نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه خوارزمی؛
2 دکترای جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران (نویسنده مسئول)؛
3 کارشناس ارشد مهندسی سیستمهای سلامت، دانشکده مهندسی صنایع، دانشگاه امیرکبیر؛
4 دانشآموخته کارشناسی ارشد مدیریت، دانشگاه مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز؛
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Social insurance is a critical component of social policy, offering essential social and economic security to individuals during old age and disability. The current research aims to conduct a comparative analysis of the provinces of the country in terms of the level of socialization of social insurance among the residents of cities with less than 20,000 people. In term of methodology this is an applied research and in term of nature and the statistical population descriptive-analytical. Research population includes 903 urban points with less than 20.000 people. The basis of data analysis is documents and information obtained from the General Department of Statistics, Information Technology and Insurance Calculations of the Social Insurance Fund of Farmers, Villagers and Nomads. The initial data analysis involves two metrics: the social insurance institutional coefficient and the Socialization Insurance Index, examining the penetration rate in social insurance. In the subsequent phase, to facilitate an in-depth and comprehensive analysis, the general index of social insurance socialization was evaluated. This index consists of insurance penetration rate, the proportion of inactive insured individuals, the ratio of insured in cities with populations fewer than twenty thousand to the total number of insured persons, and the institutional coefficient, all investigated within the MultiMoora technique framework. The findings showed that due to the limited number of agencies and their unbalanced location, the institutionalization coefficient of social insurance was 46.6% and its socialization was also 1.3% due to reasons such as unfavorable access, lack of awareness and information, and weak training and performance of agencies. Also, the results of the general social insurance socialization index showed that Hamedan province with a coefficient of Ui=0.0003367 has the highest degree of desirability and the highest level of social insurance socialization in cities with less than 20.000 people, and Khuzestan province is at the lowest level with a coefficient of 0.0000027. Ui=0. In this regard, the most important suggestions are to establish at least one agency in every city with less than 20,000 people and spread advertising, awareness and information to the target community.
کلیدواژهها [English]
مقدمه****
مسائل، محدودیتها و دشواریهایی که به شیوههای گوناگون جوانب زندگی انسانها را تحت تأثیر قرار داده است؛ مدیران و برنامهریزان و همچنین اقشار مختلف اجتماعی را بر آن داشته که برای مواجهه نظاممند با این تنگناها چارهجویی کنند. ازاینرو تصمیمهای کلی که دولتمردان برای از میان برداشتن مسائل پیش رو اتخاذ میکنند، سیاستهایی محسوب میشوند که هدف آنها تحول در وضع موجود و به تعبیری گذار از شرایط موجود به وضعیت مطلوب است. با توجه به اینکه بخش عظیمی از دغدغهها و مشکلات فراروی جوامع گوناگون به مسائل اجتماعی مربوط است، مهمترین تدابیر و سیاستهایی که دولتها برای ایجاد تحول در جامعه مدنظر دارند، سیاستهای اجتماعی هستند. سیاستهای بیمه اجتماعی بهعنوان بخشی از سیاستهای چندجانبه اجتماعی، اقدامی سیاسی در راستای برقراری نظم اجتماعی و ایجاد تحول بنیادین در شرایط نامناسب و پیچیده اجتماعی است که پس از جنگ جهانی دوم، بهعنوان موضوعی آکادمیک و همزمان با افزایش گرایشها به دولت رفاه در دانشگاههای انگلیس مورد توجه قرار گرفت. در ابتدا این موضوع ازسوی ویلیام بوریج[1] با تأکید بر پنج مؤلفه مسکن، سلامت، فقر، آموزش و بیکاری درباره کل جامعه مطرح شد. امروزه نظام سیاست اجتماعی طیف وسیعی از خدمات و تسهیلات را دربرمیگیرد که اهدافی ازجمله محدودیتزدایی، برقراری عدالت اجتماعی، رفاه عمومی و سیاستهای فقرزدا را دنبال میکند. حمایت اجتماعی یک مفهوم چندبعدی است که خانواده، نهاد اجتماعی و دولت سه رکن اصلی آن بهشمار میروند (Zorlo etal, 2014; Rodrigo and Byrne, 2011).
اقدامهای حمایتی و رفاهی در اغلب جوامع در قالب نظام جامع تأمین اجتماعی اجرایی میشود. تأمین اجتماعی که ترکیبی از بیمه اجتماعی و امنیت اجتماعی است، سیستمی جامع بوده که بخشهایی از جامعه را در برابر حوادث طبیعی و تغییرات اقتصادی و اجتماعی مورد انتظار یا پیشبینی نشده، تحت پوشش حمایتی خود قرار میدهد. براساس ماده (22) اعلامیه جهانی حقوق بشر، هر فردی بهعنوان عضوی از جامعه حق برخورداری از امنیت اجتماعی را دارد و برخورداری از امنیت در شرایط بیکاری، بیماری، معلولیت، بیوگی، پیری یا ازکارافتادگی، مزیتی اجتماعی محسوب میشود (Laiglesia, 2011). در ایران نیز ماده (29) قانون اساسی بیان میدارد حق دسترسی به امنیت اجتماعی برای عموم، وظیفه دینی، ملی و ضرورت انکارناپذیر برای بخشهایی از جامعه است (Zarei and Shojaei, 2015: 702). حفاظت و حمایت اجتماعی بهویژه در مناطق محروم کشورهای درحالتوسعه و فقیر در قالب بیمه اجتماعی در حال افزایش است (FAO, 2015; World Bank, 2015). اکثر کشورهای جهان به نوعی از سیستم بیمه اجتماعی مبتنیبر مشارکت برخوردارند، اما تعداد معدودی از آنها سیستم جامع تأمین اجتماعی دارند (ILO, 2010).
یکی از مباحث اساسی در راهاندازی نظام جامع تأمین اجتماعی مبتنیبر ارائه خدمات بیمهای، تلاش برای هدفمندسازی سیاستهای بیمهای (Devereux etal., 2017) و کاهش فقر از طریق جامعیت نظام حمایتی، هدف قرار دادن اقشار بیبضاعت و نیازمند (Valli, 2018)، متنوع کردن خدمات پوشش بیمهای و تحت پوشش قرار دادن طیف گستردهتری از طبقات اجتماعی – اقتصادی جامعه است (Huang and Gao, 2018). مناطق روستایی و شهرهای کوچک بهدلیل شرایط ویژه زیستی و خصیصههای متمایز اجتماعی - اقتصادی، پایین بودن سطح درآمدی و آسیبپذیری فعالیتهای معیشتی، بیشتر از هر گروه اجتماعی دیگر نیازمند بهرهمندی از خدمات بیمهای هستند. این خدمات باید بهگونهای باشد که امنیت اقتصادی و اجتماعی آنها را تا حدودی تأمین کند. امنیت اجتماعی که به صلح اجتماعی و افزایش اعتمادبهنفس منتج میشود، نیازمند نوعی مشارکت جمعی است که با آگاهیبخشی و افزایش شناخت مردم از مزایای بهرهمندی از پوشش بیمهای حاصل خواهد شد (ENASP, 2018).
ساکنان شهرهای زیر بیست هزار نفر (شهرهای کوچک) همچون نواحی روستایی و عشایری بهلحاظ ویژگیهای حساس شغلی، معیشتی و درآمدی (فصلی بودن اشتغال و ناپایداری درآمدی) در مواجهه با افتوخیزهای اقتصادی، بهنسبت از آسیبپذیری بیشتری برخوردارند و همین عامل ضرورت پشتوانه مالی قابلاتکا برای دوران سالخوردگی و ناتوانی را مضاعف میکند. این بایستگیها و الزامات موجبات تصویب قانون نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی را فراهم کرد و به دنبال آن در راستای عمل به اصل (29) قانون اساسی و تحقق اصل عدالت اجتماعی، صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر تشکیل شده و ساکنان سکونتگاههای یادشده را تحت پوشش خدمات بیمه اجتماعی قرار داده است (شفیعیزاده، 1390: 27).
