تحلیل لایه‌ای علل ناپایداری تالاب‌های ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس پژوهشی، پژوهشکده محیط زیست، سازمان جهاد دانشگاهی گیلان، رشت، ایران؛

2 استادیار‌ پژوهشکده محیط‌ زیست، سازمان جهاد دانشگاهی گیلان، رشت، ایران (نویسنده مسئول)؛

3 استادیار پژوهشکده محیط زیست، سازمان جهاد دانشگاهی گیلان، رشت، ایران؛

4 استادیار‌ پژوهشکده محیط‌ زیست، سازمان جهاد دانشگاهی گیلان، رشت، ایران؛

چکیده

تالاب‌ها به عنوان یکی از غنی‌ترین اکوسیستم‌های کره زمین، بیشترین تنوع زیستی را به خود اختصاص داده‌اند. امروزه با گذر زمان و افزایش جمعیت انسانی، بهره‌برداری از منابع تالاب‌ها و سرزمین‌های پیرامونی آن با شدت و حجم بالایی در حال انجام بوده که آثار جبران‌ناپذیری بر پیکره تالاب‌ها وارد کرده است؛ به‌طوری‌که از مجموع 1028 تالاب بین‌المللی ثبت شده، 55 تالاب در لیست مونترو قرار گرفته‌اند که حدود 5 درصد از مساحت کل تالاب‌ها را شامل می‌شود. در این میان ایران با 6 تالاب در معرض خطر جدی، در وضعیت ناپایداری قرار دارد. بر همین اساس بررسی علل ناپایداری تالاب‌های ایران مسئله‌ای است که هدف تحقیق حاضر را شکل داده و تلاش می‌کند تا به بررسی و مطالعه این علل در سطحی فراتر از آنچه تاکنون به آنها پرداخته شده، بپردازد. ازاین‌رو به کمک روش تحلیل لایه‌ای علت‌ها که یک روش مبتنی‌بر آینده پژوهشی است، در چهار سطح لیتانی، سیستمی، گفتمان و استعاره‌ به مطالعه و بررسی علل ناپایداری تالاب‌ها در ایران پرداخته است. سطح جغرافیایی مورد مطالعه کل تالاب‌های ایران و جامعه آماری نیز کارشناسان و صاحب‌نظران حوزه محیط زیست و تالاب‌ها در دو سطح کارشناسان اجرایی و پژوهشگران هستند. نتایج تحقیق نشان داد که ریشه ناپایداری تالاب‌های ایران را باید در سطحی فراتر از لایه‌های اولیه و قابل لمس جستجو کرد. به این معنا که آنچه سبب به هم خوردن تعادل اکوسیستم تالاب‌های ایران شده است، صرفاً عوامل اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و زیست‌محیطی – کالبدی نیست بلکه تحت تأثیر باور انسان‌گرایی یا اومانیسم یعنی مرکزیت بخشیدن به انسان در طبیعت و شکل‌گیری گفتمان یا نگاه کالاوارگی، ابزاری و‌ اقتصادی به تالاب‌هاست.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Layered analysis of the causes of instability in Iranian wetlands

نویسندگان [English]

  • Zahra Jensi 1
  • Habib Mahmoodi Chenari 2
  • Mohammad Ali Rahimipour Shekhaninejad 3
  • Hamidreza Maskani 3
  • Tuba Abedi 4
1 Research expert, Environmental Research Institute, Gilan Academic Jihad Organization, Rasht, Iran;
2 Assistant Professor, Environmental Research Institute, Gilan Academic Jihad Organization, Rasht, Iran (corresponding author);
3 Assistant Professor, Environmental Research Institute, Gilan Academic Jihad Organization, Rasht, Iran;
4 Assistant Professor, Environmental Research Institute, Gilan Academic Jihad Organization, Rasht, Iran;
چکیده [English]

Wetlands, as one of the richest ecosystems on earth, have the most biological diversity. Nowadays, with the passing of time and the human population growth, the harvesting of wetlands and the resources of their surrounding lands has been carried out with high intensity and volume causing irreparable impacts to the body of the wetland; therefore, out of a total of 1028 international wetlands registered, 55 wetlands are in the Monterey list, which includes about 5% of the total area of wetlands. Meanwhile, Iran is in an unstable situation with 6 wetlands under serious threat. Accordingly, investigating the causes of the instability of Iran's wetlands is an issue addressed by the current research which tries to examine and study these causes at a level beyond what has been addressed so far. Therefore, aided by the method of layered analysis of the causes, which is based on the future of research, it has studied and examined the causes of the instability of wetlands in Iran at four levels: litany, system, discourse, and metaphor. The geographical area under study was the entire wetlands of Iran, and the statistical population was experts and pundits in the field of environment and wetlands at two levels, executive experts and researchers. The results of the research revealed that the root of the instability of Iran's wetlands should be sought at a level beyond the primary and tangible layers. Meaning that what has caused the balance disturbance of wetlands ecosystem of Iran is not only economic, social, managerial, and environmental-physical factors but also the influence of the belief of humanism, which means centralizing humans in nature and the formation of a commoditized, instrumental and economic discourse to wetlands.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Layered Analysis of Causes (E01)
  • Iranian Wetlands (N5)
  • CLA (E01)
  • Instability of Iranian Wetlands (Q56)

مقدمه

تالاب‌ها به عنوان اکوسیستم‌های منحصر‌به‌فرد، غنی و حاصلخیز (اداره کل حفاظت محیط زیست استان مازندران، 1398)، از مفیدترین و باارزش‌ترین اکوسیستم‌های طبیعی بوده (‌پرنیان، فرشچی‌ و هنردوست‌، 1385)که سرشار از منابع حیاتی هستند (نجفی ایگدیر، 1386). تالاب‌ها شامل مرداب، برکه، باتلاق، آب‌بندان (سازمان حفاظت محیط زیست ایران، 1396) و نیز به مناطق ساحلی که هنگام جزر، ارتفاع آب آنها بیش از 6 متر نباشد، گفته می‌شود (رمضانی قوام‌آبادی و سنایی‌پور‌، 1392). تالاب‌ها به‌رغم فواید بی‌شمار اکولوژیکی و بیولوژیکی‌ به دلیل فعالیت‌های نسنجیده اجتماعی - اقتصادی جوامع بشری مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند (‌محمدی روزبهانی، ساکت و ظهرابی،1390)‌‌ و بشر در طول تاریخ همواره به آنها به چشم اراضی نامناسب و بیهوده که محل انتقال بیماری هستند نگاه کرده و به دنبال تخریب یا تغییر این محیط‌ها بوده است (‌عزتی و نوروزی، 1392). برآورد مطالعات انجام شده نشان می‌دهد هیچ‌یک از اکوسیستم‌های جهان به اندازه تالاب‌ها مورد تخریب انسان قرار نگرفته است (‌پرنیان، فرشچی‌ و هنردوست‌، 1385). بررسی سیر تاریخی این مسئله نشان می‌دهد باور به اینکه منابع طبیعی بی‌پایان بوده و بشر قادر است تا ابد از این منابع سرشار استفاده کند و بر جمعیت خود بر روی کره خاکی بیفزاید، روند تخریب و نابودی بوم‌سازگان طبیعی را یکی پس از دیگری سرعت بخشیده است.

در این میان تالاب‌ها در معرض انواع فشارهای ناشی‌ از اقدامات سودجویانه قرار گرفته‌اند و نه تنها اقدامی برای حفاظت از آنها انجام نگرفته‌‌، ‌بلکه حتی خشکاندن تالاب‌ها و تبدیل آنها به زمین‌های کشاورزی و استخراج مواد معدنی و بیوماس از آنها‌ جزء اهداف مورد تأکید مدیران اجرایی، دست‌اندر‌کاران و تصمیم‌گیران است که این امر یک آفت جهانی و بین‌المللی برای محیط زیست تالاب‌هاست (ولی‌زاده و همکاران، 1390). این در حالی است که تالاب‌ها اکوسیستم‌هایی ارزشمند هستند که‌ علاوه‌بر حفاظت از تنوع زیستی، دارای ارزش‌های طبیعی، اقتصادی و اجتماعی هستند. این اهمیت زمانی بهتر درک می‌شود که مشخص شود بیش از یک‌سوم جمعیت جهان در حاشیه تالاب‌ها، رودخانه‌ها، برکه‌ها و سواحل زندگی می‌کنند (طلایی و ‌دریادل، 1394). تالاب‌ها گهواره‌های تنوع زیستی دنیا هستند که با نگهداری آب (دیویس و کلاریج، 1389) و قابلیت زادآوری اولیه نقش مهمی در بقای گونه‌های بی‌شماری از گیاهان و جانوران وابسته به خود ایفا می‌کنند. همچنین کنترل سیستم‌های آبی، تعدیل درجه حرارت، جلوگیری از سیل و طوفان، تأمین آب برای کشاورزی، فواید توریستی و تفریحی، ارزش‌های بی‌شمار علمی، پژوهشی و زیبایی‌شناختی، فقط گوشه‌ای از توان‌های بی‌شمار تالاب‌هاست که آنها را به مکان‌هایی خاص و با‌ارزش تبدیل کرده است (رمضانی قوام‌آبادی و سنایی‌پور‌، 1392).

این درحالی است که تالاب‌ها در زندگی انسان و تعدیل چرخه حیات در کره خاکی، نقش‌های دیگری نیز ایفا می‌کنند‌ که از آن بین باید به ‌محصولات و خدمات آنها به سیستم‌های خارج از محدوده‌های تالابی نیز اشاره کرد (جعفری آذر و همکاران، 1398). با‌این‌حال‌ همواره این اکوسیستم‌ها با مخاطرات زیادی مواجه بوده‌اند که در این میان، تهدیدات ناشی از فعالیت‌های انسانی، بیش از سایر عوامل، نظم و تعادل زیستی آنها را برهم زده است (طلایی و دریادل، 1394؛ رمضانی قوام‌آبادی و سنایی‌پور، 1392‌)؛ به‌طوری‌که در دو دهه گذشته، رشد سریع فعالیت‌های صنعتی و رشد غیرقابل انتظار فعالیت‌های گردشگری منجر به تجاوز انسان‌ها به حریم و محدوده تالاب‌ها شده است. از سوی دیگر تغییرات آب و هوایی، گرمایش جهانی و رشد جمعیت سبب ناپایداری در اکوسیستم تالاب‌ها شده است. همچنین تخلیه منابع آب به منظور احیای زمین‌های کشاورزی و ورود فاضلاب‌های صنعتی و خانگی به منابع آبی تالاب‌ها منجر به کاهش مساحت آنها، نزول کیفیت آب و زوال محیط زیستی در این پهنه‌های آبی شده است (میرزایی، آزرم و لیانی‌، 1397؛ Mitsch and Gosselink, 2002).

