واکاوی نقش ژئوپلیتیک ناپایدار ایران بر اقتصاد سیاسی کشور

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه جغرافیای سیاسی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران؛

2 استادیار گروه ژئوپلیتیک، دانشگاه فرماندهی و ستاد آجا (دافوس)، تهران، ایران (نویسنده مسئول)؛

چکیده

پژوهش حاضر به دنبال بررسی ژئوپلیتیک ناپایدار پیرامون ایران بر اقتصاد ملی است. موقعیت ژئوپلیتیک، وضعیت چهارراهی،‌ قلمروهای خشک نیمه‌بیابانی پیرامون، دغدغه‌های امنیتی نسبت به کشورهای هم‌جوار،‌ انواع کشمکش‌های داخلی طی قرن‌های متوالی، کشور را در بی‌ثباتی امنیت ملی قرار داده و اقتصاد کشور را که توسعه آن نیازمند به ثبات و پایداری است از آن محروم کرده و یکی از دغدغه‌های پایدار حکمرانان ایران از گذشته‌های دور به‌ ویژه دو سده اخیر تفکر امنیت‌محوی در حکمرانی بوده است. روش این پژوهش ‌ توصیفی - تحلیلی و شیوه گردآوری داده‌های لازم برای نگارش و تحلیل،‌‌ کتابخانه‌ای و استفاده از منابع معتبر داخلی و خارجی است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که اقتصاد ایران طی قرن‌های متوالی به‌ویژه سه دوره قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی درگیر یک مشکل بنیادین و مداوم به نام ژئوپلیتیک ناپایدار پیرامون بوده و دولتمردان نتوانسته‌اند‌‌ امنیت ملی پایدار را در کشور ایجاد کنند. ناپایداری امنیت و ناتوانی حکومت‌ها برای فائق آمدن بر آن باعث ایجاد هزینه‌های زیاد امنیتی، اقتصادی و سیاسی برای کشور شده است. اگرچه ایران همواره با چالش ژئوپلیتیک ناامنی پیرامون و انواع نزاع‌های درونی مواجه بوده، اما این چالش طی دو سده اخیر که کشورها مشغول ساخت اقتصاد ملی بوده‌اند مانع شکل‌گیری شرایط مطلوب برای اقتصاد ملی بوده است. می‌توان گفت بزرگ‌ترین چالش دیروز و امروز ایران تسلط گفتمان امنیتی بر گفتمان اقتصادی است و این معضلی مهم برای فرایند توسعه کشور به شمار می‌آید.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Analysis of unstable geopolitics role in the political economy of Iran

نویسندگان [English]

  • Bahador Zarei 1
  • Seyyed Mehdi Mousavi Shahidi 2
1 Associate Professor, Department of Political Geography, Faculty of Geography, University of Tehran, Tehran, Iran;
2 Assistant Professor of Geopolitics Department, AJA Command and Staff University (Dafoos), Tehran, Iran (corresponding author);
چکیده [English]

The current research seeks to investigate the unstable geopolitics around Iran affecting the national economy. Factors such as the geopolitical situation, being located at a crossroads, surrounded by arid semi-desert territories, the security concerns of neighboring countries, and the various internal conflicts during successive centuries, have put the country instability of national security and deprived the country's economic development that requires stability and sustainability and security-oriented thinking in governance has been one of the constant concerns of Iran's rulers from the distant past to the last two centuries. The research method is descriptive-analytical and collecting required data for writing and analysis is based on library research utilizing valid domestic and international references and texts. Findings reveal that the Iranian economy for centuries, especially during the three periods of Qajar, Pahlavi, and the Islamic Republic, has been involved in a fundamental and ongoing problem called unstable geopolitics in and out of its territory and the government has not been able to build lasting security in the country. The lack of lasting security and the inability of governments to overcome it has caused great economic and political costs for the country so far. Although Iran has always faced the geopolitical challenge of surrounding insecurity and various internal conflicts, this challenge has barricaded forming desirable conditions for the national economy during the last two centuries when countries were busy building their national economy. It can be said that the main challenge of Iran yesterday and today is the domination of the security discourse over the economic discourse, a vital issue for the country's development process.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Geopolitics
  • Political Economy
  • Economic Instability
  • Iran's Political Situation
  • Surrounding Territories
  • Security-Oriented Discourse

مقدمه

در میان واحدهای سیاسی جهان کشوری را نمی‌توان یافت که به ‌اندازه ایران متأثر از ژئوپلیتیک ناپایدار پیرامون و درون خود باشد. تاریخ سیاسی سی سده ایران نمایانگر نبود امنیت در پیرامون و درون کشور بوده و زمینه‌ساز ناپایداری سیاسی و اقتصادی را برای ایران فراهم کرده است. ایران در طول 2500 سال حکومت در قلمرو جغرافیایی‌اش به‌طور متوسط هر پنج‌و‌نیم سال یک‌بار با جنگ روبه‌رو بوده و در این مدت 1200 بار یا جنگ بر کشور تحمیل ‌شده یا به جنگ با متجاوزان رفته است. در مقابل‌ اروپا از رنسانس تا جنگ جهانی اول در امنیت و آرامش به سر برده و توانسته است آرام‌آرام نظام اقتصادی دلخواه خود را بنا کند و در این مدت اصلاحات لازم برای پویایی آن انجام دهد. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که ژئوپلیتیک ناپایدار ایران چه تأثیری بر نظام اقتصادی کشور طی این مدت داشته است. اگر چالش‌ها و ناپایداری‌های ژئوپلیتیکی پیرامون ایران در دوره اخیر مانند جنگ‌های داخلی انقلابیون مشروطه‌خواه، تغییر حکومت، تغییر پادشاهی‌ها، جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، ملی شدن صنعت نفت، حوادث دهه چهل و پنجاه، پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، انواع تحریم‌ها، چالش هسته‌ای و حضور آمریکا، اسرائیل و ناتو پیرامون مرزهای ایران و ... برشماریم بخش مهمی از دلایل بی‌ثباتی داخل و خارج و بی‌ثباتی نظام سیاسی و نظام اقتصادی مشخص می‌‌شود و اینکه چرا ایران نتوانسته است مانند اروپا و آمریکا اقتصاد ملی خود را سامان دهد و کشور را در فرایند توسعه قرار دهد، متوجه این واقعیت می‌شویم.

 

  1. ادبیات نظری پژوهش

1-1. محیط ژئوپلیتیکی پیرامون ایران و اثر آن بر اقتصاد

ایران همراه با چین و پس از جمهوری فدراتیو روسیه، رکورددار تعداد همسایه در جهان است. اگر دولت‌مردان ایران تنها همین واقعیت ژئوپلیتیکی را عمیقاً درک می‌کردند، در رفتار درازمدت استراتژیک آنها دگرگونی‌های عمیقی به وجود می‌آمد. ایران با پانزده کشور مستقل و ۲۴ دولت، همسایه است. ایران از جنوب با دولت - ملت‌های مستقل کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان، از شرق با پاکستان و افغانستان، از شمال با ترکمنستان، قزاقستان، روسیه، آذربایجان و ارمنستان، و از غرب با ترکیه و عراق هم‌جوار است. ایران‌‌ در شمال نیز با جمهوری‌های خودمختار داغستان، نخجوان و کالمیک و در جنوب با ۶ امیرنشین از 7 امیرنشین تشکیل‌دهنده امارات متحده عربی‌ یعنی ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، ام‌القوین و رأس‌الخیمه همسایه است. استفاده از استعداد بسیار بزرگ و در  واقع بی‌نظیر ایران در گسترش روابط فضایی بین‌ نواحی، با وجود حجم متوسط و تعداد همسایگان زیاد، در کانون توجه دولت‌ها قرار نداشته است. چنین موقعیتی، فضای سرزمینی ایران را در مرکز تلاقی دولت‌هایی قرار داده که به‌طور ماهوی نیازمند تعامل فضایی همه‌جانبه هستند. در واقع ایران با استفاده از موقعیت مرکزی و کانونی خود، می‌توانست کانون صلح و همبستگی بین‌منطقه‌ای باشد. این در حالی است که تعدد کشورها و دولت‌های هم‌جوار حاشیه ایران، تنها زمینه افزایش ظرفیت‌های تنش‌های ژئوپلیتیکی را فراهم آورده است. یکی از دلیل‌های ناکامی، ناپایداری ژئوپلیتیکی دولت – ملت‌های هم‌جوار ایران بوده است. مهمترین ویژگی‌های دولت‌های همسایه ایران که بر ژئوپلیتیک پیرامونی ایران تأثیرگذارند عبارت‌اند از: ناپایداری دولت‌ها، توسعه‌نیافتگی کشورهای همسایه، تراکم دولت‌های ایدئولوژیک، تنگناهای ارتباطی، کثرت نظام‌های غیردمکراتیک پیرامونی، حضور قدرت‌های فرا‌منطقه‌ای و تعدد دیدگاه‌های ژئوپلیتیک. این چشم‌انداز به ‌موازات تداخل علاقه‌ها و منافع این ملت‌ها در یکدیگر و اندک بودن تعاملات تجاری و اقتصادی درونی بر پیچیدگی اوضاع سیاسی و اقتصادی پیرامون ایران افزوده است. چنین وضعیتی باعث بالا رفتن ظرفیت‌های بالقوه تنش و کاهش ضریب‌های امنیتی درازمدت شده و کشور را به سمت تأمین امنیت سوق داده است (کریمی‌پور، 1384: 31-23).

