Document Type : Research Paper
Subjects
قدرت ملی هر کشور دو وجه نفوذ و اجبار دارد. وجه نفوذ، بیشتر جنبه ذهنی دارد و کشورها و دولتها تلاش میکنند با اعمالنفوذ خود بر دیگران، قدرت خود را بهکار گیرند و اراده خود را تحقق بخشند. وجه اجبار بیشتر جنبه عینی دارد و بر قدرت نظامی و ابزارهای تنبیهی متکی است که بهطور معمول دولتها در مراحل بعدی و در صورت مؤثر واقع نشدن وجه نفوذ بهکار میگیرند. وجه نفوذ همان مؤلفههایی است که از آن بهعنوان قدرت نرم یاد میشود و اندیشمندان و محققان سیاست بینالملل و مطالعات راهبردی نیز در مناسبات بین واحدهای سیاسی و در عرصه نظام بینالملل از این نوع قدرت سخن گفتهاند. هرچند قدرت نرم از حیث شامل شدن قدرت سخت (تهدید) یا پاداش نمیتواند مانند نفوذ باشد، ولی چیزی بیش از قانع کردن صرف یا توانایی حرکت دادن مردم از طریق استدلال است. قدرت نرم همچنین شامل تواناییهای جذب کردن و اغلب مشارکت توأم با رضایت میشود (نای، ب 1387: 44 و بیگدلو، 1390: 156). مفهوم قدرت نرم به قابلیت کشورها در جذب و متقاعدسازی، در راستای تحقق اهداف سیاست خارجی مورد استفاده قرار میگیرد و ازاینجهت آن را در برابر پرداخت مالی یا اجباری قرار میدهد. اهمیت این قدرت در آن است که با کمترین هزینه در مقایسه با قدرت سخت میتوان اهداف کلیدی را در عرصه بینالملل محقق ساخت. بنابراین، قدرت نرم «توانایی تأثیرگذاری بر دیگران برای کسب نتایج مطلوب از طریق جذابیت بهجای اجبار یا تطمیع است» (Nye, 2004).
یکی از آثار افزایش قدرت نرم، گسترش بازار هدف و افزایش صادرات به کشورهای مختلف دنیاست. طبیعتاً کشوری که قدرت نرم بیشتری دارد، توان بیشتری در توسعه روابط تجاری خود با سایر کشورهای دنیا دارد و میتواند در توسعه روابط خود موفقتر باشد. پژوهش حاضر به تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه روابط تجاری ایران و عراق در بستر تحلیلی قدرت نرم میپردازد و آثار بهرهگیری را در توسعه روابط اقتصادی مورد تجزیهوتحلیل قرار میدهد. عراق بهعنوان کشور همسایه ایران و داشتن بیشترین مرز خشکی (به طول 1458 کیلومتر که طولانیترین مرز خشکی کشور محسوب میشود)، وجود شش گذرگاه مرزی و دوازده بازارچه مرزی و علاوه بر این با توجه به منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران که در بالا گفته شد و مبانی همبستگی تاریخی، فرهنگی و ایدئولوژیک بین دو کشور بهمثابه بستر اساسی تولید و بازتولید قابلیتها و توانمندیهای ایران در برابر عراق است. پژوهش حاضر ضمن بررسی مبانی نظری پژوهش، به معرفی روش و درنهایت به بیان یافتههای پژوهش خواهد پرداخت.
واژه «قدرت نرم» ازجمله مفاهیمی است که امروزه در محافل علمی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جهان مورد تأکید زیادی است و با وجود داشتن سابقه کوتاه در متون مکتوب سیاسی و بینالمللی، منابع و مؤلفههای آن مورد توجه بسیاری از سیاستمداران و سیاستسازان جهانی، بهخصوص در سالهای اخیر قرار گرفته است. در یک نگاه کلی میتوان گفت قدرت نرم در برابر قدرت سخت قرار گرفته و دو قطب از یک پیوستار قدرت را شامل میشود. همچنین، بر وجود ایدهها، فعلوانفعالات و نهادهای متفاوت برای سیاست خارجی در حوزههای سیاست، امنیت و اقتصاد دلالت دارد. راهبردهای معطوف به قدرت نرم در راستای نیل به راهحلهای مسالمتآمیز بر ارزشهای سیاسی مشترک و ابزارهای غیرخشونتآمیز برای مدیریت مناقشات و همکاری اقتصادی تأکید دارد. درحالیکه راهبردهای معطوف به قدرت سخت، عموماً در راستای پیشبرد منافع ملی بر مداخله نظامی، دیپلماسی قهرآمیز و تحریمهای اقتصادی تمرکز میکند و به اتخاذ سیاستهای تقابلی با کشورهای هدف منجر میشود (سیف و حافظیه، 1392: 6).
نظریه قدرت نرم را اولین بار جوزف نای، نظریهپرداز نئولیبرال روابط بینالملل مطرح کرد. وی مفهوم قدرت نرم را بهکار گرفت و منابع آن را مشتمل بر فرهنگ، ارزشهای سیاسی و سیاست خارجی معرفی کرد و آموزش و پژوهش در این مفهومپردازی ذیل فرهنگ تعریف شدند (2004 Nye,).
واقعیتهای کنونی نشاندهنده آن است که تأکید صرف بر قدرت سخت در قدرتافکنی، موفقیت پایداری را دربرندارد. بـه اعتقاد بسیاری از اندیشمندان، کشورها همواره قویترین باقی نخواهند ماند، مگر آنکه قدرت خود را به حق تبدیل کنند. ترجمان این گفته، تبدیل قدرت سخت بـه قدرت نرم است (عسگری، 1390: 52).