در مجموع از بین رفتن تالاب‌ها، در اثر عوامل طبیعی و انسانی متعددی انجام می‌گیرد. تالاب‌ها ممکن است بر اثر خشک‌سالی‌های طبیعی به‌طور موقتی خشک شده و از بین بروند، ولی دوباره با پایان خشک‌سالی مجدداً احیا شوند. اما بسیاری از تالاب‌ها با دخالت انسان از بین می‌روند. آبگیری بیش از اندازه سدها، احداث جاده در میان تالاب و برداشت بی‌رویه از ذخایر آبی می‌تواند به نابودی تالاب‌ها منجر شود (سالارپور، ملکیان و قدیریان‌، 1400؛ Rojas et al., 2019). در واقع نیاز انسان و گسترش فعالیت‌های توسعه‌ای او در سرتاسر جهان سبب تخریب منابع طبیعی و خصوصاً محیط‌های تالابی می‌شود (طلایی و‌ دریادل، 1394) که نتیجه‌ آن (اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان، 1392)‌ خسارت‌های اقتصادی در گستره جهانی خواهد بود (سالارپور، ملکیان و قدیریان‌، 1400). نگاهی گذرا به وضعیت محیط زیست جهان به خصوص تالاب‌ها بیانگر این واقعیت است که در چند دهه اخیر در نتیجه فعالیت‌های بشر، متحمل صدمات جبران‌ناپذیری شده است. از سویی پیشرفت فناوری بشر در دو سده اخیر قدرت اثرگذاری انسان بر این محیط‌ها را به‌طور شگفت‌انگیزی بالا برده و باعث شده تا ابعاد معضلات (سازمند و یاری، 1395) ناشی از فعالیت‌های بشر به تدریج از سطوح محلی به ملی و منطقه‌ای و در نهایت جهانی گسترش پیدا کند (بارانی و همکاران، 1392) و به دلیل خلأ توسعه پایدار، آثار جبران‌ناپذیری را بر زندگی‌ اکوسیستم داشته باشد که از جمله باید به کاهش حجم، عدم رعایت حریم زیست‌محیطی و اکولوژیکی تالاب، تغییرات کاربری اراضی تالابی، عدم رعایت حقابه محیط‌های طبیعی از سوی مجریان مختلف طرح‌های آبی، عدم ملاحظات زیست‌محیطی در پروژه‌های عمرانی، ورود آلاینده‌های مختلف بیولوژیکی، شیمیایی و فیزیکی به محیط‌های تالابی، شکار و صید بی‌رویه و غیرمجاز، قاچاق، خشک‌سالی‌های پی‌در‌پی به دلایل تغییرات اقلیمی در سطح جهانی و بهره‌برداری بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی در اطراف تا‌لاب‌ها اشاره کرد (سازمان حفاظت محیط زیست، 1394‌). تداوم این وضعیت، آینده زیست و تمدن فراروی بشر را مبهم و نامطمئن کرده است (سازمند و‌ یاری، 1395).

در مواجهه با تغییرات محیط زیستی دو رویکرد وجود دارد. رویکرد اول نادیده گرفتن این تغییرات و ادامه وضع موجود است که نتیجه‌ای جز تخریب بیشتر محیط زیست را در پی نخواهد داشت. رویکرد دوم شناسایی این تغییرات از گذشته تا‌کنون و تدوین برنامه مدیریت محیط زیستی برای کنترل این تغییرات و برنامه‌ریزی برای بهبود وضعیت محیط زیست است (زبردست و جعفری، 1397). در این راستا و بر‌مبنای نیاز به حفاظت از اکوسیستم‌ها به خصوص تالاب‌ها، جامعه بین‌المللی کنوانسیون‌های مختلفی انجام داده است که از جمله آنها باید به کنوانسیون رامسر در سال 1349 ‌‌اشاره کرد (طلایی و دریادل، 1394).‌‌‌ در اروپا‌ نیز به منظور حفاظت و نجات تالاب‌ها از خطر نابودی یک چارچوب حقوقی از سال 1962 ‌‌آغاز و پس از سال‌ها تلاش و برگزاری نشست‌های مختلف، در نهایت‌ ‌در سال 1971 ‌به نتیجه رسید (Ramsar Convention Secretariat, 2013). بر این اساس‌ امروزه توجه به پایداری اکولوژیکی تالاب‌ها افزایش یافته است (میرزایی، آزرم و لیانی‌، 1397؛ Paula, 2002) به‌طوری‌که سالیانه تعداد زیادی از آنها با عنوان تالاب بین‌المللی ثبت و مدیریت می‌شوند (فرج‌الهی، محمودی و کرمی، 1389) چرا که پایداری به عنوان مهمترین معیار سلامت یک اکوسیستم طبیعی شناخته می‌شود (Tilman, 2003; Zhang et al., 2013). در نتیجه ناپایداری اکوسیستم تالابی می‌تواند منجر به فاجعه‌ای شود که آثار مخربی برای جوامع به خصوص جوامع محلی داشته باشد (میرزایی، آزرم و لیانی‌، 1397؛ Fengyun, 2002). بررسی‌ها نشان می‌دهد که روند ناپایداری تالاب‌ها در جهان با شدت بیشتری در حال وقوع است؛ به‌طوری‌که از مجموع 1028 تالاب بین‌المللی ثبت شده، 55 تالاب در لیست‌ مونترو ‌[1] ‌قرار گرفته‌اند که حدود 5 در‌صد از مساحت کل تالاب‌ها را در‌بر‌می‌گیرند. ‌در این میان از سی کشوری که دارای سایت در مونترو هستند، ایران با 6 تالاب بیشترین تالاب آسیب‌دیده را دارد (‌پرنیان، فرشچی‌ و هنردوست‌، 1385). بررسی‌ها حاکی از آن است که اکثر تالاب‌های ایران در معرض خطر و نابودی قرار دارند (طاهری آزاد و شهسواری‌پور، 1386)؛ این تناقض از آنجا نشئت می‌گیرد که تالاب‌ها فرصت‌های گران‌بهایی را برای انواع بهره‌برداری، ایجاد کرده و همچنین بستر مناسبی برای توسعه شهری و صنعتی به شمار می‌روند (اداره کل حفاظت محیط زیست استان مازندران، 1398). تالاب‌ها زیستگاه‌هایی هستند که با اراضی مجاور خود تا دور‌دست‌ها پیوندی تنگاتنگ دارند و عمیقاً از محیط پیرامون خود متأثر شده و بر آنها نیز تأثیر می‌گذارند (حسن‌زاده کیانی و همکاران، 1383؛ مجنونیان، ۱۳۷9). تالاب‌ها باعث شکل‌گیری و جریان مستمر تولیدات و خدماتی می‌شوند که به صورت مستقیم و غیرمستقیم در حیات اقتصادی - اجتماعی انسان مؤثرند (سازمان حفاظت محیط زیست ایران، 1397). تالاب‌ها از گذشته در ایران مورد توجه بوده و با فرهنگ جامع محلی گره خورده‌اند. اما با گذشت زمان و رشد شهرنشینی، کاهش وابستگی اقتصاد شهری به نواحی روستایی، توسعه فعالیت‌های کشاورزی، صنعتی و خدماتی، کاهش آستانه تحمل تالاب‌ها، جایگاه آنها در بهبود شاخص‌های اقتصادی و کیفیت زندگی جوامع محلی کمرنگ شده است. ‌از سوی دیگر امروزه‌ به سبب ناآگاهی از ارزش‌ها و کارکردهای تالاب‌ها، پایداری آنها کاهش و عوامل مخرب آنها افزایش یافته است (همان، 1395).

در ایران تالاب‌ها به دلیل قرار‌گیری در انتهای حوزه آبریز به شدت تحت تأثیر رفتارهای محیطی و فعالیت‌های فضایی گروه‌های انسانی قرار گرفته (همان، 1397)‌ به‌طوری‌که در طی دهه‌های گذشته، مقدار آب ورودی رودخانه‌ها به تالاب‌ها به جهت توسعه آبیاری در مناطق بالادست کاهش یافته و با ورود حجم فزاینده‌ای از زهاب‌های کشاورزی و فاضلاب‌های شهری و صنعتی به‌طور پیوسته به تالاب‌ها آسیب وارد کرده است. این مشکلات‌که بر اثر خشک‌سالی‌های طولانی‌مدت اخیر تشدید ‌یافته است، در حال حاضر اثرات زیانباری بر تنوع زیستی با‌اهمیت جهانی و منافع بی‌شماری که تالاب برای جوامع محلی فراهم می‌کند گذاشته است (همان، 1390)؛ تا جایی که بسیاری از اکوسیستم‌های تالابی ایران به منشأ گردو‌غبار، فقر و مشکلات اجتماعی و حتی بهداشتی تبدیل شده‌اند و تنوع زیستی آن نیز فاصله چندانی تا نابودی ندارند.