در کنار ویژگی‌های کشورهای همجوار باید بر نقش قدرت‌های فرا‌منطقه‌ای در شکل‌گیری ژئوپلیتیک پیرامون ایران اشاره کرد که بر ساختار اقتصادی کشور تأثیرگذار بوده است. به این ‌صورت که با فروریختن نظام جهانی دوقطبی در دهه ۱۹۹۰ میلادی که منجر به از بین رفتن موازنه ژئوپلیتیک جهان شد؛ ایالات ‌متحده آمریکا را تشویق کرد تا در راه چیره شدن بر جهان سیاسی تلاش کند. تلاشی که این قدرت را در منطقه استراتژیک خاورمیانه با ایران به لحاظ اهمیت و موقعیت خاص ژئوپلیتیک و فضای کنونی این کشور رودررو کرده است. حاصل این رودرویی تصمیماتی بود در زمینه محاصره اقتصادی - استراتژیک و چالش‌های گسترده سیاسی و تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران، چنان‌‌که علاوه‌بر تحریم اقتصادی، از طرف شمال با ایجاد بحران در (دریای خزر، قفقاز و آسیای مرکزی) مانع عبور لوله‌های نفتی و گازی منطقه از ایران شد که این امر خسارت‌های متعددی بر منافع ملی و اقتصاد ایران وارد کرده است؛ از سوی جنوب (خلیج‌فارس و عراق) روابط ایران با همسایگان بدون اعتماد لازم شد عراق به ایران حمله کرد و هشت سال جنگید و امارات متحده عربی مالکیت و جزایر ایرانی تنب و ابوموسی را ادعا کرد و از سوی خاور (پاکستان و افغانستان) شیعه‌کشی در پاکستان رونق گرفت. به دنبال آن آمریکا در دشمنی‌های ویژه‌اش با ایران مسائل عمده‌ای از جمله بحران هسته‌ای و نیز بی‌اعتمادی هماهنگ بسیاری از کشورها در تعاملات بین‌المللی و جمهوری اسلامی ایران را دامن زد (عباسی سمنانی، 1392: 98).

در کنار حضور آمریکا در محیط ژئوپلیتیکی پیرامون ایران باید به فعالیت‌های ناتو و اسرائیل نیز اشاره کرد. اسرائیل با فعالیت‌های خود در مناطق همجوار ایران سعی کرده فعالیت‌های کشور را به ویژه در مسئله هسته‌ای تحت کنترل درآورد و فشار را افزایش دهد تا بتواند در موقعیت بحرانی بیشترین فرصت را برای خود فراهم آورد. ناتو نیز به شکل سازمان‌یافته در آسیای مرکزی، قفقاز، افغانستان، عراق، پاکستان و کشورهای جنوبی خلیج‌ فارس به ویژه عراق فعالیت می‌کند. گسترش ناتو به شرق همانند بازیگر غیرمستقیم دیگر یعنی اسرائیل در شکل‌گیری ساختار ژئوپلیتیکی پیرامون ایران اثرگذار بوده است (غرایاق زندی، 1387: 23).

 

  1. روش تحقیق

روش پژوهش حاضر بنا به اهمیت موضوع در شرایط کنونی، تحلیلی - توصیفی و درعین‌حال بهره‌گیری از قیاس در مقیاس ایران در قالب ژئوپلیتیک ناپایدار و تأثیر آن بر توسعه اقتصاد کشور بوده است. جمع‌آوری اطلاعات و مستندات این پژوهش کتابخانه‌ای، آمار و ارقام و تجزیه‌وتحلیل‌های لازم از سایت‌های معتبر بین‌المللی، منابع مهم و متون علمی در حوزه ژئواکونومی، ژئوپلیتیک، اقتصاد ملی و همچنین از نظرات اساتید صاحب‌نظر برای تحلیل واقعیت مشترک ژئوپلیتیکی و اقتصاد ملی استفاده شده است.

 

  1. یافته‌های پژوهش

3-1. ژئوپلیتیک ناپایدار ایران و چالش‌های برخاسته از آن

ایران در طول تاریخ سی سده حیات خود به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک ناپایدارش و ویژگی چهارراهی که همواره با آن مواجه بوده در وضعیت بلا و بحران‌خیزی قرار داشته و از چهارسو مورد تاخت‌وتاز مهاجمان و کشورگشایان بوده، همواره مهمترین دغدغه خود را تأمین امنیت سرزمینی و ملی می‌دانسته و به دلیل موقعیت جغرافیایی مطلق و نسبی بحران و بلاخیزش در این منطقه ژئوپلیتیکی ناپایدار، پرمخاطره و همواره لرزان نتوانسته به حل مشکلات امنیت ملی دست یابد. ازاین‌رو فضای ذهنی نخبگان سیاسی و دولت‌مردان همچنان در شرایط ناپایدار و متزلزل در موقعیت امنیتی باقی‌مانده و روزگار را تاکنون این‌گونه سپری کرده و بعید به نظر می‌رسد در دوره جمهوری اسلامی با توجه به ماهیت نظام سیاسی ایران و موقعیت ناپایدار ژئوپلیتیکی پیرامونی آن راهبرد دیگری را فراروی حیات سیاسی آن با توجه به دشمنان دور و نزدیکش متصور بود (زارعی، 1400: 308).

می‌توان گفت‌ چالش امنیتی ایران ریشه در ژئوپلیتیک تاریخی سی قرن کشور دارد. زرین‌کوب خاطرنشان می‌کند: موضع میانه‌ای که فلات ایران در بین سرزمین‌های آسیای صغیر دارد؛ واقع‌ شدنش بین دره سند و دره فرات، اینکه در ماورای دریای شمالی‌ آن یعنی دریای خزر – با دنیای اسلاو، تاتار و اقوام سکایی‌ و در فراسوی دریای جنوب – خلیج‌ فارس و دریای عمان – با دنیای هند و عرب مربوط می‌شود؛ اینکه بلندی‌های غربی آن در امتداد زاگرس آن را از شمال با کوه‌های قفقاز و آرارات، خاستگاه‌های دجله و فرات آن را با سرزمین‌های شرقی آسیای صغیر، دره فرات آن را با سرزمین سوریه و کنعان و جلگه خوزستان و بریدگی‌های زاگرس‌ آن را با دنیای بین‌النهرین متصل می‌کند، سرنوشت این سرزمین را به‌عنوان «گذرگاه حوادث» رقم می‌زند، نقش ایران برای حفظ هویت خویش‌ در ایجاد تعادل بین فشارهای دائم و در هجوم‌های مستمری که در شرق و غرب و شمال و جنوب به آن وارد می‌شده است، معلوم می‌کند (زرین‌کوب، 1387 : 17).

کریمی‌پور نیز این ویژگی ژئوپلیتیکی یعنی ناامنی پایدار ایران را تأیید می‌کند و جنگ‌های مستمر و مداوم ایران در طول حیاتش را ناشی از همین موقعیت ناپایدار و چهارراهی می‌داند. وی بیان می‌کند: ایرانیان طی دو هزار و پانصد سال تاریخ خود، در مجموع 444 بار تجربه جنگی داشته‌اند (به‌طور متوسط هر پنج سال و نیم یک جنگ). از این تعداد 232 حمله از بیرون به داخل فلات و 212 حمله از داخل ایران به خارج انجام شده است. از ضلع‌های شمالی، غربی و جنوبی فلات ایران، در کل 232 حمله به داخل ایران و 189 حمله از داخل به خارج ایران روی داده است. به‌این‌ترتیب تعداد و حجم تهاجم‌ها به داخل ایران به‌ مراتب بیشتر (بیست بار) از تهاجم ایرانیان به خارج از مرزها بوده است (کریمی‌پور،1394: 121).