توجه به ابعاد نرم قدرت در کنار قدرت نظامی بهعنوان بعد سخت قدرت در سیاستهای کلان قدرتهای بزرگ نمود یافته است. در سال 2007 رابرت گیتس، وزیر وقت دفاع آمریکا خواستار سرمایهگذاری دولت این کشور برای ارتقای قدرت نرم آمریکا در جهان شد. به باور وی، صرف اعمال قدرت نظامی باعث دفاع از منافع جهانی آمریکا نخواهد شد. موضوع بهکارگیری قدرت نرم محدود به جمهوریخواهان آمریکا نشد و در روند سیاستگذاری دولت دمکرات باراک اوباما در سال 2009 و هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وی نیز مورد توجه قرار گرفت (Nye, 2004:10). در اکتبر 2007، هوجین تائو، از قصد چین برای ارتقای قدرت نرم سخن گفت. این کشور با راهاندازی مؤسسههای کنفوسیوس در سراسر جهان، جذب دانشجویان خارجی و بهرهگیری از دیپلماسی نرم در سیاست خارجی خود عملاً ابزار قدرت نرم را برای پیشبرد برنامههای ارتقا به قدرت برتر جهانی بهکار گرفته است (Yang, 2010: 238).
مطالعات انجام شده در ادبیات روابط بینالملل و اقتصاد سیاسی بینالملل، نشاندهنده اجماع بر توپولوژی دوبخشی قدرت به دو شکل قدرت اقتصادی مستقیم و قدرت اقتصادی غیرمستقیم است. قدرت اقتصادی مستقیم هم از راه ترغیب و هم از راه فشار اقتصادی، در راستای کسب منافع هر دولت بهکار گرفته میشود و معمولاً به چگونگی استفاده دولت از ابزارهای تنبیه و تشویق اقتصادی برمیگردد. در مطالعات انجام شده، از ترکیب مفاهیم پیشگفته، به ایده قدرت اقتصادی غیرمستقیم رسیده و بهصورت ذیل تعریف شده است: «توانایی کسب شده هر کشور بهصورت عامدانه یا غیرعامدانه ناشی از اندازه، تنوع و پیوندهای اقتصادی خود که از طریق شکلدهی محیط فعالیت و تعیین دامنه رفتارهای ممکن ازسوی دیگران، بهطور مستقیم روی رفتار آنها تأثیر میگذارد» (خادمی، 13۸۷). با ملاحظه این دو مفهوم و مفاهیم قدرت نرم، این دو نوع قدرت مستقیم و غیرمستقیم اقتصادی را میتوان بهترتیب، قدرت سخت اقتصادی و قدرت نرم اقتصادی نامید (سیف و حافظیه، 1392).
با وجود اینکه بسیاری از اندیشمندان صرفاً چهره فرهنگی قدرت نرم را نشان دادهاند اما جذابیتهای اقتصادی و توانمندیهای داخلی و خارجی کشورها نیز بسیار تأثیرگذار خواهد بود و قدرت نرم را نمیتوان به مؤلفههای فرهنگی منحصر کرد. اگرچه نای در تقسیمبندی ابتدایی خود انواع قدرت را نظامی، اقتصادی و نرم میداند و قدرت اقتصادی را همچون قدرت نظامی در لایه قدرت سخت بهشمار میآورد، اما در آثار بعدی خود معتقد است منابع اقتصادی هم میتواند رفتار نرم و هم رفتار قدرت سخت تولید کند، به همین دلیل قدرت اقتصادی را یکی از منابع قدرت نرم محسوب میکند (نای، ب 1387).
قدرت اقتصادی توان شکل دادن به ترجیحات دیگران با اِعمال ابزارهای اقتصادی را دارد. در این صورت، چنانچه ابزارهای اقتصادی مورد استفاده یا مکانیسم اِعمال این ابزارها دارای ماهیت «نرم» باشد، زمینه شکلگیری «قدرت نرم اقتصادی» فراهم شده است.
نگاهی به مؤلفههای مطرح شده در تحقیقات اقتصادی نشان میدهد متغیرهای مختلفی ازجمله کارایی اقتصادی، نهادهای اقتصادی، فرهنگ اقتصادی و امثال آن وجود دارد. برآیندِ بسیاری از این مؤلفهها ازجمله کارایی، نهادها، فرهنگ، شفافیت و امثال آن را میتوان در تولید داخلی خلاصه کرد؛ چراکه همه این مؤلفهها درنهایت بر تولید داخلی تأثیر میگذارد. سایر مؤلفههایی که بهصورت مجزا امکان طرح و اهمیت زیادی دارد سرمایه اجتماعی، میزان روابط تجاری کشور و میزان سرمایهگذاری در خارج از کشور است. همچنین بسیاری از مؤلفههای مطرح شده ازجمله دیپلماسی اقتصادی، ارتباطات اقتصادی، مبادلات اقتصادی کمکهای اقتصادی را میتواند ذیل سطح تجارت خارجی کشور مطرح کرد. درمجموع میتوان چهار مؤلفه اصلی تولید داخلی، حکمرانی شایسته، میزان روابط تجاری کشور و میزان سرمایهگذاری را در خارج از کشور بهعنوان چهار متغیر جامع شناسایی کرد که بسیاری از مؤلفههای فوق را در خود دارد و از آنها بهعنوان مؤلفههای اقتصادی قدرت نرم یاد کرد (علاییپور و کاشیان، 1401).
یکی دیگر از مواردی که میتواند باعث افزایش قدرت نرم کشورها شود، مؤلفه حکمرانی خوب و مطلوب است. حکمرانی خوب یکی از مفاهیمی است که اولینبار بانک جهانی در اواخر سالهای دهه ۱۹۸۰ میلادی عنوان کرد و بهسرعت مورد توجه سازمانهای بینالمللی، آژانسهای توسعه و محافل آکادمیک قرار گرفت و با وجود گذشت سـه دهه از عمر آن با توجه به نتایج حاصل از آن، هر روز بر اهمیت آن افزوده میشود. کمیســیون اقتصادیـاجتماعی سازمان ملل متحد، حکمرانی را بهمعنای فرایند تصمیمگیری یا فرایندی تعریف میکند که تصمیمها در آن اجرا میشود یا اجرا نمیشود. چندجانبه بودن حکمرانی یکی از مهمترین ویژگیهای آن است. در این پارادایم کشورهای ضعیف بهدلیل حکمرانی بد و کشورهای توسعهیافته بهدلیل حکمرانی خوب به این ســرانجام رســیدهاند. شاخصهای اصلی حکمرانی خوب در دولتهای توسعهگرا بر همه نهادها و سازمانها اعمال میشود. مهمترین شاخصها عبارتند از: شفافیت و پاسخگویی، نظارت، اثربخشی دولت، کارآمدی دولت در انجام وظایف محوله، کیفیت تنظیم مقررات، حاکمیت قانون، مبارزه با فساد (نادری، جعفر قلیخانی و بلوردی، 1400).