ایران به‌رغم قرار گرفتن در کمربند خشک و نیمه‌خشک جهان دارای میکرواقلیم‌های متنوعی است، به‌طوری‌که از اقلیم‌های خیلی سرد تا خیلی گرم و از خیلی مرطوب تا خیلی خشک در آن یافت می‌شود. همچنین با دارا بودن 24 تالاب (‌عزتی و نوروزی، 1392) ‌از مجموع 84 تالاب حائز اهمیت بین‌المللی (سازمان حفاظت محیط زیست ایران، 1395) که در معاهده بین‌المللی رامسر به ثبت جهانی رسیده‌‌، دارای جایگاه ویژه‌ای در آسیای جنوب غربی است (‌عزتی‌ و نوروزی، 1392). در دو دهه اخیر، تعادل اکولوژیک تالاب‌های ایران به دلایل طبیعی و انسانی دچار ناپایداری شده است. افزایش جمعیت، تغییر کاربری اراضی، افزایش سطح زیر کشت اراضی زراعی و باغات و کاهش عرصه‌های جنگلی و مرتعی سبب افزایش بی‌رویه مصرف آب در اکوسیستم‌های طبیعی شده است. همچنین با وقوع‌ خشک‌سالی شدید در بسیاری از نقاط ایران، وضعیت تالاب‌های ایران وارد مرحله جدیدی شده است. با ورود به فاز‌ خشک‌سالی هیدرولوژیک به ناگاه نه تنها آب زیرزمینی به شدت افت کرد، بلکه ورودی جریان رودخانه‌ها به تالاب‌ها با افت شدید روبه‌رو شده و تالاب‌ها از وضعیت معمول خود نیز فاصله گرفته‌اند. هر‌چند خشک شدن تالاب‌ها در ادوار قدیمی نیز اتفاق افتاده بود؛ ولی برای چندین سال ادامه نداشته است. حال با توجه به استمرار ‌خشک‌سالی در ایران،‌ وضعیت فعلی تالاب‌ها نشان از ناپایداری نسبتاً دائمی ‌دارد. اگرچه می‌توان وقوع تغییر اقلیم و ‌خشک‌سالی‌های شدید را یکی از علل‌‌ خشک شدن تالاب‌های ایران دانست، ولی سوء‌مدیریت در مصرف آب‌های سطحی و زیرزمینی و تخریب اکوسیستم نیز نقش بسیار مهمی در خشک شدن رودخانه‌ها و به‌تبع تالاب‌های ایران داشته و دارد (سازمان حفاظت محیط زیست ایران، 1396). بررسی تغییرات تالاب‌ها در طول دهه‌های گذشته (‌عزتی و نوروزی، 1392) نشان می‌دهد که از ۲۴ تالاب ثبت شده ایران در کنوانسیون رامسر، تالاب‌های شور‌گل، یادگارلو و درگه سنگی؛ مجموعه تالاب انزلی؛ شادگان، خورالامیه و خورموسی؛ نیریز و کمجان؛ انتهای جنوبی هامون پوزک و هامون صابری در معرض تغییرات اکولوژیکی بوده و به همین دلیل در فهرست مونترو رامسر قرار گرفته‌اند (سازمان حفاظت محیط زیست ایران، 1396). ‌‌در صورت ادامه روند فعلی‌ و عدم مدیریت صحیح (همان، 1395) امکان بهره‌مندی نسل‌های آینده از این موهبت خدادادی از دست خواهد رفت (همان، 1390).

شدت، گسترش و عمق مخاطرات و تهدیدات تالاب‌های کشور به خصوص‌ در سال‌های اخیر در مقایسه با دوره‌های پیشین باعث نگرانی متولیان، اندیشمندان، برنامه‌ریزان و گروه‌های فعال در حوزه محیط زیست و همچنین ذی‌نفعان و ذی‌ربطان این حوزه آبی شده است. این نگرش‌ها و احساس خطر نسبت به تالاب‌های کشور باعث خلق انبوهی از طرح‌ها، برنامه‌ها، ایده‌ها و پروژه های خُرد و کلان به صورت عملیاتی و تحقیقاتی در کل کشور شده است. اما شواهد ظاهری و نتایج بررسی تحقیقات میدانی حاکی از آن است که نه تنها روند رو به تزاید نابودی تالاب‌های کشور کند نشده، بلکه با شتاب بیشتری در حال پیشروی است و شاهد این مثال را می‌توان در تالاب‌های بزرگ کشور مانند بندر‌انزلی مشاهده کرد. با‌‌‌اینکه تحقیقات مختلف عوامل بسیاری را در ایجاد شرایط فعلی مؤثر دانسته‌اند، اما اقدام‌های به کار گرفته شده اثربخشی مؤثری‌‌ نداشته و شرایط تالاب‌ها همچنان ناپایدار است. در این حالت این فرضیه مطرح می‌شود که مشکل باید از جای دیگری باشد. یعنی چالش‌های اشاره شده خود تحت تأثیر عامل یا عوامل دیگری است و آن هم تحت تأثیر عوامل بالاتر‌. این زنجیره علل‌‌ باید بررسی شود تا ریشه مشکل و بحران تالاب‌های کشور به‌طور‌ ریشه‌ای بررسی و حل شود. ‌در این راستا یکی از مناسب‌ترین ابزار‌ها برای تحلیل دقیق‌تر وضعیت ناپایداری تالاب‌های ایران‌ و ارائه راهکارهای مناسب، استفاده از روش تحلیل لایه‌ای علّی است. بر این اساس هدف تحقیق حاضر بررسی، مطالعه و تحلیل لایه‌ای علل ناپایداری تالاب‌های کشور است؛ به این معنا که می‌کوشد از لایه‌ها و سطوح اولیه علل (تحلیل‌های سطحی و گذرا) ناپایداری تالاب‌های کشور عبور کرده و به لایه‌های پنهان مسئله بپردازد. در این راستا سؤال اصلی تحقیق که ماهیت اکتشافی نیز دارد، این است که ناپایداری تالاب‌های ایران تابـع کـدام عوامل بوده و هر یک از آنها در چـه سـطحی قابـل حل هستند؟

 

  1. روش‌شناسی تحقیق

این تحقیق از لحاظ هدف یک پژوهش بنیادی، از لحاظ روش گردآوری داده‌ها‌ توصیفی - تحلیلی و از لحاظ ماهیت داده‌ها یک تحقیق آمیخته محسوب می‌‌شود. سطح تحلیل در تحقیق حاضر کل تالاب‌های ایران (براساس آمار ثبت شده در سازمان محیط زیست کشور) و جامعه آماری‌ ‌‌کارشناسان، مدیران و خبرگان حوزه محیط زیست و مطالعات تالاب هستند که از طریق روش گلوله برفی مجازی (‌با توجه به شرایط همه‌گیری بیماری کرونا و عدم امکان ملاقات حضوری) در مجموع 107 نفر از آنها در این تحقیق به عنوان جامعه نمونه مشارکت داشته اند. حدکفایت نمونه را در این تحقیق اشباع نظری[2] تعیین کرد و زمانی حاصل شد که در نمونه‌های بالای 107 نفر اطلاعات جدیدی وجود نداشته و نظر افراد جدید تکرار نظرهای مشارکت‌کنندگان قبلی بود.

در این تحقیق از روش تحلیل لایه‌ای علّی[3] برای شناخت و بررسی علل ناپایداری تالاب‌های ایران در چهار سطح استفاده شد. روش تحلیل لایه‌ای علّی به عنوان روش و نظریه تحقیقاتی به نسبت جدید توسط آقای سهیل عنایت‌اله معرفی شد (Inayatullah, 2004)  که به عنوان یک نظریه به دنبال ترکیب و یکپارچه‌سازی دیدگاه‌های تجربی تعبیری، انتقادی و یادگیری حین عمل است.

کاربرد تحلیل لایه‌ای علت‌ها تنها یک روش به معنای پیش‌بینی آینده نیست، بلکه به معنای خلق فضاهای تحول‌ساز برای آینده‌های بدیل است (عنایت‌اله، ۱۳۸۸). این روش به دنبال کاوش در مشخصه‌های ناچیز ظاهری و سطحی یک موضوع برای کشف بنای سیستمی، ساختاری و جهان‌بینی آن موضوع است. این روش اجازه ‌کشف دیدگاه‌ها و بینش‌هایی که اغلب ناخودآگاه‌ و بیان نشده هستند و موضوع مورد نظر را تحت تأثیر قرار داده و هدایت می‌کنند را می دهد.‌‌ به‌این‌ترتیب اجازه می‌دهد که طیفی از معانی مرتبط با موضوع‌ مورد شناسایی قرار گیرند و موضوع را در داخل یک ساختار اجتماعی گسترده‌تر که در دورن آن احساس و تجربه می‌شود، قرار دهند (Conway, 2012). به‌طور‌کلی تحلیل لایه‌ای علّی یک ابزار جدید برای انعکاس، درک و تفکر جدید فراهم می‌‌کند و بر عوامل فرهنگی تأکید دارد (Slaughter, 2008) و ‌می‌تواند ترسیم بهتری‌‌ از آینده ارائه کند (Inayatullah, 2004).

روش تحلیل لایه علّی اجازه کالبدشکافی گذشته و حال را برای ایجاد آینده‌های بدیل فراهم می‌کند. این روش ادعا یا بحثی در مورد هیچ حقیقت خاص و منحصر‌به‌فردی ارائه نمی‌دهد. اما کشف می‌کند که چگونه یک گفتمان به یک پارادایم غالب تبدیل می‌شود؟ تحلیل‌‌ لایه علّی نیازمند این است که محقق در میان لایه‌های مختلف به سمت آینده مبهم حرکت کند و واحدهایی از تحلیل مسئله ایجاد کند. این رویکرد لایه‌ای منحصر‌به‌فرد به کاربر اجازه می‌دهد تا در آینده تعمق کرده و داستان‌های ناخودآگاهی که برای ایجاد حس واقعیت شکل یافته‌اند را تحلیل کند (قنبری، 1394؛ 2012 Hoffman,). این روش به دنبال حرکت در فراسوی سطح ظاهری تحقیقات متعارف علوم اجتماعی و روش‌های پیش‌نگری است. چرا که این روش‌ها در اغلب موارد قادر به شکافتن و طرح مسائل گفتمان‌ها، جهان‌بینی‌ها و ایدئولوژی‌ها نیستند و نمونه آرمانی، اسطوره‌ها و استعاره‌ها را بیان نمی‌کنند (عنایت‌اله، 1388). تحلیل لایه‌ای علّی، چهار لایه را در‌بر‌می‌گیرد:

‌لایه اول: لیتانی،[4]‌ لایه دوم: علل سیستمی،[5] لایه سوم: گفتمان/جهان‌بینی[6] و لایه چهارم: استعاره/اسطوره.[7]

در سطح لیتانی تأکید بر روندهای کمی است و چالش‌ها اغلب اغراق‌آمیز و برای اهداف سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرند (برای مثال نابودی تالاب‌ها) و معمولاً توسط رسانه‌های خبری ارائه می‌شوند. رویدادها، مسائل و روندها متصل نیستند و ناپیوسته به نظر می‌رسند. برایند این مباحث احساس درماندگی یا بی‌تفاوتی، بیان این نکته است که نمی‌توان کاری انجام داد‌ یا عمل فرافکنی است. این سطح متعارف آینده‌پژوهی است که به راحتی می‌تواند یک سیاست هراس ایجاد کند.‌

لایه دوم در رابطه با علت‌های سیستمی؛ شامل عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی است. این نوع تحلیل معمولاً توسط مؤسسات سیاستگذاری تشریح می‌شود. این سطح در توضیحات فنی‌ همانند تحلیل‌های علمی‌ از کیفیت بالایی برخودار است. نقش دولت و سایر بازیگران و ذی‌نفعان اغلب در این سطح بررسی می‌شود.