 فراستخواه نیز این واقعیت تلخ ژئوپلیتیک ناپایدار ایران را تأیید می‌کند. وی می‌نویسد: «تاریخ ما پرحادثه بوده، این واقعیت جزء متواترات تاریخ ماست. تاریخ ما پر از ناامنی و ناپایداری بوده است؛ این امر در تاریخ ما به شکل نهادینه‌ای خود را نشان می‌دهد. برحسب آمار حدود 1200 جنگ با مقیاس بزرگ و هزاران جنگ منطقه‌ای و محلی در تاریخ ایران رخ داده است. ما سر راه اقوام و حکومت‌ها و در معرض هجوم و تجاوز پیوسته قرار داشته‌ایم و درگیر کمیابی امنیت بوده‌ایم» (فراستخواه، 1394: 124). ایشان ناآرامی‌های همه ادوار تاریخ ایران از جمله دوره معاصر را ردیابی کرده و می‌نویسد: در دوره قاجار فقط در 41 سال دوران سلطنت ناصرالدین‌شاه حدود 169 شورش و ناآرامی به وقوع پیوست. در دوره مشروطه از سال 1900 تا 1921 بیش از پنجاه بار تغییر دولت در کشور رخ داد. از شهریور 1320 تا 1332 نوزده دولت جابه‌جا شد که به‌طور میانگین عمر هر دولت اندکی بیشتر از 6 ماه بوده که باید امور کشور را تدبیر می‌کرد. در این دوازده سال، پنج مجلس تشکیل شد. در یک‌ کلام طول مدت حکمرانی در ایران کم‌دوام و ناپایدار بوده است. بااینکه نوع نظام سیاسی در ایران سلطنتی و مادام‌العمری بود و حتی گاه در شکم مادر برای پادشاهان تاج‌گذاری می‌شد، متوسط دوره حکومت هر یک از حکمرانان قبل از اسلام چهارده و بعد از اسلام یازده سال بود که میل به ناپایداری مزمن و ناامنی نهادینه به‌گونه‌ای شدید و عمیق وجود داشت و یکی از هسته‌های اصلی مشکلات ایران، بی‌ثباتی، ناامنی و بی‌نظمی نهادینه بود (همان: 130). این ویژگی تاریخی بی‌ثباتی و ناپایداری ایران مورد قبول مورخین نیز هست. شعبانی می‌نویسد: ایرانیان به تجربه متوجه شده‌اند که در کشوری بلاخیز زندگی می‌کنند و چاره‌ای جز کنار آمدن با پدیده‌های مخالف ندارند، آنها را که می‌توان از طریق توان نظامی و استعداد جنگی دفع کرد، هم از آن راه تدبیر کنند و هر آنگاه که شمشیرشان شکست، برای حفظ حریم هویت ملی، راه‌های کنار آمدن با نیروهای کور و خشن و سرکش را بیازمایند. ازآنجاکه سرزمین ایران، عرصه تزاحم دائمی نیروهایی بوده است که گهگاه با خشونت وحدتی ویرانگر با همه آثار مدنی برخورد می‌کرده‌اند؛ عوامل بی‌شماری که مهمترین آنها استقرار ملک در منطقه‌ای مهاجم‌پذیر و مهاجریاب بوده، این سرزمین را به سمت ناپایداری و ناآرامی می‌کشانده است (شعبانی، 1394: 85). دوگوبینو نیز می‌گوید: ایران در طول تاریخ حوادث، ناملایمات، تهاجمات، ویرانی‌ها و ویرانگری‌های بی‌شماری طی 34 حکومت ایلی از مادها تا قاجار و دو حکومت غیر‌ایلی یعنی پهلوی و جمهوری اسلامی را تجربه کرده است، اما این کشور و مردمان آن سنگ خارایی مقاوم در برابر حوادث و بلایای پیش رو، پر‌اراده و امیدوار به آینده بوده «که از باد و باران نیاید گزند» (زارعی، 1397: 257). بلای بزرگی که ایران در طول تاریخ به آن مبتلا بوده (ناپایداری ژئوپلیتیکی) است و کمتر دانای ایران‌شناسی است که به آن نپرداخته باشد و آسیب‌های سیاسی، اقتصادی و هزینه‌های امنیتی و کشورداری آن بحث نکرده باشد.

 

3-2. قلمرو خشک و ناامن پیرامون ایران منشأ تهاجمات خارجی

این واقعیت ژئوپلیتیکی امروز مورد اذعان همه ایران‌پژوهان است که جغرافیای خشک و کم‌توان و ظرفیت اقتصاد ایلی و کشاورزی ضعیف همسایگان و سرزمین‌های هم‌جوار ایران زمینه‌ساز بخشی از یورش‌ها و تهاجمات به قلمرو ایران بوده است. اگر به جغرافیای سرزمینی و طبیعی شبه‌جزیره عربستان و هفت‌ کشوری که در همسایگی ایران قرار دارند از منظر آب، خاک حاصلخیز‌، کشاورزی، تأمین نیازهای معیشتی و زیستی مردم آن دیار بنگریم؛ بخشی از تهاجمات اعراب مسلمان، اقوام آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و ... به ایران بیشتر برای ما آشکار می‌شود که این امر ناپایداری سیاسی، اقتصادی و امنیت ملی را فراهم می‌‌کرد. ایران قرن‌ها برخلاف اروپا و آمریکای شمالی در ناامنی و ناپایداری قرار داشته، و ظرف اقتصادی کشور اجازه شکوفایی و پویایی پیدا نکرده است. به جداول مؤلفه‌های اقتصاد کشاورزی کشورهای همسایه ایران بنگرید.

 

جدول‌‌ 1. میانگین بارندگی سالیانه، ماه‌های بارندگی و رودهای کشورهای منطقه خلیج‌ فارس

ایران

250 میلی‌متر

مهر، آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند، فروردین

62 رود دائمی و صدها رود فصلی

عراق

140 میلی‌متر

آبان، آذر، دی، بهمن

7 رودخانه دائمی

عربستان سعودی

100 میلی‌متر

آذر، دی، بهمن، فروردین

فاقد رودخانه دائمی

کویت

108 میلی‌متر

آذر، دی‌، بهمن

فاقد رودخانه دائمی

عمان

150 میلی‌متر

مهر، آذر،- فروردین، شهریور

فاقد رودخانه دائمی

قطر

115 میلی‌متر

آذر، دی، بهمن

فاقد رودخانه دائمی

امارات متحده عربی

65 میلی‌متر

مهر، آذر، دی، بهمن

فاقد رودخانه دائمی

بحرین

100 میلی‌متر

آبان، آذر، دی، بهمن

فاقد رودخانه دائمی

مأخذ: یافته‌های تحقیق.

 

جدول‌‌ 2. میزان اراضی قابل‌کشت و غیرقابل کشت کشورهای منطقه خلیج‌ فارس

ایران

10 درصد قابل ‌کشت

90 درصد غیر‌قابل کشت

عربستان سعودی

1 درصد قابل‌ کشت

99 درصد غیرقابل کشت

عراق

5 درصد قابل‌ کشت

95 درصد غیرقابل کشت

کویت

3/0 درصد قابل‌ کشت

99 درصد غیرقابل کشت

قطر

1 درصد قابل ‌کشت

99 درصد غیرقابل کشت

عمان

3 درصد قابل‌ کشت

97 درصد غیرقابل کشت

امارات متحده عربی

2 درصد قابل ‌کشت

97 درصد غیرقابل کشت

بحرین

2 درصد قابل ‌کشت

98 درصد غیرقابل کشت

مأخذ: همان.