طبق تعریف ارائه شده برای شاخص حاکمیت خوب برآیند مؤلفههایی ازجمله کارایی، شفافیت، فرهنگ و ... را میتوان در شاخص حکمرانی خوب خلاصه کرد. سایر مؤلفههایی که اهمیت بیشتری دارد و هرکدام را بهعنوان مؤلفههای اصلی جداگانه قابلیت طرح دارد میتوان به سرمایهگذاری مستقیم خارجی ایران در کشورهای جهان و بهتبع آن حجم تجارت خارجی ایران با سایر کشورهای دنیا اشاره کرد که مواردی همچون دیپلماسی اقتصادی، صادرات و واردات، ارتباطات اقتصادی و ... زیرمجموعه همین دو مؤلفه اصلی قرار میگیرد. در آخر یکی از مهمترین مؤلفههای اقتصادی قدرت نرم تولید ناخالص داخلی یا بهعبارتدیگر رشد اقتصادی است که پایه و اساس اقتصاد هر کشور را دربرمیگیرد.
در بخش قبل چهار مؤلفه اقتصادی قدرت نرم احصا شد. در این بخش به بررسی آثار هریک از این مؤلفهها بر توسعه روابط تجاری با تأکید بر روابط تجاری ایران و عراق پرداخته خواهد شد. ایده اصلی پژوهش آن است که با افزایش قدرت نرم از طریق افزایش نفوذ و بهبود اعتبار، زمینه را برای توسعه صادرات و گسترش بازارهای هدف صادراتی فراهم آورد. از این منظر هر مؤلفه اقتصادی که به بهبود قدرت نرم منجر شود، میتواند بر توسعه روابط تجاری مؤثر باشد.
سرمایهگذاری مستقیم در خارج[1] میتواند تأثیر چشمگیری بر روابط تجاری بین کشورها داشته باشد به این معنا که شرکتهای داخلی در کشورهای خارجی سرمایهگذاری میکنند و این میتواند آثار متعددی بر روابط تجاری داشته باشد.
اولاً، سرمایهگذاری مستقیم در خارج به گسترش تجارت بین کشور سرمایهگذار و کشور میزبان منجر میشود. هنگامی که شرکتها در خارج از کشور سرمایهگذاری میکنند، اغلب تأسیسات تولیدی یا شرکتهای تابعه ایجاد میکنند که میتواند صادرات را از کشور سرمایهگذار به کشور میزبان افزایش دهد. این بهعنوان سرمایهگذاری مستقیم خارجی افقی شناخته میشود (Lipsey and Sjöholm, 2004: 415).
ثانیاً، سرمایهگذاری مستقیم در خارج میتواند انتقال فناوری بین کشورها را تسهیل کند و به بهبود بهرهوری و رقابت منجر شود. شرکتهای چندملیتی[2] اغلب فناوریهای پیشرفته و شیوههای مدیریتی را به شرکتهای تابعه خارجی خود میآورند که میتواند به نفع اقتصاد کشور میزبان باشد. بلومستروم و همکاران[3] (۱۷۷۰ :1997) در مطالعه خود دریافتند که سرمایهگذاری مستقیم در خارج مبتنیبر فناوری، بهطور مثبت بر صادرات کشور میزبان تأثیر میگذارد.
ثالثاً، سرمایهگذاری مستقیم در خارج میتواند دسترسی به بازار را برای محصولات کشور سرمایهگذار در بازار کشور میزبان فراهم کند. با ایجاد تأسیسات تولید محلی یا شرکتهای تابعه، شرکتها میتوانند بر موانع تجاری مانند تعرفهها یا سهمیهها غلبه کنند و در بازار کشور میزبان رفتار ترجیحی کسب کنند. این امر میتواند روابط تجاری دوجانبه بین دو کشور را تقویت کند (Helpman etal., 2004: 300).
البته توجه به این نکته مهم است که تأثیر سرمایهگذاری مستقیم در خارج بر روابط تجاری بسته به شرایط خاص و سیاستهای مربوطه میتواند متفاوت باشد. عواملی مانند ماهیت سرمایهگذاری، مقررات کشور میزبان و محیط کلی اقتصادی همگی میتواند بر نتایج تأثیر گذارد.
هرچند حکمرانی مفهوم چندبعدی دارد، اما ابعاد اقتصادی آن از اهمیت زیادی برخوردار است و تأثیر چشمگیری بر متغیرهای کلان اقتصادی ازجمله توسعه روابط تجاری دارد. حکمرانی شایسته که یکی از مؤلفههای اقتصادی قدرت نرم است، میتواند از جنبههای متعددی بر توسعه روابط تجاری کشور تأثیرگذار باشد. در درجه اول سیاستها و مقررات تجاری، میتواند تأثیر مستقیمی بر روابط تجاری داشته باشد. دولتها اغلب اقدامهایی مانند تعرفهها، سهمیهها، یارانهها و موانع غیرتعرفهای را برای حمایت از صنایع داخلی یا ارتقای بخشهای خاص اجرا میکنند. این سیاستها میتواند روابط تجاری با سایر کشورها را تسهیل یا مانع شود. ازطرفی حکمرانی شایسته نقش مهمی در مذاکره و اجرای قراردادهای آزاد تجاری دارد. هدف این قراردادها کاهش موانع تجاری و ارتقای یکپارچگی اقتصادی بین کشورهاست. شرایط و ضوابط توافق شده در قراردادهای آزاد تجاری میتواند با ایجاد دسترسی ترجیحی به بازارها، کاهش تعرفهها، هماهنگ کردن مقررات و حمایت از حقوق مالکیت معنوی، بر روابط تجاری تأثیر زیادی گذارد و درنهایت از بعد نظارتی، جنبههای مختلف تجارت مانند استانداردهای محصول، مقررات فنی، رویههای گمرکی و حمایت از مالکیت معنوی را کنترل میکند. یک محیط نظارتی شفاف و قابلپیشبینی برای تقویت اعتماد میان شرکای تجاری و تسهیل روابط تجاری روان ضروری است. همچنین حکمرانی اقتصادی مؤثر مستلزم حضور نهادهایی است که بر فعالیتهای مرتبط با تجارت نظارت میکنند. نهادهایی مانند مقامات گمرکی، آژانسهای ترویج تجارت، نهادهای حلوفصل اختلافها و سازمانهای اقتصادی منطقهای نقش حیاتی در تضمین روابط تجاری کارآمد دارند (Baldwin and Evenett, 2019; Hoekman and Kostecki, 2009; WTO, 2021).