شهرهای زیر بیست هزار نفر در ایران (تعداد 903 شهر) بیش از دوسوم تعداد کل شهرها را شامل میشود و از نظر جمعیتی نیز با 5979429 نفر، 1/10 درصد کل جمعیت شهری کشور را دربرگرفتهاند. این شهرها بهلحاظ سلسلهمراتب سکونتگاهی در پایینترین سطح فضایی قرار داشته و جزء شهرهای کوچک محسوب میشوند. شهرهای یادشده با توجه به اینکه غالباً درنتیجه تصمیمات سیاسی - اداری ایجاد شده و از نظر ساختار اجتماعی - اقتصادی بهویژه در زمینه جمعیت و اشتغال دارای فرم، ماهیت و عملکرد روستایی هستند، همانند سکونتگاههای روستایی از امکانات و خدمات رفاهی محدودی بهرهمند بوده و اقتصاد آسیبپذیر و شکنندهای دارند. بنابراین تعداد بسیاری از شهرهای زیر بیست هزار نفر بهویژه شهرهای واقع در مناطق دورافتاده از شهرهای محروم و کمبرخوردار بوده و ساکنان آنها از امنیت اجتماعی - اقتصادی چندانی برخوردار نبوده و بهدلیل اشتغال ناپایدار و درآمد پُرنوسان پشتوانه مالی قابلاتکایی برای دوران سالمندی ندارند. با توجه به اینکه صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر، ساکنان شهرهای زیر بیست هزار نفر را بهعنوان مهمترین جوامع مخاطب خود برای گسترش چتر پوشش بیمه اجتماعی و توانمندسازی و محرومیتزدایی آنها مورد بررسی قرار داده، این پژوهش بهدنبال پاسخگویی به این سؤال است که وضعیت گسترش و نفوذ بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر در سطح شهرهای زیر بیست هزار نفر کل کشور چگونه است؟ ازاینرو بهمنظور شناسایی و دستیابی به درک جامع ابعاد مفهومی موضوع و بررسی دیدگاهها و نظریههای مرتبط و همچنین بررسی پیشینه مطالعات انجام شده چارچوب نظری تحقیق تشریح و تبیین خواهد شد.
سیاستها مجموعه تدابیری برای مواجهه مطلوب با مسائل پیش رو هستند که دولتها اتخاذ میکنند. دلیل عمده اتخاذ سیاستها، وجود مسائل و پیچیدگیهایی است که ابعاد مختلف زندگی انسانها را تحت تأثیر قرار دادهاند. گزینش سیاستی مطلوب نیازمند صرف زمان، هزینه و بهرهگیری بهینه از منابع است. سیاستهایی که دغدغههای اجتماعی را برطرف کرده و موانع و محدودیتهای اجتماعی را از میان بردارند، مقبولیت و مشروعیت سیاستگذاران را میان گروههای مختلف اجتماعی ارتقا بخشیده و بر سطح اعتماد و مشارکت عمومی برای پیشبرد سایر سیاستها و برنامهها میافزایند.
سیاستگذاریهای اجتماعی، اقدامی سیاسی در راستای برقراری نظم اجتماعی و ایجاد تحول بنیادین در شرایط نامناسب و پیچیده اجتماعی هستند. این سیاستها بهعنوان راهکاری برای تأمین خدمات اجتماعی در بخشهایی همچون آموزش، بهداشت، اشتغال و تأمین اجتماعی تعریف شده و ابزاری قلمداد میشوند که دولتها برای تنظیم و تکمیل نهادهای بازاری و ساختارهای اجتماعی بهکار میگیرند. سیاستهای اجتماعی از این جهت که به حمایت سیاسی از شهروندان و ارتقای سرمایه انسانی و همچنین رونق اشتغال میپردازند، در ارتقای شاخصهای اقتصادی بسیار مؤثر بوده و قادرند با پیوند دادن حلقههای توسعه انسانی و اقتصادی در بلندمدت با تقویت تقاضای داخلی و ایجاد جوامع منسجم، به نفع عموم جامعه باشند (Orbiz, 2007: 7; Mkandawire, 2007). آنچه که مبنای نظری و حقیقت مفهومی سیاستهای اجتماعی را عینیت میبخشد، گذار از دشواریهای اجتماعی پیش رو و رسیدن آحاد جامعه به وضعیت مطلوب و پسندیده اجتماعی است. به همین دلیل آنچه در این مقاله درخصوص اهداف و ابعاد مفهومی سیاستگذاری اجتماعی مطرح میشود، بر تحولگرایی و مطلوبیت سیاستهای اجتماعی تأکید دارد. در این نوع سیاستها نکته مهم این است که همه اقشار و گروهها بهعنوان مجموعهای واحد و یکسان در نظر گرفته شوند و بحثی با عنوان نژاد، زبان، اقلیت، اکثریت و گروههای قومی برای دریافت خدمات اجتماعی برتر وجود نداشته باشد (بیکر، 1382: 8). از مهمترین ویژگیهای سیاستگذاری اجتماعی محوریت قرار دادن منافع عموم مردم و توجه به اصل عدالتگستری است. ازاینرو سیاستگذاری اجتماعی در گام اول نگرش کلگرایانه و متوازن را ترویج میدهد. بسیاری از سیاستهای اجتماعی با این هدف اتخاذ میشوند که بر پیامدهای زیانبار و غیرقابل قبول سیاستهای اجتماعی نامطلوب گذشته فائق آیند.
فیتز پاتریک (1381) درونمایه اصلی سیاست اجتماعی را تأکید آگاهانه بر تحول اجتماعی میداند و از آن بهعنوان روندی نام میبرد که رفاه یا بهزیستی جامعه به حداکثر میرسد. از دیدگاه تاجمزینانی، غفاری و باقری (1396) هدف از سیاستگذاری اجتماعی حداکثر کردن فرصتهای مردم برای داشتن یک زندگی خوب است. جوردن[2] (2010 و 2013) معتقد است سیاستگذاری اجتماعی باید در جستجوی قوانین، سازمانها و ساختارهایی برای حفظ روابط متقابل و انسجام در میان جمعیت باشد. بهطورکلی سیاست مناسب اجتماعی، سیاستی است که جامعه آن را بپذیرد و شهروندان و گروههای ذینفوذ احساس کنند که تصمیمات سیاسی، ارزشهای مهم آنها همچون انصاف و برابری، سازگاری، عدالت و مانند آن را منعکس میکند. سیاست مطلوب باید از حیث سیاسی ماندگار باشد به این معنا که بهاندازه کافی جامعه هدف را پوشش دهد و از حمایت جمعی عمیق برخوردار باشد و از نظر تکنیکی صحیح و با معیارهای تکنیکی و عملی ایجاد شده برای حمایت از آن مطابقت داشته باشد (Smith, 2003: 11).
از مهمترین ویژگیهای سیاست مطلوب اجتماعی، محوریت قرار دادن منافع عموم مردم و توجه به اصل عدالتگستری است. بهعبارتدیگر جامعهپذیری و مقبولیت سیاستهای اجتماعی و رفاهی در میان جامعه مخاطب از الزامات سیاستگذاری است. جامعهپذیری فرایندی است که افراد هنجارها و رویههای جامعه را میپذیرند و نهادینه میکنند. از عناصر کلیدی در جامعهپذیری سیاستهای رفاهی «درجه نهادینگی» است. نهادینهسازی یا نهادینه کردن بهمعنای قانونمند کردن کنشهای اجتماعی برمبنای قواعد رسمی در جهت بهوجود آوردن انگارههای پایدار است. فرایندی است که در آن سازمانها و رویهها ارزش و ثبات بهدست خواهند آورد (Judge, 2003). ازاینرو بیمههای اجتماعی بهعنوان یکی از مهمترین زیربخشهای سیاستهای اجتماعی نیازمند نهادینهسازی و بهدنبال آن افزایش میزان جامعهپذیری در میان جامعه هدف است.
