Majlis and Rahbord

Majlis and Rahbord

Future studies of Art Policy in Iran's Governance Institutions by 2041: A Cross-Impact Analysis

Document Type : Research Paper

Authors
1 Assistant Professor, Faculty of Arts, Soure International University, Iran;
2 Assistant Professor, Faculty of Arts, Islamic Azad University of Central Tehran, Tehran, Iran (Corresponding Author);
3 Assistant Professor, Faculty of Humanities, Qom Branch, Islamic Azad University, Iran;
4 Assistant Professor, Painting Department, Faculty of Visual Arts, Iran University of Art, Tehran, Iran;
Abstract
Future studies plays a significant role in reducing estimation errors across various domains and minimizing strategic surprises for governance institutions in the future. In the realm of art policy, uncertainties within a network of events, trends, and variables create an environment filled with complex feedback loops, challenging traditional planning methods based on definitive predictions made by decision-makers. This article aims to analyze the interactions' impacts, predicting the influence of one event on another and addressing the central question: What are the main drivers and key uncertainties in the Future studies analysis of art policy in Iran's governance institutions by 2041? This research is applied in nature and conducted quantitatively. Necessary information was collected through library and field methods and analyzed using multiple grounded theory based on meta-synthesis and interaction analysis in the MicMac software, forming a 15x15 matrix. The results indicate that the main drivers with the highest influence on other variables are "Artists' Agency," "Oversight and Intervention in Value Policy," "Art Education," "Art and New Technologies," and "Government-Supported Art." Among these, "Artists' Agency" and "Oversight and Intervention" are identified as key uncertainties due to their high influence and susceptibility, acting as indicators of instability affecting other components of the matrix. Additionally, "Art Education" serves as a facilitator.
Keywords

مقدمه

آینده‌پژوهان جهان پیرامون ما را بی‌ثبات، سرشار از عدم‌ قطعیت‌، پیچیده و مبهم توصیف می‌کنند که به‌اختصار «VUCA»[1] نام دارد. همچنین تنها با شناسایی چالش‌های منحصربه‌فرد شرایط فوق می‌توان موقعیت‌ها را برای دستیابی به فرصت‌های نهفته در آن کسب کرد؛ چراکه نوسان، عدم قطعیت، پیچیدگی و ابهام، همه نیازمند به پاسخ‌های جداگانه است (Bennett and Lemoine, 2014: 311). «آینده‌پژوهی با بهره‌گیری از طیف وسیعی از متدولوژی‌ها، به گمانه‌زنی‌های سیستماتیک و خردورزانه در مورد نه‌فقط یک آینده بلکه چندین آینده متصور مبادرت می‌شود» (اسلاتر، 1386: 56). دیتور[2] یکی از آینده‌پژوهان برجسته، معتقد است آینده حاصل اندر کنش روندها،[3] رویدادها،[4] تصاویر[5] و اقدام‌ها[6] است. روند، اشاره به پیوستگی تاریخی و زمانی دارد که از گذشته آغاز می‌شود و تا آینده ادامه می‌یابد و نشان‌دهنده تغییرات منظم در داده‌ها یا پدیده‌ها در خلال زمان است اما برخلاف آن، رویداد، بر گسستگی‌های تاریخی تأکید می‌ورزد و حاصل یک اتفاق یا حادثه است که به‌شدت بر روندها و به‌طورکل بر آینده تأثیر می‌گذارد. تصاویر، حاصل برداشت یا خواست افراد و گروه‌های گوناگون در مورد آینده است و درنهایت اقدام‌ها، بر‌اساس تصاویر بازیگران مختلف از آینده شکل می‌گیرد (علیزاده، وحیدی مطلق و ناظمی، 1387: ۱۴-۱۳).

تصویرهای آینده که از طریق افکار در ذهن ملت‌ها و دولت‌ها شکل می‌گیرد، در شکل بخشیدن به آینده جهان نقشی اساسی ایفا می‌کند. این تصویرها به گرایش‌ها و تمایلات ملت‌ها و دولت‌ها شکل می‌دهد و سرانجام بر اقدام‌های آنها در جهت شکل بخشیدن به آینده تأثیر می‌گذارد (غفاری، مقیمی و پورعزت، 1395: 12). ترسیم دیدمان‌های روشن آینده، آگاهی از تحولات و تصمیم‌گیری بهنگام، می‌تواند هر جامعه‌ای را در یافتن بهترین راه‌ها تواناتر سازد. تلاش برای شناخت و معماری آینده در این محیط سرشار از بی‌ثباتی و آکنده از عدم قطعیت‌ها، مهم‌ترین رویکرد و راهکاری است که احتمال موفقیت و کامروایی دارد.

مفهوم آینده‌نگاری از ضعف دانش پیش‌بینی، دانش سیاستگذاری و دانش مدیریت راهبردی در پاسخگویی به چالش‌های خاص، ظهور یافته‌ است. فعالیت‌های آینده‌نگاری اغلب عدم کفایت نظام سیاستگذاری و مدیریت فعلی برای روبه‌رو شدن با چالش‌های اصلی اجتماع را روشن می‌کند. این فعالیت‌ها می‌تواند تناقض ذاتی میان مسائل بلندمدت اصلی جامعه و افق زمانی کوتاه‌مدت سیاستگذاران را نشان دهد. همچنین این فعالیت‌ها، تنش ذاتی میان وظیفه ساختارهای دولتی و مسائل چندبعدی این ساختارها را مورد توجه قرار می‌دهد (Da Costa etal., 2008:110).

همان‌طور که اسمیت و دابلیولاریمر بیان می‌کنند سیاستگذاری اساسی‌ترین جلوه وجودی حاکمیت در عرصه تصمیم‌گیری است که طی آن پس از شناسایی یک مسئله و واکنش‌های بدیل آن، بهترین راه‌حل گزینش و اجرا شده، سپس اثر و نتایج اجرای آن ارزشیابی می‌شود. خط‌مشی منتخب برمبنای ارزشیابی به‌دست آمده تداوم یافته یا بازنگری می‌شود و سرانجام خاتمه می‌یابد (اسمیت و دابلیولاریمر، ۱۳۹۲: ٤٢). عرصه هنر نیز از این قاعده مستثنا نیست. «طی سالیانی که از شکل‌گیری نخستین ساختارهای نظام سیاستگذاری فرهنگی به‌طور رسمی و قانونی در ایران می‌گذرد همواره مسائل فرهنگی به‌صورت خرد و کلان در دستور کارهای سیاستگذاران فرهنگی کشور، بالا و پایین شده و برخی نیز حل ‌شدند؛ اما هم‌زمان با گسترش جمعیت و تعاملات انسانی، تنوع اَشکال ارتباطی، بالا رفتن آگاهی‌های فردی و جمعی، در هم تنیده‌تر شدن موضوع‌های اجتماعی و درمجموع پیچیده‌تر شدن مسائل انسانی، مسائل فرهنگی نیز بیشتر و پیچیده‌تر شد» (غلامپور آهنگر، ۱۳۹6: ۸). از‌این‌رو، برای سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری‌های بهتر در زمینه هنر به درک و فهم آینده نیاز است. آینده الزاماً به ادامه وضع موجود محدود نشده و می‌توان با تلفیق آینده‌پژوهی و سیاستگذاری در خلق آینده هنر کشور و معماری آن تلاش کرد.

یکی از اهداف آینده‌پژوهی سیاستگذاری هنر در نهادهای حاکمیتی این است که با ترکیب روش‌های آینده‌پژوهی در فرایند سیاستگذاری کلان در حوزه هنر، می‌توان به تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی در راستای ارتقای هنر دست یافت. در این میان، شاخص‌های مؤثری که از دل وضعیت امروز سیاستگذاری هنر استخراج شده‌ است به‌عنوان یک سلسله متغیر عمل می‌کند که هیچ‌کدام به‌صورت مستقل قابل تعریف نیست.

از‌سوی‌دیگر، شناخت جامع محیط از مهم‌ترین نیروهای پیشران‌،[7] که متشکل از مجموعه و خوشه‌ای سازگار از یک یا چند مؤلفه سازنده آینده است و عدم ‌قطعیت‌های کلیدی که پیشران‌هایی است که به عوامل زیادی نظیر رفتار بازیگران وابسته‌اند و نمی‌توان با قطعیت و پیش‌بینی‌پذیری بالایی در مورد آنها سخن گفت؛ سیاستگذاری و برنامه‌ریزی راهبردی هنر را در آینده امری ضروری کرده است. با توجه به مطالب ذکر شده، مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش محوری است که در تحلیل آینده‌پژوهی سیاستگذاری هنر در نهادهای حاکمیتی ایران در افق 1420، مهم‌ترین پیشران‌ها و عدم‌ قطعیت‌های‌کلیدی چیست؟[8]

1.      پیشینه پژوهش

سیاستگذاری فرهنگی، حوزه بسیار گسترده‌ای دارد و مقالات بسیاری از ابعاد مختلف به آن پرداخته‌اند. این در حالی است که درخصوص آینده‌پژوهی سیاستگذاری هنر پژوهش‌های کافی انجام نشده‌ است. با توجه به بدیع بودن آینده‌پژوهی سیاستگذاری هنر، پیشینه پژوهش حاضر با تمرکز بر آینده‌پژوهی سیاستگذاری فرهنگی و هنر صورت گرفته ‌است.

جدول 1. خلاصه پژوهش‌های پیشین

 

عنوان پژوهش

سال

پژوهشگر

نتیجه

 

1

آینده‌پژوهی و هنر آینده‌گرا: بررسی نقش هنر در ترویج و تحقق چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور

1393

ملکی‌فر، ملکی‌فر و فخرایی

آینده‌پژوهی و هنر آینده‌گرا می‌تواند نقشی تاریخی در تحقق اهداف چشم‌انداز بیست‌ساله ایفا کند.