تولید ناخالص داخلی بر روابط تجاری میتواند تأثیر بسیاری داشته باشد، زیرا اندازه و رشد اقتصادی هر کشور اغلب بر الگوهای تجاری آن تأثیر میگذارد. حداقل دو بعد اندازه بازار و مزیت نسبی، میتواند توضیح دهد که چرا افزایش تولید ناخالص داخلی میتواند بر رشد مراودات تجاری کشور تأثیرگذار باشد. از بعد اندازه بازار، تولید ناخالص داخلی هر کشور نشاندهنده اندازه بازار داخلی آن است. اقتصادهای بزرگتر با تولید ناخالص داخلی بالاتر به داشتن قدرت خرید و تقاضای مصرفکننده بیشتری تمایل دارند و آنها را به بازارهای جذابی برای سایر کشورها جهت صادرات کالاها و خدمات خود تبدیل میکند. این امر میتواند به افزایش روابط تجاری بین کشورها منجر شود. از بعد مزیت نسبی نیز، تولید ناخالص بر مزیت نسبی هر کشور در صنایع خاص تأثیر میگذارد. کشورهایی که تولید ناخالص داخلی بالاتری دارند اغلب از فناوری پیشرفته، زیرساخت و نیروی کار ماهر برخوردارند که میتواند به آنها مزیت رقابت در تولید کالاها یا خدمات خاص دهد که این امر درنهایت به افزایش صادرات و روابط تجاری با کشورهایی شود که در سایر بخشها دارای مزیت نسبی هستند (Krugman, Obstfeld and Melitz, 2018).
توسعه روابط تجاری میتواند تأثیر چشمگیری بر قدرت نرم هر کشور داشته باشد. تجارت امکان مبادله کالاها، خدمات و ایدهها را بین کشورها فراهم میکند و تعاملات فرهنگی را تسهیل میکند. از طریق تجارت، کشورها میتوانند محصولات فرهنگی خود مانند موسیقی، فیلم، ادبیات، مد و غذا را به نمایش گذارند. این تبادل فرهنگی میتواند قدرت نرم هر کشور را با ترویج ارزشها، سنتها و شیوه زندگی آن کشور افزایش دهد. ازطرفی تجارت میتواند به شکوفایی و توسعه اقتصادی کشور کمک کند. اقتصاد قوی میتواند با ارائه تصویری از موفقیت و ثبات، قدرت نرم کشوری را افزایش دهد. موفقیت اقتصادی همچنین میتواند به افزایش فرصتهای سرمایهگذاری و مشارکت با سایر کشورها منجر شود و قدرت نرم کشور را بیشتر تقویت کند. نهایتاً اینکه مشارکت فعال در شبکههای تجارت جهانی به کشورها اجازه میدهد تا در شکل دادن به هنجارها، قوانین و نهادهای بینالمللی صدای خود را داشته باشند. کشورها با مشارکت فعال در مذاکرات تجاری و حمایت از شیوههای تجارت منصفانه، میتوانند خود را بازیگران جهانی مسئول معرفی کنند و بهعنوان رهبر یا تأثیرگذار در مسائل جهانی ظاهر شوند. درنتیجه با افزایش قدرت نرم هر کشور، امکان نفوذ و توسعه روابط تجاری به سایر کشورها بیشتر میشود (Wang, 2016; Melissen, 2005; Nye, 2004).
تجارت خارجی کشورها با همسایگان از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ چراکه ازیکسو، با کاهش فاصله جغرافیایی در تجارت خارجی، هزینههای تجاری کاهش مییابد و ازسویدیگر مبادلات تجاری و اقتصادی بهمعنای گره خوردن سایر تعاملات شامل تعاملات سیاسی و حتی امنیتی است و این یعنی دوچندان شدن اهمیت مراودات تجاری و اقتصادی میان همسایگان که افزایش تعاملات در ابعاد سیاسی و امنیتی را درپی دارد. نزدیکی کشورهای همسایه موجب بهرهمندی آنها از امکانات یکدیگر در جهت توسعه اقتصادی میشود. این موقعیت جغرافیایی فرصت بیبدیلی را به ایران برای توسعه روابط تجاری و تنوعبخشی به شرکای تجاریاش میدهد (سیف و حافظیه، 1392).