 

با توجه به جداول فوق و آنچه تا به اینجا در خصوص ریزش‌های جوی، اراضی قابل‌ کشت و غیرقابل کشت و اقتصاد کشاورزی منطقه جنوب خلیج فارس بررسی شد نشان می‌دهد که این منطقه از ابتدای سکونت بشر تا قبل از کشف نفت و حتی امروزه پتانسیل و توان لازم برای ایجاد اقتصاد کشاورزی پویا و ساخت یک حکومت فئودالی برآمده از آن، نظیر آنچه در اروپای سده میانه رخ ‌داد را ندارد. بنابراین اقتصاد کشاورزی از ابتدای شکل‌گیری حکومت‌های سنتی تا قبل از کشف نفت یعنی یک دهه بعد از جنگ جهانی دوم با توجه به شرایط جغرافیایی منطقه و جمیع ابعاد، توانایی تولید، مازاد محصول، انباشت ثروت و سرمایه کافی در منطقه را دارا نبوده است. ازاین‌رو بیشترین هجوم‌های نظامی و ناامن‌سازی ایران از همین قلمرو ژئوپلیتیک پیرامونی ایران صورت گرفته است. همین وضعیت در قلمروهای شمال شرق و شرق ایران نیز حاکم است. کشور ترکمنستان که در شمال شرق ایران واقع است و یکی از دروازه‌های ورودی هجوم اقوام ترک آسیای مرکزی به ایران بوده کشوری است که 80 درصد آن را بیابان قره‌قروم و 8/18 درصد آن را استپ در‌برمی‌گیرد، متوسط ریزش‌های جوی این کشور 168 میلی‌متر است و ‌چندان مساعد برای اقتصاد کشاورزی و مناسب برای اقتصاد کوچ‌رو نیست. همین شرایط نامناسب اقلیمی و معیشتی برای قلمروداران ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان نیز وجود داشته و بسترساز یک اقتصاد کوچ‌رو را در منطقه آسیای مرکزی و در طی فرایند تاریخی حرکت به سمت ایران را فراهم می‌کرده است چرا که در شمال شرق ایران دو رودخانه هریرود و اترک قرار داشته و مساعد برای فعالیت اقتصاد کشاورزی و دامی بوده است (www.Climate Temps, 2020).

به‌این‌ترتیب ایلات به‌طور مداوم به سمت جنوب که قلمرو جغرافیایی ایران را دربر‌می‌گرفته در حال کوچ، تهاجم و تصرف بوده‌اند. سه کشور آسیای مرکزی بیش از 80 درصد قلمرو جغرافیای زیستی آنها را سرزمین‌های بیابانی و نیمه‌بیابانی تشکیل می‌دهد و غیر از دامداری، کشاورزی ضعیف و معدن‌کاری، قرن‌ها امکان فعالیت اقتصادی دیگری در آنها فراهم نبوده است. ازآنجا‌‌که در قلمرو جنوبی آسیای مرکزی، سرزمین ایران قرار دارد که از نظر ریزش‌های جوی سه استان گلستان (471 میلی‌متر)، مازندران (631 میلی‌متر) و استان گیلان (1019 میلی‌متر)، بیش از 6 برابر آسیای مرکزی و جغرافیای طبیعی آن دارای بارندگی بوده‌‌ و به‌تبع چنین بارندگی بسیار سرسبز و مستعد است. سه استان هرات، نیمروز و فراه افغانستان که در همسایگی شرق ایران قرار دارند؛ متوسط ریزش‌های جوی سالیانه آنها حدود 70-60 میلی‌متر است که شرایطی بدتر از آسیای مرکزی را نشان می‌دهد. قلمرو پهناور شرق و شمال شرق ایران از نظر جغرافیای طبیعی و آب‌و‌هوای حاکم بر منطقه مستعد کوچ و حمله به سمت مرزهای همجوار ایران بوده است. این مسئله زمینه‌ساز ناپایداری و درگیری پیوسته ایران با ژئوپلیتیک ناامن پیرامونش؛ مانع سکون، آرامش و امنیت ملی و شکل‌گیری یک اقتصاد ملی پویا در پناه یک جامعه امن از درون و برون را محقق می‌کرد. طباطبایی می‌گوید: «یکی از مهمترین ایرادهای گروه‌های بزرگ از کسانی که در دوره‌هایی از تاریخ ایران بر سرزمین و مردم آن فرمان رانده‌اند، این بوده است که چیز چندانی درباره ویژگی‌های کشوری که بر آن فرمان می‌رانده‌اند نمی‌دانسته‌اند. در تاریخ ایران کم نبوده‌اند «خربندگانی» که به امیری رسیدند یا «فرزندان شمشیری» که با قتل و غارت بر تخت سلطنت تکیه زدند و تا برآمدن خربنده‌ای و فرزند شمشیری دیگر آنچه در توان داشتند بر رعیت خود بی‌رسمی‌ها کردند. اما‌ ایران پیوسته در معرض وزیدن باد بی‌نیازی خداوند بود و بسیار اتفاق می‌افتاد که سامان سخن گفتن نبود، اما سرو ایران در برابر وزیدن این بادها سر خم می‌کرد، ولی نمی‌شکست» (طباطبایی، 1398).

کاتوزیان دو جامعه امن اروپا و ناامن ایران را با یکدیگر از منظر اقتصادی مقایسه می‌کند. او می‌نویسد: ایران برخلاف جامعه درازمدت اروپا جامعه‌ای کوتاه‌مدت بوده است. در این جامعه تغییرات «حتی تغییرات مهم و بنیادین» اغلب عمری کوتاه داشته است. بی‌تردید این نتیجه فقدان یک چارچوب استوار و خدشه‌ناپذیر قانونی است که می‌توانست تداومی درازمدت را تضمین کند. در کوتاه‌مدت حضور طبقات لشکری، دیوانی و مالک چیزی نمایان بود. اما ترکیب این طبقات بیش از یک یا دو نسل دوام نمی‌آورد. حتی طبقه بازرگان جامعه ایران که دارای مالکیت و موقعیت اجتماعی بودند عمری کوتاه داشتند. دقیقاً به این سبب که ‌امتیازات چیزی شخصی شناخته می‌شد و در شمار حقوق اجتماعی موروثی و نقض‌ناشدنی نبود. موقعیت صاحبان رتبه و ثروت جز در موارد معدود، حاصل توارثی درازمدت (بیش از دو نسل قبل) نبود و اینان انتظار نداشتند که وارثانشان بنا‌بر حقی بدیهی در این موقعیت باقی بمانند (کاتوزیان، 1396: 9). البته به نظر می‌رسد بخشی از ناپایداری اجتماعی در ایران برآمده از نبود قانون، هنجار و قواعد مقبول بین مردم و حکومت و شرایط فقر‌آلود حکومت بوده که به سمت مردم خود درازدستی و به اموال و دارایی آنها تجاوز می‌کرده و جامعه نیز منتظر فرصتی بوده که سر ناسازگاری با حکومت را در اولین فرصت پیش‌آمده در در پیش گیرد و زمانی که بهترین موقعیت برای سرنگونی حکومت فراهم می‌شد پا پیش گذاشته و آن را بر زمین بزند و حکومت دیگری آغاز شود و این رویه قرن‌ها ادامه یافته است.

 

3-3. ریشه‌های ژئوپلیتیکی اقتصاد ناپایدار ایران

تیلور جغرافیدان سیاسی انگلیس در مقاله‌ای تاریخی؛ دولت مدرن را به مثابه یک ظرف تشبیه کرد که سیطره آن بر پایه واقعیت کاملاً جغرافیایی قلمروخواهی استوار است. ایشان توسعه دولت را همانند ظرف ثروت بررسی کرده است؛ زیرا حکومت‌ها در دوران سوداگری و سرمایه‌داری برای حداکثر رساندن سهم خود از ثروت جهان رقابت می‌کردند. وی‌ سپس نگاهی به تأثیر عواملی همچون جهانی شدن بر استقلال اقتصادی دولت می‌کند و در‌می‌یابد که دولت‌ها با تشکیل سازمان‌های اقتصادی بین‌المللی و تلاش برای ایجاد ظرف‌های ثروت در مقیاسی وسیع‌تر از ثروت یک دولت واحد، به این چالش‌ها پاسخ می‌گویند، دولت نیز به عنوان ظرف ثروت در عصر جهانی شدن خواهان ظرف‌های (قلمروهای) وسیع‌تری است (میور، 1379: 173).

یکی از مشکلات تاریخی در عرصه فعالیت‌های اقتصادی که ایران را همواره عذاب داده و مانعی مهم برای پیوستن کشور به نظام اقتصاد منطقه‌ای و فرایند جهانی شدن اقتصاد بوده، این حقیقت است که دولت‌مردان ایران هرگز تا به امروز نتوانسته‌اند کشور را به یک ظرف اقتصاد ملی پایدار تبدیل کنند و تداوم دهند، حال آنکه همه واحدهای سیاسی در گام اول یک ظرف ثروت ملی (اقتصادی)، در گام دوم یک ظرف قدرت ملی (امنیت) و سپس یک ظرف سازمان سیاسی و فرهنگی برای ملت خود هستند و این سه‌‌ با تأثیر و تأثر از هم و برهم زمینه تکامل و توسعه خود را فراهم و به حیات خود ادامه می‌دهند.