یکی از اقدامهای برجسته در زمینه سیاستهای اجتماعی حوزه بیمهای در ایران، اجرای قانون بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر در چارچوب قانون نظام جامع رفاه اجتماعی است (رضوانی و کوچکی، 1396: 446). صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر از سال 1384 بهطور رسمی آغاز به فعالیت کرد و بهمنظور تسهیل در پیشبرد اهداف صندوق؛ در مراکز استانها، مدیران استانی و در سطح شهرها و روستاهای هر استان کارگزاریهایی مستقر شدهاند که خدمات بیمهای به جامعه مخاطب ارائه میدهند. براساس آخرین دستورالعمل صندوق؛ ساکنان روستاها، مناطق عشایری، کشاورزان غیرساکن روستاها، شاغلان فصلی و ساکنان شهرهای زیر بیست هزار نفر، رانندگان حمل بار و مسافر برونشهری و کارکنان مراکز و شرکتهای وابسته به سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی و نظام دامپزشکی به شرط قرارگیری در محدوده سنی هجده تا پنجاه سال و عقد قرارداد مشارکت در پرداخت حق بیمه در یکی از کارگزاریها، تحت پوشش بیمه اجتماعی قرار خواهند گرفت. یکی از مهمترین جنبههای حمایتی دولت از بیمهشدگان صندوق، پرداخت دوسوم حق بیمه آنهاست. این سیاست اقدام شایستهای ازسوی دولت برای رفع محدودیتها و برقراری عدالت اجتماعی در مناطق محروم کشور ازجمله شهرهای زیر بیست هزار نفر بهشمار میرود (صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر، 1398). با توجه به مطلوبیت این سیاست برای تبدیل بیمه اجتماعی به یک واقعیت نهادینه شده در جامعه، توجه به دو راهکار مهم الزامی است: اول باورسازی که از طریق اطلاعرسانی و افزایش آگاهی در مورد آن بهدست میآید و دوم توجه به نهادسازی است، زیرا حمایتهای اجتماعی در قالب نهادها، سازمانها و تشکیلات قانونی جنبه عینی به خود میگیرند.
بازیگران عرصه سیاستگذاری اجتماعی براساس دو رویکرد دولتمحوری و جامعهمحوری در جهتدهی به نوع و ماهیت سیاستها، اولویتهای فکری مجزا و نگرشهای متفاوتی دارند. بهطوریکه هر گروه براساس ایدئولوژی و منافعی که دنبال میکند، دیدگاه متمایزی در مورد ماهیت، ساختار، فرایند و چگونگی تحلیل سیاستهای اجتماعی دارد. نظریهپردازان دیدگاه لیبرال بر مهارتآموزی و ارتقای فرصتهای آموزشی در مواجهه با مسائل متعدد اجتماعی تأکید دارند. امیل دورکیم از نظریهپردازان این دیدگاه، ترویج نظم اجتماعی را راهکاری برای جلوگیری از تجزیه اجتماعی برشمرده و مخالف حاکمیت نظام سرمایهداری در حل محدودیتهای اجتماعی است. وی معتقد است که تمامی گروههای اجتماعیِ رسمی و غیررسمی در تدوین و اجرای سیاستهای اجتماعی، تأثیرگذار و ذینفع هستند. ازاینرو بهنوعی تقسیم کار در برخورد با دغدغههای اجتماعی تأکید دارد (Russell, 2011: 30).
در جوامع محافظهکار، در عین محوریت قرار دادن باورها و سنتهای دیرینه به حمایت اجتماعی در ابعاد مختلف توجه میشود، اما در این جوامع با توجه به پویایی مسائل اجتماعی و ظهور محدودیتهای جدید و پیچیده در گذر زمان، سیاستگذاری اجتماعی، روزآمد نبوده و فرایندها و اصول آن خالی از نوآوری و واکنش زودهنگام است. به همین دلیل تنگناها و معضلات اجتماعی در زنجیرهای قرار میگیرند که بهدلیل عدم سیاستگذاری مطلوب از «دغدغه اجتماعی» به «مسئله اجتماعی» تبدیل شده و واکنش نامناسب نسبت به مسئله موجود باعث پدیدار شدن «مشکل» بزرگتر شده که بهدنبال آن «معضل اجتماعی» ظهور خواهد یافت. نگرش سوسیالیستی به آرمانها و اهداف نهایی سیاستگذاری اجتماعی؛ یعنی برابری حداکثری میان افراد و گروههای مختلف اجتماعی تأکید دارد و مالکیت و مشارکت جمعی را که با آن منافع و برتریهای فردی نادیده گرفته میشود، تأیید میکند. سیاستهای اجتماعی و رفاهی دولتهایی که ساختار حاکمیتی آنها گرایشهای سوسیالیستی دارد، مخالف اقدامهایی همچون سپردن امور به بخش خصوصی و اقتصاد بازار هستند. نگرش ذهنی مبتنیبر دیدگاه سوسیالدمکراسی نسبت به سیاستهای اجتماعی، گریزی است از جنبههای نامطلوب دو دیدگاه لیبرالیستی و سوسیالیسم مارکسیستی و نگرشی اعتدالگرایانه نسبت به جنبشهای سرمایهداری. در رویکرد سوسیالدمکراسی، نقش دولتها در فرایند سیاستگذاری اجتماعی برجسته است. در ایران روند سیاستگذاری اجتماعی در حوزه بیمهای، رویکردی دولتمحور است، اما با تحولاتی که در قوانین و اهداف بیمه اجتماعی انجام شده زمینههای گذار آن بهسوی جامعهمحوری فراهم شده است. همچنین بهدلیل مشارکتی شدن پرداخت حق بیمه، گرایش به دیدگاه لیبرالی ازسوی سیاستگذاران و مدیران بیشتر شده است.
۲. پیشینه تحقیق
بهمنظور درک و اشراف گستردهتر از موضوع پژوهش و همچنین در راستای شناخت و آگاهی از روششناسی و نتایج تحقیقات مشابه موضوع این تحقیق، برخی از پژوهشهای خارجی و داخلی بررسی شدند که در ادامه بهمرور مهمترین نتایج این تحقیقات میپردازیم.
کُه و یانگ پژوهشی با عنوان «بیمههای اجتماعی در جمعیت سالخورده: تأثیرات برنامه انتقال دولت در کره جنوبی» انجام دادهاند. در این پژوهش تأثیر بیمه جدید اجتماعی بر کیفیت زندگی افراد سالخورده، نیروی کار و همچنین کمکهای مالی فرزندان به والدین خود ارزیابی شده است. نتایج تحقیق نشان داد که با تحت پوشش قرار گرفتن افراد سالمند در بیمههای اجتماعی، نیاز آنها به دریافت کمکهای نقدی از فرزندان کمتر و سطح کیفی زندگی آنها تاحدودی ارتقا یافته است (Koh and Yang, 2019). بلانک نیز پژوهشی با عنوان «وضعیت بیمههای اجتماعی دولت آلمان» انجام داده که در آن بر نقش مؤثر بیمههای اجتماعی در نظام رفاهی این کشور تأکید کرده است. وی ضمن ارزیابی تحولات بیمه اجتماعی آلمان، معتقد است که تحولات انجام شده در ساختار بیمه اجتماعی اغلب در چهار بخش بودجه، پوشش، مزایا و حاکمیت انجام گرفته و تأکید میکند که بیمههای اجتماعی از نظر ساختاری دست نخورده باقی مانده و پیوند میان فعالیت - رفاه بهعنوان زمینه اصلی رفاه اجتماعی تفسیر شده است (Blank, 2019).