گسترش روابط با کشورهای همسایه، کمک به توسعه منطقهای، افزایش رقابتمندی ایران در منطقه و همچنین توسعه تجارت با کشورهای واقع در منطقه آسیای جنوب غربی از اولویت برنامههای توسعه و محور فعالیت بخش بازرگانی است. عراق بهعنوان یکی از کشورهای واقع در منطقه آسیای جنوب غربی میتواند یکی از بازارهای صادرات غیرنفتی کشور باشد (حسنپور، 1390). عراق جدید پس از تحولات پیشآمده و با توجه به قرابتهای فرهنگی و جغرافیایی موجود بین دو کشور، در حوزه صادرات کالا و خدمات به یکی از مهمترین و اصلیترین شرکای تجاری ایران تبدیل شده است. در سال 1401، کشور عراق پس از چین بزرگترین واردکننده محصولات ایرانی بود که از نظر تنوع کالاهای وارداتی، در جایگاه نخست بین کشورهای واردکننده کالاهای ایرانی قرار گرفت. حسب آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران، 19 درصد از صادرات ایران به عراق اتفاق میافتد و ازاینرو عراق دومین شریک صادراتی ایران محسوب میشود. این در حالی است که عراق در کشورهای شریک تجاری ایران در حوزه واردات جایگاه چندانی ندارد و همواره رابطه ایران و عراق یکطرفه بوده است. ۷۵ درصد واردات کشور در سال ۱۴۰۱ از پنج کشور امارات، چین، ترکیه، هند و آلمان بوده است.
نمودار 2. بزرگترین کشورهای واردکننده به ایران در سال 1401
مأخذ: همان.
با توجه به دادههای نمودار ۳ که روند ارزشی و مقداری صادرات ایران به عراق را طی ۱۰ سال نشان میدهد، حاکی از بیشتر بودن حجم صادرات به عراق نسبت به واردات آن است و تراز تجاری ایران با عراق همواره مثبت و به نفع ایران بوده است.
نمودار 3. مبادلات تجاری ایران و عراق
مأخذ: همان.
همانطور که دادههای پژوهش در جدول 3 نشان میدهد، واردات ایران از عراق بسیار ناچیز و عملاً کمتر از 1 درصد حجم صادرات ایران است. ازاینرو تعبیر روابط تجاری ایران و عراق درواقع معادل همان حجم صادرات ایران به عراق است.
امروزه کشور عراق بهعنوان یک فرصت کمنظیر اقتصادی در همسایگی ایران مطرح است. عراق سرزمینی با مرز مشترک 1400 کیلومتری با ایران و جمعیت قریب به 40 میلیون نفری دارای دومین ذخایر نفتی جهان است. همچنین ازلحاظ جغرافیایی در موقعیت استراتژیکی واقع شده بهطوریکه در مسیر اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا قرار گرفته است و امکان راهیابی به آبهای آزاد دارد. ازسویدیگر وجود ویرانیهای حاصل از جنگ داخلی و خارجی و نیاز ضروری و روزافزون عراق به تمامی کالاها و خدمات تولیدی از جمله خدمات فنی و مهندسی، گردشگری، درمانی و ... بر اهمیت توسعه روابط اقتصادی ایران با عراق میافزاید. روابط دیرینه دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق، توانسته در کنار روابط خوب سیاسی، شرایط مراودات تجاری را بین دو کشور ایجاد کند (نجاتنیا، 1397). فرصتهای مشترک سرمایهگذاری در احداث پالایشگاه گاز در استانهای غربی، سرمایهگذاری در احداث سد در منطقه اقلیم کردستان، سرمایهگذاری در احداث نیروگاه برق و انرژی خورشیدی، سرمایهگذاری در پروژههای کارخانههای بازیافت در استانهای مختلف عراق و ... نمونههای کلی از ظرفیتهای موجود در روابط تجاری بین ایران و عراق است که هرکدام در جزئیات موارد فراوانی را شامل میشود و بهطور خلاصه میتوان به این نتیجه رسید که کشور عراق بین کشورهای همسایه و منطقه بهترین گزینه برای سرمایهگذاری و توسعه تجاری خواهد بود.
ایران قصد دارد با استفاده از قدرت سیاسی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی خود، یک استراتژی موفقیتآمیز قدرت هوشمند را در عراق توسعه دهد و از این طریق ضمن توسعه قلمروی نفوذ و قدرت خود از شــکلگیری توازن قدرت به نفع رقبای منطقهای و بینالمللی تهران در غرب آسیا ازجمله عراق ممانعت ورزد (درج و شهیدانی، 1400: 93).
نفوذ اقتصادی ایران سبب توسعه و گسترش قلمروی قدرت نرم در صفحه جغرافیایی عراق شده است و تأثیر بسزایی بر گروهها و احزاب شیعی عراق داشته است. در این میان، پس از حملات 2003 به رهبری آمریکا به عراق، ایران به بزرگترین شریک تجاری عراق تبدیل شد؛ بهگونهای که این تجارت دوجانبه به 4 میلیارد دلار رسید (Katzman, 2008). ایران و شرکتهای دولتی، سرمایهگذاری زیادی در بازسازی عراق کردهاند و دو شهر نجف و کربلا، (از مقدسترین مکانهای شیعه که سالیانه صدها هزار زائر ایرانی را پذیرایی میکنند) سرمایهگذاریهای عمدهای را از شرکتهای دولتی ایران دریافت میکنند. دولت ایران سالیانه 20 میلیون دلار برای پروژههای عمرانی با هدف بهبود زیرساختهای گردشگری این شهر در نظر میگیرد (Wong, 2007). علاوه بر این، شرکتهای گردشـگری دولتی ایران حامیان اصلی سفرهای زیارتی به شهرهای مقدس عراق هستند. آنها توانایی انتخاب شرکتهای عراقی را دارند که با آنها برای حملونقل، حفاظت و اسکان زائران کار میکنند. این شرکتهای عراقی غالباً از طریق پرسنل مشترک با احزاب سیاسی شیعه عراق در ارتباط هستند که این امر بیانگر نفوذ بالای ایران در عراق است؛ زیرا تهران هر دو رویکرد سیاسی و اقتصادی را نسبت به عراق مدنظر قرار داده است(Dagher, 2009) .
رفیع و نیکروش (1392) معتقدند قدرت نرم به یکی از ارکان اساسی سیاست بینالملل تبدیل شده است و جایگاه والایی بین سیاستمداران یافته است. عراق نیز کشوری است که ایران دارای منابع قدرت نرم متنوعی در آن است و باید تلاش شود با تقویت، بازنشانی و کاربست مانند سایر واحدهای سیاسی، ضریب نفوذ و قدرت نرم خود را در کشور عراق جدید افزایش دهد. آنها در این مقاله به بررسی منابع سیاسی، فرهنگی، مذهبی و بیشتر به پیوندهای فرهنگی و مذهبی پرداختهاند و معتقدند از مهمترین عواملی بوده که ارتباطات عمیقی را بین دو ملت و دو کشور شکل داده و زمینههای نفوذ متقابلی را فراهم ساخته است.
