Document Type : Research Paper
Subjects
مقدمه
در دنیای امروز با رشد روزافزون وسایل ارتباطجمعی، همچون اینترنت و ماهواره، معادلات گذشته در تنظیم روابط کشورها تا حدود زیادی بههم خورده و جای خود را به معادلات جدیدی داده است؛ درواقع بهجای استفاده مستقیم از زور، توجه به قدرت نرم و بهخصوص رسانهها جلب شده است. بهطوریکه این رسانهها هستند که بر شناخت و درک عموم از جهان تأثیر میگذارند؛ درحالیکه رسانهها نیز صرفاً همچون آینه به انعکاس واقعیتها نمیپردازند، بلکه بر ساخت اجتماعی واقعیت تأثیر میگذارند. بازنمایی رسانهای از این لحاظ مهم است که شناخت و باور عموم را شکل میدهد و بهعنوان ابزاری اساسی برای اعمال سیاست قدرتهای بزرگ بهکار میرود و یکی از مرسومترین جنبههای جنگ نرم است.
هدف از جنگ رسانهای بهعنوان برجستهترین مؤلفه جنگ نرم این است که ایدئولوژی، گروه یا دولتی محکوم شود بدون آنکه استدلالی در محکومیت آنها ذکر شود. بهعبارتدیگر، رسانه از قدرت تصویرسازی در جهت تغییر دیدگاه یا اثرگذاری روی افکار عامه بهرهمند میشود. رسانهها با برجستهسازی، اشاعه اطلاعات، دستکاری تعمدی و غیره تلاش میکنند بر مخاطب تأثیر گذارند.
تقریباً آشنایی هریک از شهروندان خاورمیانهای در برابر حوادث جهان، مرهون رسانههایی است که دنبال میکنند و برحسب همین اطلاعات، به تجزیه، تشریح و توضیح اتفاقات گوناگون میپردازند. رسانهها با وسایل و حیطه اختیاراتی که دارند و با منحرف کردن حقیقتها و دروغ پراکنی میتوانند جریان پیشامدها و کارهای متداول بهخصوص در زمینه نظامی و میدانی را در ناآرامیهای منطقهای تغییر دهند. در این بین، رسانههای عربی وابسته به شیوخ نفتی حوزه خلیج فارس، سابقهای طولانی در این امر دارند. برای مثال استفاده از ابزارهای رسانهای و تبلیغاتی در معرفی رقبای خود بهعنوان عامل تهدید در منطقه و جهان ازسوی عربستان در امتداد استراتژیهای جنگ نرم و نیز کاهش هزینههای هنگفت نظامی است.
عربستان و ایران بهعنوان دو همسایه قدرتمند در منطقه غرب آسیا از دیرباز بهدلیل مسائل سیاسی-ایدئولوژیک اختلافهای زیادی داشتهاند و همین امر باعث شده رابطه پرفرازونشیبی را طی تاریخ با هم داشته باشند و در برخی مقاطع روابط دو کشور با تنشهایی همراه باشد. در سالهای نهچندان دور، برخی رویدادها و بهطور ویژه برنامه هستهای ایران، عامل ایجاد تنشهای جدیدی در روابط این دو کشور بود که این امر در سطح رسانهای نیز مطرح شد. ازاینرو مسئله اصلی پژوهش پاسخ به این سؤال است که بازنمایی برنامه هستهای ایران در شبکه ماهوارهای العربیه عربستان سعودی در مقطع زمانی ۲۰۱7 تا ۲۰۲۰ به چه صورت بوده و عربستان در این بازنمایی چه اهداف و سیاستهایی را مدنظر داشته است؟
تدوین این پژوهش میتواند الگویی برای دیگر محققان و دانشجویان با این روش یا دیگر روشهای مشابه در باب موضوعهای امنیتسازی و بازنمایی باشد. همچنین آشنایی با محصولات رسانهای تدوین شده درخصوص ایران و بررسی و تحلیل دقیق آنها میتواند به اعمال سیاستهای بهویژه فرهنگی مناسب ازسوی جمهوری اسلامی ایران برای مدیریت این موضوع یا خنثیسازی احتمالی چالشها انجامد.
۱. پیشینه پژوهش
تحقیقات متعددی با موضوع برنامه هستهای ایران صورت گرفته است اما نظر به کاوشهای انجام شده در این حیطه، پژوهش جداگانهای وجود ندارد که به موضوع مورد بحث پرداخته باشد. مطالبی بهصورت پراکنده در تحقیقات زیر قابل دسترسی است که عبارتند از:
منابع ذکر شده جدای از ارزشمندی، بیشتر محدود بودهاند و تاکنون بهصورت مفصل به این موضوع پرداخته نشده است، ازاینرو پژوهش حاضر میتواند با پرداختن به زوایای مخفی بازنمایی ایران در شبکه العربیه عربستان، اهداف این کشور را از این بازنمایی نمایان سازد و منبع مفیدی در این زمینه باشد.
۲. مبانی نظری و تعریف مفاهیم
رسانههای جمعی این ظرفیت را دارند که توجه مخاطبان را بهسمت موضوعهای معینی سوق دهند، آنها همواره موضوعهایی را عرضه و به افراد القا میکنند که به چهچیز فکر کنند، از چهچیز با خبر باشند و چه احساسی درباره آن داشته باشند. درواقع رسانهها جهان را برای ما تصویر میکنند و بهراحتی میتوانند موضوعی را در صدر اخبار قرار داده و موضوعی را امنیتی سازند. پس هر آنچه رسانهها برای عرضه به نمایش میگذارند اصولاً میتواند واقعی نباشد. بهنظر میرسد مناسبترین و بهترین چارچوبی که میتوان این نوع نقشآفرینی را براساس آن تحلیل کرد، مباحث مربوط به امنیتسازی در مکتب کپنهاگ باشد. اساساً مبتنی شدن مباحث این مکتب بر تعریفی وسیع از امنیت و تأکید بر ابعاد و مؤلفههای مختلف، این زمینه را برای پژوهشگران ایجاد کرده تا با استفاده از مبانی آن به جزئیترین و حاشیهایترین مسائل امنیت رجوع کرده و آنها را بررسی کنند. مکتب کپنهاگ در مورد طیف وسیعی از مسائل امنیتی دیدگاهی کاملاً نوآورانه و بدیع ارائه داده و بهوضوح گفته است پویاییهای امنیتی دیگر نمیتواند تنها به روابط نظامی-سیاسی دو ابرقدرت (هرچند مهم باشند) کاهش یابد. این مکتب از مهمترین مکاتبی است که درخصوص امنیتیسازی صحبت کرده است.