2

صورت‌بندی مؤلفه‌های هنرمند انقلابی از منظر آیت‌الله خامنه‌ای و دلالت‌های آن در سیاستگذاری هنر

 

1396

جعفری‌نیا

از دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای، هنرمند انقلابی دارای مؤلفه‌هایی چون راوی هنری، مؤمن، متعهد به انقلاب، مردمی، خلاق، تمدن‌ساز و اخلاق‌مدار است. دلالت‌های این مؤلفه‌ها در سیاستگذاری هنر در قالب «هویت‌سازی هنرمند، آموزش و تعالی در امر هنر، چگونگی شکل‌گیری نهاد‌های هنر و فضاسازی عرصه هنر، موضوع‌شناسی و خلق مفاهیم» است.

3

سیاستگذاری موسیقی در جمهوری اسلامی ایران

139۴

ملکان و موذن

سیاستگذاری حوزه موسیقی با معضلاتی چون سردرگمی ناشی از ابهام در مبانی فقهی موسیقی، ملاک‌های مجوزدهی و بی‌اعتنایی به موسیقی سنتی مواجه است.

4

هنر از دیدگاه رهبری

13۸۷

بشیر، زارع درخشان و هما‌زاده ابیانه

همان‌گونه که یکی از شروط مهم پایایی و ماندگاری هر پیام، جای گرفتن در قالب‌های هنری است، برای انتقال مفاهیم متعالی و غنی اسلامی نیز گریزی به استفاده از ابزار هنر نیست. انقلاب اسلامی با ادعای جامعیت در تمام زمینه‌های فردی و جمعی و برای صدور اندیشه‌های خود نیازمند ابزار هنر است. عمق این نیاز جمعی آنگاه روشن‌تر می‌شود که جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی در برابر ایدئولوژی‌هایی که به‌رغم کثرتشان در مبنای اومانیستی‌شان مشترک‌اند، درک شود و در راه انتقال اندیشه‌های والای انقلاب به نسل‌های آینده و همچنین، صدور آنها به دیگر حوزه‌های جغرافیایی و معرفتی هموار شود. «هنر» یکی از بهترین ابزارهاست؛ زیرا هنر «زبان مشترک تمامی انسان‌ها» است.

5

بررسی آثار پیشران‌های نوین بر فرهنگ و سیاست فرهنگی در ایران

۱۳۹۹

مهدی‌پور

رتبه‌بندی پیشران‌های فناورانه به‌ترتیب شامل علوم‌شناختی، فضای مجازی، نانو و فناوری زیستی می‌شود.

6

نقش آینده‌پژوهی در شکل‌گیری سیاستگذاری هنر ایران

 

 

1401

باحجب قدسی و همکاران

آینده‌پژوهی هنر معاصر راهکار مناسبی برای ارتقای جایگاه هنر، شناخت فرصت‌ها و تهدیدهای آینده با تکیه بر تحولات علمی و فناوری نوظهور است.

 

۷

آینده سیاستگذاری فرهنگی[9]

۲۰۲۰

کرن[10]

هدف سیاست‌های فرهنگی، ردیابی راهی است که سیاست فرهنگی نقش خود را در ساختن اتحادیه اروپا قوی‌تر و کارآمدتر ایفا کند. در این راستا اهالی فرهنگ و هنر باید در فرایند رسیدگی به چالش‌های دیجیتالی و زیست‌محیطی، دگرگونی گسترده اقتصاد، جوامع و تصورات کشورهای اروپایی مشارکت داشته باشند؛ زیرا هنرمندان و کارکنان فرهنگی، در ظرفیت خود برای دسترسی به عموم مردم، بهترین موقعیت را برای حمایت از گذار زیست‌محیطی و ایجاد انسجام اجتماعی برای مقابله با چالش‌های جهانی آینده دارند.

مأخذ: یافته‌های تحقیق.

۲. مبانی نظری پژوهش

۲-۱. آینده‌پژوهی و پیشران

آینده‌پژوهی[11] یکی از حوزه‌های مطالعاتی جدید محسوب‌ می‌شود. «در این دسته مطالعات، این واژه در ردیف واژگان مطرحی همچون «آینده‌اندیشی»،[12] «قلمرو آینده»،[13] «پیش‌بینی»،[14] «آینده‌نگاری»،[15] «آینده‌شناسی»[16] که وابسته و برآمده از تئوری‌ها و پیش‌فرض‌های بسیارند» (ناظمی و قدیری، 13۸۵: ۵) قرار می‌گیرد. درواقع، «آینده‌پژوهی در مقام یکی از مهم‌ترین ابزارهای تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی در خدمت بشر از میانه‌ها‌ی قرن بیستم به‌عنوان یک رشته علمی جدید مطرح شد. از آن زمان آینده‌پژوهی مسیر رشد خود را با سرعت طی کرده‌ و از اوایل دهه 1990 به‌صورت آینده‌پژوهی مدرن درآمده‌ است. هدف این علم بین‌رشته‌ای، بازتاب این موضوع است که «چگونه از دل شاخص‌های امروز، واقعیات فردا تولد می‌یابد» (Bell, 2003: 68). آینده‌پژوهی یاری‌دهنده پیش‌ارزیابی سیاست است که در قالب مدل‌ها، روش‌ها و ابزارها به آگاه‌سازی سیاستگذاران و ذی‌نفعان منجر شده و درنتیجه سبب بهبود کیفیت سیاست عمومی و ارتقای [همبستگی] سیاستی می‌‌شود و به‌عنوان تحولی قابلیتی و روش‌شناختی در ابزارهای پیش‌ارزیابی سیاست مطرح است (قرونه، 1394: 95).

 آینده یک فرا‌مسئله است و «آینده‌اندیشی یا باریخ‌شناسی»[17] به‌عنوان یک حوزه مطالعاتی فرارشته‌ای بر‌آن است که با ژرف‌اندیشی در باب آینده زمان «خطاهای تخمینی» ما را کاهش داده و از غافلگیری‌های استراتژیک در ساحت‌های گوناگون زیست ما بکاهد (مطهرنیا، 1399: 7). در فرایندهای آینده‌پژوهی مهم‌تر از شناسایی مسائل اصلی آینده، شناسایی روابط بین آنهاست؛ چراکه در عالم واقع این متغیرها بر یکدیگر اثرگذار بوده و هیچ‌کدام به‌صورت مستقل تعریف نمی‌شود. نگاه متقابل و شبکه‌ای به مسائل هنر ایران در آینده‌پژوهی، با «تمرکز بر بخش‌های دهگانه «نیروهای پیشران» موسوم به «S.T.E.E.P.V.M.A.S.L»[18] در حیطه اجتماعی، فناوری، اقتصادی، زیست‌محیطی، سیاسی، ارزش‌ها، رسانه، امنیت، ارتش-نیروی انسانی و قانون» (همان)؛ درصدد شناخت و پویش محیط[19] است. «پیشران‌ها، کلان روندهایی هستند که در پس عوامل کلیدی نقش‌آفرین در محیط قرار دارند و با اثرگذاری بر وضعیت نهایی موضوع‌ها یا تصمیم‌ها به‌شکلی غیرمستقیم بر‌آن تأثیر می‌گذارد» (Schwartz, 1996: 16).

«آینده نتیجه تعامل بسیاری از رویدادهای مرتبط از طریق ساختارهایی است که طی زمان در حال تکامل و پویایی است بنابراین برای کشف رفتار یک سیستم[20] در آینده، تحلیل مجموعه «متغیرها»[21] کلیدی‌ترین عامل توصیف سیستم و روابط متقابل آنها خواهد بود. این روش که در پژوهش حاضر نیز از آن بهره گرفته شده‌ است، «تحلیل ساختاری اثرات متقابل»[22] نامیده می‌شود. در این روش که تئودور گوردون[23] و اولاف هلمر[24] در سال 1966 توسعه دادند، با رویکردی رایانه‌ای با استفاده از نرم‌افزار «میک‌مک»[25] از یک ماتریس تأثیر متقابل برای توصیف سیستماتیک همه حالت‌های بالقوه تعامل بین مجموعه معینی از متغیرها و برای ارزیابی قدرت این تعاملات استفاده می‌شود» (Asan and Asan, 2007 :628).

۲-۲. سیاستگذاری هنر

سیاستگذاری هنر، زیرمجموعه‌ای از سیاستگذاری فرهنگی است. «سیاستگذاری فرهنگی عبارت است از تعیین خط‌مشی‌ها و راهبردهای کلان فرهنگی برای رسیدن به اهداف همکاری‌های فرهنگی، مشارکت فرهنگی، میراث فرهنگی و هویت فرهنگی» (همایون و جعفری، ۱۳۸۷: ۱۵). از دیدگاه علم سیاستگذاری، سیاست فرهنگی مقوله‌ای است دارای اهمیت راهبردی که بر توسعه پایدار اثر می‌گذارد و درواقع بخش اساسی آن است (اشتریان، 1381: 10). در فرایند تدوین و اجرای سیاست فرهنگی طیف گسترده‌ای از بازیگران تأثیرگذارند؛ ازجمله دولت، سیاستگذاران، برنامه‌ریزان، هنرمندان و ارگان‌های جامعه مدنی به‌طور مستقیم و غیرمستقیم نقش‌آفرین هستند.