اگر به این مسائل توجه شود که ایران از دوران مشروطیت تا زمان اخیر پیوسته درگیر مبارزه برای تثبیت وضعیت سیاسی خود بوده و اینکه در جریان مبارزات و تحولات سیاسی کمتر فرصت پرداختن به مسائل اقتصادی را داشته، مسئله روشن‌تر می‌شود. چند سال پس از انقلاب مشروطیت آثار جنگ جهانی اول دامن‌گیر ایران شد و ورود قوای درگیر در جنگ و اشغال کشور، ایران را با بحران سیاسی و اقتصادی روبه‌رو کرد. هنوز از مصائب و مشکلات ناشی از آن خلاصی نیافته بود که دچار تحول سلطنت از قاجار به پهلوی می‌شود. بیست سال بعد جنگ جهانی دوم پیش می‌آید و کشور را نیز به سهم خویش درگیر می‌کند. ایران هنوز مسائل جنگ جهانی دوم و چالش اقتصادی و سیاسی را پشت سر نگذاشته بود که حوادث ملی شدن نفت پیش می‌آید و ادامه تحولات سال‌های 1340 و ... سرانجام تمام این دگرگونی‌ها به پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و استقرار جمهوری اسلامی می‌انجامد. نوزده ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران درگیر یک جنگ تحمیلی هشت‌ساله با هزینه‌ای بالغ بر 1000 میلیارد دلار به ادعای ایران و سازمان ملل متحد 99 میلیارد دلار خسارت مستقیم و 150 میلیارد دلار خسارت غیرمستقیم در مجموع 249 میلیارد دلار برآورد کرد (زارعی، 1397: 21).

عظیمی می‌گوید: تمامی این مدت ایران از لحاظ ژئوپلیتیک ناپایدارش روی آرامش و ثبات را ندیده که بتواند به مسائل اقتصادی و توسعه اقتصادی خود بپردازد (عظیمی، 1396: 124). این تحولات صرف‌نظر از مثبت یا منفی بودن‌شان یک پیامد حتمی دارد و آن این است که در جامعه‌ای که عمر متوسط تحولات ژئوپلیتیکی آن 8 تا 10 سال است هیچ‌گاه یک نظام اقتصادی پا نمی‌گیرد. یک حادثه مهم سیاسی چندین سال را صرف از بین بردن مبانی اقتصادی می‌کند که آن را قبول ندارد و چندین سال دیگر را صرف ساختن مبانی تازه می‌کند و از‌آنجا‌که یک ساختار اقتصادی تازه به زمان طولانی نیاز دارد این تحولات سیاسی سبب می‌شود که یک نظام اقتصادی تازه هیچ‌گاه تثبیت نشود و به مرحله بهره‌برداری نرسد (همان: 15).

در خصوص ویژگی ژئوپلیتیک ناپایدار داخلی ایران کاتوزیان می‌نویسد: برخلاف اروپا، در ایران انباشت دراز مدت سرمایه تجاری (می‌توانست به انباشت سرمایه فیزیکی کشاورزی و صنعتی راه برد) انجام نشد. انباشت سرمایه تجاری نیازمند چشم‌پوشی از مصرف حال – پس‌انداز است و پس‌انداز طولانی نیازمند وجود حداقلی از امنیت در فاصله زمانی معقول است. دارایی مالک در طول حیات و پس از مرگ او نباید در معرض خطر دست‌درازی خود‌سرانه باشد و پس‌انداز‌کننده باید انتظار حداقلی از ثبات را در آینده داشته باشد. طبقات پولدار ایران نمی‌توانستند روی دریافت چنین حمایت و امنیتی از جانب هیچ‌یک از گروه‌های اجتماعی حساب کنند (کاتوزیان، 1391: 16-15). براساس سه ملاک قابل اندازه‌گیری در جنگ تمام‌عیار، تأثیر و ژرفای نفوذ جغرافیایی جنگ و شمار اختلافات مهم و پایدار پیرامونی، از سال 1945 تا سال 2017 ایران همواره با رژیم صهیونیستی، لبنان، سوریه، کامبوج، آنگولا، کنگو، افغانستان، پاکستان و عراق در شمار کشورهای ناامن جهان و جزء کشورهای پرتهدید در عرصه جغرافیای سیاسی جهان بوده است. بنابراین اصول استقلال ملی، یکپارچگی سرزمینی و ارزش‌های اساسی و پایه‌ای آن همواره از جانب چندین کانون تهدید خارجی به شدت در خطر بوده است (دلفروز، 1393: 364). مشکل بی‌ثباتی سیاسی و امنیتی که از اصول اولیه توسعه و پیشرفت اقتصادی هر کشوری است تا به دوره اخیر نیز کشیده شده و جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گاه یک پدیده اقتصادی نبوده و انتقال از فاز امنیتی و ناپایداری ژئوپلیتیکی به فاز اقتصادی با مشکلات ساختاری همراه خواهد بود. به عنوان مثال در طول جنگ تحمیلی و ریاست‌جمهوری آقای خاتمی، یک پدیده سیاسی - امنیتی بود و دوره سازندگی آقای رفسنجانی نیز در کنار فعالیت‌های سیاسی و امنیتی کشور حرکت کرد و در دوره دوم ریاست‌جمهوری ایشان، بسیاری از مسائل اقتصادی تحت‌الشعاع مسائل سیاست داخلی و امنیت بین‌المللی قرار گرفت و با تحریم‌های وسیع آمریکا روبه‌رو شد. اینکه جمهوری اسلامی ایران یک پدیده اقتصادی نبوده، نه تنها با خاستگاه ایدئولوژیک آن تطابق دارد بلکه با پایگاه طبقاتی رجال سیاسی و ابزاری آن نیز سنخیت دارد (سریع‌القلم، 1392: 123). تحولات ژئوپلیتیک بین‌المللی و منطقه‌ای نیز بر روی بی‌ثباتی اقتصادی ایران تأثیرگذار بوده است. با فرو‌ریختن برج‌های مرکز تجارت جهانی در نیویورک و افزایش اتهام‌زنی آمریکا به ایران شاخص کل بازار سرمایه ایران بیش از 4 درصد افت کرد. حمله نظامی آمریکا به افغانستان باعث کاهش 5/2 درصدی شاخص کل شد و با قرار گرفتن ایران در محور شرارت از سوی جرج بوش طی دو مرحله، شاخص کل بورس تهران 5/3 درصد کاهش یافت. مناقشه آمریکا و ایران نیز سبب شد که شاخص کل بورس تهران طی چهار مرحله 17 درصد کاهش یابد. همچنین تصویب قطعنامه 2 مهر 1384 آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه ایران باعث شد که در مدت چهار روز شاخص بورس تهران بیش از 363 واحد کاهش یابد. به‌این‌ترتیب ارزش سهام شرکت‌های بورس در مجموع یک هزار میلیارد تومان کاهش یافت (نوشادی و همکاران 1385: 1050).

‌یکی از اشکالاتی که در افکار دولت‌مردان ایران از ابتدا تاکنون می‌توان دید این بوده که مقوله امنیت ملی ‌سخت‌افزاری و تهدید ایران موضوعی منطقه‌ای (اسرائیل)، و فرا‌منطقه‌ای (آمریکا، انگلیس ...)‌ است. بنابراین باید ایران بیشتر بر روی پدیده‌های سخت‌افزاری تأمین امنیت و در ساخت سلاح ‌و جنگ‌افزارها تلاش کند. باید گفت در نظم موجود منطقه‌ای و جهانی، امنیت ملی هر کشوری تا حدودی از طریق تلاش برای کسب و افزایش ثروت ملی، رفاه ملی و در پناه آن رضایت و حمایت ملی آسان‌تر ممکن می‌شود تا از مسیر ساخت و تجمیع امکانات سخت‌افزاری تأمین امنیت ملی. این واقعیت امروزه از طریق همکاری منطقه‌ای و جهانی تا حدودی بهتر امکان‌پذیر می‌شود تا با گام‌های انفرادی. هرچند این بحث نمی‌تواند منکر تأمین منابع و تجهیزات مورد نیاز امنیت ملی‌‌ کشوری مانند ایران باشد، زیرا هیچ کشور مستقل و قدرتمندی در فراهم کردن امنیت ملی خود در طول تاریخ به کشورهای دیگر متکی نبوده است و ایران مستقل و مقتدر نیز از این قاعده مستثنا نیست. از سوی دیگر نمی‌توان فعالیت‌های اقتصادی، تولید ملی و رفاه ملی را به بهانه تأمین امنیت، نادیده گرفت و با یک نگاه حداکثری به امنیت ملی، اقتصاد ملی را تحت‌الشعاع آن قرار داد.