اعلام وجود سایر بخشهای امنیتی بهغیراز نظامی با مکتب کپنهاگ، امکان وجود مراجع دیگر امنیت بهجز دولت و وجود دامنه بسیار گستردهتری از تهدیدهای امنیتی را فراهم میآورد. همچنین مکتب کپنهاگ امنیت را بهعنوان فرایندی از ساخت اجتماعی تهدیدها تصور میکند که شامل بازیگر (عمدتاً نخبگان سیاسی) امنیتی میشود که موضوع خاصی را تهدیدی برای بقای موضوع مرجع اعلام میکند و استفاده از اقدامهای فوقالعاده برای خنثیسازی تهدید را مشروعیت میبخشد. از دیدگاه بری بوزان یکی از نظریهپردازان این مکتب، امنیتیسازی صرفاً ابزاری نظری نیست که تحلیل بازیگران را تسهیل میکند، بلکه میتوان امنیتیسازی را بهعنوان روشی سیاسی دید. به عقیده وی روند امنیت چیزی است که در تئوری زبان، عمل گفتاری نامیده میشود و این عمل الزاماً برای نشان دادن یکچیز واقعی نیست بلکه خودِ گفتار است که عمل نمایشی محسوب میشود و درواقع با گفتن کلمات، کاری انجام میشود(Buzan, Waever and Wilde, 1998: 24-26) . در ادامه برای فهم بهتر موضوع مفهوم امنیتیسازی بررسی میشود.
۱-۲. امنیتیسازی
یکی از پرکاربردترین و بحثبرانگیزترین مفاهیم معاصر، امنیتیسازی1 است که پژوهشگران در تبیین پدیدهها و اقدامهای مختلف امنیتی بهکار میگیرند. ایده اصلی امنیتیسازی آن است که هیچ موضوعی خودبهخود امنیتی نیست، بلکه مسائل بهشکل امنیتی برساخته میشود. از این نگاه، امنیتیسازی فرایند موجودیت یافتن یک مسئله بهعنوان تهدید است. بهعبارت دقیقتر امنیتیسازی مجموعه مفصلبندی شدهای از اعمال است که بهموجب آن، بازیگر امنیتیسازی، عناصر اکتشافی مختلف (ازجمله استعارهها، ابزارهای سیاستگذاری، گزارشهای تصویری، قیاسها، عواطف و مانند آن) را با توجه به بافت جامعه بسیج کرده تا شبکهای منسجم از معانی (احساسات، عواطف، اندیشهها و بینشها) درباره آسیبپذیری قطعی هدف اصلی را در ذهن مخاطب ساخته و نظر او را با دلایل خود درباره گزینه مطلوب و اقدامهای مربوط در آن راستا موافق کند.
در شالوده چنین درکی از امنیت، این فرض بر ساختگرایی اجتماعی قرار دارد که تهدیدهای امنیتی مستقل از گفتمانی که آنها را به این عنوان مشخص میکند وجود ندارد. ایدهها و زبان، واقعیت را تشکیل میدهند، بنابراین زبان قبل از امنیت وجود دارد. رسیدگی به چیزی که مسئله امنیتی است، همیشه موضوع انتخابی سیاسی است و این انتخاب از طریق امنیتیسازی یعنی رویه گفتمانی برای برچسب زدن به چیزی با یک تهدید امنیتی به فعلیت میرسد. به عقیده بوزان امنیتیسازی «اساساً فرایندی بینالاذهانی» است (Ibid., 1998: 30). این روند، مذاکرات جاری بین بازیگری است که موضوعی را در دستور کار قرار میدهد و امنیتیسازی میکند و مخاطبی که مختار است آن را بپذیرد یا نپذیرد.
یکی دیگر از مفاهیم مهم عصر رسانهها، بازنمایی1 است. بازنمایی ابزاری است که با آن، «معنا» ساخته میشود و از این نظر یکی از ابزارهای پروژه امنیتیسازی بهشمار میرود. بازنمایی تعاریف متعددی دارد ازجمله تولید معنا از طریق چارچوبهای مفهومی و گفتمانی. به این صورت که «معنا» از طریق نشانهها، بهویژه زبان تولید میشود. همچنین، بازنمایی یکی از معانی اساسی در تحقیقات رسانهای است و دربرگیرنده خطمشیهایی است که با آن رسانهها اتفاقات و حقایق را نشان میدهند. بازنمایی، ترسیمی است که میتوان واقعیت را معنا کرد. از طریق بازنمایی میتوان معناهایی که درباره خودمان، دیگران و جهان پیرامون ایجاد شده را با یکدیگر سهیم کرد یا مورد مجادله قرار داد. بازنمایی یعنی نشان دادن واقعیت بهشکلی خاص در افکار عمومی2 بهگونهای که باورپذیر باشد. تعریف دیگر بازنمایی چنین است: «نمایاندن و نشان دادن به شیوه قاطع و بهعبارتی طراحی کردن» (لاکوست و ژیبلن، ۱۳۷۸: ۳۴).
از نظر چامسکی انسانها در دنیای هایپر رئال (فراواقعیت) زندگی میکنند که در آن نشانهها و رمزهای رسانهای، ارتباط با واقعیت را قطع کرده و خود جایگزین امر واقع شدهاند (هرمن و چامسکی، ۱۳۸۵: ۵۷). بازنمایی یکی از مهمترین ابزارهای استیلای ایدئولوژی حاکم بر گروههای دیگر است که به تداوم استیلا کمک میکند. ازسویدیگر، تلاش برای تغییر در هر سیستم بازنمایی باید به چالش با نیروهای هژمونیک پشتیبان بازنمایی معطوف باشد (Chandler, 2003: 9). آنچه میتوان از تعاریف بازنمایی بهدست آورد مبنی بر این است که معنای بازنمایی این نیست که ضرورتاً هر تصویری، ضدواقعیت یا در راستای خصومت باشد، بلکه این است که با استفاده از بازنمایی کوشیده میشود تفسیر و تحلیل از واقعیت موردنظر بهطور آشکار و پنهان به ذهن مخاطبان خود ارسال شود طوریکه مخاطب احساس تفاوتی بین این دو نکند. بنابراین بازنمایی حوادث ازسوی رسانهها، سوای بحث اخلاقی و غیراخلاقی بودن آن، سوگیری ایدئولوژیک دارد و در راستای تضعیف یا تثبیت قدرت و گفتمان ویژهای گام برمیدارد (Hall and Jhally, 2007: 32).