لایه سوم مربوط به ساختار و گفتمان جهان‌بینی است که از لایه دوم یعنی سطح سیستمی حمایت ‌‌و به آن مشروعیت می‌بخشد. در این سطح فرض‌های استدلالی‌ که بر بستر جهان‌بینی‌ها و ایدئولوژی‌ها قرار داشته و ناخود‌آگاه هستند، واکاوی می‌شوند (‌وحیدی مطلق، 1385). در این سطح می‌توان به اکتشاف این امر پرداخت که چگونه ذی‌نفعان مختلف، لیتانی و نظام را می‌سازند (منزوی، فتح‌الله‌زاده و عمارلو، ۱۳۸۸). همچنین در این لایه به آشکار‌سازی دیدگاه‌های جهانی برای رفتارهای عادتی فعالیت‌ها از طریق ساختار‌های عمیق از جمله تمدن ایدئولوژی با معرفت راه‌های شناختی پرداخته می‌شود (Daffara, 2011: 683). فهم ساختار‌های جهان‌بینی و گفتمان نه تنها پشتیبان دعاوی معرفتی مرتبط با آینده است، بلکه به این دعاوی مشروعیت می‌بخشد و علت‌های اجتماعی به‌وجود‌آورنده مسئله عینی را شکل می‌دهند. این لایه بر تصویر بزرگ و پارادایمی متمرکز است که باعث می‌شود پدیدارها و رخدادهای عالم را واقعی یا غیر‌واقعی دانست. در این لایه تلاش‌های آینده‌پژوهی ناظر بر شناخت ساختارهای فرهنگی، زیبایی و اجتماعی هستی‌بخش است. فهم مفروضات عمیق نهفته در مسائل مرتبط با آینده و ارائه تفسیری جدید از مسئله در این لایه مورد توجه است. در این مرحله‌ آینده‌پژوه می‌تواند گفتمان‌های مختلف شکل‌دهنده به آینده را کشف کند و نشان دهد که چگونه گفتمانی که ‌برای فهم مسائل به کار می‌گیریم، در بدنه خود آن مسئله نقش دارد (‌حسینی‌مقدم، ۱۳۹۰: 177-176).

سطح چهارم نشانگر اسطوره‌ها و استعاره‌هاست‌ و به تحلیل افسانه‌ها و استعاره‌های فرهنگی یا داستان‌های ناخودآگاهی می‌پردازد که در مورد آنها معناهایی به همراه دارد (Daffara, 2011: 683). این لایه ناظر بر نشانه‌ها و استعاره‌هایی است که به شیوهای ناخودآگاه، به شکل‌گیری جهان‌بینی و گفتمان مسلطی که به‌وجود‌آورنده علت‌های اجتماعی و مسئله عینی شده است، کمک می‌کند. در این لایه عمیق‌ترین روایت‌ها، طرح‌واره‌ها و تصاویر ذهنی شکل‌دهنده به آینده مورد کنکاش قرار می‌گیرند که ریشه در احساس افراد دارند. در این لایه‌ زمینه‌های تمدنی شکل‌دهنده به گذشته، حال و آینده بازنمایی می‌شوند. شالوده‌شکنی استعاره‌های متعارف و عرضه استعاره‌های بدیل مسیر مناسبی را به منظور نقد حال و خلق آینده فراهم می‌کند. بر این اساس، فهم استعاره‌ها و اسطوره‌ها نه تنها لایه‌های عمیق تمدنی شکل‌دهنده به یک آینده خاص را آشکار می‌کند، بلکه با ردیابی عوامل ناخودآگاه و اسطوره، امکان خلق آینده را ورای مرزهای عقلانی مهیا می‌کند (حسینی‌مقدم، ۱۳۹۰: 177-176). این سطح در واقع معرف ابعاد انگیزشی ناخودآگاه موضوع است(‌وحیدی مطلق، ۱۳۸۵). هر فرد می‌تواند درک خود از واقعیت را با تغییر تفکر یا چار‌چوب ارجاعات (نقطه‌نظر‌) به لایه‌های مختلف تغییر دهد. بنابر‌این بحث در مورد آینده با مشکل می‌تواند از طریق بررسی روابط سببی میان این چهار لایه واقعیت‌ مورد تحلیل قرار گیرد و درک شود ( 2011: 683,Daffara). تحلیل لایه‌ای علّی در پی آشکار و پررنگ‌تر کردن آینده در چهار بُعد است. راه‌حل مشکلات در بُعد اول‌ سطحی است. بُعد دوم عمیق‌تر بوده و بر علل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موضوع تکیه می‌کند. بُعد سوم‌ فرهنگ با دیدگاه جهانی است. این بُعد اطلاع می‌دهد که آیا به چیزی که فکر می‌کنیم واقعی است یا خیر. دریچه‌های شناختی است که ما برای درک و شکل دادن به جهان از آن استفاده می‌کنیم. بُعد چهارم افسانه یا استعاره است که داستان ناآگاهانه است (‌توبچی ثانی، محمدی و خزایی، 1399).

در تحلیل لایه‌ای علّی اگر چالش را به یک کوه یخ تشبیه کنیم، ما فقط قله کوه یخ را می‌بینم‌ درحالی‌که بخش بزرگی از آن در داخل آب قرار دارد.

 

 

 

شکل 1. لایه‌های مدل تحلیل لایه‌ای علّی براساس یک کوه یخ

 

‌‌Source: https://libarynth.org.

 

‌‌در سطح اول به صورت سطحی مسئله تحقیق مورد کنکاش قرار گرفته و عموماً در قالب اخبار زرد و آمارهای غیر‌قابل استناد و گاهی فاقد منابع رسمی اعلام می‌شود. در سطح دوم مسائل در قالب چالش‌های اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی و ... بیان می‌شود و در سطح سوم گفتمان و جهان‌بینی و در سطح چهارم به سرمنشأ فلسفی و ماهیت مسئله توجه می‌شود.

 

1-1. معرفی تالاب‌های ایران

شرایط خاص محیطی‌‌ باعث شده تا ایران جزء کشورهایی باشد که بیشترین تنوع تالاب‌ها در جهان را داشته باشد، به‌طوری‌که از ۴۲ نوع تالاب شناخته شده، ۴۱ نوع (به جز تالاب‌های خیلی سردسیر‌ توندرا) در کشورمان به ثبت رسیده است. ‌‌‌براساس طبقه‌بندی کنوانسیون جهانی حفاظت از تالاب‌ها (رامسر-۱۹۷۱)، ۴۲ نوع تالاب در ایران شناخته شده‌ که ۱۲ نوع آن ساحلی - دریایی، ۲۰ نوع داخل خشکی و ۱۰ نوع مصنوعی است.‌ بیش از ۱۴۰ تالاب در فهرست آیین‌نامه اجرایی تبصره ماده (1) قانون حفاظت، احیا‌ و مدیریت تالاب‌های کشور نام برده شده که تعداد ۳۶ تالاب با مجموع مساحت بیش از 1/4 میلیون هکتار در قالب ۲۵ عنوان در فهرست تالاب‌های با‌‌اهمیت جهانی کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده‌اند (سازمان حفاظت محیط زیست ایران، 1392).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

‌‌‌شکل 2. موقعیت تالاب‌های ایران

 

         مأخذ: سازمان حفاظت محیط زیست ایران، 1392.

 

 

2-1. تحلیل لایه‌ای علّی مسئله ناپایداری تالاب‌های ایران

به‌رغم تلاش‌های انجام شده برای حفاظت و مدیریت تالاب‌های ایران، این اکوسیستم‌ها در سطوح ملی و بین‌المللی با تهدیدهای جدی مواجه هستند (همان). در ارتباط با بحث چالش ناپایداری تالاب‌های کشور، تحلیل لایه‌ای علت‌ها به صورت شکل 3 بیان شده است. در این شکل در لایه لیتانی بر چالش‌های عمده که در قالب روزنامه‌ها، اخبار، گزارش‌ها و مصاحبه مدیران بخش‌های مختلف در ارتباط با تالاب‌ها مطرح بوده، بیان شده است. در این لایه‌‌ به پنج چالش اشاره شده است.

در لایه دوم یعنی عوامل سیستمی در مجموع پس از بررسی اسناد موجود و مصاحبه با خبرگان در گام نخست 160 متغیر مؤثر بر ناپداری تالاب‌های ایران که عامل شکل‌دهنده سطح لیتانی بوده کشف و استخراج شد. در گام بعدی به منظور عدم تکرار و تشابه‌های عینی و مفهومی، مجدد متغیرهای استخراج شده بررسی‌‌ و در نهایت 130 متغیر در چهار بُعد: راهبردی - مدیریتی با 53‌، اقتصادی با 26، اجتماعی با 28 و زیست‌محیطی-کالبدی با 23 متغیر‌ طبقه‌بندی شد. به عبارتی سطح لیتانی تحت تأ‌ثیر 130 متغیر مذکور ایجاد شده است.

در سطح سوم نیز از دو روش مراجعه به اسناد و مصاحبه عمیق با خبرگان به گفتمان‌ها و جهان‌بینی حاکم بر عوامل مؤثر بر ناپایداری تالاب‌های ایران پرداخته شد. در این قسمت از مجموع گفتمان‌های رایج و اشاره شده، هفت گفتمان و جهان‌بینی به عنوان تأثیرگذارترین عوامل بر دو لایه قبلی یعنی لایه سیستمی و لیتانی هستند که در شکل 3 بیان شده‌اند.

در سطح چهارم که به عوامل استعاری و اسطوره‌ای‌ پرداخته می‌شود، استعاره‌ها و اسطوره‌ها درک از گذشته و آینده را به سطحی فراتر از تحلیل منطقی می‌رسانند و بنیان‌های تمدنی عمیق‌تر را برای آینده‌های بدیل آشکار می‌‌کنند. این سطح که بالاترین سطح تحلیل علت‌ها برای چالش ناپایداری تالاب‌های ایران مطرح می‌شود‌ در قالب هفت محور بیان شده که در شکل ذیل قابل مشاهده است.

 

1. بیش از دو‌سوم (90 درصد) تالاب‌های ایران درمعرض خطر هستند.

2. 80 درصد از تالاب‌های کشور در وضعیت بحرانی هستند.

3. تالاب‌های ایران با مرگ دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند.

4. تالاب‌ها و دریاچه‌های ایران خشک می‌شوند.

5. شش تالاب ایران در «فهرست قرمز» قرار دارند.

شکل 3. متغیرهای لایه‌های شکل‌دهنده به چالش ناپایداری تالاب‌های ایران

1. راهبردی – مدیریتی، 2. اقتصادی، 3. اجتماعی، 4. زیست‌محیطی - کالبدی

1. حاکم بودن نگرش آمرانه، بخشنامه‌ای و دستوری(‌از بالا به پایین).