جعفری و نیکروش (1392) به بررسی منابع قدرت نرم ایران در عراق میپردازند زیرا معتقدند با توجه به اهمیت استراتژیک موقعیت عراق، به تقویت و بازتولید قدرت نرم ایران کمک چشمگیری میشود. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی است که کشور جمهوری اسلامی ایران منابع سیاسی قدرت نرم بسیاری در کشور عراق دارد که موارد زیر را شامل میشود: تصمیمهای سیاستی ایران بعد از اشغال عراق توسط آمریکا، روی کار آمدن شیعیان در عرصه سیاسی عراق، مواضع ضداسرائیلی و ضداستکباری جمهوری اسلامی ایران، مفاد قانون اساسی جدید عراق، کمکهای بشردوستانه ایران برای بازسازی ویرانیهای پس از جنگ و ... .
قربی (1400) در مطالعهای به بررسی منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در اسناد فرادستی و بهصورت موردی سند چشمانداز بیستساله میپردازد و به این سؤال پاسخ داده میشود که بیشترین برجستگیهای منابع قدرت نرم در سند چشمانداز بیستساله ایران کدام است و شامل چه مؤلفههایی میشود؟ یافتههای مقاله حاکی از این است که منابع فرهنگی با 77/38 درصد بیشترین فراوانی را در میان دیگر منابع قدرت نرم دارد و بعد از آن منابع سیاسی با 53/26، منابع اقتصادی با 44/22 و منابع علمی با 24/12 درصد در مرتبههای بعدی قرار میگیرند. در میان منابع قدرت نرم سند چشمانداز، معنویت (34/54)، تولید ملی (56/19)، پایبندی به نظام سیاسی (21/15) و دانش و فناوری (86/10) بیشترین فراوانی را در میان منابع قدرت نرم دارد که میتواند قدرت نرم جامعه ایرانی را در افق 1404 افزایش دهد.
درج و هدایتی شهیدانی (1400) تلاش دارند تا تأثیر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را در تقویت قدرت و نفوذ شیعیان در ساختار سیاسی عراق مورد توجه و تبیین قرار دهند. ازآنجاکه بعد از سقوط رژیم بعث و صدام با حمله سال 2003 آمریکا به عراق، صحنه سیاست عراق با افرایش قدرت و نفوذ شیعیان همراه بوده است؛ لذا جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر رویکرد و منابع قدرت نرم خود، در تلاش است ضمن تقویت نقش وجایگاه شیعیان در معادلات سیاسی عراق، از خارج شدن فاکتورهای قدرت ازدست شیعیان جلوگیری کند و در همین راستا به توسعه قلمروی نفوذ و توان بازیگری تهران در عرصه سیاست عراق مبادرت ورزد.
جدیدی، نصیری و برزین (140۰) سعی بر شناسایی منابع قدرت نرم ایران در عراق طی بازه 2010 تا 2020 داشتهاند. طبق یافتههای این مقاله؛ کشورهایی که برای تحت تأثیر قرار دادن دیگر کشورها از ابزارهایی مثل فرهنگ، تاریخ، تمدن و جغرافیای خویش استفاده کردهاند، در صحنه سیاست ملی و جهانی اقتداری بهمراتب مؤثرتر یافتهاند.
حیدری، عزتی و فلاحی (1401) به بررسی این سؤال پرداختهاند که راهپیمایی اربعین چه تأثیری بر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ یافتههای مقاله حاکی است که راهپیمایی اربعین با تقویت ارزشهای دینی، معنویتگرایی، تقویت ایثار، شهادت و انتظار بر ارتقای قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران اثر مثبت داشته است.
وانگ (2007) به بررسی این موضوع میپردازد که با توجه به اینکه جنگ در عراق به بنبست رسید، در این شرایط ایران سیاست خود را در مقابل عراق تغییر داده است تا خصومتهای سنتی بین دو ملت را از بین برد و ارتباطات خود را با گروههای عراقی توسعه دهد و با جلوگیری از نفوذ آمریکا در امور داخلی عراق به کمک اشتراکات فرهنگی و مذهبی از تهدید امنیت ملی ایران جلوگیری کند.
زنویک (2018) به دنبال ارزیابی نقش فرهنگ در روابط بینالملل بهویژه در ایجاد قدرت نرم دولت است. طبق مشاهدات انجام شده، فرهنگ عنصر جداییناپذیر بسیاری از جنبههای روابط بینالملل است. صادرات فرهنگ، ابزاری شناخته شده برای ساختن تصویر دولت، برند ملی و قدرت نرم است. علاوه بر این پرواضح است که جذابیت فرهنگی همیشه برای ایجاد مؤثر یک قدرت نرم کافی نیست، فرهنگ باید بخشی از یک سیستم منسجم از عناصری باشد که بهطور مثبت بر قدرت نرم تأثیر میگذارد.
دی مارتینو (2020) به دنبال تعریف ایده قدرت نرم با تمرکز بر تکامل چنین ایدهای است، بر این اساس با توجه به تعریفی که جوزف نای فرموله کرده است به تعریف قدرت نرم، رابطه بین قدرت سخت و نرم، منابع و رفتارهای مولد قدرت نرم و بازیگران درگیر میپردازد. علاوه بر این با توجه به همهگیری کووید 19 که نظم جهانی را تغییر داد نشان میدهد که استقرار دیپلماسی عمومی مؤثر هنوز در روابط بینالملل حیاتی است و در این میان تأثیر قدرت نرم انکارناپذیر است.