از دیدگاه هال نظریههای بازنمایی در سه دسته قرار میگیرند: بازتابی،[1]1 تعمدی3 و برساختی2. بازنمایی بازتابی بر این باور است که کارکرد زبان مانند یک آینه، بازتاب معنای صحیح و دقیقاً منطبق با جهان است. در بازنمایی برساختی ما معانی را میسازیم و این عمل را با نظامهای بازنمایی مفاهیم و نشانهها انجام میدهیم (Hall, 1997: 24). در بازنمایی تعمدی که مورد استفاده این پژوهش نیز است، کلمات، معنایی را که واقعاً مؤلف قصد انتقال آن را دارد، با خود حمل میکند. این نظریه درباره بازنمایی اینگونه استدلال میکند که این گوینده یا مؤلف است که معنای منحصربهفرد خود را از طریق زبان بر جهان تحمیل میکند. لغات همان معنایی را میدهد که مؤلف میخواهد، این همان نظریه نیّتگر است. براساس این دیدگاه، ما زبان را برای بیان یا انتقال چیزهایی بهکار میبریم که مختص یا منحصر به خودمان، یعنی منحصر به نحوه نگاهمان به جهان است.
درواقع طبق این رویکرد، معنا آن چیزی است که گوینده، هنرمند یا نویسنده نیت گفتنش را در سر میپروراند و زبان، بازگوکننده این اهداف و خواستههاست. این رویکرد را بهخصوص در سنتهای هرمنوتیکی فردریچ شلایرماخر و ویلهلم دیلتای4 که فهم را پیدا کردن ذهنیت مؤلف بهحساب میآورند و نیز نظریههای پدیدارشناسانه میتوان تمیز داد (خالقپناه، ۱۳۸۸: ۱۶۴). در این خطمشی، معنای ابژهها، افراد، اندیشهها یا اتفاقات در جهان واقعی پنهان است و عملکرد زبان مانند یک آینه، انعکاس دادن معنای واقعی اشیایی است که از ذات آنهاست، اما بر محور نگرش نیتمندی، واژهها آن معنایی را دارند که گوینده میخواهد به آن برسد (Ibid., 2003: 24). در جهت پیشبرد اهداف امنیتیسازی هر موضوع یا پررنگ کردن اقدام و کاری برای جلب و جذب افکار عمومی، رسانهها گاهی دست به برجستهسازی نیز میزنند.
۳-۲. برجستهسازی
برجستهسازی1 از مفاهیمی است که در مطالعات رسانهای از آن زیاد استفاده میشود. دونالد شاو و مکسول مک کامبز2 واضعان نظریه برجستهسازی در سال ۱۹۷۲ هستند. «برجستهسازی» ادعای اثرگذاری رسانهها بر آگاهی و درک مردم و مشخص کردن اولویتهای ذهنی آنان از طریق گزینش و برجستهسازی برخی از عناوین و اتفاقات بهصورت خبر و گزارش خبری است. بدینمعنا که رسانهها با برجسته کردن برخی عنوانها و اتفاقات، شناخت وآگهیهای مردم را مورد تأثیر قرار میدهند. هرچند قادر نیستند مشخص کنند که افراد «چگونه» تفکر کنند، اما قادرند مشخص کنند که «درباره چه» فکر کنند.
غرض از برجستهسازی این است که رسانهها بهخصوص در اخبار و گزارشهای خبری و برنامههای مستند، چنین توانایی دارند که اعتنای عموم را به دستهای از موضوعها و مسائل مشخص و محدود جلب کنند و از مسائل و موضوعهای دیگر صرفنظر کنند. نتیجه این عمل چنین میشود که برخی از قضایای ویژه با خیل عظیمی از مردم در منظر عمومی و بیرون از حوزه رسانهها به مناقشه گذاشته میشود، درصورتیکه توجهی به قضایا و موضوعهای دیگر نمیشود (سالیوان و همکاران، ۱۳۸۵: ۲۶).
برای فهم بهتر مطالب و بهدلیل اینکه تمام این ابزارها و استراتژیها مشمول مفاهیم کلی قدرت نرم و جنگ رسانهای است این دو مفهوم نیز بررسی خواهد شد.
۴-۲. قدرت نرم
قدرت نرم3 «توانایی جذب است نه از طریق اجبار، تهدید نظامی و فشار اقتصادی و نه با دادن رشوه و ارائه پول برای خرید حمایت و وفاداری، بلکه از طریق واداشتن دیگران به پذیرش خواستههای خود»Nye, 2008: 20) ).
قدرت نرم از جذابیت فرهنگی هر کشور و آرمانهای سیاسی و سیاستهایی که آن کشور دنبال میکند، ناشی میشود. وقتی دیگران را وادار میکنیم آرمانهای ما را تحسین کنند، آنها را به انجام خواستههای خود وادار کردهایم پس مجبور نخواهیم بود که این همه برای منابع سیاست سنتی هزینه کنیم، یعنی برای اجبار نظامی و انگیزه اقتصادی (Ibid.: 21). رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق ایالات متحده، جنگ نرم را با توجه به سابقه نظامی خود تعریف کرده و آن را بهعنوان «توانایی تعریف و هدایت رفتار بهجای تحمیل اراده» توصیف کرد.1
۲-5. جنگ رسانهای
یکی از تعریفهای «جنگ رسانهای»2 استفاده از رسانهها برای تضعیف کشور هدف و بهرهگیری از توان و ظرفیت رسانهها (مطبوعات، خبرگزاریها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و اصول تبلیغات) بهمنظور دفاع از منافع ملی است. جنگ رسانهای یکی از برجستهترین جنبههای جنگ نرم و جنگهای جدید بینالمللی است. جنگ رسانهای تنها جنگی است که حتی در شرایط صلح نیز بین کشورها بهصورت غیررسمی ادامه داشته و هر کشوری از حداکثر توان خود برای پیشبرد اهداف سیاسی خویش با استفاده از رسانهها، بهره میگیرد. هدف از جنگ رسانهای بهرهگیری از رسانهها برای تضعیف هدف مورد نظر و کسب منافع برای خود، اعم از رسانههای نوشتاری، دیداری، شنیداری و بهکارگیری اصول تبلیغات و عملیات روانی است.
ازاینرو در این پژوهش با استفاده از نظریات و مفاهیم یادشده به نقش مهم رسانهها در پیشبرد سیاست دولتها در جهت کسب منافع یا تقابل با رقبا پرداخته میشود.