2. استراتژی برنامه‌ریزی ‌(برای مردم) در حوزه تالاب‌ها.

3. نگاه کالاوارگی به تالاب و بهره‌برداری حداکثری در جهت تأمین نیازها.

4. بی‌توجهی و یا نبودن مدیریت جامع اکوسیستمی و مشارکت‌محور.

5. گفتمان اقتصادی حاکم و نگاه ابزاری و صرفاً اقتصادی در دستگاه‌های متولی.

6. الگوهای مدیریتی، وارداتی، غیر‌بومی و ناسازگار.

7. الگوهای معیشتی ناپایدار، تقدیرگرا و فاقد کارایی در حوزه تالاب‌ها.

1. انسان اشرف مخلوقات است.

2. دیدگاه‌ اومانیسم یا انسان‌محوری به طبیعت.

3. انسان نماینده خداوند بر روی زمین است.

4. تالاب‌ها زواید طبیعت و محل رشد‌و‌نمو حشرات موذی‌اند.

5. بسیار مسخره است ‌برای گرسنگان از فرهنگ سخن بگویی.

6. استفاده حداکثری از طبیعت حق همه ملت‌هاست.

7. توسعه پایدار یعنی عاری از فقر و گرسنگی.

 

همه ملت ها

 

 

مأخذ: یافته‌های تحقیق، 1400.

 

  1. یافته‌های تحقیق

تالاب‌ها به عنوان اکوسیستم‌های منحصر‌به‌فرد، غنی و حاصلخیز‌ از مولدترین محیط‌های جهان و دارای ارزش‌های غیرقابل انکاری از نظر اکولوژیک، اقتصادی و تفرجگاهی و زیبایی‌شناسی برای جوامع انسانی، جانوری و گیاهی هستند که امروزه با تهدیدهای گسترده‌ای مواجه‌اند. بررسی‌های مختلفی توسط دستگاه‌ها، مؤسسات و نهاد‌های آموزشی، پژوهشی و اجرایی در ارتباط با اهمیت، عملکرد و ‌وضعیت کنونی تالاب‌ها انجام شده است که هر یک از آنها به‌گونه‌ای وضعیت تالاب‌های ایران را مورد بررسی قرار داده‌اند. ‌آنچه مهم است بررسی وضعیت کنونی تالاب‌های ایران است. بررسی اسنادی و شواهد میدانی ‌‌ناپایداری اکوسیستم تالاب‌ها را در ایران نشان می‌دهد که این مسئله بسیار مهم بوده و کشف چرایی آن می‌تواند کمک بزرگی به نهاد‌های تصمیم‌گیر در این حوزه کند. ‌برای کشف و شناخت علل ناپایداری تالاب‌ها به نظر می‌رسد، بررسی علّی و واکاوی لایه‌های مختلف چالش‌ها می‌تواند جمع‌بندی بهتری برای ارائه راهکارهای شایسته در اختیار قرار دهد. ازاین‌رو با استفاده از روش تحلیل لایه‌ای علّی این موضوع بررسی می‌شود.

 

2-1. لایه لیتانی

در این لایه بیشتر به مسائلی اشاره می‌شود که بیشتر به صورت گزاره‌های احساسی و اخباری بیان می‌شوند.

 

جدول 1. چالش‌های عمده تالاب‌های ایران در سطح لیتانی

عنوان بیانیه یا خبر

منبع درج خبر

تالاب‌های ایران؛ حرکت با شتاب به سمت مرگ!

https://www.didarnews.ir

وضعیت تالاب‌های کشور خوب نیست

https://www.imna.ir

تصویری نگران‌کننده از وضعیت تالاب‌های ایران

https://www.tasnimnews.com

نابودی ۹۰ درصد از تالاب‌های ایران

https://www.baharnews.ir

آغاز شمارش معکوس برای نابودی تالاب‌ها

https://khabarban.com

معاون اول رئیس‌جمهور: تخریب تالاب‌ها به علت برداشت‌های غیرمجاز است‌

https://www.tasnimnews.com

تالاب‌های کشور در آستانه نابودی

https://www.salamatnews.com/

مأخذ: یافته‌های تحقیق، 1400.

 

2-2. لایه عوامل سیستمی

در این لایه در مجموع چهار بُعد راهبردی - مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی - کالبدی شناسایی شد. در این قسمت پس از استخراج عوامل مؤثر بر ناپایداری تالاب‌های ایران از اسنادفرادست و جمع‌بندی مصاحبه کارشناسان، برای ارزیابی مجدد برای پنجاه نفر از کارشناسان خبره ارسال شد تا از نظر آنها این عوامل ( 130 عامل نهایی شده) ارزشگذاری شوند. در نهایت با استفاده از روش تعدیل وزنی متغیرها، ارزش نسبی هر عامل مشخص و رتبه‌بندی شد. گفتنی است که برای رتبه‌بندی (وزن‌دهی) از طیف لیکرت در قالب پرسشنامه استفاده کرده و با محاسبه میانگین هر عامل، نسبت امتیاز وزنی آن به نسبت نمره کل آن بُعد تعیین شد که به شرح زیر است:

عوامل راهبردی مدیریتی: از بین 53 عامل راهبردی - مدیریتی، 10 عامل با وزن نسبی 022/0 بیشترین تأثیر را داشته‌اند که شامل نبود الگوی مدیریتی سازگار با تالاب، تمرکز اقتصادی دولت، سیاست‌های شتاب‌زده، مشارکت غیر‌فعال ذی‌نفعان، توسعه شهری ناپایدار، فشارهای سیاسی، رانت و نگاه غیر‌کارشناسانه به تالاب‌هاست. این عوامل بیشتر بیانگر سوء‌مدیریت و بی‌‌توجهی به معیارهای زیست‌محیطی در نظام تصمیم‌گیری‌های کلان ملی و حاکمیتی است.

عوامل اقتصادی: از بین 26 عامل اقتصادی مؤثر بر وضعیت تالاب‌های ایران، 10 عامل اول با وزن نسبی معادل 042/0 تا 045/0 هزارم که مهمترین آنها پیمانکاران سودجو، پمپاژ آب‌های زیر‌زمینی برای فعالیت‌های تولیدی ناسازگار و سنتی، برداشت بی‌رویه آب تالاب، رانت زمین، الگوهای کشت، قطعه‌بندی اراضی پیرامون تالاب و طرح‌های توسعه اقتصادی توجیه نشده بوده که از عوامل بسیار تأثیرگذار بر وضعیت ناپایداری فعلی تالاب‌های ایران هستند.

اجتماعی: در بُعد اجتماعی در مجموع 28 عامل شناسایی شد‌ که از بین آنها 10 عامل تأثیرگذار براساس وزن نسبی 042/0 تا 045/0‌ در رتبه‌های اول و دوم قرار گرفته‌اند که از بین آنها باید به عدم توجه به رویدادهای‌های تاریخی حوزه تالاب‌ها، کاهش اعتماد عمومی، آلودگی آب‌های سطحی ناشی از عدم آموزش‌های نوین کشاورزی‌، افزایش جمعیت شهرها، گسترش پدیده رانت، عدم شناخت واقعی ارزش‌های تالاب‌ها، معتقد نبودن به توسعه پایدار، توسعه ساخت‌و‌ساز غیرمجاز، حضور کمرنگ (‌نقش) مطبوعات، استفاده از ادوات غیرمجاز در فعالیت‌های‌ حاشیه تالاب‌ها و ... اشاره کرد.

زیست‌محیطی - کالبدی: در ارتباط با عوامل زیست‌محیطی - کالبدی تأثیرگذار بر وضعیت تالاب‌های ایران 23 عامل شناسایی شد که در پنج گروه وزنی قرار گرفته‌اند. در این بین از 10 عامل اول‌ باید به بحران آب در ایران، آلودگی آب تالاب‌ها، تغییر کاربری زمین، توسعه تأسیسات زیرساختی، برداشت شن و ماسه، خشک کردن عمدی تالاب‌ها اشاره کرد.

در مجموع‌ در لایه سیستمی از مجموع عوامل مؤثر بر وضعیت ناپایداری تالاب‌های ایران، عامل مدیریتی - راهبردی با میانگین وزنی 98/3 از 5 بیشترین تأثیر را از نگاه کارشناسان و خبرگان محیط زیست دارد. در گام بعدی به ترتیب عوامل اقتصادی و زیست‌محیطی - کالبدی با میانگین وزنی 91/3 از 5 قرار داشته و عامل اجتماعی با نمره 70/3 از 5 در رتبه سوم قرار دارد.

 

شکل 4. میانگین میزان تأثیر معیارهای سیستمی بر وضعیت تالاب‌های ایران

 

مأخذ: همان.

 

2-3. عوامل گفتمانی و جهان‌بینی[8]

‌این سطح ‌به اکتشاف این امر می‌پردازد که چگونه ذی‌نفعان مختلف، لیتانی و نظام را می‌سازند. نکته کلیدی در سطح سوم این است که کدام موقعیت‌‌های عمیق‌تر، دیدگاه‌های مؤثر بر سطح لیتانی و سیستمی را شکل می‌دهند. این سطح در تعیین چگونگی مشروعیت یافتن دو سطح اول مهم و حیاتی است. بر این اساس مهمترین گفتمان‌های مؤثر بر وضعیت تالاب‌های ایران شامل:

- تدوین طرح‌های کلان در حوزه تالاب با یک دستور‌عمل متمرکز برای کل کشور،

- برنامه‌ریزی بخشی و تأکید بر برنامه‌های اقتصادی کوتاه‌مدت برای جوامع روستایی حاشیه تالاب،

- رواج این نگرش که تالاب عاملی‌ برای توسعه اقتصادی زندگی جوامع انسانی در حوزه تالاب‌ها هستند،

- عدم آمایش سرزمین، عدم درک از توسعه پایدار در بین مسئولین و نداشتن ‌آگاهی از مزیت‌ها و ارزش تالاب‌ها،

- استفاده از الگو‌های احیا‌کننده و برنامه‌های متعدد برای بهبود معیشت جوامع محلی بدون توجه به کیفیت، اثر‌بخشی و سازگاری با محیط تالاب‌ها،

- پذیرش این باور که تالاب‌ها و اراضی پبرامونی آن اماکنی امن و پایدار برای سرمایه‌گذاری و سودآوری اقتصادی هستند،

- رواج این نگرش که تالاب‌ها زوائد طبیعت هستند و ‌بهره‌برداری از آنها به هرشکل ممکن‌ مجاز است.