ورمزیاری و مرادی (1396) در مطالعهای به «واکاوی موانع توسعه بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر در شهرستان کرمانشاه» پرداختهاند. یافتههای مقاله نشان داد که چند مقوله محوری با عنوان موانع ساختاری، اجرایی، اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و انگیزشی به موانع اساسی توسعه بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر در شهرستان کرمانشاه مطرح بوده است. براساس نتایج، موانع ساختاری بهعنوان مانع کلیدی توسعه بیمه اجتماعی مطرح بوده که این مشکل برگرفته از مفاهیمی شامل ضعف ضوابط، سازماندهی نامناسب نیروی کار روستایی و عشایری و پوشش ناکافی خدمات است. ابراهیمی (1394) در مطالعهای با عنوان «ارزشیابی عملکرد صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر (مورد مطالعه: صندوق بیمه اجتماعی شهرستان خرمآباد» دریافت که عملکرد صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر در حد متوسط و بالاتر بوده و بیشترین اولویت بهترتیب متعلق به اهداف مشترک، اهداف مرتبط با ازکارافتادگی، فوت و بازنشستگی است. اهدافی که بیشتر محقق شدهاند بهترتیب اولویت عبارت بودند از: برخورد مناسب کارگزاری با اربابرجوع، سهولت در رسیدگی به امور توسط کارگزار، مبلغ حق بیمه مناسب و سهولت در وصول مستمری ازکارافتادگی. همچنین نتایج نشان داد که بیمه اجتماعی باعث افزایش رضایت از زندگی، افزایش امید به آینده و اعتقاد به زندگی شایسته در دوران ناتوانی است.
شفیعیزاده و همکاران (1391) در مقالهای با عنوان «عوامل مؤثر بر نهادینهسازی بیمه اجتماعی در روستاهای شهرستان کبودرآهنگ» دریافتند که مهمترین عوامل مؤثر بر نهادینهسازی بیمه اجتماعی در قالب سه عامل شناختی - هنجاری، فرهنگی - اجتماعی و تنظیمی دستهبندی میشود. در این تحقیق پیشنهاد شده که صندوق بیمه اجتماعی روستاییان به آگاهی اربابرجوعان توجه و با بهرهگیری از ظرفیت گسترده رسانهها و توان فنی کارگزاران، زمینه اطلاعرسانی مناسب و فراگیر را برای جامعه هدف فراهم کند.
در جمعبندی پیشینه پژوهشهای انجام شده درباره موضوع تحقیق میتوان گفت که در اغلب پژوهشها، نگرشی یکجانبه و تکشاخصی به مقوله پذیرش بیمه اجتماعی در میان روستاییان وجود داشته و در بیشتر موارد به جنبههای مثبت بهرهگیری از پوشش بیمه اجتماعی و بهطورکلی آثار مثبت گرایش بهسوی عضویت در بیمه اجتماعی توجه شده است. در این پژوهش علاوهبر برشمردن مزیتها و منافع گسترش چتر پوشش بیمه اجتماعی به عوامل و موانع پیشروی توسعه ضریب نفوذ بیمه اجتماعی و همچنین تعریف و تدوین شاخصهای جدید ارزیابی سطح پذیرش و گسترش این نوع بیمه بهصورت تکشاخصی، تلفیقی و بهرهگیری از روششناسی نوین در جهت رتبهبندی استانها بهعنوان جنبههای نوآورانه و متمایز از سایر پژوهشها و تحقیقات پیشین توجه و تأکید شده است.
۳. روششناسی
در این پژوهش برای نشان دادن میزان جامعهپذیری بیمه اجتماعی در شهرهای زیر بیست هزار نفر از روششناسی نوع کاربردی و ماهیت توصیفی – تحلیلی بهره گرفته شده است. جامعه آماری تحقیق تعداد 903 نقطه شهری زیر بیست هزار نفر بوده و اتکای اصلی تحلیلها بر اسناد و دادههای اخذ شده از واحد آمار، فناوری اطلاعات و محاسبات بیمهای صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر است. تجزیهوتحلیل دادهها در دو مرحله انجام شد: اول با توجه به تحقیقات و پژوهشهای انجام شده شاخص نهادینگی بیمه اجتماعی (ضریب برخورداری شهرهای زیر بیست هزار نفر از نهاد کارگزاری بیمه اجتماعی) و شاخص جامعهپذیری بیمه اجتماعی برمبنای معیار ضریب نفوذ بیمهای در مورد مجموع شهرهای زیر بیست هزار نفر کشور ارزیابی شد. در مرحله دوم بهمنظور ارزیابی جامع و چندجانبه ضریب جامعهپذیری بیمه اجتماعی؛ از شاخص ترکیبی و تلفیقی ضریب جامعهپذیری کلی که شامل چهار معیار ضریب نفوذ بیمهای، نسبت بیمهشدگان غیرفعال، نسبت بیمهشدگان شهرهای زیر بیست هزار نفر به کل بیمهشدگان و ضریب نهادینگی بیمه اجتماعی استفاده شد. تکنیک مورد استفاده برای تحلیل دادهها و همچنین مقایسه و رتبهبندی استانها برمبنای شاخص کلی جامعهپذیری، روش مولتیمورا[3] بوده و برای وزندهی به شاخصها نیز از مدل وزندهی تخصیص نقطهای استفاده شده است.
۳-1. تکنیک مولتیمورا
روش مولتیمورا برای تصمیمگیری فرایند تعیین اهداف، جمعآوری اطلاعات مرتبط و انتخاب گزینه بهینه و مطلوب است (Hess and Siciliano , 1996). یکی از روشهایی که طیف گستردهای از کاربردها برای تصمیمگیری در شرایط متناقض و پیچیده و همچنین مسائل بههم پیوسته را دارد، تکنیک مولتیموراست. این مدل را میتوان برای انتخاب مکانهای بهینه، انتخاب محصولات و تولیدات، انتخاب مکانهای در خطر ریسک و هر جایی بهکار برد که احتیاج به تصمیمگیری بهینه داشته باشد (Dey etal., 2012: 659). تکنیک مورا معیارهای مطلوب و نامطلوب را با هم و همزمان برای رتبهبندی بهمنظور انتخاب یک گزینه از میان تمامی گزینهها بهکار میگیرد. این روش با یک ماتریس تصمیمگیری برای نشان دادن عملکرد گزینههای مختلف، با توجه به معیارهای مختلف شروع میشود (حاجینژاد، فتاحی و پایدار، 1394). مراحل تحلیل دادهها در این مدل به شرح زیر است:
مرحله اول: تشکیل ماتریس تصمیمگیری
(1)
در این ماتریس، Xij نشاندهنده مقدار گزینه iاُم از گزینه jاُم است. همچنین m تعداد گزینهها و n تعداد معیارهاست.
مرحله دوم: نرمالیزه کردن ماتریس تصمیمگیری
بهدلیل اینکه تکنیک مورا از معیارهای مطلوب و نامطلوب برای رتبهبندی گزینهها استفاده میکند، ماتریس تصمیمگیری دارای بُعد است و نمیتوان معیارها را با هم مقایسه کرد. ازاینرو در این مدل گام اساسی بعد از تشکیل ماتریس تصمیمگیری، نرمالیزه کردن دادههاست، تا از این طریق معیارهای ارزیابی بدون بُعد شوند و همه عناصر ماتریس قابل مقایسه باشد. تکنیک مورد استفاده برای نرمالیزه کردن دادهها در این پژوهش، تکنیک بیمقیاسسازی معمولی است. در این روش مطابق تابع زیر هریک از مؤلفههای ماتریس تصمیمگیری بر مجموع مؤلفههای ستون مربوطه تقسیم میشود.