۳. روش پژوهش
رویکرد این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی با روش تحلیل محتوای کیفی است. جمعآوری اطلاعات بهصورت تلفیقی بیشتر از نوع اسنادی و همچنین بررسی مطالب رسانه مورد بحث است. سعی شده با بهرهگیری از منابع و اسناد نوشتاری و تصویری، بایگانی و آرشیو شبکه مورد بحث، پایگاههای اینترنتی و جدیدترین دستاوردها و مقالات موجود به گردآوری مطالب و نقد و بررسی مباحث پرداخته شود.
واحد تحلیل در پژوهش، مطالبی شامل خبر، گزارش، مصاحبه و مستند است که در زمینه برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران از شبکه العربیه طی سالهای 2017 تا 2020 پخش شده است. بهطوریکه سعی شده مهمترین و مفصلترین برنامههایی که هر سال در شبکه العربیه به این موضوع اختصاص داده، بررسی شود. از محدودیتهای این تحقیق میتوان به عدم دسترسی مستقیم به آرشیو، سایت و صفحات مجازی این شبکه بهعلت فیلترینگ اشاره کرد. بااینحال برای این کار با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند سعی شد مهمترین برنامههایی که در این زمینه تدوین و ارائه شده بررسی شود. در نمونهگیری هدفمند یا قضاوتی، واحدها با هدف قبلی و بهصورت ذهنی انتخاب شدند. لذا از بین صدها خبر و برنامهای که طی این سالها در شبکه العربیه درخصوص موضوع هستهای ایران تدوین و ارائه شد، 10 برنامه که بهطور مفصل به این قضیه پرداخته مورد بررسی قرار گرفته و برای نمونه پنج مورد از مهمترین بخشهای آن در متن تحقیق ارائه شده است.
۳-۱. قدرت نرم عربستان سعودی
امروزه، سعودیها از بانفوذترین صاحبان رسانهها در غرب آسیا هستند و نهاد مذهبی محافظهکار آن، بهعنوان نیروی لابی قدرتمند علیه پوشش فعالانه موضوعهای اجتماعی، فرهنگی و مذهبی عمل میکند. این واقعیت که اکثر سهامداران سعودی در بازار رسانههای عربی با خانواده سلطنتی مرتبط هستند به این معنا است که آنها تأثیر زیادی بر نوع محتوای برنامههای خبری دارند و بنابراین میتوانند و میخواهند گفتمان سیاسی در منطقه را بهنفع خود شکل دهند.
براساس متون مختلف، برآورد شده است که عربستان سعودی در دو دهه گذشته حداقل ۸۷ میلیارد دلار برای تبلیغ وهابیت در خارج از کشور هزینه کرده است. درواقع صدور وهابیت شیوهای است که عربستان با آن بهدنبال مهار ایران بهعنوان رقیبی بزرگ برای نفوذ خود در غرب آسیا است Taylor, 2015)). این بودجه بیشتر صرف هزینههای ساخت و راهاندازی مؤسسههای مذهبی (مدرسه، مساجد و غیره) میشود که وهابیت را موعظه میکنند. این بودجه همچنین برای آموزش ائمه، تسلط بر رسانههای جمعی و نشریات و توزیع کتب درسی وهابی اختصاص مییابد. در برخی کشورهای مسلمان، مدارس و کالجهای تحت حمایت وهابی تنها آموزش موجود هستند. بنابراین بهرهبرداری از نفت، عربستان سعودی را قادر ساخته که پیام خود را در سراسر جهان اسلام و جوامع اقلیت اسلامی، ازجمله اروپا و آمریکای شمالی، منتقل کند Lewis, 2003: 126)).
شواهدی از طرح قدرت نرم عربستان سعودی در بسیاری از کشورهای غربی نیز قابل مشاهده است. همانطور که جوزف نای توضیح میدهد، قدرت نرم بر توانایی شکل دادن به ترجیحات دیگران استوار است. عربستان سعودی فرهنگ سنتی و مذهبی جذابی دارد و حتی در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی که کیفیت آموزش عمومی در آنها بالا است، مؤسسههای وهابی عربستان سعودی مکانی را برای خانوادههای مسلمان فراهم میکنند که بتوانند آموزش اسلامی دریافت کنند. چنین مؤسسههایی شامل «مدارس خصوصی، مساجد، اردوگاههای تعطیلات و زندانها و ...» میشود (Lewis, 2003: 127).
۲-۳. ظرفیت رسانهای عربستان در تقابل با ایران
قبلاً اشاره شد که عربستان و ایران بهدلیل رقابتهای سیاسی و ایدئولوژیک، تاریخ روابط پرفراز و نشیبی را پشتسر گذاشتهاند. در مقاطعی که روابط دو کشور تنشزا بوده است، دو طرف در تلاش بودهاند برای دستیابی به منافع خود با بهرهگیری از دیپلماسی عمومی به تقابل با هم بپردازند. در این مواقع عربستان همواره تلاش داشته است تا با دستاویز قرار دادن فعالیتهای ایران در منطقه، تهران را بازیگری مخرب معرفی کند. در راستای این هدف، این کشور با بهرهگیری از ظرفیتهای رسانهای و منابع مالی کافی تلاش کرده تا از دیپلماسی عمومی برای کمک به ایرانهراسی و تشریح فشارها و رفتارها علیه تهران بهره برد. در این خصوص بررسی دو طرح مهم این کشور که با همکاری ایالات متحده آمریکا و با هدف مهار و انزوای ایران برنامهریزی شده جالب توجه است.
دو طرح موازی عنکبوت و نمرود ازجمله پروژههایی بودند که عربستان برای مبارزه با ایران در اوایل سال ۲۰۱۷ به تیم دونالد ترامپ ارائه کرد. این طرحها بخشی از طرح کلی «چارچوب شراکت راهبردی قرن بیستویکم بین ایالات متحده و پادشاهی عربی سعودی» است که ریاض در ژوئن 2017 (بهار ۱۳۹۶) به ترامپ در سفر به عربستان ارائه کرده است و هدف از آن بیثباتی در ایران تا پایینترین حد ممکن و تلاش برای مطیع کردن ایران بود.1
پروژه «عنکبوت» با هدف استفاده از قابلیتهای مختلف جنگ نرم برای بیثبات کردن ایران بود. یکی از ابزارهای اتخاذ شده در این پروژه، سازماندهی جنگهای سیاسی، اقتصادی، مالی، سایبری، رسانهای، روانی و حقوقی با هدف تغییر نظام در ایران ذکر شده است تا به نظامی تبدیل شود که «از تروریسم حمایت نمیکند، ثبات کشورهای همسایه را تهدید نمیکند و بهدنبال توسعه قابلیتهای نظامی هستهای نیست». کار روی برنامه عنکبوت در دو مسیر موازی پیش میرفت: اولی که مدتش سه سال و هدفش در میانمدت بیثباتی در ایران و تغییر نظام در بلندمدت است و مسیر دوم، کوتاهمدت با سقف دوازده ماه تعیین شد و هدف از آن «ارسال پیام به سران [کشور] ایران است مبنیبر اینکه تاوان دخالتهایشان را در منطقه خواهند داد و طرف مقابل [آنها] قدرت بازدارندگی دارد» (الأخبار، 2019).