مداخله [یا عدم مداخله] هدفمند، آگاهانه و سنجیده انسانی در فرایندها (اکبری، ۱۳۸۱: ۱۴)، از مهم‌ترین تصمیمات دولت‌ها در سیاستگذاری مسائل فرهنگی است که باید اتخاذ شود. ازاین‌رو پژوهشگران، تز دولت‌ها را در سیاستگذاری فرهنگی، کمابیش برگرفته از سه الگو می‌دانند که عبارتند از: برنامه‌ریزی محض، دخالت موردی دولت و پرهیز از دخالت. در فرایند سیاستگذاری فرهنگی تمرکز بر میزان و شیوه مداخله دولت‌ها با دو رویکرد «تصدی‌گری نظارتی و حمایتی» دسته‌بندی می‌شود که «شیوه سازمان سیاستگذاری فرهنگی در کشورها» نام دارد (اصلان‌زاده، 1394: 91).

سیاستگذاری فرهنگی دولت در دو سطح قابل توجه است، سطح اول که «سیاست فرهنگی»[26] به آن می‌گویند؛ به‌طور عام بر ارزش‌ها و اصولی اطلاق می‌شود که انسان‌ها را در مسائل فرهنگی هدایت و راهنمایی می‌کند. درحقیقت این سیاست‌ها اصول کلی درباره اهداف اصلی و غایی در حوزه فرهنگ ارائه می‌دهد. دوم «سطح سیاستگذاری یا خط‌مشی‌های فرهنگی»[27] است. این خط‌مشی‌ها عینی‌تر بوده تدابیر و راهکارهای اجرایی را در اختیار دست‌اندرکاران قرار می‌دهد که تصمیمات و اقدام‌های آنان بر زندگی مردم تأثیرگذار است (ذکایی و شفیعی، 1389: 92-91).

۳-۲. نهادهای حاکمیتی

حکومت‌ها در نقش‌های مختلف حمایتی، هدایتی، نظارتی و ترویجی به دخالت در هنر می‌پردازند. در ساختار هر حکومتی مجموعه‌ای از سازمان‌ها و نهادها، دست‌اندرکاران و متولیان انجام امور حکومتی (اعم از سیاستگذاری، برنامه‌ریزی، حمایت، توسعه، نشر و توزیع، حفظ و نگهداری، نظارت، تولید، آموزش، گردآوری، ترویج، صدور مجوزها، تبلیغ، پژوهش، ارتباط با دولت‌ها و سازمان‌های خارجی و پخش اخبار) هستند (دفتر مطالعات فرهنگی، 1385: 1). بنابراین سطوح مختلفی برای سیاستگذاری و سیاست‌های فرهنگی قابل‌تصور است: سطح نخست، سیاست‌های کلان و ابرسیاست‌های فرهنگی است که در نظام جمهوری اسلامی ایران ازسوی رهبری نظام شکل می‌گیرد؛ سطح دوم، تدوین سیاست‌های عمومی فرهنگی ازسوی لایه‌های مدیریتی کشور است؛ سطح سوم، نهادهای دولتی و سازمان‌های مجری سیاست‌های فرهنگی است؛ سطح چهارم نیز سیاست‌های فرهنگی در قسمت نهادهای اجتماعی و سازمان‌های مردم‌نهاد و بخش خصوصی است. این چهار سطح در تعامل با یکدیگر، حکمرانی ملی را در زمینه‌های فرهنگی تشکیل می‌دهد (شریفی و فاضلی، ۱۳۹۱: ۷۷).

در این مقاله مراد از نهادهای حاکمیتی، نهادهایی است که بر سازنده عناصر ذهنی حاکم بر قوای اجرایی در محیط‌های مختلف عملیاتی است. عناصر حاکمیتی متشکل از ولی‌فقیه، شورای عالی انقلاب فرهنگی (به‌عنوان مهم‌ترین دستگاه سیاستگذار که اصول، خط‌مشی‌ها و برنامه‌های فرهنگی را تبیین و تصویب می‌کند)، مجلس شورای اسلامی، قوه مجریه (هیئت‌ دولت) و مجمع تشخیص مصلحت نظام، حاکم بر سیاستگذاری فرهنگی در کشور هستند. همچنین عناصر حاکمیتی غیرمستقیم نظیر حوزه علمیه قم و عواملی نظیر افکار عمومی و جبر فرهنگی از طریق ایجاد و شکل‌دهی فضا و اتمسفر گفتمانی بر محتوای سیاستگذاری‌های فرهنگی تأثیر می‌گذارند.

۳. روش انجام پژوهش

پژوهش حاضر از نوع هدف، کاربردی بوده و به شیوه کمی انجام شده‌ است. اطلاعات لازم به شیوه کتابخانه‌ای و میدانی جمع‌آوری شده و با روش نظریه داده‌بنیاد چندگانه[28] برپایه فراترکیب‌[29] با کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌ است. داده‌های این مقاله شامل اسناد بالادستی،[30] مصاحبه، گزارش‌ها و کارنامه‌های برخی نهادهای فرهنگی بوده است. با توجه به تنوع ذی‌نفعان حوزه هنر، موضوع آینده‌پژوهی سیاستگذاری هنر در نهادهای حاکمیتی با مشارکت 44 نفر از متخصصان و کارشناسان که به تفکیک جنسیت 17 نفر زن و 27 نفر آنها مرد بودند که از بین خبرگان دانشگاهی با سابقه کاری 10 تا 30 سال در حوزه‌هایی مانند هنر، آینده‌پژوهی، سیاستگذاری و مدیریت که برخی از آنها وابسته به اندیشکده‌های آینده‌اندیشی بودند به شرح نمودار 1 صورت پذیرفت.

نمودار 1. گزارش توزیع نوع جنسیت و تخصص مصاحبه‌شوندگان

 

 

مأخذ: یافته‌های تحقیق.

روش‌شناسی این پژوهش در قالب پنج مرحله شامل: 1. تحلیل متون و مصاحبه نیمه‌ساختارمند، 2. استفاده از کدگذاری در سه سطح کدگذاری باز،[31] کدگذاری محوری[32] بر‌اساس شناخت محیط و کدگذاری گزینشی،[33] 3. رتبه‌بندی و وزن‌دهی متغیرها و عدم ‌قطعیت‌ها، 4. برگزاری پنل خبرگان برای شناسایی اثرات متقابل متغیرها، 5. تحلیل آماری که به کمک نرم‌افزار (میک‌مک) انجام ‌شده‌ است. این روند در شکل ۱ تصویر شده‌ است.

شکل ۱. روش‌شناسی پژوهش

 

 

مأخذ: یافته‌های تحقیق.

 

 

 

۳-۱. گام اول: تحلیل متون و مصاحبه

ابتدا تحلیل متون و مصاحبه نیمه‌ساختارمند از جامعه آماری نمونه (با محوریت پرسش اصلی پژوهش) انجام پذیرفت.

۳-۲. گام دوم: شناسایی متغیرها و کدگذاری در سه سطح

در پژوهش حاضر، اطلاعات حاصل از مطالعات کتابخانه‌ای، مصاحبه‌ها، پنل‌های تخصصی خبرگان، اسناد بالادستی و درنهایت نتایج حاصل از طوفان فکری به‌صورت کدگذاری باز در سطح اول مورد استفاده قرار گرفت. «پیچیدگی محیط سیاستگذاری عمومی و ابعاد مختلف مسائل سیاستی ایجاب می‌کند که تحلیلگران سیاست، به رویکردهای روش‌شناسی مناسب مجهز باشند. در این میان، روش فراترکیب که عصاره پژوهش‌های انجام گرفته در یک موضوع خاص را به شیوه نظام‌مند و علمی فرا‌روی سیاستگذاران قرار می‌دهد، نقش مهمی در روشن کردن ابعاد مختلف پدیده‌های سیاستی پیچیده دارد و یادگیری سیاستی را تسهیل می‌کند» (کمالی، 1396: 721).

همچنین در این مرحله اطلاعات حاصل از مصاحبه‌ها برپایه روش استراوس و کوربین،[34] مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این روش از سه مرحله اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت می‌پذیرد. بر این اساس داده‌های کیفی سطر به سطر مورد بررسی قرار‌ گرفته و کدهای باز[35] مرتبط با هدف پژوهش استخراج می‌شود. این بخش، فرایندی پویاست که به‌صورت مقایسه مداوم کدهای باز انجام می‌گیرد. به این معنا که با هر مصاحبه جدید کدهای استخراج شده با کدهای قبلی تطبیق داده‌ شده و مواردی که مشابهت داشتند تحت عنوان مفهوم کلی‌تر ترکیب می‌‌شود. به‌این‌ترتیب، کم‌کم مفاهیم مقوله‌های فرعی و اصلی شکل می‌گیرد (استراوس و کوربین، 1395: 13).

۱-۲-۳. سطح 1: کدگذاری باز تشکیل مفاهیم اولیه

در تشکیل مفاهیم اولیه، داده‌هایی شامل مصاحبه‌های تخصصی، پانل خبرگان و تحلیل اسناد بالادستی و مرور منابع شامل گزارش‌های بین‌المللی و ملی درباره سیاستگذاری هنر، مقالات علمی داخلی و خارجی و پایش اخبار و گزارش‌های رسانه‌ها گردآوری شد که پس از ثبت داده‌ها (با کدگذاری باز) به شناسایی، تلخیص و پالایش شاخص‌ها پرداخته شد. شاخص‌های کیفی استخراج شده از طریق تجزیه و تحلیل به روش نظریه داده‌بنیاد چندگانه و فراترکیب حدود 400 متغیر بود که این خروجی درخصوص مهم‌ترین چالش‌ها و مسائل (متغیرهای) مرتبط با سیاستگذاری هنر ایران که نهادهای حاکمیتی با آن مواجه است، مورد گمانه‌زنی قرار گرفت.