قدرت نرم بهعنوان مفهومی نسبتاً جدید در دنیا شناخته میشود، بااینحال در این زمینه تحقیقات بسیار زیادی انجام شده و اغلب قدرت نرم را با فرهنگ و سیاست پیوند دادهاند و کمتر جنبههای اقتصادی آن مورد توجه قرار گرفته است درصورتیکه تمام منابع سیاسی و فرهنگی قدرت نرم که باعث افزایش نفوذ و قدرت کشورها میشود، نهایتاً به رشد اقتصادی میانجامد. در این مقاله علاوه بر اینکه مؤلفههای اقتصادی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار گرفته است، روابط تجاری ایران و عراق نیز در این بستر مورد بررسی قرار میگیرد که از این لحاظ مقاله حاضر دارای نوآوری است. فرضیه اصلی پژوهش این است که مؤلفههای اقتصادی قدرت نرم تأثیر مثبت بر روابط تجاری ایران و عراق دارد.
در پژوهش حاضر برای ارزیابی و آزمون فرضیات از روشهای آماری و اقتصادسنجی استفاده شده است. ازاینرو روش انجام این پژوهش تحلیلیـتوصیفی است، بهاینترتیب که ابتدا مباحث تئوریک و مطالعات تجربی پژوهش به روش کتابخانهای جمعآوری شده و سپس از رویکرد مدلهای خودهمبسته با وقفههای توزیعی استفاده شده است. تخمین معادلات به کمک نرمافزار ایویوز 10 انجام شده که جداول آماری مربوط به هریک از متغیرها در بخش یافتههای پژوهش ارائه خواهد شد.
مدلی که بهعنوان مدل تجربی رگرسیون در ایـن مطالعه استفاده شده است بهصورت لگاریتم تابع سطح تجارت ایران و عراق است. علت استفاده از لگاریتم این است که کار با متغیرهای لگاریتمی راحتتر و صریحتر است و همچنین تفسیر ضرایب لگاریتم خیلی راحتتر از تفسیر ضرایب متغیرها در سطح است:
رابطه (۱)
- متغیر وابسته:
:LnT لگاریتم ارزش تجارت ایران و عراق (دلار) به قیمت جاری است که از دادههای آماری بانک مرکزی استخراج شده است.
شکل ۱. متغیرهای سطح تجارت ایران و عراق
Lngdp(ir): تولید ناخالص داخلی ایران به مقدار ثابت سال 2015 که دادههای آن از مرجع دادههای آماری بانک جهانی استخراج شده است.
Gov: شاخص حکمرانی است که دادههای آن از مرجع دادههای آماری بانک جهانی استخراج شده است. این عدد بین صفر و ۱ است و هرچه به ۱ نزدیکتر باشد، نشان از بالاتر بودن سطح حکمرانی دارد.
OFdi: سرمایهگذاری ایرانیان در خارج از کشور که بهصورت درصدی از تولید ناخالص داخلی از مرجع دادههای آماری بانک جهانی استخراج شده است.
LnVT: لگاریتم حجم تجارت خارجی ایران با سایر کشورهای دنیا بهغیراز عراق (برحسب دلار) که از مرجع دادههای آماری بانک جهانی استخراج شده است.
:LnEx لگاریتم نرخ ارز که از مرجع دادههای آماری بانک جهانی استخراج شده است.
Lngdp(iq): لگاریتم تولید ناخالص داخلی کشور عراق به مقدار ثابت سال 2015 (برحسب دلار) که از مرجع دادههای آماری بانک جهانی استخراج شده است.
روش خودرگرسیون با وقفههای توزیعی، روش آماری است که برای تجزیهوتحلیل رابطه بین یک متغیر وابسته و مقادیر وقفه آن و همچنین یک یا چند متغیر مستقل دیگر و وقفههای آن استفاده میشود. درواقع در روش خودرگرسیون با وقفههای توزیعی، متغیر وابسته روی مقادیر وقفه خود و همچنین مقادیر سایر متغیرها و وقفههای آن رگرسیون میشود. گنجاندن مقادیر وقفه امکان بهدست آوردن رابطه پویا را بین متغیرها میدهد، زیرا تغییرات در متغیر وابسته ممکن است تحت تأثیر مقادیر گذشته آن و مقادیر گذشته سایر متغیرهای مرتبط باشد. ازاینرو، روش خودرگرسیون با وقفههای توزیعی چندین مزیت دارد: اولاً، میتواند دادههای سری زمانی مانا و نامانا را درون خود داشته باشد و لذا آن را برای تجزیهوتحلیل طیف وسیعی از متغیرهای اقتصادی و مالی مناسب میسازد. ثانیاً، حتی زمانی که هیچ نشانه روشنی از همانباشتگی متغیرها وجود نداشته باشد، باز هم برآوردهای بسیار مناسبی را ارائه میدهد. درنهایت، روش خودرگرسیون با وقفههای توزیعی روابط بلندمدت و پویای کوتاهمدت را بهطور همزمان مورد مطالعه قرار میدهد (Pesaran, Shim and Smith, 2001).
در مطالعات سری زمانی، هرگاه مجموعهای از متغیرهای موردنظر براساس آزمونهای ریشه واحد، رفتار دوگانهای داشته باشد به این صورت که برخی از آنها در سطح، ایستا باشد و برخی دیگر از متغیرها با یکبار تفاضلگیری ایستا شود، استفاده از آزمونهای همانباشتگی معمول ازجمله آزمون انگل-گرنجر برای بررسی وجود ارتباط بلندمدت بین متغیرها دیگر کارساز نخواهد بود. در این قبیل موارد استفاده از روش خودرگرسیون با وقفههای توزیعی پیشنهاد میشود. همانطور که پیشتر اشاره شد از دیگر مزایای الگوی خودرگرسیون با وقفههای توزیعی این است که پویایی کوتاهمدت را در خود لحاظ میکند و باعث میشود ضرایب الگو با دقت بیشتری برآورد شود. ازآنجاکه در مسائل اقتصادی متغیرهای توضیحی با وقفه چندساله بر متغیر وابسته اثر میگذارد کاربرد مدل خودرگرسیون با وقفههای توزیعی مناسب بهنظر میرسد. در کنار دیگر مزایای این مدل، مدل فوق تأثیر متغیرهای توضیحی و حتی خودمتغیر وابسته را با وقفه بر متغیر وابسته نشان میدهد. درواقع این مدل پویا است یعنی رفتار متغیرها را در طول زمان بررسی میکند (نوفرستی، 1389: 57). در این پژوهش، برای بررسی روابط کوتاهمدت و بلندمدت بین متغیر وابسته و متغیرهای مستقل و متغیرهای کنترلی برای برآورد مدل از روش خودرگرسیون با وقفههای توزیعی استفاده خواهد شد.