دومین برنامه، نمرود نام داشت که هدف اصلی آن «مقابله با سیاستهای ایران و ادامه انزوای ایران در جهان» معرفی شد. دامنه کار در این پروژه سعودی در درجه اول رسانهای است، زیرا مبتنیبر راهاندازی کمپینهای رسانهای با هدف افزایش آگاهی از خطراتی است که نظام ایران برای امنیت منطقه و جهان ایجاد میکند. براساس این طرح برخی فعالیتهایی که انجام شده یا در آینده انجام خواهد شد به شرح زیر است:
همانگونه که گفته شد تأسیس رسانههای تصویری به زبانهای مختلف بهخصوص فارسی ازجمله اقدامهای رسانهای عربستان سعودی برای برجسته کردن موضوعهایی چون توسعهطلبی منطقهای تهران و مطرح کردن ایران بهعنوان تهدیدی سیاسی در افکار عمومی منطقهای و جهانی بوده است. العربیه، ایندیپندنت فارسی و ام. بی. سی رسانههای فارسی زبانی هستند که با پول و ایده سعودیها بهمنظور تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکنند. پیش از این نیز شرقالاوسط متعلق به عربستان، وبسایتی به زبان فارسی راهاندازی کرده بود. درواقع میتوان گفت این شبکهها به میدان مبارزهای برای جنگهای نیابتی در غرب آسیا تبدیل شدهاند. برخی بر این باورند که نمونه دیگری از اقدامهای ضدایرانی عربستان سعودی را میتوان به افتتاح شبکههای تلویزیونی با حمایت ریاض از برخی رسانهها مانند ایران اینترنشنال مرتبط دانست که فراتر از روشهای پیشین رسانهای، در پی بازنمایی منفی جمهوری اسلامی ایران و حمایت از ناآرامیهای داخلی و تشدید مشکلات درونی ایران هستند (Kamali Dehghan, 2018).
۱-۲-۳. شبکه العربیه
العربیه یک کانال خبری تلویزیونی بینالمللی عربی است. مقر اصلی این شبکه در شهر رسانهای دبی قرار دارد. این شبکه تلویزیونی از ۳ مارس ۲۰۰۳ با سرمایهگذاری ۳۰۰ میلیون دلاری آغاز بهکار کرد. سرمایهگذار اصلی برای راهاندازی این شبکه، ولید بن ابراهیم مالک گروه ام. بی. سی بود. شبکه العربیه که یک کانال رایگان است، هر ساعت یک برنامه خبری استاندارد و همچنین برنامههای گفتگو و مستند پخش میکند. وبسایت این سازمان خبری به زبانهای عربی، انگلیسی، اردو و فارسی در دسترس است. این شبکه بر گزارشهای تحقیقی، عمدتاً در مورد مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران تمرکز دارد.[2] میتوان گفت العربیه یکی از ابزارهای جنگ رسانهای عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران است.
شبکه العربیه تنها شبکه عرب زبان منطقه است که در مقطع زمانی مورد بررسی در پژوهش بههنگام پخش گزارشهای مربوط به فعالیتهای هستهای ایران از واژه «الازمه» به معنای «بحران» استفاده کرده است. همچنین این شبکه در گزارشهای خبری خود در مورد فعالیتهای هستهای ایران از مواجهه جامعه جهانی با جمهوری اسلامی سخن گفته است. هدف العربیه ایجاد جو روانی و فضاسازی علیه فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران در قالب برجام بوده است. تحلیلها و اخبار این شبکه بهگونهای بوده است که این انگاره را در ذهن ملتهای منطقه شکل دهد که ایران درصدد تولید سلاح هستهای در قالب برجام است. این شیوه همواره ازسوی رسانههای رژیم صهیونیستی نیز تعقیب میشود. از دیگر فعالیتهای العربیه همسو با جنگ رسانهای، مصاحبه با مخالفان و معارضان جمهوری اسلامی ایران و پخش نوارهای ویدئویی فعالیتهای تروریستی علیه نیروهای نظامی ایران بوده است.
۲-۲-۳. بازنماییهای شبکه العربیه در مورد برنامه هستهای ایران
برنامه هستهای ایران یکی از بحثبرانگیزترین مسائل در عرصه بینالمللی و منطقهای است که توجه تمام رسانهها را به خود معطوف کرده است. در این بین، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به سبب منافع ملی ناهماهنگ و ناسازگار، جهتگیری مختلفی نسبت به این موضوع بهکار بردهاند.
درحالیکه آمریکا برای بازداشتن ایران از تداوم سیاستهای کنونی خود گزینههای مختلفی ازجمله تهدیدهای نرم، تحریمهای اقتصادی بیشتر، اعمال فشار منطقهای و بینالمللی و حتی گزینه نظامی را مدنظر قرار میدهد، عربستان سعودی رویکردی موازی - اما نه دقیقاً مشابه - برای ایجاد بازدارندگی در مقابل ایران بهکار برده است (11-8 Heydarian, 2010:).
سعودیها بیشتر در پی ایجاد توازن قدرتی ظریف در مقابل ایران هستند و به رویارویی با ایران تمایلی ندارند. بنابراین، آنها تلاش میکنند تا با استفاده از راهکارهای جنگ رسانهای در قالبی نرم به مقابله با ایران بپردازند که یکی از این موارد، سیاست مقابلهجویانه رسانهای عربستان در قبال برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران و عملکرد شبکه العربیه بوده است که به عربستان سعودی تعلق دارد.