(2)
در این تابع، X*ji مقدار بیبعد شده یا نرمالیزه شده گزینه iاُم از معیار jاُم است. این مقدار همیشه بین [0 و 1] است. باید گفت که با استفاده از این روش نرمالسازی، عناصر ماتریس تصمیمگیری بدون در نظر گرفتن مطلوب بودن و نامطلوب بودن آنهاست. در این مرحله باید به وزندهی معیارها اقدام کرد. برای وزندهی به شاخصها، پس از تعیین معیارهای ارزیابی از پانزده نفر از مدیران و کارشناسان صندوق بیمه اجتماعی خواسته شد تا شاخصها را اولویتبندی کرده و درنهایت برمبنای امتیازهای داده شده از تکنیک وزندهی تخصیص نقطهای برای تعیین وزن نهایی معیارها استفاده شد. مطابق این روش، وزن شاخصهای ارزیابی در یک طیف عددی مثلاً 1 تا 100 در نظر گرفته میشود و وزن استاندارد هر شاخص از تقسیم آن بر مجموع مقادیر مربوط به کل شاخصها محاسبه میشود:
(3)
مرحله سوم: محاسبه مقدار مطلوبیت و عدم مطلوبیت مقادیر نرمالیزه شده
براورز و زاوادسکاس برای رسیدن به نتایج دقیقتر، مدل موورا[4] را گسترش دادند که باعث شد نتایج این تکنیک در تصمیمگیریها بسیار قویتر و دقیقتر شود. شکل گسترشیافته مدل موورا به مدل مولتیمورا یا شکل کامل ضربی معروف است. تکنیک مولتیمورا با استفاده از تابع زیر عمل میکند:
(4) در این رابطه Ui معادل درجه سودمندی گزینه jاُم است. مقدار درجه سودمندی یا مطلوبیت بین صفر و یک تغییر میکند و هرچه این ضریب به عدد ۱ نزدیکتر باشد، مطلوبیت جامعهپذیری بیمه اجتماعی بالاتر خواهد بود.
۴. یافتهها
۴-1. شاخص نهادینگی بیمه اجتماعی
برای اینکه بیمههای اجتماعی در میان جوامع هدف نهادینه شوند به استقرار و اعتمادسازی نهادی نیاز دارند. بهعبارتدیگر مستقر کردن نهادهای مرتبط با بیمه اجتماعی در قالب نمایندگیهای استانی و کارگزاریهای این نوع بیمه در مراکز شهرستان و همچنین شهرها و سکونتگاههای روستایی و مناطق عشایری ازیکسو موجب دسترسی گروههای هدف به بهرهمندی از خدمات بیمهای میشود و ازسویدیگر با افزایش اطلاعرسانی و ارتقای سطح آگاهی افراد نسبت به وجود چنین خدمات و مزایای بیمهای، گرایش و اعتماد بیشتری برای عضویت در صندوق بیمه اجتماعی شکل خواهد گرفت. بر این اساس مکانگزینی بهینه کارگزاریها و برخورداری هر شهر زیر بیست هزار نفر از حداقل یک کارگزاری، گامی مؤثر در راستای گسترش پوشش بیمهای و معیاری تعیینکننده برای سطح نهادینگی بیمه اجتماعی در این شهرها خواهد بود. با توجه به دادههای اخذ شده از تعداد کل شهرهای زیر بیست هزار نفر کشور (903 شهر)، 421 نقطه شهری از کارگزاری بیمه اجتماعی بهرهمند بودند (شکل 1) که نشان میدهد سطح نهادینگی بیمه اجتماعی در شهرهای یادشده 6/46 درصد بوده و بیش از نیمی از ساکنان شهرهای زیر بیست هزار نفر، دسترسی مطلوبی به کارگزاری نداشتند. این شرایط کاهش اعتماد اجتماعی و پذیرش اجتماعی به نسبت پایین این نوع بیمه را بهدلیل ضعف استقرار نهادی و به تبع آن ضعف آگاهی عمومی از وجود خدمات و مزایای بیمه اجتماعی در پی خواهد داشت.
شکل 1. پراکنش جغرافیایی کارگزاریها در سطح شهرهای زیر بیست هزار نفر کشور
مأخذ: یافتههای تحقیق.
۴-2. شاخص جامعهپذیری بیمه اجتماعی برمبنای ضریب نفوذ بیمهای
مؤلفههای مختلفی در میزان گرایش مردم به عضویت در بیمههای اجتماعی تعیینکننده هستند. جامعه مخاطب با در نظر گرفتن امتیازات و منافعی که از پوشش بیمهای منتفع میشود، نسبت به پذیرش یا عدم پذیرش آن تصمیم خواهد گرفت. اما فقط داشتن مزایا و منافع، دلیلی بر افزایش سطح جامعهپذیری بیمههای اجتماعی نیست، بلکه معیارهایی همچون استطاعت مالی، آگاهی و اشراف نسبت به خدمات و مزیتهای بیمهای، دسترسی به کارگزاریها و درمجموع؛ سطح اعتماد جمعی در میزان پذیرش بیمه اجتماعی تأثیر بسیاری خواهد گذاشت. مواردی که به آنها اشاره شد، پیشرانها و موانع جامعهپذیری بیمه اجتماعی محسوب میشوند. برای تعیین ضریب جامعهپذیری بیمه اجتماعی باید ضریب نفوذ آن را ارزیابی کرد که با سنجش نسبت افراد بیمه شده به جمعیت هدفِ (18 تا 50 سال) ساکن شهرهای زیر بیست هزار نفر بهدست میآید که بهصورت بالقوه، قابلیت و شرایط بهرهمندی از پوشش بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر را دارند. براساس یافتهها در سال 1395، تعداد 5973042 نفر در شهرهای زیر بیست هزار نفر کل کشور سکونت داشتهاند که از این تعداد 3248350 نفر (معادل 4/54 درصد)، در گروه سنی 18 تا 50 سال قرار داشته و واجد شرایط سنی عضویت در صندوق بیمه اجتماعی بودهاند. بهرغم این ظرفیت جمعیتی، فقط 100522 نفر تا پایان نیمه اول سال 1398 از خدمات بیمهای صندوق بیمه اجتماعی بهرهمند شدهاند که نشان میدهد شاخص جامعهپذیری بیمه اجتماعی در این شهرها، 1/3 درصد است (جدول 1). بهعبارتدیگر از هر 100 نفری که در شهرهای مورد اشاره سکونت داشته و شروط سنی و سکونتی بهرهمندی از پوشش بیمه اجتماعی را داشتهاند حدود سه نفر تحت پوشش قرار گرفتهاند که ضریب بسیار پایینی است.
جدول 1. شاخص جامعهپذیری بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر در شهرهای زیر بیست هزار نفر کشور
شرح |
جمعیت شهرهای زیر 20 هزار نفر |
جمعیت 18 تا 50 سال |
نسبت گروه سنی 18 تا 50 سال |
تعداد بیمه شده در شهر زیر 20 هزار |
ضریب نفوذ بیمهای |
کل کشور |
5973042 |
3248350 |
4/54 |
100522 |
1/3 |
مأخذ: محاسبه برمبنای دادههای مرکز آمار ایران و واحد آمار و اطلاعات صندوق بیمه اجتماعی.
۴-3. شاخص کلی جامعهپذیری بیمه اجتماعی
همانطور که اشاره شد عوامل و معیارهای متعددی در تعیین سطح جامعهپذیری بیمه اجتماعی دخیل هستند. در این پژوهش بهمنظور دست یافتن به تحلیلی جامع و درک کلی جامعهپذیری بیمه اجتماعی در میان ساکنان شهرهای کمتر از بیست هزار نفر کشور، از تلفیق چهار شاخص ضریب نفوذ بیمهای، نسبت بیمهشدگان غیرفعال، نسبت بیمهشدگان شهرهای زیر بیست هزار نفر از کل بیمهشدگان و درجه نهادینگی بیمه اجتماعی بهره گرفته شد.
شاخص ضریب نفوذ بیمهای، درصدی است از نسبت تعداد بیمهشدگان به کل جامعه هدف و شاخص نسبت بیمهشدگان غیرفعال هم درصد بیمهشدگانی را نشان میدهد که یا نسبت به تمدید قرارداد بیمهای خود اقدام نکرده یا اینکه از پوشش بیمه اجتماعی خارج شدهاند. همچنین شاخص نسبت بیمهشدگان شهرهای کمتر از بیست هزار نفر از کل، بیانگر تعداد بیمهشدگانی است که از شرایط سنی و سکونتی برخوردار بوده و عضو صندوق شدهاند. شاخص درجه نهادینگی بیمه اجتماعی به سهم شهرهای زیر بیست هزار نفر از کارگزاریهای صندوق بیمه اجتماعی اشاره دارد. برای بهکارگیری همزمان شاخصهای یادشده و امکان تحلیل تطبیقی و مقایسهای استانهای کشور بهلحاظ شاخص جامعهپذیری کلی از تکنیک موورا استفاده شد که با توجه به آن در مرحله نخست، ماتریس دادههای خام به شرح جدول 2 ترسیم شد.