- جوامع محلی توان مدیریت و نظارت بر منابع تالابی را ندارند،

- نگاه کالاوارگی به تالاب‌ها و ارزش اقتصادی صرف به تالاب‌ها،

- تالاب‌ها فارغ از بهره‌گیری انسان، منبع بسیار مهمی برای فعالیت‌های تفریحی، گردشگری است،

- تالاب‌ها منابع‌ دائمی و در خدمت نیازهای انسان به خصوص جوامع پیرامونی هستند (‌یافته‌های تحقیق، 1400).

 

2-4. عوامل استعاری و اسطوره‌ای[9]

در رابطه با این عوامل باید به مواردی به شرح ذیل اشاره کرد که به صورت ناخودآگاه می‌تواند در ذهن ذی‌نفعان و ذی‌ربطان بر نحوه و کیفیت تصمیم‌گیری‌ها مؤثر باشد.

- منابع طبیعی باید در جهت تأمین نیازهای انسان باشد،

- سیاسیون معتقد به توسعه مسائل اقتصادی به هر نحوی هستند،

- عدم توجه به اصول توسعه پایدار، ضمن تأکید بر تحقق آن به هر روش ممکن،

- مالکیت خصوصی، نبود وفاق ملی و عدم حس تعلق مکانی و میهن‌پرستی،

- محیط زیست لازمه حیات است و هر انسانی برای سلامتی جسم و روح فرزندان خویش باید محیط زیستی سالم فراهم کند،

- سیاست‌های اشتباه توسعه‌ای که منافع عده محدودی مقدم‌‌ بر منافع جمعی و حفاظت از محیط زیست شده است،

- نگرش اومانیسم یا انسان‌محوری به طبیعت،

- نگرش و نگاه مردم که گمان می‌کنند انسان به دنیا آمده که ببرد و بخورد و نابود کند و حاکم طبیعت باشد،

- انسان اشرف مخلوقات است و طبیعت باید در خدمت او و در راستای تأمین نیازهای اساسی وی باشد،

- ایران کشوری است که توسعه پایدار در سیاستگذاری‌های آن نقشی ندارد،

- هر منبع زیستی و قابل بهره‌برداری را باید تا مرز نابودی استفاده کرد و تبعات آن بر‌ مردم، جانوران و گیاهان اهمیت ندارد،

- مردم گرسنه هیچ فلسفه‌ای نمی‌شناسند؛ بنابراین درکی از محیط و حقوق آن نمی‌توانند داشته باشند،

- تأکید بر دیدگاه رشد اقتصادی و به‌کارگیری همه ظرفیت‌های کشور برای توسعه (‌نئولیبرالیست‌) (همان).

 

 

 

5-2. تحلیل راهبردهای اتخاذ شده برای هر یک از سطوح چهارگانه و تعیین استراتژی‌های مؤثر برای آینده تالاب‌های ایران

در بررسی مطالعات انجام شده و مصاحبه با کارشناسان حوزه تالاب مشخص شد که‌ عمده راهکارهای تدوین شده‌ در نظام مدیریت تالاب‌های کشور تا‌کنون متناسب برای لایه‌های‌ لیتانی و سیستمی بوده است. به این‌ترتیب که در ارتباط با لایه لیتانی، عموماً راهکارها شتاب‌زده و دارای اثر کوتاه‌مدت هستند. در این لایه راهکارهای اتخاذ شده بر محور حفاظت و صیانت تأکید داشته و ماهیت حفاظتی و قانونی دارند. برای مثال در ارتباط با تالاب‌های کشور در این سطح باید به برنامه عملیاتی ستاد ملی هماهنگی و مدیریت تالاب‌های کشور در سازمان حفاظت محیط زیست با عنوان‌ راهبردها و برنامه عمل ملی حفاظت و احیای تالاب‌های ایران‌ اشاره کرد. در این باره بیشتر بر مواردی چون تأمین حقابه تالاب‌ها، کنترل کاربری‌ها و کاهش آلودگی‌ها اشاره شده است.

راهکارهای اتخاذ شده در ارتباط با لایه سیستمی‌ ‌‌به‌این‌ترتیب است که در حوزه اقتصادی به راهکارهایی چون تغییر الگوی نحوه استفاده از منابع تأمین معیشت پایدار جوامع پیرامون تالاب‌ها از طریق بهره‌برداری حداکثری تأکید شده است. در این باره به مواردی چون توسعه فعالیت‌های موجود مانند کشاوزی، دامداری‌ و استفاده از فرصت‌هایی چون گردشگری متمرکز و گسترده اشاره شده است.

در ارتباط با بُعد مدیریتی - راهبردی به راهکارهایی چون مدیریت مشارکتی و پذیرش حضور جوامع محلی و گروه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد در فرایند تصمیم‌گیری و تدوین طرح مدیریت جامع اکوسیستمی باید اشاره کرد.

در ارتباط با بُعد اجتماعی تأکید بر انجام پژوهش‌های تحقیقاتی و همچنین ‌‌آموزش به جامعه محلی مورد توجه بوده و تلاش شده است تا اهمیت و حساسیت محیط‌های تالابی بیشتر مدنظر باشد.

در بُعد زیست‌محیطی - کالبدی نیز توجه به مسئله حفاظت بسیار مورد تأکید بوده و ارائه راهکارهای حفاظتی مانند ارزیابی سایت‌های آلاینده و پایش مقدار آلودگی آب تالاب و منابع تأمین‌کننده آن مورد توجه است.

از سوی دیگر در سطح گفتمانی‌ راهکارهایی که می‌تواند به نسبت راهکارهای دو لایه‌‌ قبلی عملکرد عمیق‌تری داشته باشد عبارتند از:‌ رواج تفکر برنامه‌ریزی مشارکتی و همکاری بین دستگاه‌ها، تدوین الگوی معیشتی پایدار سازگار با فرهنگ جوامع بومی حوزه تالاب‌ها، تفویض اختیارات به مدیریت محلی، درک اهمیت واقعی تالاب‌ها، احیای حقوق تالاب و همچنین توجه به حق زیست زندگی تالاب و اکوسیستم تالابی.

در سطح استعاره و اسطوره‌ راهکارهایی نظیر توجه به حقوق محیط زیست و ارج نهادن به اکوسیستم‌ها، احترام به محیط زیست به عنوان زیستگاه‌ بشر، نگاه هستی‌شناسی به جای نگاه ابزاری به طبیعت، طبیعت‌گرایی و محیط محوری، تغییر نگرش شهروندان نسبت به مسا‌ئل محیطی و توجه به ماهیت هستی‌بخش و حیات‌بخشی محیط زیست به خصوص تالاب‌ها، حرکت به سمت جامعه‌ای زیست‌سازگار و آگاه و همچنین تغییر الگوهای رفتاری انسان‌ها و نگرش‌های مسئولانه در قبال محیط زیست و در نهایت حذف این باور‌ها که‌ انسان اشرف مخلوقات است و منابع باید برای بهبود کیفیت زندگی بشر به حد غایی مصرف شوند. حقوق زیسته انسان در هر حال از حقوق محیط زیست ارجح‌تر بوده و فقرا باید سهم خود را از طبیعت بگیرند. کشورهای پیشرفته در زمانی که هنوز منابع زیاد بود، سهم بیشتر برده و کشورهای جهان سوم باید به همان مقدار سهم خود را برداشت کنند تا توسعه یابند. توسعه پایدار یعنی داشتن جامعه‌ای ثروتمند و عاری از فقیر.

 

 

جدول 2. آینده‌نگاری وضعیت‌ تالاب‌های کشور با استفاده از فرایند روش تحلیل لایه‌ای علّی

سطح بررسی لایه تصادفی

آینده تالاب‌ها

چالش

راه‌حل آینده‌نگر

لیتانی

وضعیت ناپایدار و رو به نابودی تالاب‌ها

راهبردها و برنامه عمل ملی حفاظت و احیای تالاب‌های ایران

سیستمی

بررسی نقش علل اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و زیست‌محیطی - کالبدی

مدیریت مشارکتی تالاب‌ها، معیشت پایدار و سازگار با محیط زیست، آموزش به جامعه محلی و صیانت از حقوق تالاب‌ها

جهان‌بینی

نگاه کالاوارگی و ‌صرفاً اقتصادی به تالاب‌ها

الگوی‌های مدیریتی پایدار و احترام به حقوق زیستی تالاب‌ها

استعاره - اسطوره

دیدگاه ‌اومانیسم یا انسان‌محوری به طبیعت

تغییر الگوهای رفتاری انسان‌ها و نگرش‌های مسؤلانه در قبال محیط زیست

مأخذ: همان.

 

‌‌با توجه به یافته‌های تحقیق می‌توان دو سناریوی کلی را برای تالاب‌های کشور در نظر گرفت؛ سناریوی اول براساس تنزیل و تخریب و نابودی است و‌ سناریوی دوم بر پایداری و بهبود تأکید دارد. سناریو اول در صورتی قابل وقوع است که وضعیت فعلی و تغییرات حوزه تالاب‌های کشور ادامه وضع موجود باشد؛ به این معنا که راهکارها در سطح لایه لیتانی یعنی فقط در حد ارائه راهبردهای حفاظتی و تلاش‌ها در جهت احیای آنها به پشتوانه قانون و ابزارهای فشار و تصمیمات مقطعی باقی بماند. در این سناریو روند موجود تا جایی پیش خواهد رفت که تالاب‌ها به فراموشی سپرده شده و یا در سطح لایه سیستمی آنقدر در انتظار تصمیم‌ها و راه‌حل‌های احتمالی باقی می‌مانند که جز تعداد محدودی از آنها، مابقی اکوسیستم خود را از دست خواهند داد.‌‌ نتیجه‌ این روند جز تخریب بیشتر تالاب‌ها و نزدیک‌تر شدن زمان حذف آنها از عرصه‌های طبیعی نخواهد بود.

سناریو دوم که مبتنی‌بر دو لایه گفتمانی و اسطوره‌ای است، زمانی محقق می‌شود که روند تغییرات از گذشته تا‌کنون بررسی شده و راه‌حل‌ها از سطوح اولیه و عینی بالاتر رفته و به لایه‌های ذهنی و عیمق‌تر که ماهیت هستی‌شناسانه دارند، نفوذ کرده باشد. در این سناریو با تغییر گفتمان کالاوارگی، ابزاری و صرفا‌ً اقتصادی حاکم بر محیط‌های تالابی به سمت گفتمان تعاملی، سازگارانه و مبتنی‌بر پایداری؛ تالاب‌ها به عنوان محیط‌هایی ارزشمند، هستی‌بخش و مؤثر شناخته می‌شوند.