می‌توان گفت‌ تنش مداوم میان نهادها از ویژگی‌های ثابت عرصه سیاست در ایران است که خواه‌ناخواه ناکارآمدی در تولید تأثیر خود را بر فعالیت اقتصاد ملی و فرایند توسعه ملی بر جای گذاشته است. دولت‌مردان ایران تاکنون نتوانسته‌اند به یک اجماع ملی و بین‌نخبگی بر سر هدف سترگی به نام توسعه اقتصادی و شیوه تحقق آن دست یابند و چالش بزرگ وجوه توسعه ایران امروز به یک تهدید ملی برای نظام سیاسی تبدیل شده است. فریدمن و ژاکوب معتقدند: بعد از جنگ جهانی دوم در آمریکا و غرب صدای اقتصادانان بسیار رساتر از صدای سیاست‌مداران شنیده شد و سیاست‌مداران تابع برنامه‌های اقتصاددانان شدند (Friedman and Jacob, 2017). اقتصاد ایران تاکنون هیچ‌گاه توسط اقتصادانان ‌توانا کالبدشکافی و آسیب‌شناسی نشده و همواره سایه سنگین سیاست‌مداران و سودجویان آن را عذاب داده که نتیجه آن نمودار زیر است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار 1. رشد سالیانه تولید ناخالص داخلی ایران طی سال‌های 2001 تا 2019 و بی‌نظمی شدید و غیر‌اقتصادی

 

 

 Source: World Bank, 2019-2020.

 

3-4. ریشه‌های ناتوانی امروز حکومت در نجات اقتصاد ملی

یکی از اهداف اقتصادی همه دولت‌مردان، توسعه اقتصادی و افزایش ظرفیت تولید، درآمد ملی، افزایش تولید ناخالص داخلی و در همین راستا افزایش اشتغال و کاهش بیکاری است؛ اما در کشور ما نزدیک به دو سده است که حکومت نتوانسته چنین برنامه‌ای را به نحو مطلوب محقق کند. می‌توان گفت یکی از دلایل عدم اولویت برنامه‌های اقتصادی نسبت به برنامه‌های امنیتی ناپایداری ژئوپلیتیک کشور بوده است. آمارها نشان می‌دهد طی سال‌های پس از انقلاب اسلامی، ایران در زمینه ریسک ملی (مجموع ریسک‌‌های سیاسی، سیاستگذاری اقتصادی و ...) هم در سطح جهانی رتبه نامناسبی را داراست و هم در سطح خاورمیانه که ریسک‌اش از سایر نقاط جهان بالاتر است. در سال 2015 رتبه ریسک کشور 7 از 7 بوده است یعنی یکی از کشورهای پرخطر از نظر سرمایه‌گذاری خارجی که طی سه دهه اخیر موتور پرتحرک توسعه کشورها محسوب می‌شده، را به خود اختصاص داده است. این عدد در سال 2019 با یک عدد کاهش به ریسک 6 رسیده که اگرچه اندکی چشم‌انداز مثبتی را در اقتصاد و سرمایه‌گذاری خارجی ایجاد کرد، اما کشورهای زیادی در جهان وجود دارند که ریسک آنها زیر دو و حتی کمتر از این است (آسیای شرقی، هند، اروپای شمالی و ...). ریسک بالای ایران، عدم جذب سرمایه‌گذاری خارجی برای اقتصاد ایران را فراهم می‌کند. براساس گزارش انکتاد در سال 2017 میزان سرمایه‌گذاری خارجی ایران از کل سرمایه‌گذاری خارجی جهان که 1429 میلیارد دلار بوده، 5 میلیارد و 19 میلیون دلار بوده که معادل 35/0 درصد است. کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (انکتاد) در جدیدترین گزارش خود در سال 2020 اعلام کرد جذب سرمایه‌گذاری خارجی ایران در سال ۲۰۱۸ با افت ۳۰ درصدی نسبت به سال قبل از آن به ۳ میلیارد و ۴۸۰ میلیون دلار رسید. این رقم در سال 2020 حدود 11 درصد کاهش یافته و به 1.342.000.000رسیده است (Unctad, 2020). اقتصاد ایران طی عمر پر‌فراز و نشیبش در سال 2002 به بالاترین سطح رشد اقتصادی این دو دهه یعنی رشد 8 درصدی دست یافت‌ که بخش عمده‌ای از این رشد به دلیل افزایش قیمت نفت و صادرات بالای نفت است، اما 10 سال بعد یعنی در سال 2012 به رشد منفی 5/7- درصد سقوط می‌کند، این رشد منفی به مدت 4 سال ادامه می‌یابد (تا سال 2015). کشور مجدداً در سال 2016 به رشد بالای 6 درصد می‌رسد و در سال (2018) دوباره رشد منفی دامن اقتصاد کشور را گرفت و به 5/1- درصد رسید. گزارش بانک جهانی با بررسی شاخص‌های کلان اقتصاد ایران در سال 2019 به نرخ  رشد‌ 6/3- و در سال‌های 2020 و 2021 به رشد 1/1 درصد دست یافته اما در سال 2022 رشد اقتصاد ایران دوباره مثبت شده و به نرخ رشد 9/2 درصد و تراز حساب‌های جاری ایران به مثبت 5/4 درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است. همچنین پیش‌بینی این بانک در خصوص رشد تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2023 این است که دوباره روند نزولی خواهد داشت و به رشد 2/2 درصد و در سال 2024 به رشد 9/1 درصد خواهد رسید (World Bank, 2020- 2024). سازمان توسعه و تجارت (انکتاد) سازمان ملل متحد اعلام کرد که ایران در سال 2019 با تورم 9/34 درصد و رشد منفی 9/2- درصد سال را سپری کرده است (UN, 2019). بی‌نظمی در رشد اقتصادی اولین تأثیر خود را بر‌‌ تولید ناخالص داخلی کشور می‌گذارد. تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2011 بالغ بر 650 میلیارد دلار بوده، حال آنکه یک سال بعد با آغاز تحریم‌های سازمان ملل به سرعت کاهش می‌یابد و در سال 2019 ‌به کمتر از 454 میلیارد دلار سقوط می‌کند (World Bank, 2020). با پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرد تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2019 با کاهش 97 میلیارد دلاری به حدود 334 میلیارد دلار رسید (IMF, 2019).‌ بانک جهانی در آخرین گزارش خود تولید ناخالص داخلی واقعی ایران را در سال 2020 براساس نرخ تورم 192 میلیارد دلار اعلام کرده است (World Bank, 2021).

این آمارهای متفاوت به درستی نشان می‌دهند که هیچ اقتصادی به بی‌ثباتی ایران در خاورمیانه وجود ندارد و ‌‌از معدود کشورهای جهان است که اساساً یک واحد اقتصادی نیست و دغدغه ژئوپلیتیک منطقه‌ای و بین‌المللی و چالش‌های داخلی ناشی از شرایط بد اقتصادی هنوز حکمرانان ایران را به چاره‌اندیشی برای نجات اقتصاد ملی و ورود به فاز اقتصادی و اولویت چالش‌های اقتصاد و اینکه امنیت اقتصادی مهمترین بُعد امنیت ملی است را باور ندارند و کار مطلوب اقتصادی ‌در این خصوص انجام نداده‌اند. ویژگی «پاسخگو نبودن قدرت در برابر مسئولیت، خصوصیت تاریخی – سیاسی رفتار حکومت‌ها در ایران است. به گفته فاضلی: سنگینی سایه و شبح نظارت‌های امنیتی و شبه‌امنیتی و گستردگی آنها در سراسر کشور، فرو‌رفتن جامعه در لاک خود به دلیل فقر رو به فزونی و محافظه‌کار شدن مردم، بهترین شرایط را برای حکومت جهت عدم پاسخگویی رفتار و کارکرد اقتصادی و غیر‌اقتصادی خود در برابر مردم فراهم می‌کند (فاضلی، 1399 :2). امروزه دولت ایران با حجم عظیمی از قدرت و منابع اقتصادی و سیاسی و به دلیل برخوردار بودن از منابع انرژی، معدنی و غیر‌معدنی برای فروش و توزیع آن بین مردم و توانایی مالی لازم برای حضور و نقش‌آفرینی ژئوپلیتیکی و سیاسی در مناطق پیرامونی ایران، نگاه به بیرون را در صورتی می‌تواند تداوم دهد که مشکلات داخلی مانند فقر، تورم، بیکاری و اشتغال را مرتفع کند. جدول ذیل میزان اشتغال دولت‌های پس از انقلاب را نشان می‌دهد.