۲-۲-۳. سطح 2: کدگذاری محوری بر‌اساس شناخت محیط

کدگذاری تفسیری (محوری) بر‌اساس پویش محیطی (شناخت جامع محیط) با تمرکز بر بخش‌های دهگانه «نیروهای پیشران» از میان موارد مطرح شده در دور اول، با تشکیل پنل خبرگان، به تعدادی از کارشناسان عرضه شد که فعالیت‌های چندرشته‌ای داشته و از نگرش کل‌نگرانه به مجموع مسائل سیاستگذاری فرهنگی برخوردار بودند. در این مرحله از گردآوری، تعداد متغیرهای اجتماعی (S) 7 مورد، فناوری (T) 7 مورد، اقتصادی (E) 10 مورد، زیست‌محیطی (E) 3 مورد، سیاسی (P) 12 مورد، ارزش‌ها (V) 8 مورد، رسانه (M) 5 مورد، ارتش-نیروی انسانی (A) 5 مورد، امنیت (S) 3 مورد، قانون (L) 7 مورد بود که از پالایش شاخص‌های پیشران مجموع حدود 67 مورد به‌دست آمد. سرانجام، با بررسی یافته‌ها درخصوص پیشران‌های اثرگذار در محیط محتوای آینده‌اندیشی سیاستگذاری هنر ایران، تعداد 42 پیشران در سطح ملی و 25 پیشران در سطح فراملی مؤثر مورد شناسایی قرار گرفت.

نمودار ۲. پویش محیط

 

 

مأخذ: یافته‌های تحقیق.

۳-۲-۳. سطح 3: کدگذاری گزینشی تشکیل پیشران و پیشرانه‌ها

پس از شناسایی محیط پیرامونی و فهرست کردن عوامل و نیروهای کلیدی موجود در سیاستگذاری مؤثر بر آینده‌پژوهی سیاستگذاری هنر، از پنل خبرگان برای شرکت در دور بعدی دعوت به‌عمل آمد تا پیشران‌ها را که به 53 عامل تقلیل یافته بود، با کدگذاری گزینشی، مجدداً خوشه‌بندی کنند. طی پالایش مجدد شاخص‌ها، جمع‌بندی، ترکیب هم‌پوشانی‌ها، شناسایی اولویت‌ها و انجام اصلاحات لازم پیشرا‌ن‌ها، به 15 عدد تقلیل یافت. در سطح 3 کدگذاری گزینشی، از پیشران‌های موجود، تأثیرگذارترین شاخص‌ها (پیشرانه‌ها)، برای ورود ارائه به نرم‌افزار استخراج شد (جدول ۲).

جدول 2. پیشران‌های کلیدی یا پیشرانه

 

پیشران‌های کلیدی یا پیشرانه‌ها (خوشه‌بندی 2)

متغیرها و پیشران‌ها

1.      اکوسیستم هنر[36]

 

1.      کیفیت تعامل بین سازمان‌های هنری، ذی‌نفعان هنر و سیاست‌های فرهنگی

2.      بازار سنتی هنر

2.      بازار خارجی هنر (گالری‌ها، حراجی‌ها و مجموعه‌داران)

3.      بازار داخلی هنر (گالری‌ها، حراجی‌ها و مجموعه‌داران)

3.      اقتصاد صنایع خلاق

4.      اقتصاد خوشه‌های خلاق فرهنگی

4.      بازار هنر پلتفرم

5.      چالش مشاغل جدید هنر

6.      پلتفرم‌های اتصال به درگاه‌های عرضه آثار

7.      اقتصاد دیجیتالی و رمز غیرقابل معاوضه [37]بلاکچین

8.      هنرمندان خویش‌گزین[38]

9.       اهمیت یافتن اقتصاد توجه[39]

10.   همکاری هنرمندان شرکت‌ها و گروه‌های دانش‌بنیان

11.   شکاف دیجیتالی[40]

5.      هنر و فناوری‌های نوین

12.   جهان محلی شدن دسترسی نامحدود و آزاد اطلاعات

13.   فضای مبتنی‌بر سرعت (امکان ارتباط و کسب اطلاعات در کوتاه‌ترین زمان)

14.   آواتاریسم[41]

15.   متاورس[42]

16.   هوش ‌مصنوعی و کلان داده[43]

17.   فناوری‌های همگرای شزان[44]

18.   دسترسی نامحدود و آزاد اطلاعات

19.   فضای مبتنی‌بر سرعت (امکان ارتباط و کسب اطلاعات در کوتاه‌ترین زمان)

20.   هوشمندسازی فرهنگی و شهر هوشمند

21.   اینترنت ملی و اینترنت جهانی

22.   دولت الکترونیک

6.      نگاه سلیقه‌ای به فرهنگ

23.   تصاویر متناقض آینده‌های مطلوب

24.   تحولات نسلی و اجتماعی

25.   چالش هویت (حفظ ویژگی‌های ملی، قومی و فرهنگی اقوام و خرده‌فرهنگ‌ها)

26.   چالش‌های مواجهه فرهنگ‌های جهانی (تهاجم فرهنگی و تعامل فرهنگی)

27.   تغییر و تکثر ذائقه و هم‌زیستی تکثر فرهنگی و خرده‌فرهنگ‌ها در کنار هم

7.      آموزش هنر

28.   کرسی‌های اندیشه نخبگان هنری و دانشگاهی و آموزش عمومی هنر

29.   ارتقای سواد رسانه، چالش رسانه ملی و شبکه‌های اجتماعی

8.      نظارت و مداخله‌گری

30.   سیاست‌های تصدی‌گری، مداخله‌گری و نظارتی (سخت)

31.   سانسور هنری

32.   شفافیت در برخورد سلیقه‌ای نهادهای مداخله‌گر غیرپاسخگو (فراقانون)

9.     حقوق مالکیت معنوی

33.   حق نشر آثار

34.   قوانین حقوق مالکیت معنوی در ایران

10.  تسهیلات و صندوق‌های حمایتی هنر

35.   سیاست‌های حمایتی، سیاست‌های‌ هدایتی و سیاست‌های تسهیلگر (نرم)

11.  چالش فقه و هنر

36.   نامشخص بودن وضعیت فقهی برخی از حوزه‌های هنر

12.  هنر مورد حمایت دولت

37.   تلاش برای تبیین دستاوردهای جمهوری اسلامی، فرهنگ شیعی، ارزش‌های انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و عاشورایی

38.   گفتمان تمدن اسلامی (درون‌زا)

39.   سیاست‌زدگی فرهنگ

13.  چالش‌های ساختاری مدیریت

40.   چالش کوچک شدن دولت

41.   تعدد نهادها و سازمان‌های سیاستگذار

42.   موازی‌کاری نهادها و سازمان‌های متولی هنر

43.   چالش روزآمدی و جامعیت قوانین

44.   پالایش نیروی ناکارآمد و غیرکیفی در تصدی هنر

45.   ضعف تعامل و همکاری فراسازمانی و فرانهادی

46.   توزیع عادلانه فرصت‌ها و امکانات هنری و تمرکززدایی از کلان‌شهر

14.   کنشگری جامعه هنر

47.   کارزارهای هنر کنشگرا (پاسخگویی و تعامل با قدرت)

48.   نمود اقلیت‌ها و گروه‌های خاموش هنرمندان در فضای مجازی

49.   سیاستگذاری مشارکتی (دولت و مردم)

50.   انجمن‌های صنفی، تشکل‌ها و گروه‌های هنری

51.   جشنواره‌های آیینی، ملی و مناسبتی

15.   مخاطبان هنر

52.   افکار عمومی

53.   سلیقه و استقبال از نوع متفاوت محتوای مصرفی

     

مأخذ: یافته‌های تحقیق.  

 

 

۳-۳. گام سوم: رتبه‌بندی متغیرها و وزن‌دهی متغیرها

«گام بعدی شامل طبقه‌بندی پیشران‌های کلیدی و روندها بر‌اساس دو معیار است: اول، «درجه اهمیت» برای موفقیت موضوع یا تصمیم اصلی که در گام اول شناسایی شده‌ است. دوم، «درجه عدم‌ قطعیت» آن عوامل و روندها. [به‌بیان‌دیگر] نکته اصلی، شناسایی دو یا سه عامل یا روندی است که مهم‌ترین بوده و با بیشترین عدم‌ قطعیت همراه باشد» (پدرام و جلالیوند، 1392: 5۱-5۰). بنابراین پس از حصول کدگذاری گزینشی یا جنینی از مرحله قبل، 15 پیشران کلیدی به‌دست‌ آمد. سپس رتبه‌بندی متغیرها بر‌اساس میزان تأثیر و قطعیت در سه سطح بالا، متوسط و پایین انجام شد و در پاسخ به سؤال محوری پژوهش؛ مؤلفه‌های کلیدی نظارت، مداخله‌گری و کنشگری جامعه هنر با بالاترین تأثیر و بالاترین عدم قطعیت از بین پیشران‌های آینده‌پژوهی سیاستگذاری هنر، شناسایی شد و امکان ورود به چهارمین مرحله فراهم گشت (جدول 3).