جدول 2. ماتریس دادههای خام
استان |
ضریب نفوذ بیمهای |
نسبت بیمه شده غیرفعال |
نسبت بیمهشدگان شهر زیر بیست هزار نفر از کل |
درجه نهادینگی بیمه اجتماعی |
آذربایجان شرقی |
3/7 |
6/27 |
4/6 |
6/55 |
آذربایجان غربی |
5 |
29 |
1/5 |
6/55 |
اردبیل |
4/8 |
2/52 |
3/9 |
1/38 |
اصفهان |
3/2 |
8/45 |
1/12 |
9/25 |
البرز |
1 |
8/37 |
8/1 |
100 |
ایلام |
6/4 |
8/41 |
4/9 |
45 |
بوشهر |
5/1 |
59 |
2/13 |
7/35 |
تهران |
5/3 |
6/64 |
7/5 |
5/54 |
چهار محال و بختیاری |
2/3 |
2/37 |
2/14 |
9/55 |
خراسان جنوبی |
6/3 |
4/31 |
4/7 |
5/62 |
خراسان رضوی |
3/3 |
9/42 |
8/4 |
4/46 |
خراسان شمالی |
7 |
6/32 |
4/7 |
6/55 |
خوزستان |
1 |
50 |
6/2 |
8/28 |
زنجان |
3/3 |
30 |
4 |
8/58 |
سمنان |
1/4 |
9/50 |
4/12 |
3/53 |
سیستان و بلوچستان |
8 |
6/52 |
9/2 |
7/36 |
فارس |
5/3 |
5/40 |
3/8 |
2/53 |
قزوین |
9/3 |
3/34 |
8 |
50 |
قم |
6/2 |
2/40 |
2/5 |
80 |
کرمانشاه |
1/4 |
9/42 |
7/2 |
6/9 |
کردستان |
5/5 |
3/25 |
1/3 |
40 |
کرمان |
3/1 |
1/68 |
4/4 |
3/3 |
کهگیلویه و بویراحمد |
2/4 |
3/51 |
5/7 |
8/7 |
گلستان |
9/2 |
9/36 |
1/5 |
1/61 |
گیلان |
7/1 |
4/39 |
1/4 |
5/58 |
لرستان |
4/3 |
9/39 |
6/1 |
3/56 |
مازندران |
5/2 |
8/39 |
1/4 |
5/37 |
مرکزی |
7/2 |
8/30 |
7/4 |
36 |
هرمزگان |
8/0 |
6/49 |
1/5 |
7/38 |
همدان |
4/9 |
9/28 |
2/8 |
7/72 |
یزد |
5/2 |
36 |
6/8 |
9/42 |
مجموع |
1/109 |
3/1289 |
4/199 |
2/1616 |
مأخذ: همان.
بهمنظور بیبُعد کردن معیارها و فراهم کردن پیشنیازهای مقایسه استانها با یکدیگر به نرمالیزهسازی ماتریس تصمیمگیری اقدام شد. برای این امر با تکنیک بیمقیاسسازی معمولی هریک از مؤلفههای ماتریس تصمیمگیری بر مجموع مؤلفههای ستون مربوط به خود تقسیم شد (جدول 3). این اقدام موجب میشود تا بتوان در گام بعدی مطلوب بودن یا نبودن معیارها را در نظر گرفت.
جدول 3. مقادیر نرمالیزه شده دادهها
استان |
ضریب نفوذ بیمهای |
نسبت بیمه شده غیرفعال |
نسبت بیمهشدگان شهر زیر بیست هزار نفر از کل |
درجه نهادینگی بیمه اجتماعی |
آذربایجان شرقی |
0669/0 |
0214/0 |
0321/0 |
0344/0 |
آذربایجان غربی |
0458/0 |
0225/0 |
0256/0 |
0344/0 |
اردبیل |
0770/0 |
0405/0 |
0466/0 |
0236/0 |
اصفهان |
0211/0 |
0355/0 |
0607/0 |
0160/0 |
البرز |
0092/0 |
0293/0 |
0090/0 |
0619/0 |
ایلام |
0422/0 |
0324/0 |
0471/0 |
0278/0 |
بوشهر |
0137/0 |
0458/0 |
0662/0 |
0221/0 |
تهران |
0321/0 |
0501/0 |
0286/0 |
0337/0 |
چهارمحال و بختیاری |
0293/0 |
0289/0 |
0712/0 |
0346/0 |
خراسان جنوبی |
0330/0 |
0244/0 |
0371/0 |
0387/0 |
خراسان رضوی |
0302/0 |
0333/0 |
0241/0 |
0287/0 |
خراسان شمالی |
0642/0 |
0253/0 |
0371/0 |
0344/0 |
خوزستان |
0092/0 |
0388/0 |
0130/0 |
0178/0 |
زنجان |
0302/0 |
0233/0 |
0201/0 |
0364/0 |
سمنان |
0376/0 |
0395/0 |
0622/0 |
0330/0 |
سیستان و بلوچستان |
0073/0 |
0408/0 |
0145/0 |
0227/0 |
فارس |
0321/0 |
0314/0 |
0416/0 |
0329/0 |
قزوین |
0357/0 |
0266/0 |
0401/0 |
0309/0 |
قم |
0238/0 |
0312/0 |
0261/0 |
0495/0 |
کرمانشاه |
0376/0 |
0333/0 |
0135/0 |
0383/0 |
کردستان |
0504/0 |
0196/0 |
0155/0 |
0247/0 |
کرمان |
0119/0 |
0528/0 |
0221/0 |
0206/0 |
کهگیلویه و بویراحمد |
0220/0 |
0398/0 |
0376/0 |
0530/0 |
گلستان |
0266/0 |
0286/0 |
0256/0 |
0378/0 |
گیلان |
0156/0 |
0306/0 |
0206/0 |
0362/0 |
لرستان |
0312/0 |
0309/0 |
0080/0 |
0348/0 |
مازندران |
0229/0 |
0309/0 |
0206/0 |
0232/0 |
مرکزی |
0247/0 |
0239/0 |
0236/0 |
0223/0 |
هرمزگان |
0073/0 |
0385/0 |
0256/0 |
0239/0 |
همدان |
0862/0 |
0224/0 |
0411/0 |
0450/0 |
یزد |
0229/0 |
0279/0 |
0431/0 |
0265/0 |
مجموع |
1 |
1 |
1 |
1 |
مأخذ: همان.
با در نظر گرفتن این نکته که معیارهای چهارگانه تأثیر یکسانی در جامعهپذیری بیمه اجتماعی ندارند، از روش وزندهی تخصیص نقطهای استفاده شد. بر این اساس معیارهای مشخص شده در اختیار پانزده نفر از مدیران و کارشناسان صندوق بیمه اجتماعی قرار گرفت تا میزان اهمیت آنها را نسبت به یکدیگر تعیین کنند. سپس با استانداردسازی مجموع امتیازات به روش یادشده، به تعیین وزن نهایی هر معیار اقدام شد که برمبنای آن معیار ضریب نفوذ بیمهای (x1) با 38/0 درصد بیشترین میزان تأثیرگذاری را در تعیین میزان جامعهپذیری بیمه اجتماعی خواهد داشت. همچنین بهترتیب معیارهای نسبت بیمهشدگان شهرهای زیر بیست هزار نفر به کل بیمهشدگان، نسبت بیمهشدگان غیرفعال و درجه نهادینگی بیمه اجتماعی در رتبههای دوم تا چهارم قرار گرفتند (جدول 4).
جدول 4. وزندهی به معیارها
معیار |
وزن اولیه |
وزن استاندارد |
ضریب نفوذ بیمهای (x1) |
38 |
38/0 |
نسبت بیمه شده غیرفعال (x2) |
23 |
23/0 |
نسبت بیمهشدگان شهر زیر بیست هزار نفر از کل (x3) |
29 |
29/0 |
درجه نهادینگی بیمه اجتماعی (x4) |
10 |
1/0 |
مجموع |
100 |
|
مأخذ: همان.