 

جدول 3. تعداد آرایش شاغلین طی سال‌های 1395- 1355

سال

تعداد شاغلین به میلیون نفر

افزایش میلیون نفر

درصد رشد

1355

8/8

-

-

1365

11

2/2

0/25

1375

6/14

6/3

7/32

1385

8/20

6/2

6/45

1390

5/20

3/0-

4/1-

1395

6/22

1/2

2/10

مأخذ: مرکز آمار ایران، 1395.

 

جدول بالا این نکته را متذکر می‌شود که در همه مقاطع سنی تعداد شاغلین افزایشی نامتوازن داشته است. دوران مطلوب افزایش اشتغال بین سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ بوده که به‌طور متوسط سالیانه ۶۲۰ هزار شغل ایجاد شده و در مجموع طی ۱۰ سال ۴۲/۵ درصد بر تعداد مشاغل افزوده شده است. دوران نامناسب اشتغال ملی نیز بین سال‌های 1385 تا 1392 بوده که نه‌ تنها شغلی اضافه نشده بلکه از مشاغل موجود گذشته نیز سیصد هزار شغل نیز کم شده است. این دوره مصادف است با فروش دوسوم تاریخ 120 ساله نفت ایران یعنی حدود 620 میلیارد دلار (گزارش مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1392). ازاین‌رو دولت نهم باید بیش از چهار‌برابر دولت اصلاحات اشتغال ایجاد می‌کرد، زیرا 25/4 برابر این دولت نفت فروخته بود؛ درحالی‌که میزان فروش نفت دولت اصلاحات 154 میلیارد دلار بود (بانک مرکزی، 1395). امروزه نظام سیاسی و حکمرانی ایران با اعتراضات اجتماعی و سیاسی به دلیل چالش‌های اقتصادی مانند افزایش تورم ‌3/46 درصدی در دی‌ماه ‌(مرکز آمار ایران، 1401) و فقر رو به گسترش ‌کشور که عمدتاً طبقه محروم و ‌‌متوسط (‌9/13 میلیون نفر یارانه‌بگیر از این دو طبقه)‌ هستند (گزارش وزارت کار، 1401) مواجه شده است. اصلاحات ساختاری باید در مسیر «تولید رضایت و ایجاد حمایت» اصلاح شود. ثبات و امنیت، نیازمند ارتقای رضایت شهروندان به ویژه برای گروه‌های به حاشیه ‌رانده شده، فرودست، سرکوب شده و ناراضی است. اینکه انقلاب اسلامی، انقلابی فراشیعی و فرا‌ایرانی است و تبدیل به یک قدرت منطقه‌ای تأثیرگذار شده شک و تردیدی نیست. در این موضوع که ائتلاف آمریکا، هم‌پیمانان غربی و متحدان عربی - عبری آنها از هر‌گونه توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران کوتاهی نمی‌کنند نباید تردید کرد. باید راه مقابله و بازدارندگی تهدیدات آنها را یافت و به این توطئه‌ها غلبه کرد. سهم ناکارآمدی و بی‌لیاقتی مسئولان را نباید در سبد دشمنان محاسبه کرد (فاضلی، 1399). جدول ذیل رتبه اقتصادی ایران و کشورهای جهان را نشان می‌دهد.

 

جدول‌ 4. جایگاه اقتصاد ایران از بُعد تولید ناخالص داخلی در میان کشورهای جهان را نشان می‌دهد

رتبه‌بندی

2020

رتبه‌بندی

سهم

2017

کشورها

1

23.760

1

24.9

19.417.144

ایالات متحده

2

17.707

2

15.1

11.795.297

چین

12

1.829

12

1.92

1.498.074

کره

14

1.616

15

1.31

1.020.515

اندونزی

17

1.032

17

1.02

793.698

ترکیه

20

837.3

19

0.907

707.379

عربستان سعودی

27

541.1

27

0.522

407.21

امارات

22

656.9

28

0.514

400.621

نیجریه

51

192

31

0.472

454

ایران

Source: World Bank, 2020.

 

همان‌گونه که در جدول بالا نشان داده شده اقتصاد ایران به دلیل ژئوپلیتیک ناپایدارش به ویژه ژئوپلیتیک هسته‌ای طی مدت پانزده سال اخیر از اقتصاد هفدهم جهان که جایگاه کنونی ترکیه است به اقتصاد سی‌ام جهان و براساس گزارش بانک جهانی در سال 2020 اقتصاد ایران با تولید ناخالص داخلی ‌واقعی ۱۹۲ میلیارد دلاری در حال حاضر به رتبه ۵1 جهان سقوط کرده است. با این آمار‌‌ ایران جزء کشورهای با درآمد سرانه بسیار پایین محسوب می‌شود (World Bank, 2020). بعضی از کشورهای‌ این جدول کوچک‌تر از یک استان ایران هستند، اما چند برابر ایران ظرفیت تولید ناخالص داخلی آنهاست (کره جنوبی و سنگاپور‌). از 10 ابرچالشی که ایران در سال 1398 با آن درگیر بوده مانند‌ ضرورت اصلاحات ساختاری اقتصادی، بیکاری، فساد نظامند، فقر و نابرابری، رکود و رونق اقتصادی دقیقاً نیمی از آنها اقتصادی است (JFS, 1398). چالش ژئوپلیتیک ناپایدار پیرامون به خصوص ژئوپلیتیک هسته‌ای همچنان دامن اقتصاد بدون ‌رشد‌‌ ایران را گرفته و رها نمی‌کند. همچنین اقتصاد ایران امروزه گرفتار ژئوپلیتیک ناپایدار خود به اشکالی دیگر شده و حضور آمریکا، ناتو و اسرائیل در چارسوی مرزهایش بر هزینه‌های امنیتی و ناپایداری اقتصاد ایران افزوده و همچنان در چنبره‌ای‌ از چالش‌های ژئوپلیتیک پیرامون و درون گرفتار آمده و اقتصاد ملی را بی‌ثبات و ناکارآمد کرده است.

 

  1. تحلیل یافته‌های پژوهش

‌بنابر‌‌ آنچه در این پژوهش گفته شد، ژئوپلیتیک ناپایدار پیرامون و درون ایران‌‌ ناپایداری اقتصاد ملی را فراهم کرده است که در اینجا یک بار دیگر‌‌ به آن می‌پردازیم. نخستین مؤلفه ژئوپلیتیکی‌ که اقتصاد ملی ایران را ناپایدار و نابسامان کرده موقعیت ژئوپلیتیک ناپایدار و وضعیت چهارراهی بوده که در آن قرار داشته و از چهار‌سو مورد تاخت‌و‌تاز مهاجمان و کشورگشایان بوده است. از‌این‌رو‌ دولتمردان مهمترین دغدغه خود را تأمین امنیت ملی می‌دانند و به دلیل موقعیت جغرافیایی مطلق و نسبی بحران خیزش در این منطقه ژئوپلیتیکی ناپایدار و پر‌مخاطره تاکنون نتوانسته‌اند بر چالش امنیت ملی متأثر از ژئوپلیتیک ناپایدار فائق آیند.

دومین مؤلفه ژئوپلیتیکی، جغرافیای خشک و کم‌توان و ظرفیت اقتصاد ایلی و کشاورزی کم‌رونق همسایگان و قلمروهای همجوار ایران که بسترساز بخشی از یورش‌های ویرانگر و چالش‌سازی ژئوپلیتیکی به درون قلمرو ایران بوده است. اگر به جغرافیای عمومی و طبیعی شبه‌جزیره عربستان از منظر آب، خاک حاصلخیزی، کشاورزی‌ و ظرفیت تأمین نیازهای معیشتی و زیستی مردم آن سرزمین بزرگ بنگریم بخشی از تهاجمات اعراب مسلمان، اقوام آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و ... از این مناطق به ایران بیشتر برای ما آشکار می‌شود و بسترساز ناپایداری سیاسی و اقتصاد ملی و امنیت ملی را فراهم می‌‌کرده و به دلیل بی‌ثباتی اجازه شکوفایی و پویایی اقتصادی به کشور نمی‌داده است.