جدول 3. تأثیر و عدم قطعیت مؤلفه‌های کلیدی در آینده‌پژوهی سیاستگذاری هنر

 

ارزیابی

متغیرها و پیشران‌ها

 

عدم قطعیت

تأثیر

پایین

بالا

اکوسیستم هنر

1

پایین

پایین

بازار سنتی هنر

2

پایین

متوسط

بازار و اقتصاد صنایع خلاق

3

پایین

متوسط

بازار هنر پلتفرم

4

پایین

بالا

هنر و فناوری‌های نوین

5

متوسط

متوسط

نگاه سلیقه‌ای به فرهنگ

6

متوسط

بالا

آموزش هنر

7

بالا

بالا

نظارت و مداخله‌گری

8

پایین

پایین

حقوق مالکیت معنوی

9

پایین

پایین

تسهیلات و صندوق‌های حمایتی هنر

10

متوسط

متوسط

چالش فقه و هنر

11

پایین

بالا

هنر مورد حمایت دولت

12

متوسط

متوسط

چالش‌های ساختاری مدیریت

13

بالا

بالا

کنشگری جامعه هنر

14

متوسط

متوسط

مخاطبان هنر

15

مأخذ: همان.

۳-۴. گام چهارم: برگزاری پنل خبرگان

در این مرحله برای تحلیل ساختاری از نرم‌افزار میک‌مک برای شناسایی متغیرهای کلیدی استفاده شد. در این نرم‌افزار «روابط میان متغیرها به‌ویژه در سیستم‌های گسترده با ابعاد متعدد تحلیل می‌شود. به‌کارگیری داده‌های کیفی در کنار داده‌های کمی، این روش را به یکی از پرکاربردترین روش‌ها در آینده‌پژوهی تبدیل کرده‌ است. در روش ساختاری، متغیرهای مؤثر بر سیستم در ماتریسNXN قرار می‌گیرد و براساس دیدگاه‌های کارشناسان، در طیفی از ۴ تا صفر ارزش‌گذاری می‌شود» (رنجبرنیا و پورمحمدی، 1397: 896).

در این راستا برای آینده‌پژوهی سیاستگذاری هنر، 15 متغیر حاصل از مراحل پیشین برای انجام تحلیل‌های اثرات متقابل برگزیده و تحلیل‌های روابط شبکه‌ای آنها عرضه شد. برای تکمیل این ماتریس، پنل‌های خبرگان برگزار شد. در این پنل‌ها با توجه به روند طولانی، تعداد محدودی از کارشناسان با حضور در جلسات به بحث و ابراز نظر درباره تأثیر متغیرها با یکدیگر پرداختند. در این خصوص یک ماتریس ۱5× ۱5 برای شناسایی اثرات متقابل متغیرها تدارک دیده شد. برای هریک از عناصر ستون 1 تا 15 ماتریس، 14 بار این سؤال پرسیده شد که «آیا متغیر سطر I تأثیری مستقیم بر متغیر ستون J دارد یا نه؟». به‌این‌ترتیب ماتریس نامتقارن اثرات متقابل با 210 پاسخ کارشناسانه تکمیل شد. پس از وزن‌دهی هر خانه با مقادیر ۰، ۱، 2 ،3 یا P، پنل خبرگان با استفاده از نرم‌افزار میک‌مک تجزیه و تحلیل کمّی انجام داد (جدول 4).

جدول 4. ماتریس تأثیرات مستقیم (MDI)

مأخذ: همان.

۳-۵. گام پنجم: تحلیل آماری با نرمافزار میک‌مک

در گام آخر، نقشه‌ها و خروجی‌های روش تحلیل ساختاری را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد. نخست براساس ماتریس اثرات مستقیم؛ مهم‌ترین متغیرهای اثرگذار و وابسته شناسایی می‌شود. دوم براساس محاسبه اثرات غیرمستقیم درجه اول متغیرها با یکدیگر؛ مهم‌ترین متغیرهایی شناسایی می‌شود که تأثیرگذاری و تأثیرپذیری (وابستگی) غیرمستقیم دارد و در مرحله آخر؛ با اضافه‌ کردن داده‌های مربوط به تأثیر احتمالی، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری (وابستگی) مستقیم و غیرمستقیم دوباره شناسایی می‌شود (مولایی و طالبیان، 1395: 20).

۴. نقشه تأثیر موقعیت نواحی چهارگانه محور مختصات میک‌مک

هر آرایه از ماتریس تحلیل ساختاری را می‌توان مطابق نمودار 5 در محوری دوبعدی ترسیم کرد. محور افقی این نمودار مشخص‌کننده جمع امتیازهای سطری یک متغیر است. همین‌طور محور عمودی مشخص‌کننده جمع امتیازهای ستونی یک متغیر است. بنابراین هر‌یک از مسائل یا متغیرها در فضای دوبعدی در نموداری چهاربخشی قابل مکان‌یابی خواهد ‌بود و بسته به اینکه جمع مقادیر ماتریسی در کدام ناحیه نمودار قرار گیرد می‌توان چهار دسته متغیر را شناسایی کرد. این نقشه را می‌توان برای ماتریس اثرات مستقیم، اثرات غیرمستقیم و اثرات احتمالی با همین رویکرد ترسیم کرد (همان: 20). موقعیت‌های چهارگانه محور مختصات میک‌مک مبنای تحلیل قرار می‌گیرد.

۱-۴. ناحیه اول (متغیرهای ورودی)[45]

این ناحیه شامل متغیرهایی با کمترین وابستگی و بیشترین تأثیر در گوشه سمت چپ بالای نمودار پیشران‌های اثرگذار یک سیستم است (همان: 22). متغیرهای مستقل و با اثرگذاری بالا، تمایل به شرطی‌سازی پویایی سیستم دارد و در صورت امکان، برای برنامه‌ریزی‌های استراتژیک باید در اولویت قرار گیرد (Godet, 1994: 99).

۲-۴. ناحیه دوم (متغیرهای حد واسط)[46]

متغیرهایی که در گوشه سمت راست بالای نمودار قرار می‌گیرد، بیشترین تأثیرپذیری یا وابستگی به دیگر متغیرها و نیز بیشترین تأثیرگذاری را بر متغیرهای دیگر دارد. به این متغیرها، «متغیرهای اعتماد» گفته‌ می‌شود. این متغیرها درواقع شاخص ناپایداری در یک سیستم هستند (همان: 21). این متغیرها از عوامل ذاتاً بی‌ثبات است. هر اقدامی که در مورد آنها صورت گیرد، به‌سرعت و در مقادیر بالا به پایین سرازیر شده و سایر نقاط سیستم را تحت تأثیر قرار می‌دهد (Godet,1994: 99)؛ زیرا به‌دلیل وابستگی به متغیرهای دیگر به‌سرعت تأثیرات را جذب می‌کند و به‌دلیل تأثیرگذاری به‌سرعت تأثیرات را انتقال می‌دهد به‌بیان‌دیگر، سرعت تأثیرگذاری و تأثیرپذیری این متغیرها سبب می‌شود قابلیت بالایی برای برهم‌زدن و ناپایداری سیستم داشته باشد (همان). از‌این‌رو دارای اهمیت راهبردی است.

۳-۴. ناحیه سوم (متغیرهای نتیجه)[47]

متغیرهایی که در گوشه سمت راست پایین نمودار قرار می‌گیرد با کمترین تأثیرگذاری و بیشترین وابستگی، بیشترین تأثیر را از تغییر در شرایط یک سیستم می‌پذیرد. به این متغیرها، متغیرهای وابسته می‌گویند. تغییر در این متغیرها گاه درنتیجه تأثیر متغیرهای پیشران است و گاهی این تأثیرپذیری درواقع تأثیر غیرمستقیم اثر پیشران‌ها بر متغیرهای اعتماد (گوشه سمت راست‌ بالا) است (همان: 22). به‌عبارتی رفتار متغیرهای این ناحیه، آثار ناشی از متغیرهای ورودی و واسطه‌ای را توضیح می‌دهد (Godet, 1994: 99).

۴-۴. ناحیه چهارم (متغیرهای قابلچشم‌پوشی)[48]

متغیرهایی که در سمت چپ پایین نمودار قرار می‌گیرد، هم تأثیرگذاری کمی دارد و هم وابستگی کمی به دیگر متغیرها دارد. این دسته از متغیرها کمترین اهمیت را در یک سیستم دارد (مولایی و طالبیان، 1395: 22). به‌عبارت‌‌دیگر این متغیرها تأثیر کمی بر رفتار آینده سیستم دارد و غالباً روندهای ساکن را توصیف می‌کند که با گذشت زمان تغییر کمی دارد. حذف این متغیرها، نتایج اندکی بر تجزیه و تحلیل‌ها خواهد داشت (Godet,1994: 99).

۵-۴. ناحیه پنجم (متغیرهای خوشه‌ای[49] یا نامعین)

متغیرهایی که در این ناحیه واقع می‌‌شود به‌اندازه کافی تأثیرگذار و تأثیرپذیر نیست تا بتوان آنها را در طبقه‌های پیشین جای داد. بنابراین، در مورد ماهیت و تأثیر آنها روی سیستم، نمی‌توان نتیجه‌گیری قطعی کرد (Godet,1994: 100). همچنین رسم نیمساز (در محور مختصات مطابق نمودار ۳)، به شناسایی متغیرهای کلیدی سیستم کمک می‌کند. عواملی که بالای نیمساز قرار می‌گیرد، اثرگذاری بیشتری نسبت به اثرپذیری دارد؛ اما تنها برخی از آنها برای برنامه‌ریزی اهمیت ویژه دارد که شامل متغیرهای نواحی اول، دوم و پنجم است (Godet, 1994: 100).