نگاهی به آرشیو برنامههای این شبکه طی سالهای 2017 تا 2020 میلادی نشان میدهد صدها برنامه به موضوع برنامه هستهای ایران پرداخته که در قالب اخبار، گزارش، مستند، گفتگو و مصاحبه پخش و منتشر شده است. با بررسی این برنامهها مؤلفههایی مانند تحریک در باب فعالیتهای هستهای ایران، ایجاد ایرانهراسی، جنگ روانی در مورد همکاری ایران با بعضی کشورهای منطقه، تریبون دادن به مخالفان جمهوری اسلامی ایران مانند منافقان، محور اصلی خبرها و گزارشهای این شبکه درباره مسئله هستهای ایران بوده است. این شبکه همچنین همسو با سیاست مشروعیتسازی عربستان برای اقدامهای خود، وسیلهای برای توجیه سیاستهای سازشکارانه این کشور با غرب و رژیم صهیونیستی است. درواقع با توجه به موضوع مورد بحث تحقیق، هدف این رسانه ازیکطرف برجستهسازی اقدامهای مثبت عربستان در منطقه و ازطرفدیگر منفیسازی فعالیتهای هستهای ایران بوده است. گفتنی است مقطع زمانی مورد بررسی در این پژوهش، بازه زمانی 2017 تا 2020 بوده و قطعاً اظهارنظر درخصوص موضع این شبکه و کشور عربستان در قبال ایران، در مقاطع زمانی دیگر، نیازمند بررسیها و پژوهشهای دیگر است. در ادامه و در یک جدول، مهمترین محورهای اصلی و فرعی مطالب منتشر شده این شبکه طی سالهای 20۲۰-20۱۷ علیه برنامه هستهای ایران ذکر شده و رویکرد رسانهای حاکم بر آنها مشخص شده است. برای این کار بیش از 10 مورد از مهمترین و مفصلترین برنامههای این رسانه از بسترهای مختلف در اینترنت و فضای مجازی جمعآوری شد و پس از بررسی، کدهای مهم آن استخراج و در قالب مقولههای فرعی و اصلی بیان شده است.
جدول 1. محتوای شبکه العربیه درخصوص برنامه هستهای ایران (2020-2017)
|
محورهای اصلی |
محورهای فرعی |
کد |
نمونه محتوا |
|
ایران تهدیدکننده منافع جهانی |
- ویرانگر بودن پروژه هستهای ایران - ایران ایجادکننده بحران جهانی - پروژههای خطرناک ایران در منطقه - تهدیدهای ایران برای منطقه - ماهیت خطرآفرین ایران - ایران عامل بیثباتساز منطقه - خطرآفرین بودن ایران هستهای - تأسیسات هستهای حادثهآفرین ایران |
- ایران هستهای - جنگ - ویرانگر - بحران جهانی - پروژههای خطرناک - تهدید منطقه - خطرآفرین - عامل بیثباتساز - تأسیسات هستهای
|
- در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای بحران جهانی ایجاد میشود (برجستهسازی) - با دستیابی ایران به سلاح هستهای احتمال وقوع جنگ بزرگ و تخریب کل منطقه وجود دارد (برجستهسازی) - ایران در خاورمیانه خطر واقعی است (برجستهسازی و بازنمایی تعمدی منفی) - پروژههای خطرناکی در خاورمیانه وجود دارد که مهمترین آنها تهدید ایران است (برجستهسازی) - تأسیسات هستهای ایران از لحاظ قرارگیری در جای زلزلهخیز حادثهآفرین و خطرناک است (بازنمایی تعمدی منفی) |
|
نظامیبودن فعالیتهای هستهای ایران |
- نظامی بودن فعالیتهای ایران - انکار و مخفیکاریهای ایران برای تولید تسلیحات هستهای - خطر وقوع جنگ هستهای با دستیابی ایران به سلاح هستهای - استفاده ایران از سلاح هستهای برای رسیدن به اهداف خطرناک |
- فعالیت نظامی - سلاح هستهای - مخفیکاری - بمب اتم - جنگ هستهای - اهداف خطرناک - پروژههای مخرب - کشتار |
- ایران روی پروژههای مخربی کار میکند (بازنمایی تعمدی منفی) - اگر ایران بمب اتمی داشته باشد، ابتدا انکار و سپس توجیه میکند (بازنمایی تعمدی منفی) - دستیابی ایران به بمب اتم نزدیک است (برجستهسازی و بازنمایی تعمدی منفی) - افزایش قدرت کشتار دیگران در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای وجود دارد (برجستهسازی) - استفاده ایران از هر وسیلهای حتی سلاح هستهای برای دستیابی به اهدافش ممکن است (برجستهسازی) |
|
توسعهطلبی و جاهطلبی نظام جمهوری اسلامی ایران |
- القای تندرو بودن سیاستمداران جمهوری اسلامی - عدم پایبندی ایران به توافقات بینالمللی - توسعهطلبی منطقهای و بینالمللی ایران - جاهطلبیهای ایران در منطقه - ظلم به مردم برای دستیابی به اهداف نظامی |
- هلال شیعی - تندروی - عدم پایبندی - توسعهطلبی - جاهطلبی |
- سلاح اگر در دست گروهکهای فرقهای باشد، خطری واقعی است (بازنمایی تعمدی منفی و برجستهسازی) - ظلم به مردم مشخص است (بازنمایی تعمدی و برجستهسازی) |
|
نقش مثبت عربستان در منطقه و علیه ایران |
- نقش مثبت عربستان برای خنثی کردن تهدیدهای ایران - ائتلافسازی منطقهای و فرامنطقهای علیه ایران - نگرانی شدید عربستان از سیاستهای ایران - همسویی با مردم ایران در تقابل با حاکمیت |
- تلاشهای بینالمللی - همکاری - احساس نگرانی - جنگ - ائتلاف - تلاش برای صلح - ایران خطرناک - تهدید ایران |
- حمایت عربستان از تلاشهای بینالمللی در راستای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای (برجستهسازی) - پیشگیری از دستیابی ایران به انرژی هستهای لازم است و دستیابی ایران به این انرژی موجب شعلهور شدن جنگی همچون جنگ جهانی دوم میشود (برجستهسازی و بازنمایی تعمدی) - عربستان «نبرد خود را در ایران» انجام خواهد داد (برجستهسازی) |
مأخذ: یافتههای تحقیق.
