible for Population Aging", Demography, 26 (4).
  37. Reynaud, C. and S. Miccoli (2018). "Population Ageing in Italy After the 2008 Economic Crisis: A demographic approach", Journal homepage,
  38. Sanderson, W.C. and S. Scherbov (2015). "Faster Increases in Human Life Expectancy Could Lead to Slower Population Aging", Plos One 10 (4).
  39. Stern, A. and A. Tettenhorst (2019). "Hodge Decomposition and the Shapley Value of a Cooperative Game", Games and Economic Behavior,
  40. Suntoo, A. (2012). "Population Ageing and the Theory of Demographic Transition: The Case of Mauritius", University of Mauritius Research Journal,
  41. United Nations (2022). "World Population Prospects 2022". file:///C:/Users/SONY/Desktop/wpp2022_summary_of_results.pdf
  42. United Nations Department of Economic and Social Affairs, Population Division. International Migration 1970-2020. https://www.un.org/development/desa/pd/pubs/2020/migration-2020.html
  43. Wang, S. (2020). "Spatial Patterns and Social-Economic Influential Factors of Population Aging: A Global Assessment from 1990 to 2010", Social Science and Medicine, 253.
  44. World Bank (1970-2020). "World Development Indicators". https://databank.worldbank.org/source/world-development-indicators#selectedDimension_DBList
  45. Xu, X., Y. Zhao, X. Zhang and S. Xia (2018). "Identifying the Impacts of Social, Economic, and Environmental Factors on Population Aging in the Yangtze River Delta Using the Geographical Detector Technique", Sustainability, 10 (5).