۵. یافته‌ها

یافته‌های حاصل از نرم‌افزار میک‌مک که در نمودار ۳ و ۴ و همچنین جدول ۵ جمع‌بندی شده، حاکی از آن است که از بین متغیرهای پانزدهگانه مورد مطالعه سیاستگذاری نهادهای حاکمیتی هنر، در ناحیه اول مختصات، متغیرهایی که بیشترین تأثیرگذاری را بر سیستم و سایر متغیرها دارد ولی تأثیرپذیری چندانی از متغیرهای درون سیستم نمی‌پذیرد: «هنر و فناوری‌های نوین» در محیط فراملی و «هنر مورد حمایت دولت» در محیط ملی است.

همچنین پیشران اصلی دو وجهی اعتماد در ناحیه دوم که بیشترین تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را بر سایر متغیرها دارد، عبارتند از: کنشگری جامعه هنر، نظارت و مداخله‌گری و لغزندگی سیاستگذاری ارزشی که به‌علت قرار گرفتن در بالای نیمساز مختصات، از عوامل ذاتاً بی‌ثبات است. اقدامی که در مورد آنها صورت گیرد، به‌سرعت و در مقادیر بالا به پایین سرازیر شده و سایر نقاط سیستم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین در پاسخ به سؤال محوری عدم قطعیت‌های کلیدی و راهبردی، این دو متغیر بیشترین عدم قطعیت را دارد. پس از آن «آموزش هنر» به‌عنوان تسهیلگر قرار دارد.

در ناحیه سوم متغیرهای بازار سنتی هنر، بازار صنایع خلاق و نگاه سلیقه‌ای به فرهنگ قرار دارد که متأثر از نتیجه متغیرهای پیشران و گاهی تأثیرپذیری از تأثیر غیرمستقیم اثر پیشران‌ها بر متغیرهای اعتماد هستند این متغیرهای وابسته اثرگذاری کمتری داشته ولی اثرپذیری بالایی از سیستم دارد.

در ناحیه چهارم نیز متغیرهای حقوق مالکیت معنوی، تسهیلات و صندوق‌های حمایتی هنر با روندهای ساکن و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری کم بر دیگر متغیرها شناسایی شد.

در ناحیه پنجم متغیرهای خوشه‌ای یا نامعین اکوسیستم‌ زایای هنر، بازار هنر پلتفرم، حقوق مالکیت معنوی و تسهیلات و صندوق‌های حمایتی هنر قرار دارد. طبق منطق محاسباتی نرم‌افزار اگرچه این ناحیه با بخشی از نواحی سوم و چهارم هم‌پوشانی دارد اما به‌علت نزدیکی به محور مختصات، به‌اندازه کافی تأثیرگذار و تأثیرپذیر نیست تا بتوان آنها را در دسته‌بندی پیشین جای داد. بنابراین، در مورد ماهیت و تأثیر آنها روی سیستم، در این ناحیه، عدم قطعیت بالایی دارد (جدول ۵ نمودار ۳ و ۴).

نمودار ۳. نقشه و تفسیر موقعیت‌های چهارگانه محور مختصات میک‌مک با تطبیق بر ماتریس خروجی

 

 

مأخذ: یافته‌های تحقیق.

 

جدول ۵. رتبه اثرگذاری متغیرهای ورودی هر ربع و حد واسط و بالای نیمساز

 

گونه‌ها

عوامل

و متغیرها

آثار مستقیم

MDI

آثار غیرمستقیم

MII

رتبه اثرپذیری

MDI

رتبه اثرگذاری

MDI

اثرگذاری

مجموع سطر

اثرپذیری

مجموع ستون

اثرگذاری

مجموع سطر

اثرپذیری

مجموع ستون

متغیرهای ورودی

(ناحیه اول)

هنر و فناوری‌های نوین

34

15

16642

8572

3

14

چالش‌های ساختاری مدیریت

26

17

11885

96723

4

10

هنر مورد حمایت دولت

28

5

14367

2595

1

11

چالش فقه و هنر

24

13

11147

5761

2

8

متغیرهای حد واسط

(ناحیه دوم)

اکوسیستم زایای هنر

25

21

12622

11569

6

9

v     کنشگری جامعه هنر

37

29

18023

13398

10

15

آموزش هنر

31

30

15027

14059

11

13

v     نظارت و مداخله‌گری

29

23

13630

10599

7

12

مخاطبان هنر

23

31

11722

15656

12

7

متغیرهای نتیجه

(ناحیه سوم)

نگاه سلیقه‌ای به فرهنگ

21

26

9614

11957

9

5

بازار هنر پلتفرم

22

24

11222

11902

8

6

بازار و اقتصاد صنایع خلاق

14

33

6978

16563

13

4

بازار سنتی هنر

7

37

3039

17821

14

1

حقوق مالکیت معنوی

13

23

6250

12082

7

3

متغیرهای کمتر راهبردی (ناحیه چهارم)

تسهیلات و صندوق‌های حمایتی هنر

10

18

4925

7836

5

2

مجموع

 

345

345

345

345

 

 

متغیرهای خوشه‌ای یا نامعین

(ناحیه پنجم)

اکوسیستم زایای هنر

بازار هنر پلتفرم

حقوق مالکیت معنوی

تسهیلات و صندوق‌های حمایتی هنر

چالش فقه و هنر

چالش‌های ساختاری مدیریت

 

 

متغیرهای کلیدی بالای نیمساز (ناحیه دوم)

نظارت و مداخله‌گری

کنشگری جامعه هنر

 

 

مأخذ: یافته‌های تحقیق.

نمودار ۴. یافته‌های تحقیق تأثیرات متقابل مستقیم‌‌

 

 

مأخذ: یافته‌های تحقیق.

۶. جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

امروزه، استفاده از روش‌های مختلف آینده‌پژوهی در حوزه سیاستگذاری فرهنگ و هنر ضروری است. روش تحلیل تأثیرات متقابل، یکی از روش‌هایی است که می‌کوشد با تحلیل روابط علت - ‌معلولی بین شاخص‌های تأثیرگذار بر موضوع، ضمن مشخص‌ کردن روندهای عمده و اصلی که آینده را شکل می‌دهد، با شناسایی عوامل کلیدی مؤثر، عدم ‌قطعیت‌ها و پیشران‌ها، زمینه مطالعات بیشتر را برای تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی بهتر در راستای ارتقای هنر فراهم آورد.

در این راستا برای پاسخ به این پرسش محوری که در تحلیل آینده‌پژوهی سیاستگذاری هنر در نهادهای حاکمیتی ایران در افق 1420 هجری شمسی، اصلی‌ترین پیشران‌ها و عدم ‌قطعیت‌های کلیدی چیست، می‌توان گفت از بین متغیرهای پانزدهگانه مورد مطالعه سیاستگذاری نهادهای حاکمیتی هنر، بر‌اساس تحلیل چهار ربع محور (مختصات نمودار ۳ و جدول ۵) می‌توان دریافت، «کنشگری هنرمندان»، «نظارت و مداخله‌گری و لغزندگی سیاستگذاری ارزشی»، «هنر و فناوری‌های نوین»، «هنر مورد حمایت دولت» به‌علت تأثیرگذاری بالا مهم‌ترین پیشران‌های کلیدی است و در میان آنها «کنشگری هنرمندان» و «نظارت و مداخله‌گری» به‌علت تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بالا عدم ‌قطعیت کلیدی نیز است و به‌عنوان شاخص ناپایداری بر دیگر مؤلفه‌های ماتریس تأثیر می‌گذارد. همچنین «آموزش هنر» به‌عنوان تسهیلگر قرار دارد.

به بیان ساده‌تر برمبنای نتایج فرایند نرم‌افزاری در ناحیه 1 مختصات نمودار ۳ «هنر و فناوری‌های نوین» در محیط فراملی و «هنر مورد حمایت دولت» در محیط ملی، مستقلاً در تعریف و شکل‌دهی به دیگر عناصر فضای سیاستگذاری هنر اثرگذاری بالایی دارد و باید برای برنامه‌ریزی‌های استراتژیک در اولویت قرار گیرد. همچنین متغیرهای «کنشگری هنرمندان» و «نظارت و مداخله‌گری» به‌علت قرارگیری در ناحیه دوم مختصات، به‌جهت تأثیرگذار و تأثیرپذیری بالای این ناحیه؛ اقدام‌های صورت گرفته در آن مستعد تأثیرگذاری بر سایر متغیرهاست و می‌تواند چرخه‌ای تکرارشونده را از بازخورد بیافریند که قابلیت بالایی برای بر‌هم‌زدن و ناپایداری سایر متغیرها دارد و ازاین‌رو دارای اهمیت راهبردی است. آثار مثبت و منفی این چرخه ناپایدار و تکرارشونده و فضای گفتمانی حاصل از آن، به‌شدت بر متغیرهای تأثیرپذیر و وابسته در ناحیه سوم مختصات مانند «اقتصاد و بازار هنر» نمایان خواهد بود. در این راستا اتخاذ راهبردهای درست در عدم قطعیت‌های کلیدی در سیاستگذاری فرهنگی، بر ثبات بیشتر فضای هنر ایران، تأثیر مستقیم گذاشته درنتیجه باید با دقت عمل بیشتری در اولویت برنامه‌ریزی‌های استراتژیک سیاستگذاری هنر قرار گیرد.

در انتها موضوع‌هایی مانند آینده‌پژوهی و تحلیل بازیگران و ذی‌نفعان عرصه سیاستگذاری هنر؛ آینده‌پژوهی چالش‌های فناوری در سیاستگذاری هنر و آینده‌پژوهی آموزش هنر و ... به‌عنوان پیشنهادهای پژوهشی در رصد محیط تغییرات جهت سیاستگذاری عرصه هنر در کشور می‌تواند مؤثر واقع شود.