در گام بعدی برمبنای وزن استاندارد هریک از دادهها از طریق ضرب اوزان محاسبه شده در ماتریس نرمالیزه شده، ماتریس وزنی استاندارد شده محاسبه شد (جدول 5).
جدول 5. ماتریس نرمالیزه شده وزنی گزینهها
استان |
ضریب نفوذ بیمهای (+) |
نسبت بیمه شده غیرفعال (-) |
نسبت بیمهشدگان شهر زیر بیست هزار نفر از کل (+) |
درجه نهادینگی بیمه اجتماعی (+) |
آذربایجان شرقی |
0254/0 |
0049/0 |
0093/0 |
0034/0 |
آذربایجان غربی |
0174/0 |
0052/0 |
0074/0 |
0034/0 |
اردبیل |
0293/0 |
0093/0 |
0135/0 |
0024/0 |
اصفهان |
0080/0 |
0082/0 |
0176/0 |
0016/0 |
البرز |
0035/0 |
0067/0 |
0026/0 |
0062/0 |
ایلام |
0160/0 |
0075/0 |
0137/0 |
0028/0 |
بوشهر |
0052/0 |
0105/0 |
0192/0 |
0022/0 |
تهران |
0122/0 |
0115/0 |
0083/0 |
0034/0 |
چهارمحال و بختیاری |
0111/0 |
0066/0 |
0207/0 |
0035/0 |
خراسان جنوبی |
0125/0 |
0056/0 |
0108/0 |
0039/0 |
خراسان رضوی |
0115/0 |
0077/0 |
0070/0 |
0029/0 |
خراسان شمالی |
0244/0 |
0058/0 |
0108/0 |
0034/0 |
خوزستان |
0035/0 |
0089/0 |
0038/0 |
0018/0 |
زنجان |
0115/0 |
0054/0 |
0058/0 |
0036/0 |
سمنان |
0143/0 |
0091/0 |
0180/0 |
0033/0 |
سیستان و بلوچستان |
0028/0 |
0094/0 |
0042/0 |
0023/0 |
فارس |
0122/0 |
0072/0 |
0121/0 |
0033/0 |
قزوین |
0136/0 |
0061/0 |
0116/0 |
0031/0 |
قم |
0091/0 |
0072/0 |
0076/0 |
0049/0 |
کرمانشاه |
0143/0 |
0077/0 |
0039/0 |
0038/0 |
کردستان |
0192/0 |
0045/0 |
0045/0 |
0025/0 |
کرمان |
0045/0 |
0121/0 |
0064/0 |
0021/0 |
کهگیلویه و بویراحمد |
0084/0 |
0092/0 |
0109/0 |
0053/0 |
گلستان |
0101/0 |
0066/0 |
0074/0 |
0038/0 |
گیلان |
0059/0 |
0070/0 |
0060/0 |
0036/0 |
لرستان |
0118/0 |
0071/0 |
0023/0 |
0035/0 |
مازندران |
0087/0 |
0071/0 |
0060/0 |
0023/0 |
مرکزی |
0094/0 |
0055/0 |
0068/0 |
0022/0 |
هرمزگان |
0028/0 |
0088/0 |
0074/0 |
0024/0 |
همدان |
0327/0 |
0052/0 |
0119/0 |
0045/0 |
یزد |
0087/0 |
0064/0 |
0125/0 |
0027/0 |
مجموع |
38/0 |
23/0 |
29/0 |
1/0 |
مأخذ: همان.
پس از نرمالیزهسازی وزنی گزینهها، معیارهای مطلوب (دارای جهت مثبت) و معیارهای نامطلوب (دارای جهت منفی) محاسبه میشوند تا درجه سودمندی گزینهها یا بهعبارتی مطلوبیت جامعهپذیری بیمه اجتماعی در سطح شهرهای زیر بیست هزار نفر به تفکیک استان بهصورت رتبهبندی شده مشخص شود. با توجه به مثبت بودن شاخصهای اول، سوم و چهارم، حاصلضرب این سه شاخص برای هرکدام از استانها محاسبه و بهعنوان معیار مطلوبیت در نظر گرفته شد. بهدلیل اینکه معیار دوم (نسبت بیمه شده غیرفعال) تنها معیار دارای جهت منفی است، دادههای مربوط به این معیار بهعنوان شاخص عدم مطلوبیت در نظر گرفته شد.
پس از محاسبه معیارهای مورد اشاره، رتبه نهایی هر استان از طریق تقسیم حاصلضرب معیارهای مطلوب بر معیارهای نامطلوب محاسبه شد. بنابراین دادههای محاسبه شده مربوط به عملکرد مطلوب و غیرمطلوب استانها در ستون Ui مشخص شد که براساس آن استان همدان با ضریب 0003367/0=Ui از بالاترین میزان مطلوبیت و بیشترین سطح جامعهپذیری بیمه اجتماعی در سطح شهرهای زیر بیست هزار نفر برخوردار بوده و بعد از آن بهترتیب استانهای آذربایجان شرقی، خراسان شمالی و چهارمحال و بختیاری در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند. پایینترین سطح جامعهپذیری بیمه اجتماعی نیز با ضریب 0000027/0=Ui مربوط به استان خوزستان بوده و پس از آن استانهای سیستان و بلوچستان، کرمان و هرمزگان پایینترین سطح جامعهپذیری بیمه اجتماعی را داشتند (جدول 6).
جدول 6. محاسبه درجه سودمندی گزینهها و رتبهبندی استانها
استان |
Ai |
Bi |
Ui |
Rank |
همدان |
0000175/0 |
0052/0 |
0003367/0 |
1 |
آذربایجان شرقی |
00000080/0 |
0049/0 |
0001639/0 |
2 |
خراسان شمالی |
00000090/0 |
0058/0 |
0001546/0 |
3 |
چهارمحال و بختیاری |
00000080/0 |
0066/0 |
0001218/0 |
4 |
اردبیل |
00000095/0 |
0093/0 |
0001021/0 |
5 |
خراسان جنوبی |
00000053/0 |
0056/0 |
0000940/0 |
6 |
سمنان |
00000085/0 |
0091/0 |
0000933/0 |
7 |
آذربایجان غربی |
00000044/0 |
0052/0 |
0000842/0 |
8 |
ایلام |
00000061/0 |
0075/0 |
0000818/0 |
9 |
قزوین |
00000049/0 |
0061/0 |
0000802/0 |
10 |
فارس |
00000049/0 |
0072/0 |
0000677/0 |
11 |
کهگیلویه و بویراحمد |
00000049/0 |
0092/0 |
0000527/0 |
12 |
کردستان |
00000029/0 |
0045/0 |
0000480/0 |
13 |
قم |
00000034/0 |
0072/0 |
0000471/0 |
14 |
یزد |
00000029/0 |
0064/0 |
0000459/0 |
15 |
زنجان |
00000024/0 |
0054/0 |
0000445/0 |
16 |
گلستان |
00000028/0 |
0066/0 |
0000430/0 |
17 |
خراسان رضوی |
00000023/0 |
0077/0 |
0000303/0 |
18 |
تهران |
00000034/0 |
0115/0 |
0000299/0 |
19 |
کرمانشاه |
00000021/0 |
0077/0 |
0000275/0 |
20 |
اصفهان |
00000023/0 |
0082/0 |
0000275/0 |
21 |
مرکزی |
00000014/0 |
0055/0 |
0000256/0 |
22 |
بوشهر |
00000022/0 |
0105/0 |
0000209/0 |
23 |
گیلان |
00000013/0 |
007/0 |
0000182/0 |
24 |
مازندران |
00000012/0 |
0071/0 |
0000169/0 |
25 |
لرستان |
00000009/0 |
0071/0 |
0000134/0 |
26 |
البرز |
00000006/0 |
0067/0 |
0000084/0 |
27 |
هرمزگان |
00000005/0 |
0088/0 |
0000057/0 |
28 |
کرمان |
00000006/0 |
0121/0 |
0000050/0 |
29 |
سیستان و بلوچستان |
00000003/0 |
0094/0 |
0000029/0 |
30 |
خوزستان |
00000002/0 |
0089/0 |
0000027/0 |
31 |
مأخذ: همان.