همانگونه که گفته شد طی سالهای ذکر شده برنامهها، اخبار و مصاحبههای متعدد و متنوعی در زمینه برنامه هستهای ایران در شبکهها و سایتهای خارجی ارائه شد. در این میان رسانه العربیه صدها گزارش، خبر و مستند را به این موضوع اختصاص داده است. با بررسی محتوای بیش از 10 مورد از مهمترین این برنامهها و گزارشها که مرتبط با برنامه هستهای ایران بوده است و با توجه به بعد نظری پژوهش بهطورکلی 30 کد، 21 محور یا مقوله فرعی و درنهایت چهار محور اصلی استخراج شد. در این بررسی مشخص شد رویکرد حاکم بر هرکدام از این محورهای اصلی چه بوده است و پنج مورد از مهمترین آنها برای فهم بیشتر موضوع و بهعنوان مصداق در ادامه این بخش بیان شده است. میتوان گفت با توجه به بررسی و تحلیل مطالب مربوط به برنامه هستهای ایران طی سالهای مورد مطالعه، العربیه نوعی گفتمان ایرانهراسی را دنبال کرده است. در جهت این هدف برنامهها و محتواهای تولید شده این شبکه در این سالها و درخصوص موضوع فعالیتهای هستهای ایران حامل چهار مؤلفه: 1. ایران تهدیدکننده منافع جهانی؛ 2. نظامی بودن فعالیتهای هستهای ایران؛ 3. توسعهطلبی و جاهطلبی نظام جمهوری اسلامی ایران؛ 4. نقش مثبت عربستان در منطقه و در تقابل با ایران، بوده است. درواقع رسانه العربیه با غیرصلحآمیز نشان دادن برنامه هستهای ایران سعی در مشروعیتزدایی و امنیتی ساختن آن داشته است و برای این کار از روشهای رسانهای بازنمایی منفی و برجستهسازی استفاده کرده است.
۱. در گفتگویی که این شبکه از دیدار رئیسجمهور فرانسه، امانوئل مکرون و محمدبنسلمان ولیعهد عربستان سعودی پخش کرد؛1 سخنان انتقادی و منفی محمدبنسلمان را در قبال جمهوری اسلامی ایران با تیترهایی بهعنوان خبر فوری و مهم بازگو میکرد. مهمترین آنها که بهطور مستقیم به جمهوری اسلامی ایران ارتباط داشت عبارتند از: «هناک مشاریع هدامة فی الشرق الأوسط أبرزها الخطر الایرانی: پروژههای مخربی در خاورمیانه وجود دارد که مهمترین آنها تهدید ایران است». وی ایران را با جمله «مشاریع هدامة» بهعنوان یکی از پروژههای مخرب در خاورمیانه با عبارت «أبرزها الخطر: مهمترین خطرها» بازنمایی منفی میکند. سپس بیان میکند «ایران تمثل خط را حقیقیا و تعمل علی مشاریع هدامة خدمت لمصالحها: ایران یک خطر واقعی است و روی پروژههای مخربی کار میکند که منافع خود را تأمین کند». با توجه به نظریات مطرح شده در ابتدای پژوهش، در این قسمت از سخنان محمدبنسلمان درباره انرژی هستهای ایران در زمره پروژههای ویرانگر با عبارت «مشاریع هدامة» بازنمایی منفی میشود.
این نوع وصف کردن از نوع برجستهسازی بوده و قصد از جملات فوق این است که ایران موجب اذیت اطرافیانش میشود. در این کنفرانس خبری ولیعهد در مورد پیشگیری از دستیابی ایران به انرژی هستهای سخن میگوید و دستیابی ایران به این انرژی را موجب شعلهور شدن جنگی همچون جنگ جهانی دوم میداند. ولیعهد سعودی در ادامه اعلام کرد که کشورش «نبرد خود را در ایران» انجام خواهد داد و این امر نشان از احتمال دخالت مستقیم عربستان در ایران در راستای تضعیف جمهوری اسلامی دارد. با توجه به بحث نظری، عبارات مطرح شده دارای بار منفی برای فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی بوده و هدف از اینگونه عبارات امنیتیسازی فعالیت هستهای ایران و معرفی آن بهعنوان «خطر» بوده است.
۲. یکی دیگر از مصادیق این امر، برنامه گفتگوی ولیعهد عربستان سعودی با خبرنگار روزنامه نیویورکتایمز است که در شبکه العربیه پخش شد.2 وی در این برنامه در مورد دستیابی ایران به انرژی هستهای، منفیترین بازنمایی را در مورد مسئولان کشور بهکار برده و شیوه حکمرانی را در ایران به شیوه یکهسالاری که بر حزب نازی حکومت میکرد، تشبیه میکند. با توجه به مباحث نظری، بازنمایی منفی تعمدی این بیانات ممکن است این موضوع را به ذهن مخاطب متبادر کند که دستیابی جمهوری اسلامی ایران به انرژی هستهای باعث استفاده نادرست از آن خواهد شد.
۳. مورد بعدی مستندی است با عنوان «حکایة النووی الایرانی من الألف إلی الیاء... متی بدأت و کیف صنعت أزمة عالمیة:3 داستان هستهای ایران از الف تا ی ... از کی شروع شد و چگونه یک بحران جهانی ایجاد کرد». این تله فیلم کوتاه درباره تاریخچه ساخت انرژی هستهای ایران برای غنیسازی اورانیوم و احتمال وقوع جنگ بزرگ و تخریب کل منطقه و در مورد مهلت دو ماهه ایران به سازمان ملل برای موافقت یا از سرگیری غنیسازی را به تصویر میکشد. در این مستند با بازنمایی منفی، دستیابی ایران به انرژی هستهای را با واژه «أزمة عالمیة: ایجاد بحران جهانی» بیان میکند. در این مورد، این رسانه در راستای امنیتیسازی برنامه هستهای ایران عبارت بحران جهانی را برجستهسازی میکند و این گمانه را در ذهن مخاطب میپروراند که اگر جلوی ایران گرفته نشود جهان با بحرانی جدی روبهرو خواهد شد.
۴. گزارشی با مضمون «النووی الایرانی علی خط الزلزال وجود منشآت النوویة علی خط الزلزال یثیر تساولات قدیمة جدیدة.... سلامة المفاعلات تهدد ایران ... و جیرانها و العالم:1 تأسیسات هستهای ایران در خط زلزله قرار دارد و وجود تأسیسات هستهای در خط زلزله سؤالهای قدیمی و جدیدی را مطرح میکند ... ایمنی راکتورها، ایران را تهدید میکند ... و همسایگانش و جهان را». این گزارش پس از زلزلههای سال ۱۳۹۷ تهیه شده است که در آن به روی خط زلزله بودن تأسیسات هستهای ایران میپردازد. در این گزارش وجود این تأسیسات روی خط زلزله بهصورت خطری تهدیدآمیز برای ایران و همسایگان و جهانیان بازنمایی میشود و به مخاطب تلقین میشود که این تأسیسات حادثهآفرین خواهد بود.