سومین مؤلفه ژئوپلیتیکی، فقدان ثبات داخلی است. ایران از دوران مشروطیت تا دوره اخیر همواره درگیر مبارزه برای تثبیت وضعیت و نظام سیاسی خود بوده و در جریان مبارزات و دگرگونی‌های سیاسی کمتر فرصت پرداختن به مسائل اقتصادی را داشته است. چند سال پس از انقلاب مشروطیت، آغاز جنگ جهانی اول، اشغال سرزمین ایران توسط قوای درگیر در جنگ، تحول سلطنت از قاجار به پهلوی، جنگ جهانی دوم، اشغال دوباره ایران، ملی شدن صنعت نفت، تحولات دهه چهل، پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی هشت‌ساله، ژئوپلیتیک هسته‌ای و تحریم‌های سازمان ملل به ویژه آمریکا باعث شد که کشور دچار بی‌ثباتی، تزلزل و ناپایداری اقتصادی شود. تمامی این مدت چالش‌های ژئوپلیتیک ناپایدار داخلی مانع مهم آرامش و ثبات نظام سیاسی و اجتماعی ایران بوده و اجازه نداده با فراغ بال به مسائل اقتصادی و توسعه خود بپردازد.

چهارمین مؤلفه ژئوپلیتیکی عدم اولویت و برتری برنامه‌های اقتصاد ملی نسبت به برنامه‌های امنیت ملی است و همچنین یکی از چالش‌های مهم در عرصه فعالیت‌های اقتصادی کشور و مانعی مهم برای پیوستن ایران به نظام اقتصاد منطقه‌ای و اقتصاد جهانی، فقدان چنین اولویتی بوده است. برمبنای چنین واقعیت اقتصادی، دولت‌مردان ایران از ابتدا تاکنون نتوانسته‌اند کشور را نخست به یک ظرف اقتصاد ملی پایدار مانند تمام واحدهای سیاسی مستقر در جهان تبدیل کنند و تداوم دهند. به یقین می‌توان گفت حداقل اقتصاد ایران طی دهه‌های اخیر چنین وضعیتی را تجربه نکرده است.

 

  1. جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

ژئوپلیتیک ناپایدار پیرامون و نزاع‌های داخل ایران هزینه امنیت ملی را طی سده‌های متوالی افزایش داده به‌طوری‌که بی‌ثباتی اقتصاد ملی و ناکارآمدی توسعه ملی را به دنبال داشته است. مناطق آسیای جنوب غربی و جنوبی، آسیای مرکزی به جهت ویژگی‌های اقتصاد کشاورزی و شرایط طبیعی و منابع آب و خاک کاملاً فقیر، کم‌توان و متفاوت نسبت به ایران، زمینه‌ساز تهاجم به قلمرو سرزمینی و جامعه ایرانی بوده است. حال آنکه اروپا پس از رنسانس تا آغاز جنگ جهانی اول بیش از چهار قرن در صلح و ثبات به سر برده و زیرساخت‌های اقتصاد خود را آرام‌آرام بنا کرد، اما ایران درگیر ژئوپلیتیک ناپایدار پیرامونی خود بوده و به‌طور متوسط هر پنج سال و نیم ‌(444 بار) با یک جنگ ویرانگر مواجه بود، به‌گونه‌ای که امکان شکل دادن به بنیان‌ها و زیرساخت‌های یک اقتصاد کارآمد در شرایط ناامن فراهم نمی‌شد و همواره دغدغه امنیت ملی نزد دولتمردان بیش از ثبات اقتصادی و توسعه بوده است. با نگاهی به عمر حوادث و بحران‌های امنیتی – نظامی، اقتصادی و سیاسی اوایل قرن بیستم تاکنون به‌طور مرتب پیرامون و درون ایران از تغییر سلطنت و حکومت، دو جنگ جهانی، تغییر سلطنت از پهلوی اول به دوم، حوادث دهه چهل، پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، تحریم‌های پس از جنگ، چالش هسته‌ای و برجام، حضور آمریکا، اسرائیل و ناتو پیرامون مرزهای ایران، انواع چالش‌های ژئوپلیتیک پیرامون و درون ایران بوده تا اقتصاد ملی ایران سامان نیابد و اقتصاد بی‌ثبات و متزلزل روزگار را تا به امروز سپری کند. ناتوانی ایران در رشد شاخص‌های اقتصادی به دلایل بالا زمینه‌ساز کم‌توانی در تولید ثروت و مازاد در درون کشور و سبب ناتوانی در ایجاد اشتغال و حل مشکل بیکاری و فرایند توسعه ملی را به عقب رانده است. می‌توان گفت مسبب بخش عمده‌ای از چالش‌های اقتصادی ویژگی‌های ژئوپلیتیکی و امنیتی است و هزینه‌های فراوانی که این ویژگی‌ها بر زیست اقتصادی تحمیل کرده و اولویت گفتمان امنیت بر اقتصاد اجازه نداده تا ثبات اقتصادی و سیاسی در کشور حاکم شود. از‌این‌رو باید در پناه ثبات ژئوپلیتیکی، امنیتی، سیاسی و اجتماعی که حکومت از درون جامعه و برون مرزهای ملی و نظام بین‌المللی ایجاد می‌کند اقتصاد مبتنی‌بر‌ مشارکت مردم بنا شود تا کشور به ثبات اقتصادی برسد.

  1. بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران (1395). گزارش اقتصادی.
  2. دلفروز، محمدتقی (1393). دولت و توسعه اقتصادی، اقتصاد سیاسی توسعه در ایران و دولت‌های توسعه‌گر‌ا، تهران، انتشارات نگاه.
  3. زارعی، بهادر (1397). «بررسی واقع‌گرایی ایرانی از منظر جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک»، ‌فصلنامه جغرافیای انسانی، دوره 50، ش‌ 2.
  4. زارعی، بهادر (1400). نگاهی نو به توسعه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
  5. زرین‌کوب، عبدالحسین‌ (1387). روزگاران، تهران، انتشارات علمی.
  6. سریع‌القلم، محمود (1392). عقلانیت و آینده توسعه‌نیافتگی ایران، تهران، مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه.
  7. شعبانی، رضا (1394). ایرانیان و هویت ملی، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
  8. طباطبایی، سیدجواد (1398). ملت، دولت و حکومت قانون، تهران، انتشارات مینوی خرد.
  9. عباسی سمنانی، علیرضا (1392). «موقعیت ژئوپلیتیک ایران در مناسبات قدرت منطقه‌ای و جهانی»، فصلنامه سپهر، دوره 22، ش 86.
  10. عظیمی، حسین (1396). اقتصاد ایران امروز، تهران، انتشارات نی.
  11. غرایاق زندی، داوود (1387). محیط امنیتی پیرامون جمهوری اسلامی ایران، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی.
  12. فاضلی، نعمت‌الله‌ (1399). «بیست نکته درباره حوادث آبان ماه»، سایت تلگرام، 9/9/98.
  13. فراستخواه، مقصود‌ (1394). ما ایرانیان، تهران، انتشارات نی.
  14. کاتوزیان، محمدعلی همایون (1391). اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی، تهران، نشر مرکز.
  15. کاتوزیان، محمدعلی همایون (1396). ایران جامعه کوتاه مدت، ترجمه عبداله کوثری، تهران، نشر نی.
  16. کریمی‌پور، یدالله‌ (1394). جغرافیا نخست در خدمت صلح، تهران، انتشارات انتخاب.
  17. کریمی‌پور، یدالله‌ ‌(1384). مقدمه‌‌ای بر ایران و همسایگان (منابع تنش و تهدید)، تهران، انتشارات دانشگاه تربیت‌معلم.
  18. مجمع تشخیص مصلحت نظام (1392). گزارش اقتصادی.
  19. مرکز آمار ایران سال‌های 1395 و 1401.
  20. میور، ریچارد (1379). درآمدی نو بر جغرافیای سیاسی، تهران، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.
  21. نوشادی، محمود و همکاران (1385). «تحولات سیاسی و تأثیر آن بر کارکرد بورس»، مجموعه مقالات همایش اقتصاد ایران در گام نهم، تهران، ترمه.
  22. Climate Temps. Com) 2020).
  23. Friedman G and L. Jacob (2017). "The Geopolitics of 2017 in 4 Maps", https://geopoliticalfutures.com/wpcontent/ uploads/2015/11/ME_logo_large.jpg.
  24. Unctad9 2019) . Helps Strengthen International Trade Statisticians' Skills and Capacity, for a Continuous Flow of High-quality Statistics Amid Pandemic-induced.
  25. JFS (1398).
  26. IMF, com (2019).
  27. UN (2019).
  28. World Bank (2020).
  29. World Bank ( 2019-2020).