پراکنش جغرافیایی مطلوبیت جامعهپذیری بیمه اجتماعی بهگونهای است که از 10 استان برتر، هفت استان در نیمه غربی کشور واقع شدهاند. استان سیستان و بلوچستان بهرغم درجه بالای محرومیت و لزوم تلاش برای گسترش چتر بیمهای و فراهم کردن پشتوانههای مالی و اجتماعی برای ساکنان کمبضاعت آن علاوهبر انزوا و دورافتادگی جغرافیایی؛ دچار غفلت، طردشدگی و واپسماندگی از پوشش خدمات بیمهای شده است. فارغ از این استان، بهطورکلی میتوان گفت توزیع جغرافیایی مطلوبیت جامعهپذیری بیمه اجتماعی در کشور به نسبت موزون و فراگیر است، اگرچه باید اذعان کرد که این سودمندی عملکردی در مقایسه و مطابقت استانها با یکدیگر معنا و مفهوم پیدا میکند. بنابراین اگر ضریب کلی جامعهپذیری را جدا از بحث رتبهبندی استانها در نظر بگیریم، عدم جامعهپذیری بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر در شهرهای زیر بیست هزار نفر کشور نمود پیدا میکند (شکل 2).
شکل 2. رتبهبندی استانها بهلحاظ مطلوبیت جامعهپذیری بیمه اجتماعی در شهرهای زیر بیست هزار نفر
مأخذ: یافتههای تحقیق.
۵. جمعبندی و نتیجهگیری
با توجه به اهمیتی که سیاستها و برنامههای بیمه اجتماعی نزد گروههای مختلف دارند، در پژوهش حاضر به بررسی این سیاستها و سطح جامعهپذیری بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر در میان ساکنان شهرهای زیر بیست هزار نفر پرداخته شد. بررسیها نشان داد که در حوزه سیاستهای کلان، راهبردها و چشماندازهای مشخصی در قالب اصول قانون اساسی، سیاستهای کلی نظام و سند چشمانداز بیستساله وجود دارد. در حوزه عملیاتی و اجرایی شدن برنامهها و طرحهای مرتبط با سیاستهای یادشده نیز اگرچه با تأخیر بوده، اما از سال 1384 ساختاری قانونی و اجرایی با عنوان بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر شکل گرفته که مهمترین هدف آن گسترش چتر پوشش بیمهای در مناطق محروم بهویژه روستاها، مناطق عشایری و شهرهای زیر بیست هزار نفر بوده است. در این پژوهش با توجه به اینکه تعداد 903 نقطه شهری کشور در فهرست شهرهای زیر بیست هزار نفر قرار گرفته، به بررسی سطح جامعهپذیری بیمه اجتماعی در میان ساکنان این شهرها و مقایسه مطلوبیت عملکردی استانها در این زمینه پرداخته شد. یافتهها نشان داد که بهرغم گذشت حدود پانزده سال از تأسیس صندوق بیمه اجتماعی، تاکنون پوشش بیمهای آن در میان جامعه هدف (در اینجا شهرهای زیر بیست هزار نفر) نهادینه نشده است. بهطوریکه 421 نقطه شهری که بیش از نیمی از شهرهای مورد اشاره را دربرمیگیرند، کارگزاری بیمه اجتماعی مستقر نشده که این مسئله یکی از مهمترین عوامل عدم سهولت دسترسی ساکنان و همچنین ضعف آگاهی آنها از وجود چنین خدمات بیمهای خواهد بود. همچنین بسیاری از ساکنان این شهرها نسبت به کارگزاریهای واقع در شهرهای مجاور، اعتماد و اطمینان کافی نداشته و نسبت به سرانجام سرمایهگذاری که انجام میدهند خوشبین نیستند.
ارزیابی ضریب نفوذ بیمهای که یکی از مهمترین سنجههای جامعهپذیری بیمه اجتماعی است، نشاندهنده مقدار بسیار پایین 1/3 درصدی است. بهعبارتدیگر از 3248350 نفری که در این شهرها سکونت داشته و واجد شرایط سنی بهرهمندی از پوشش بیمه اجتماعی بودهاند، تنها 100522 نفر تحت پوشش قرار گرفتهاند. این در حالی است که محدودیتهایی ازجمله سرپرست خانوار بودن، جنسیت و اشتغال برای عضویت در بیمه اجتماعی وجود نداشته و هر شخصی که در گروه سنی 18 تا 50 سال قرار داشته باشد، حائز شرایط بهرهمندی از پوشش بیمهای خواهد بود. پایین بودن ضریب نفوذ بیمهای در این شهرها، این واقعیت را نمایان میکند که جامعهپذیری بیمه اجتماعی در میان جامعه مخاطب؛ مستلزم اطلاعرسانی، آگاهیبخشی، ارتقای مهارتهای شغلی کارگزاران، گسترش طیف خدمات بیمهای و مکانگزینی بهینه کارگزاریهاست. پذیرش اجتماعی این نوع بیمه نیازمند اعتمادسازی است و ایجاد اطمینان و اعتماد در گروههای هدف، مستلزم نهادسازی و تحول ساختاری، مدیریتی و منابع انسانی خواهد بود.
در بررسی شاخص کلی جامعهپذیری بیمه اجتماعی، یافتهها نشان داد که اگرچه شرایط نامطلوبی در شهرهای زیر بیست هزار نفر وجود دارد، بااینحال میان استانهای مختلف کشور نیز شکاف عمیقی پدیدار شده است، بهطوریکه براساس رتبهبندی انجام شده با استفاده از روش مولتیمورا، استانهای همدان، آذربایجان شرقی و خراسان شمالی دارای بیشترین میزان جامعهپذیری بیمه اجتماعی بوده و استانهای خوزستان، سیستان و بلوچستان و کرمان نیز در پایینترین سطح قرار گرفتهاند. با توجه به تحلیلهای انجام شده میتوان گفت که نتایج پژوهش با نتایج تحقیق ورمزیاری و مرادی (1396) در موانع ساختاری، نتایج پژوهش ابراهیمی (1394) درخصوص ضعفهای متنوع کارگزاران و نتایج پژوهش شفیعی، مجردی و کرمی دهکردی (1391) از نظر نقش عوامل شناختی - هنجاری، فرهنگی - اجتماعی و تنظیمی در میزان نهادینهسازی بیمه اجتماعی همسو و هماهنگ است. درمجموع میتوان گفت که گسترش ضریب نفوذ بیمه اجتماعی و بهتبع آن افزایش ضریب جامعهپذیری بیمه اجتماعی در گام اول مستلزم نهادسازی و در مراحل بعدی، نیازمند اعتمادسازی است. در راستای نتایج بهدست آمده بهمنظور افزایش سطح جامعهپذیری بیمه اجتماعی در شهرهای زیر بیست هزار نفر کشور پیشنهادهای زیر ارائه میشود:
- مکانگزینی بهینه کارگزاریها و استقرار حداقل یک کارگزاری در هر شهر زیر بیست هزار نفر،
- گسترش اعتماد عمومی از طریق تنوعبخشی به خدمات و اطلاعرسانی و آگاهیبخشی به ساکنان،
- آموزشهای شغلی و مهارتی کارگزاران در اطلاعرسانی و اقناع ساکنان بهمنظور ترغیب آنها به بهرهمندی از پوشش بیمهای،
- توجه به حفظ بیمهشدگان فعلی در عین تلاش برای گسترش چتر بیمهای از طریق اطلاعرسانی.
****. زمان انتظار نهایی سازی چاپ نزد نویسنده: دو سال (24 ماه).
[1]. William Burridge
[2]. Jordan
[3]. MULTIMOORA
[4]. MOORA Model