۵. مورد بعدی مستندی حدوداً سه دقیقهای است که در مورد سقوط پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین ساخته شده است و در آن با برخی جملات و لغات منفی به بازنمایی از ایران پرداخته میشود. ازجمله: «لذا ما سیحل بالعالم لو امتلکت ایران قنبلة نوویة إنکار ثم تبریر إبادة الملایین...: [3] اگر ایران بمب اتمی داشته باشد، ابتدا انکار و سپس توجیه میکند». در این مستند که برخی از صحنههای سقوط هواپیما نیز در آن نشان داده میشود گوینده با الفاظی منفی، داشتن انرژی هستهای جمهوری اسلامی ایران را به سقوط هواپیما ربط میدهد و آن را بهصورت ارزشی منفی بازنمایی میکند و به مخاطب بدینگونه القا میکند که جمهوری اسلامی ایران برای تصمیمات خویش و در اختیار گرفتن انرژی هستهای از عقلانیت برخوردار نیست و در صورت دستیابی به آن خطرآفرین خواهد بود.
این موارد تنها بخشی از ظرفیتهای رسانهای را در تقابل با رقبا و در جهت پیشبرد اهداف کشورها مشخص میسازد. نکته مهم این است که امروزه استفاده از رسانهها برای امنیتیسازی، بازنمایی منفی، برجستهسازی، برچسبزنی، مشروعیتسازی و ... در عصر موسوم به ارتباطات از مهمترین ابزارهای دولتها برای پیشبرد اهدافشان و نقشآفرینی در ابعاد داخلی، منطقهای و جهانی بهشمار میرود.
۴. جمعبندی و نتیجهگیری
این پژوهش بهطور واقعبینانه به موضوع بازنمایی رسانه العربیه عربستان سعودی در مورد برنامه هستهای ایران طی سالهای 2017 تا 2020 پرداخته و بهدنبال پاسخ به این سؤال بوده است که بازنمایی برنامه هستهای ایران در شبکه ماهوارهای العربیه عربستان سعودی در این مقطع زمانی به چه صورت بوده و این کشور در این بازنمایی چه اهداف و سیاستهایی را مدنظر داشته است؟
مطالعات و تفحصهای انجام شده در این پژوهش نشان میدهد که یکی از اصول مورد توجه این رسانه، امنیتیسازی برنامه هستهای ایران و معرفی آن بهعنوان تهدید و دشمن خارجی برای منطقه و جهان بوده است. این رسانه با الصاق برچسب امنیتی به برنامه هستهای ایران، سعی داشته آن را بهمثابه خطری در منطقه نشان دهد. در این رسانه برای امنیتیسازی از استراتژی برجستهسازی و بازنمایی تعمدی منفی درخصوص فعالیتهای هستهای ایران استفاده شده است. درواقع عربستان با ظرفیت رسانهای خود ازیکطرف برای تقابل با رقیب منطقهای خود یعنی جمهوری اسلامی ایران عمل کرده و ازسویدیگر با استفاده از استراتژی برجستهسازی در جهت نمایاندن رفتارهای مثبت خود گام برداشته است.
درواقع یکی از راهکارهای عربستان سعودی برای مقابله با ایران بهرهگیری از رسانهها بهعنوان مهمترین ابزار جنگ نرم بوده است. در مقطع زمانی مورد بررسی، اغلب رسانههای این کشور از بازنمایی منفی برنامه هستهای ایران دریغ نکردند و در کنار آن تلاش شده ذهنیتی مثبت از عملکرد عربستان سعودی ایجاد شده و توافق هستهای ایران زیر سؤال برده شود و چنین وانمود کنند که سازمان بینالملل، کشورهای عربی را در برابر تهدیدی به نام ایران تنها گذاشته و برای این هدف از عباراتی با بار معنایی منفی در مورد ایران استفاده کرده تا در ذهن مخاطب شک و شبههای باقی نماند.
مهمترین شیوه این رسانهها بدیهی دانستن اطلاعاتی است که پذیرفتنی نیست و استفاده از پیشفرضهایی با ماهیتی کاذب است. در این صورت مخاطب اگر هیچ پیشزمینه یا نگاهی منفی به این موضعگیری نداشته باشد آن را بهراحتی میپذیرد و راست میپندارد. البته گفتنی است یافتههای این پژوهش به این معنا نیست که تنها کارویژه این شبکه نشر اطلاعات و اخبار کذب است بلکه واقعیت دنیای معاصر ایجاب میکند که بازیگران بینالمللی برای پیشبرد اهداف خود از رسانهها بهعنوان مهمترین بازوی جنگ نرم در رقابتها استفاده کنند.
- پیشنهادها
با توجه به موضوع پژوهش در جهت مدیریت این مسئله و برای رفع و خنثیسازی آن توصیههای زیر پیشنهاد میشود:
موضوعهای پیشنهادی برای تحقیقات آینده نیز میتواند این موارد باشد:
- تحلیل محتوای منتشر شده رسانه العربیه پس از سال 2020 تاکنون درخصوص سیاستهای ایران،
- استراتژی نرم ایران در مقابله با بازنمایی رسانههای عربستان سعودی،
- بازنمایی برنامه هستهای ایران ازسوی شبکه الجزیره و غیره.
[2]. https://english.alarabiya.net/webtv/programs/inside-iran.html, Alarabiya.net.
1 . قابل دسترسی در: https://www.youtube.com/watch?v=KSkNJaPbJj8
2 . قابل دسترسی در:
https://farsi.alarabiya.net/tools/search?query=%D8%A2%DB%8C%D9%87%E2%80%8C+%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87+%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%A6%DB%8C+%D9%87%D8%AA%D9%84%D8%B1+%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%B4%D8%B1%D9%82+%D8%A7%D9%84%D8%A3%D9%88%D8%B3%D8%B7
3 . قابل دسترسی در: https://www.youtube.com/watch?v=lM9tTXVps14
1 . قابل دسترسی در: https://www.youtube.com/watch?v=IMOEGclvuLM
[3]. شبکه العربیه در ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۰ بهصورت فیلم مستند کوتاه پخش کرده است.
Lewis, Bernard (2003). The Crisis of Islam: Holy War and Unholy Terror, Later ed. New York, Modern Library.