 

[1]. Volatility, Uncertainty, Complexity, Ambiguity

[2]. Dator  

[3] .Trends

[4] .Events

[5] .Images

[6] .Actions

[7]. Driver Forces

 .[8]محدودیت حجم مقاله و گستردگی موضوع سبب شد نویسندگان به‌ناچار بخشی از نتایج دیگر این پژوهش همچون سناریوهای حاصل از شناسایی پیشران‌ها و عوامل کلیدی را در مقالات مستقل دیگری منتشر کنند.

[9] .The Future of Cultural Policies

[10]. Kern

[11]. Futures Studies

[12]. Futures

[13]. Futures Field

[14]. Forecasting

[15]. Foresight

[16]. Futurology

[17]. Huistory

 .[18]نیروهای پیشران S.T.E.E.P پنج دسته است که پیتر شوارتز پارامتر V و مهدی مطهرنیا پارامترهای  M.A.S.Lرا در تکمیل آن اضافه کرده است که به شرح زیر است. Social, Technological, Economic, Environmental, Political, Value’s, Media, Army, Security, Low/Legal

 .[19]«پویش محیطی یاEnvironmental Scanning  عبارت است از کسب و استفاده از اطلاعاتی در مورد رویدادها، روندها و روابط در محیط بیرونی یک سازمان که آگاهی از آن به مدیریت در برنامه‌ریزی مسیر عملیات آتی سازمان کمک می‌کند»(Chun Wei Choo, 2002: 3).

 .[20]سیستم مجموعه‌ای از اجزای مرتبط است که در کلیّت خویش برای ایفای وظیفه‌ای مشخص در کنش متقابل و هماهنگ با محیط است. در تفکر سیستمی، سازمان‌ها مانند سیستم‌هایی هستند که در دل یک مجموعه محیطی بزرگ‌تر قرار گرفته‌اند. هر سیستم شامل ورودی، خروجی، پردازش و بازخورد است (مختاری، 1388).

[21]. Variables

[22]. Cross-Impact Analysis (CIA)

[23]. Theodore Gordon

[24]. Olaf Helmer

[25] .نرم‌افزار میک‌مک (Micmac (Matrix-based Multiplication Applied to a Classification)) را میشل گودت در سال 1971 در مؤسسه نوآوری کامپیوتری فرانسوی با نظارت مرکز سازمان تحقیقات و راهبرد چشم‌انداز طراحی کرده ‌‌است که برای تصمیم‌گیری‌های راهبردی و چشم‌اندازسازی کاربرد دارد.

 

[26]. Cultural Politics

[27]. Cultural Policy

[28]. نظریه داده‌بنیاد چندگانه (Multi-Grounded Theory) یک روش پژوهش مبتنی‌بر زمینه مورد مطالعه است که نخستین بار در سال ۲۰۰۲ گلدکول و کرانهلم ارائه دادند. هدف از این چارچوب به چالش کشیدن برخی بنیادهای گراندد تئوری است. نظریه داده‌‌بنیاد چندگانه هم برپایه گراندد تئوری بنا نهاده شد. این روش شامل فراترکیب و گراندد تئوری و تحلیل محتوا است .(Goldkuhl and Cronholm, 2010: 187)

.[29] فراترکیب Meta Synthesis به‌عنوان یک روش، مرور نظام‌مند برای تجمیع و یکپارچگی نتایج پژوهش‌های گوناگون مربوط به یک حوزه خاص به‌کار می‌رود و این روش زیرمجموعه روش فرامطالعه قرار می‌گیرد (کمالی، 1396: 725).

 .[30]اسناد بالادستی به شرح زیر است:

- بیانیه گام دوم انقلاب خطاب به ملت ایران،

- نقشه مهندسی فرهنگی کشور،

- سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی،

- اقدام‌ها و دستاوردهای دولت یازدهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری ۱۳۹۶،

- اصول سیاست فرهنگی کشور، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، تاریخ تصویب 20/05/1371،

- برنامه توسعه اول تا ششم،

- سند راهبردی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برنامه ششم توسعه،

- سند تحول بنیادین آموزش و پرورش.

 

[31]. Open Coding

[32]. Axial Coding

[33]. Selective Coding

[34]. Strauss and Corbin’s Grounded Theory

[35]. In Vivo Code

 .[36]اکوسیستم هنر یا  Arts Ecosystemیک چرخه ارتباطی پیچیده و وابسته به هم از روابط و تعامل بین سه گروه سازمان‌های هنری، ذی‌نفعان هنر و سیاست‌های فرهنگی است که بر فرهنگ، تولید و مصرف هنر تأثیر گذاشته و به جنبش و تحرک در بازار جهانی هنر منجر می‌شود.

[37] .Non-Fungible Token

[38]. Global Influencer Marketing

[39] .Attention Economy

 .[40]شکاف دیجیتالی یا Digital Divide اصطلاحی است که برای بیان نابرابری‌های توزیع جهانی دسترسی به فناوری دیجیتال و نابرابری مهارت استفاده از فناوری و سواد دیجیتالی به‌کار می‌رود. در این راستا مفهوم «اتصال» (Connection User) نوع معاصر ارتباط است که در کنار شکل سنتی «ارتباط رو در رو» (Communication) قرار می‌گیرد.

.[41] «آواتار به تصاویری گفته می‌شود که یک شخص در فضای مجازی اعم از فضاهای چندرسانه‌ای و انجمن‌های گفتگو در قالب پروفایل انتخابی خود به‌صورت یک رابط گرافیکی اعم از عکس، انیمیشن و غیره استفاده می‌کند. آواتاریسم، پدیده نوظهوری است که رشد و گسترش آن از کشف روشی نوین برای پرکردن خلأهای ارتباطی انسانی منشأ می‌گیرد» (خزائی، نصرتی و تکلوی، 1394: 2۸-۲۷).

.[42] مِتاوِرس (Metaverse) فرضیه‌ای از آینده اینترنت است که از محیط‌های مجازی سه‌بعدی آنلاین غیرمتمرکز و پایدار تشکیل می‌شود. این دنیای مجازی از طریق هدست‌های واقعیت مجازی (VR)، عینک‌های واقعیت افزوده، گوشی‌های هوشمند، رایانه‌های شخصی و کنسول‌های بازی قابل دسترسی خواهد بود.

[43] .Big Data

[44]. فناوری‌های همگرا به مجموعه چهار فناوری شناختی، زیستی، اطلاعات و نانو (شزان) گفته می‌شود که در هم‌افزایی و یکپارچگی با هم قادرند به نیازهایی از آدمی پاسخ گویند که تاکنون فناوری‌های دیگر به آن قادر نبوده است. انتظار می‌رود این فناوری‌ها، بنیان یک ابرفناوری را گذارد که تمدن آدمی را به‌کلی تحت تأثیر خود قرار خواهد داد.