 

  1. جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

نتایج حاصل از گزارش سازمان‌ها و دستگاه‌های متولی محیط زیست حاکی از وضعیت ناپایدار و شرایط رو به وخامت تالاب‌های کشور است. این در حالی است که برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌های اتخاذ شده برای مدیریت و بهبود شرایط تالاب‌های کشور چندان موفق‌آمیز نبوده و این امر ضرورت مطالعه و بررسی این مسئله که چرا تالاب‌های ایران به این وضع گرفتار شده و چه عواملی در ایجاد یا روند آن نقش داشته‌اند را چند‌برابر می‌کند. در این باره ابتدا کلیت برنامه‌ها و راهکارهای ارائه شده برای مدیریت تالاب‌های کشور تا زمان تدوین این پژوهش از دو بُعد اسنادی و نظر کارشناسان مورد بررسی قرار گرفت‌. نتایج نشان داد که اکثر آنها یا فقط توصیفی از وضعیت موجود ارائه می‌دهند که باید آنها را در سطح لیتانی دسته‌بندی کرد و یا ‌‌در سطح سیستمی به عوامل تأثیر‌گذار بر وضعیت کنونی تالاب‌ها اشاره می‌کنند؛ اما اینکه چرا این عوامل یعنی لایه سیستمی شکل می‌گیرد بررسی دقیقی انجام نشده است. این موضوعی است که محور پژوهش پیش رو را تشکیل داده است.[10]

برای مطالعه این مسئله ابتدا بررسی اسناد و مطالعات و همچنین مراجعه به افراد و کارشناسان خبره و صاحب‌نظر ضروری به نظر رسید. در نتیجه در دو فاز به بررسی اسناد‌ و مصاحبه با کارشناسان پرداخته شد.‌ نتایج بررسی‌ها نشان داد در سطح اول یعنی لیتانی عموماً گزارش‌هایی از وضیعت ناپایداری تالاب‌های کشور وجود دارد که شرایط را بسیار بد و اسفناک ترسیم می‌کنند بنابراین بررسی در سطح سیستمی در دستور کار قرار گرفت. در این لایه مشخص شد که عمده علل شکل‌گیری چالش‌ها در‌ لایه لیتانی در ارتباط با تالاب‌های ایران تحت تأثیر عوامل مدیریتی - راهبردی، اجتماعی، زیست‌محیطی - کالبدی و اقتصادی هستند.

از‌آنجا‌که این علل خود تحت تأثیر یک گفتمان و پارادایم خاص شکل می‌گیرند، لزوم بررسی و شناخت این گفتمان‌ها برای مدیریت بهینه تالاب‌ها ضروری به نظر می‌رسید. برای این امر با تحلیل گفتمان‌های غالب مشخص شد که علل سیستمی به‌خودی‌خود شکل نگرفته و از عوامل دیگری متأثر می‌شود. عمده گفتمان‌های رایج در خصوص محیط زیست در ادوار مختلف در ایران حول محورهای عدالت محیط‌زیستی، اکوسیستم‌گرایی، محیط زیست‌گرایی، حفاظت از محیط زیست، مخاطره و نوسازی‌ که تأثیر خود را به کمک علل سیستمی بر محیط تالاب‌ها اعمال داشته‌اند. مسئله‌ای که باید مدنظر باشد، تغییر مداوم گفتمان غالب بر محیط زیست در ایران است. از سوی دیگر ‌باید به گفتمان‌های غالب در دنیا اشاره کرد که به‌طور مستقیم یا غیر‌مستقیم بر لایه سیستمی و شکل‌گیری علل در آنها بی‌تأثیر نبوده است. در این باره باید به گفتمان‌هایی همچون‌ انتظامی، علمی و ‌شاعرانه اشاره کرد. گفتمان انتظامی به نهادهای قدرتمندی اشاره می‎کند که تصمیم‎گیری و سیاستگذاری‎های محیط‎ زیستی را انجام می‎دهند. در این گفتمان طبیعت به عنوان یک منبع شناخته می‎شود. در گفتمان علمی طبیعت به عنوان موضوع دانش مد‌نظر قرار می‎گیرد که از طریق روش‎های علمی‌‌ ایجاد می‎شود. سیاستگذاران همواره تصمیمات خود را در این گفتمان و به ویژه با تکیه بر اطلاعات فنی و شواهد بنا می‎کنند. ‌گفتمان شاعرانه مبتنی‌بر روایت‎هایی در مورد طبیعت است که بر زیبایی معنویت و نیروی عاطفی تأکید می‎ورزد. نوشتن درباره طبیعت مثالی از این دست است. هرندل و براون تأکید می‎کنند که این سه گفتمان قدرتمند زیست‎محیطی در هر صورت مستقل از هم یا خالص نیستند و اغلب با هم تلفیق می‎شوند (هانیگن، 1393: 79). از سوی دیگر برول بر‌اساس ادبیات فلسفه محیط‎زیستی و مطالعه دقیق تاریخ محیط‎زیست‎گرایی در آمریکا به هشت گفتمان متمایز اشاره می‌کند که عبارتند از: تقدیر آشکار، مدیریت حیات‎وحش، محافظت، محیط‎زیست‎گرایی اصلاحی، بوم‎شناسی ژرف، عدالت محیط ‎زیستی، اکوفمنیسم و الهیات (همان). در مجموع نتیجه گفتمان‌های رایج در ایران شرایط خوبی را نشان نمی‌دهد و آنچه قابل لمس است غلبه نگاه کالاوارگی و‌‌ اقتصادی به تالاب‌هاست که سیاست‌زدگی برنامه‌های کوتاه‌مدت و کارشناسی نشده را تشدید کرده است.

از سوی دیگر طبق مدل لایه‌ای علت‌ها، گفتمان‌های متعدد به‌طور قطع‌ تحت تأثیر فرایند دیگری است که باید آن را در عناصر لایه اسطوره جستجو کرد. به این معنا که گفتمان‌ها ریشه در عناصر تمدنی شکل‌دهنده به گذشته، حال و آینده دارند؛ یعنی گفتمان‌های غالب از یک باور فرهنگی و مبنای ذهنی و اعتقادی (‌به منزله باور وجودی نه صرفاً مذهبی) شکل می‌گیرند که باید آن را عامل اسطوره‌ای نامید. در رابطه با تحلیل لایه‌ای علل نابودی تالاب‌ها در سطح استعاره و اسطوره باید گفت که آنچه در این سطح می‌تواند مؤثر باشد، تأکید بر این باور است که‌ انسان اشرف مخلوقات است و طبیعت باید در جهت تأمین نیارهای او مصرف شود. در نتیجه باید گفت که وضعیت تالاب‌های ایران را نباید در لایه‌های لیتانی و سیستمی بلکه باید در لایه اسطوره‌ای هم جستجو کرد. چرا که در این لایه است که گفتمان غالب شکل گرفته، عوامل سیستمی را به وجود آورده و آثار لایه لیتانی را رقم می‌زند. بنابراین اگر بر لایه اسطوره و استعاره تمرکز شود و بتوان باورها را مدیریت کرد، به‌طور سیستمی مدیریت بهینه تالاب‌ها، به سمت پایداری حرکت خواهد کرد. بر این اساس وضعیت ناپایداری تالاب‌های ایران تحت تأثیر استعاره انسان‌گرایی و گفتمان کالاوارگی و نگاه ابزاری به تالاب‌هاست که سبب اتخاذ تصمیمات نسنجیده اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و مدیریتی می‌شود و در نتیجه در محیط خود را به شکل چالش‌های لایه لیتانی یعنی تخریب و نابودی نشان می‌دهد. ازاین‌رو پیشنهاد می‌شود برای حل چالش تالاب‌های ایران، گفتمان‌های رایج اصلاح و بازنگری شده و نقش محیط به خصوص تالاب‌ها به عنوان عامل مؤثر در زندگی جوامع انسانی در ایران به جد مورد بررسی قرار گیرد‌ و نگاه مادی و کالاوارگی به نگاه ارزشی و معنوی سوق یابد.