[45]. Input Variables

[46]. Intermediate Variables

[47]. Resultant Variables

[48]. Excluded Variables

[49]. Clustered Variables

  1. آزاد ارمکی، تقی و نوح منوری (1389). «ارائه مدلی برای تحلیل محتوای سیاست‌های فرهنگی»، مطالعات فرهنگی و ارتباطات، ش 20.
  2. آساکول، پ (1384). روش‌های مطالعات آینده‌پژوهی، ترجمه سعید خزایی، تهران، مرکز آینده‌پژوهی علوم و فناوری دفاعی مؤسسه آموزش و تحقیقاتی صنایع دفاعی.
  3. استراوس، انسلم و جولیت کوربین (1395). مبانی پژوهش کیفی، فنون و مراحل تولید نظریه زمینهای، ترجمه ابراهیم افشار، چاپ پنجم، تهران، نشر نی.
  4. اسلاتر، ریچارد (1386). دانش‌واژه آینده‌پژوهی، ترجمه محمدرضا فرزاد و امیر ناظمی کرامت‌زاده، تهران، مرکز آینده‌پژوهی علوم و فناوری دفاعی.
  5. اسمیت، کوین بی و کریستوفر دابلیو لاریمر (۱۳۹۲). درآمدی بر نظریه خطمشیگذاری عمومی (تقابل نظری عقلانیتگرا و فرااثباتگراها، ترجمه حسن دانایی‌فرد، تهران، انتشارات صفار.
  6. اشتریان، کیومرث (۱۳۸۱). روش سیاستگذاری فرهنگی، تهران، کتاب آشنا.
  7. اصلان‌زاده، فاطمه (1394). «تحلیل سیاستگذاری فرهنگی، با تأکید بر نظریه کنش ارتباطی هابرماس»، فصلنامه علوم خبری، ش ۱۴.
  8. اکبری، محمدعلی (۱۳۸1). «تجربیاتی از برنامه‌ریزی فرهنگی در ایران»، فصلنامه فرهنگ عمومی، ش ۴۳.
  9. با‌حجب قدسی، ساناز، فاطمه شاهرودی، مهدی مطهرنیا و بهنام کامرانی (1401). «نقش آینده‌پژوهی در شکل‌گیری سیاستگذاری هنر ایران»، جامعهشناسی سیاسی ایران، سال پنجم، ش 4.
  10. بشیر، حسن، ابوذر زارع درخشان و حسین همازاده ابیانه (۱۳۸۷). «هنر از دیدگاه رهبری»، فصلنامه دین و ارتباطات، ش ۳۳.
  11. پورمحمدی، محمدرضا، کریم حسین‌زاده دلیر، رسول قربانی و نادر زالی (۱۳۸۹). «مهندسی مجدد فرایند برنامه‌ریزی با تأکید بر کاربرد آینده‌نگاری»، فصلنامه جغرافیا و توسعه، ۲۰.
  12. جعفری‌نیا، مهدی (1396). «صورت‌بندی مؤلفه‌های هنرمند انقلابی از منظر آیت‌الله خامنه‌ای و دلالت‌های آن در سیاستگذاری هنر»، پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشکده فرهنگ، علوم اجتماعی و رفتاری، دانشگاه باقرالعلوم علیه‌السلام.
  13. جلالیوند، عباس، عبدالرحیم پدرام و سیده‌رؤیا بارسلطان (1392). مقدمهای بر آیندهپژوهی: آشنایی با آیندهپژوهی، تهران، مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی.
  14. چوپانی‌رستمی، محسن، غلامرضا خجسته و عیسی کشاورز (۱۳۹۷). مبانی آیندهپژوهی، تهران، انتشارات پشتیبان.
  15. حسین‌لی، رسول (۱۳۷۹). مبانی و اصول سیاست فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران (مجموعه مقالات)، تهران، نشر آن.
  16. خزائی، سعید، علیرضا نصرتی و فاطمه تکلوی (1394). «واکاوی پدیده آواتاریسم با روش تحلیل لایه‌ای علت‌ها»، چشمانداز مدیریت دولتی، ش ۲۱.
  17. دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی (۱۳۹۲). نقشه مهندسی ـ فرهنگی کشور.
  18. دفتر مطالعات فرهنگی (1385). «وضعیت هنر در ایران (۱)، آشنایی با متولیان عرصه هنر سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی هنری»، ش ۷۹۸۳.
  19. دیوید، فرد آر (۱۳۸۶). مدیریت استراتژیک، ترجمه سیدمحمد اعرابی و علی پارسائیان، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
  20. ذکایی، محمدسعید و سمیه شفیعی (1389). «کالبد شکافی سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران»، نشریه مطالعات فرهنگی و ارتباطات، ش ۲۰.
  21. رستمی، محسن، عیسی کشاورز و غلامرضا خجسته‌مهر (۱۳۹۷). روشهای آیندهپژوهی در صنایع فرهنگی، تهران، انتشارات پشتیبان.
  22. رنجبرنیا، بهزاد و محمدرضا پورمحمدی (1397). «تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه پایدار شهری با تأکید بر شکاف دیجیتال، به‌ روش میک‌مک فازی (مطالعه‌ی موردی: تبریز 2018)»، پژوهشهای جغرافیای انسانی ، دوره 50، ش 4.
  23. شریفی، سیدعلیرضا و عبدالرضا فاضلی (۱۳۹۱). «واکاوی سیاستگذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران (آسیب‌ها و راهبردها)»، مجلس و راهبرد، سال نوزدهم، ش 96.
  24. شکیبانیا، مهدی (1385). «نگرشی بر بعد برنامه‌ریزی مهندسی ‌فرهنگی»، نشریه مهندسی فرهنگی، ش ۳.
  25. صالحی امیری، سید‌رضا و امیر عظیمی دولت‌آبادی (۱۳۹۵). مبانی سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی، تهران، نشر ققنوس.
  26. علیزاده، عزیز، وحید وحیدی مطلق و امیر ناظمی (1387). سناریونگاری یا برنامهریزی برپایه سناریوها، تهران، مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی.
  27. عنایت‌اله، سهیل (1388). «تحلیل لایه‌لایه‌ای علت‌ها نظریه و موردکاوی‌های یک روش‌شناسی یکپارچه و متحول‌ساز آینده‌پژوهی (مجموعه‌مقالات)»، ترجمه مسعود منزوی، تهران، مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع ‌دفاعی، مرکز آینده‌پژوهی علوم و فناوری دفاعی.
  28. غفاری، رحمان، سیدمحمد مقیمی و علی‌اصغر پورعزت (1395). «الگوی مناسب خط‌مشی‌گذاری حکومت‌های اسلامی مبتنی‌بر آینده موعود»، نشریه مدیریت اسلامی، ش ۹۵.
  29. غلامپور آهنگر، ابراهیم (1396). مسئلهشناسی در حوزه فرهنگ، دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی راهبردی معاونت توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مؤسسه فرهنگی هنری پویه مهر اشراق.
  30. قرونه، حسن و اعظم بابکی راد (۱۳۹۴). پیشارزیابی سیاست از (مفهوم تا اجرا) رویکرد آیندهپژوهی به سیاستگذاری آینده‌پژوهی، چاپ اول، تهران، نشر آینده‌پژوه.
  31. کمالی، یحیی (1396). «روش‌شناسی فراترکیب و کاربرد آن در سیاستگذاری عمومی»، فصلنامه سیاست، دوره 47، ش 3.
  32. گروه واژه‌گزینی (1389). فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان، دفتر هفتم، تهران، انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
  33. گودرزی، غلامرضا و محمد شیخ‌زاده (1388). «تحلیل وضعیت موجود سامان‌دهی نهادهای ‌فرهنگی کشور با نگاهی به مفهوم و مبانی مهندسی‌ فرهنگی»، نامه پژوهش فرهنگی، سال دهم، دوره سوم، ش ۵.
  34. مختاری، قاسم (1388). مقدمهای بر تفکر سیستمی، ویرایش ششم، تهران، انتشارات بعثت.
  35. مطهرنیا، مهدی (1399). رساله زمان، مقدمه‌ای بر مدیریت آینده، تهران، انتشارات فارابی.
  36. مقتدایی، مرتضی و علیرضا ازغندی (۱۳۹۵). «آسیب‌شناسی سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه علوم سیاسی، سال دوازدهم، ش ۳۴.
  37. ملکان، مجید و کاظم مو‌ذن (۱۳۹۴). «سیاستگذاری موسیقی در جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه رسانه، ۲۶ (۲).
  38. ملکی‌فر، عقیل، سیاوش ملکی‌فر و مرضیه فخرایی (1393). آیندهپژوهی و هنر آیندهگرا: بررسی نقش هنر در ترویج و تحقق چشمانداز 20 ساله کشور، تهران، انتشارات سوره مهر.
  39. مهدی‌پور، فرشاد (۱۳۹۹). «بررسی آثار پیشران‌های نوین بر فرهنگ و سیاست فرهنگی در ایران»، سیاست متعالیه، ۸ (۳۰).
  40. مولایی، محمد‌مهدی و حامد طالبیان (1395). «آینده‌پژوهی مسائل ایران با روش تحلیل ساختاری»، مجلس و راهبرد، 23(86).
  41. مولر، پیر (1378). سیاستگذاری عمومی، ترجمه حمیدرضا ملک‌محمدی، تهران، نشر دادگستر.
  42. هاریس، اس دایر (۱۳۸۷). علائم ضعیف، تهران، مرکز آینده‌پژوهی علوم و فناوری دفاعی مؤسسه آموزش و تحقیقاتی صنایع دفاعی.
  43. همایون، محمدهادی و نادر جعفری (۱۳۸۷). «درآمدی بر مفهوم و روش سیاستگذاری فرهنگی»، فصلنامه اندیشه مدیریت، سال دوم، ش ۲.
  44. Amin Nayeri, B., N. Zali and S.H. Motavaf (2017). "Identification of Regional Development Drivers by Scenario Planning", International Journal of Urban Management and Energy Sustainability, 1 (2).
  45. Asan, Seyda Serdar and Umut Asan (2007). "Qualitative Cross - impact Analysis With Time Consideration", Technological Forecasting and Social Change, Vol. 5, No. 74, Issue 5.
  46. Bell, W. (2003). Foundation of Futures Studies: History, Purposes and Knowledge, Transaction Publishers.
  47. Bennett, N. and G.J. Lemoine (2014). "What a Difference a Word Makes: Understanding Threats to Performance in a VUCA World", Business Horizons, 57.
  48. Berkhout, F. and J. Hertin (2002). Foresight Futures Scenarios: Developing and Applying a Participative Strategic Planning Tool, Greener Management, International.
  49. Chun, Wei Choo (2002). "Environmental Scanning as Information Seeking and Organizational Knowing", PrimaVera Working Paper, Universiteit Van Amsterdam.
  50. Da Costa, Orlando, Philippe Warnke, Cristiano Cagnin and Fabiana Scapolo (2008). "The Impact of Foresight on Policy-making: Insights from the FORLEARN Mutual Learning Process", Technology Analysis and Strategic Management, 20 (3).
  51. Godet, M. (2006). Creating Futures: Scenario Planning as a Strategic Management Tool, France, Economica Publish.
  52. Godet, Michel (1994). From Anticipation to Action: A Handbook of Strategic Prospective, Unesco Publishing, Business Planning, 283 Pages.
  53. Godet, Michel and Philippe Durance (2011). Strategic Foresight for Corporate and Regional Development, Dunod and Unesco.
  54. Goldkuhl, G. and S. Cronholm (2010). "Adding Theoretical Grounding to Grounded Theory: Toward Multi-grounded Theory", International Journal of Qualitative Methods, 9 (2).
  55. Gordon, T.J. (1994)."Cross-Impact Method", AC/UNU Millennium Project, Futures Research Methodology.
  56. Kern, P. (2020). The Future of Cultural Policies (Foreword by M. Gabriel, European Commissioner for Innovation, Research, Culture, Education and Youth), KEA European Affairs.
  57. Samdanis, M. (2016). "The Impact of New Technology on Art", In J. Hackforth-Jones, I. Robertson (Eds.), Art Business Today: 20 Key Topics, London, Lund Humphries.
  58. Saritas, O. and D.A. Anim (2017). "The Last and Next 10 Years of Foresight", Higher School of Economics Research Paper, No. WP BRP, 77.
  59. Schwartz, P. (1996). The art of the Long View: Paths to Strategic Insight for Yourself and Your Company, Crown Pub.