  1. اداره کل حفاظت محیط زیست استان مازندران (1398). «خلاصه گزارش پایش دورهای تالاب‌های میانکاله و فریدونکنار»، معاونت محیط زیست دریایی و تالاب‌ها، دفتر حفاظت و احیای تالاب‌ها (1398).
  2. اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان (1392). طرح طبقه‌بندی حساسیت‌های زیستگاه‌های تالاب شادگان‌‌‌، زون‌بندی حساسیت زیستگاه‌های تالاب و مصادیق کاربردی آن در‌ مدیریت زیست‌بومی دریاچه‌های پریشان، ارومیه و تالاب شادگان.
  3. بارانی، نادر‌، سوران یعقوبی‌‌، محمد کاظمی و محمد‌حسین منهاج (1392). ‌«بررسی عوامل مؤثر در تخریب محیط زیست»، اولین همایش سراسری محیط زیست، انرژی و پدافند زیستی، تهران.
  4. پرنیان، سخید، پروین فرشچی و فرهاد هنردوست (1385). «بررسی عوامل تخریب اکوسیستم تالاب آلاگل و ارائه راهکارهای مدیریتی جهت کاهش تخریب آن»، سومین همایش ملی بحران‌های زیست‌محیطی ایران و راهکارهای بهبود آنها، اهواز.              ‌https://civilica.com/doc                                                                                                                                               
  5. توبچی ثانی، علی، محمود محمدی و سعید خزایی (1399). «به سوی برنامه‌ریزی در عصرجدید، مطالعه تطبیقی برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای با آینده‌پژوهی»، فصلنامه علمی - پژوهشی جغرافیا (برنامه‌ریزی منطقه‌ای)، سال 11، ش‌ 1.
  6. جعفری آذر، سمیرا، غلامرضا سبز ‌قبایی، مرتضی توکلی و سولماز دشتی (1398). «‌ارزیابی ریسک و درجه پایداری محیط زیستی تالاب‌های بین‌المللی سواحل جنوبی ایران»، مجله مخاطرات محیط طبیعی، دوره 9، ش 23.
  7. جواد امین، منصور (1388). «رویکردهای بین‌المللی در برخورد با منابع طبیعی و محیط زیست»، فصلنامه سیاست خارجی، سال 23، ش 3.
  8. حسن‌زاده کیانی، بهرام، جمشید منصوری، حمید گشتاسب میگوئی و هنریک مجلوئیان (1383). «معیارهای پیشنهادی برای ارزیابی جایگاه حفاظتی تالاب‌های ایران»، مجله محیط‌شناسی، ش‌ 33.
  9. حسینی‌مقدم، محمد‌ (1390). «کاربرد آینده‌پژوهشی در علوم سیاسی با تکیه بر روش تحلیل لایه‌لایه علت‌ها»، نشریه رهیافت‌های سیاسی و بین‌المللی، ش 23.
  10. دیویس، جان و گوردون کلاریج ( 1389 ). فواید تالاب‌ها، ترجمه سید‌امیر ایافت، تهران، نشر دایره سبز.
  11. رمضانی قوام‌آبادی محمدحسین‌ و سعید سنایی‌پور (1392). «بررسی حقوقی پایبندی ایران به تعهد استفاده معقول از دریاچه ارومیه با تأکید بر کنوانسیون رامسر»، مجله مطالعات حقوقی دانشگاه شیراز، دوره 5، ش 3.
  12. زبردست، لعبت‌ و حمیدرضا جعفری (1397). «ارزیابی روند تغییرات تالاب انزلی با استفاده از سنجش از دور ‌و ارائه راه‌حل مدیریتی»، محیط‌شناسی، سال 37، ش 57.
  13. سازمان حفاظت محیط زیست (1394). ‌طرح بین‌المللی حفاظت از تالاب‌های ایران، استانداری سیستان و بلوچستان با همکاری سازمان‌های مردم‌نهاد، جوامع محلی و ذی‌نفعان تالاب‌های بین‌المللی هامون و فرماندهی مرزبانی شهرستان زابل.
  14. سازمان حفاظت محیط زیست ایران (1390). برنامه مدیریت جامع تالاب شادگان، تهیه شده با همکاری نمایندگان دستگاه‌های دولتی، جوامع محلی و سازمان‌های مردم‌نهاد و سایر ذی‌نفعان تالاب شادگان.
  15. سازمان حفاظت محیط زیست ایران (1392). دفتر حفاظت از تالاب‌های ایران، ‌‌طرح حفاظت از تالاب‌های ایران.                http://www.wetlandsproject.ir                                                                                                                          
  16. سازمان حفاظت محیط زیست ایران (1395). برنامه مدیریت جامع تالاب بین‌المللی چغاخور‌، تهیه شده با همکاری ارگان‌های دولتی، سازمان‌های مردم نهاد، جوامع محلی و ذی‌نفعان تالاب بین‌المللی چغاخور.
  17. سازمان حفاظت محیط زیست ایران (1395). برنامه مدیریت جامع تالاب بین‌المللی حرای رودشور، شیرین و میناب، طرح بین‌المللی حفاظت از تالاب‌های ایران، تهیه شده توسط سازمان حفاظت محیط زیست ایران، اداه کل حفاظت محیط زیست استان هرمزگان، دبیرخانه مدیریت زیست‌بومی تالاب‌های استان. تهیه شده با همکاری ارگان‌های دولتی، سازمان‌های مردم نهاد، جوامع محلی و ذی‌نفعان تالاب حرای رودشور، شیرین و میناب.
  18. سازمان حفاظت محیط زیست ایران (1395). برنامه مدیریت جامع تالاب میقان، تهیه شده با همکاری ارگان‌های دولتی، سازمان‌های مردم‌نهاد، جوامع محلی و ذی‌نفعان تالاب میقان.
  19. سازمان حفاظت محیط زیست ایران (1396). تهیه شده با همکاری و مشارکت نمایندگان دستگاه‌های دولتی، جوامع محلی، سازمان‌های مردم نهاد و سایر ذی‌نفعان تالاب‌.
  20. سازمان حفاظت محیط زیست ایران (1397). برنامه مدیریت جامع تالاب زریوار، تدوین و گردآوری جمعی از مؤلفین: طرح حفاظت از تالاب‌های ایران، تهیه شده با همکاری نمایندگان دستگاه‌های دولتی، جوامع محلی و سازمان‌های مردم‌نهاد و سایر ذی‌نفعان تالاب زریوار.
  21. سازمان حفاظت محیط زیست ایران (1397). برنامه مدیریت جامع تالاب سولدوز‌، تهیه شده با همکاری نمایندگان دستگاه‌های دولتی، جوامع محلی و سازمان‌های مردم‌نهاد و سایر ذی‌نفعان تالاب سولدوز.
  22. سازمان حفاظت محیط زیست ایران (1397). برنامه مدیریت جامع تالاب‌های بختگان، طشک و کمیجان، تهیه شده با همکاری نمایندگان دستگاه‌های دولتی، جوامع محلی و سازمان‌های مردم‌نهاد و سایر ذی‌نفعان حوزه آبریز تالاب‌های بختگان، طشک و کمیجان.
  23. سازمند، بهاره و مریم یاری (1395). «چالش‌های هامون و راهبردهای نجات آن»، فصلنامه علمی-پژوهشی سیاستگذاری عمومی، دوره 2، ش 2.
  24. سالارپور، رقیه، منصوره ملکیان و امید قدیریان (1400). «آیش تغییرات و رتبه‌بندی عوامل تهدیدکننده تالاب میانگران استان خوزستان»، محیط زیست طبیعی، منابع طبیعی ایران، دوره 47 ، ش 1.
  25. طاهری آزاد لیلا و ناهید شهسواری‌پور (1386). «اکوسیستم تالاب انزلی و راهکارهای مدیریتی آن»، همایش منابع طبیعی و توسعه پایدار در عرصه‌های جنوبی دریای خزر، مازندران.
  26. طلایی،‌ ‌فرهاد و‌ احسان دریادل‌ (1394). «بررسی چالش‌های تالاب انزلی و راهکارهای رفع آن در چارچوب کنوانسیون رامسر»، مجله حقوقی بین‌المللی، ش 52.
  27. عزتی، رامین و مریم نوروزی (1392). «بررسی اهمیت‌ عوامل تخریب و مدیریت تالاب‌ها»، دومین همایش ملی حفاظت ‌و برنامه‌ریزی محیط زیست، همدان.                                                                      https://civilica.com/doc/
  28. عنایت‌اله، سهیل (1388). تحلیل لایهلایهای علتها: نظریه و موردکاویهای یک روششناسی یکپارچه و متحولساز آیندهپژوهی (مجموعه مقالات)، ترجمه مسعود منزوی، جلد اول و دوم، مرکز آینده‌پژوهی علوم و فناوری دفاعی مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی.
  29. فرج‌الهی، اصغر‌، عمران محمودی و موسی کرمی (1389). «بررسی مشکلات و چالش‌های تالاب زریبار، ارائه راهکارها و مدیریت آن»، اولین همایش ملی مدیریت منابع آب اراضی ساحلی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، گروه مهندسی آب.
  30. قنبری، علی‌اله‌ (1394). «بررسی موضوع مهاجرت به تهران با استفاده از روش تحلیل لایه لایه علّی»، فصلنامه آینده‌پژوهی مدیریت، سال 25، ش 201.
  31. مجلوئیان، هنریک (1379). مناطق حفاظت شده برای ایران، مبانی و تدابیر حفاظت از پارک‌ها و مناطق، تهران، انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست.
  32. محمدی روزبهانی مریم، امیر ساکت و نرگس ظهرابی (1390). «تعیین روند اکولوژیک تالاب دالان شهرستان بروجرد»، همایش منطقه‌ای مطالعات کاربردی در شیلات و محیط زیست، کرمانشاه.                      https://civilica.com/doc
  33. منزوی، مسعود، علی فتح‌الله‌زاده و علیرشا عمارلو (1388). سناریو‌نویسی و رویکرد متفاوت آن، انتشارات مرکز آینده‌پژوهشی علوم و فناوری دفاعی مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی.
  34. میرزایی، عباس ، حسن آزرم‌ ‌و قاسم لیانی‌ (1397). «اولویت‌بندی عوامل تأثیرگذار بر پایداری اکوسیستم تالاب شادگان»، فصلنامه علمی پژوهشی اکوبیولوژی تالاب، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز، سال 10، ش‌ 83.
  35. نجفی ایگدیر، احمد (1386).‌ «بررسی روند تخریب تالاب‌های دریاچه ارومیه»، سومین کنفرانس سراسری آبخیزداری و مدیریت منابع آب و خاک، کرمان.
  36. وحیدی مطلق، وحید‌ (1385). «تحلیل لایه‌ای علت‌ها»، مجموعه مقالات دانش‌نامه آینده‌اندیشی، اندیشکده وحید.
  37. ولی‌زاده، بهراد، محسن رجبی، شهرام مهدی کرمی‌ و سکینه دهقانی راد‌ (1390). «بررسی اهمیت تالاب و مهمترین عوامل تخریب محیط زیست تالاب‌های استان لرستان»، ‌اولین همایش سراسری کشاورزی و منابع طبیعی پایدار. https://civilica.com/doc                                                                                                                 
  38. Conway, Maree (2012). "Using Causal Layered Analysis to Explore the Relationship between Academics and Administrators in Universities", Journal of Futures Studies, 17(2).
  39. Daffara, Phillip (2011). Rethinking Tomorrow’s Cities: Emerging Issues on City Foresight, Australia, Vol. 43, Issue 7.
  40. Fengyun, M. (2002). "Research Advance on Ecosystem Stability", Chinese journal of Desert Research, 22(4).
  41. Hoffman, Jeanne (2012). "Unpacking Images of China Using Causal Layered Analysis", Journal of Futures Studies, 16(3).
  42. Inayatullah, Soheil (2004). The Causal Layered Analysis (cla) Reader (Theory and Case Studies of an Integrative and Transformative Methodology), Tamkang University Press.
  43. Mitsch, W. J. and j. G. Gosselink (2002). Wetlands, Third edition, John Wiley and Sons
  44. Paula, S. (2002). "From crop land to wetland to classroom", Journal Land and Water, 44(5).
  45. . Ramsar Convention Secretariat (2013). The Ramsar Convnetion Manual: A Guide to the Convention on Wetlands (6th Editions), Gland, Switzerland.
  46. Rojas, C., j. Munizaga, o. Rojas, C. Martínez and J. Pino (2019). "Urban Development Versus Wetland Loss in a Coastal Latin American City: Lessons for Sustainable Land use Planning", Land use Policy, 80.
  47. Slaughter, Richard (2008). "Integral Futures Methodologies", Special Issue of Futures, Vol. 40, No. 2.
  48. Tilman, D.) 2003). "Causes, Consequences and Ethics of Biodiversity", Journal Nature, 40(5).
  49. Zhang, R., X. Zhang, J. Yang and H. Yuan (2013). "Wetland Ecosystem Stability Evaluation by Using Analytical Hierarchy Process (AHP) Approach in Yinchuan Plain, China", Mathematical and Computer Modelling, 57.
  50. https://libarynth.org.