فرایند تصادفی هنگامی مانا نامیده میشود که میانگین و واریانس آن طی زمان ثابت باشد و مقدار کوواریانس بین دو دوره زمانی، تنها به فاصله یا وقفه بین این دو دوره بستگی داشته باشد (گجراتی، 13۷۸).
مبنای فرض آماری در آزمون مانایی بدینصورت است که فرض H0 مبنیبر وجود ریشه واحد و نامانایی متغیرها، فرض H1 مبنیبر عدم ریشه واحد و نشاندهنده مانا بودن متغیرها است. نکته حائز اهمیت در مدل خودرگرسیون با وقفههای توزیعی این است که متغیرهای مدل میتواند I(0) یا I(1) باشد ولی نباید از نوع I(2) باشد.
با توجه به رابطه (1) که در مباحث فوق مطرح شد مدل خودرگرسیون با وقفههای توزیعی برای پژوهش حاضر و تعیین وقفههای بهینه بهصورت زیر مطرح میشود:
(۲)Ln
یکی از مهمترین و اساسیترین موارد در مدل خودرگرسیون با وقفههای توزیعی تعیین تعداد وقفههای بهینه است. تعداد وقفههای بهینه مربوط به هریک از متغیرهای توضیحدهنده را میتوان با کمک یکی از ضابطههای اکائیک (AIC)، حنان - کوئین (HQC) و شوارتز - بیزین (SBC) مشخص کرد. در این پژوهش بهدلیل اینکه دادههای موجود از نوع سری زمانی بوده و تعداد آن از 100 کمتر است، تعداد وقفههای بهینه با استفاده از معیار شوارتز - بیزین (SBC) مشخص شده است (نوفرستی، 1389).
برای تخمین مدل بلندمدت ابتدا باید به بررسی وجود یا عدم رابطه بلندمدت پرداخت، بدینمنظور از آزمونهای متفاوتی مانند آزمون انگل-گرنجر، آزمون یوهانسون-جوسیلیوس و آزمون باندپسران استفاده میشود. در دو روش انگل_گرنجر و یوهانسون_جوسیلیوس همه متغیرها باید I(1) باشد، ولی در روش باندپسران میتواند گروهی از متغیرهای I(0) و I(1) باشد. ازآنجاکه در مدل خودرگرسیون با وقفههای توزیعی لازم نیست همه متغیرها I(1) باشد بلکه میتواند I(0) و I(1) نیز باشد بنابراین در این پژوهش از آزمون باندپسران (F کرانهها) استفاده میشود، سپس فروض کلاسیک بررسی خواهد شد.
اگر مدل زیر را در نظر بگیریم:
(۳) Y= α0 + α1X1 + α2X2 + … + ε
متغیر Y وابسته و متغیرهای X مستقل هستند.
متغیرهای مستقل با توجه به ضرایب، Y را توضیح میدهد و تساوی معادله بالا را نتیجه میشود. برای اینکه ضرایب متغیرهای توضیحی و باقیماندههای تخمین، قابلاتکا و صحیح باشد، فرضهایی باید رعایت شود تا نتیجه برآورد مشکلی نداشته باشد.
در مدل خودرگرسیون با وقفههای توزیعی باید این فروض کلاسیک که شامل نرمالیتی، خودهمبستگی، واریانس ناهمسانی و ... است مورد بررسی و تأیید قرار گیرد. فروض کلاسیک دو فرض H0 وH1 دارد که برمبنای پذیرش این فروض اگر آماره مدنظر در ناحیه پذیرش فرض قرار گیرد فرض مورد نظر قبول میشود و در غیر این صورت رد خواهد شد.
در این بخش به بررسی و تجزیهوتحلیل نتایج مدل پرداخته خواهد شد. متغیرهای پژوهش از لحاظ پایایی مورد ارزیابی قرار میگیرد و در ادامه رابطه کوتاهمدت و بلندمدت برآورد میشود، آزمون رگرسیون و تجزیهوتحلیل نتایج حاصل برای تمامی فرضیههای پژوهش انجام شده است.
براساس دادههای مورد استفاده در این پژوهش، بهصورت خلاصه آمار توصیفی در جدول ذیل مورد بررسی قرار میگیرد.
جدول 1. آمارهای توصیفی
|
|
LnT |
Lngdpir |
Gov |
OFdi |
LnVT |
LnEx |
Lngdpiq |
|
Maximum |
92348592/۲۲ |
846745/۲۶ |
۳/۳۹ |
561717175/۴ |
22803452/۲۵ |
34064287/۱۲ |
03036949/۲۶ |
|
Minimum |
907755279/۶ |
83044086/۲۵ |
۲/۱۵ |
- 541592226/۴ |
35161526/۲۳ |
095976068/۷ |
82746407/۲۳ |
|
Mean |
33086014/۱۷ |
45407583/۲۶ |
240625/۲۸ |
-156140157/۰ |
39877923/۲۴ |
221303546/۹ |
21373973/۲۵ |
|
Median |
6591723/۲۰ |
5163955/۲۶ |
۶/۲۹ |
003072535/۰ |
52707423/۲۴ |
093050866/۹ |
3313484/۲۵ |
|
Std.dev. |
559037215/۶ |
308221845/۰ |
303239142/۸ |
863588977/۱ |
666836301/۰ |
062330895/۰ |
605165651/۰ |
|
Observation |
32 |
32 |
32 |
32 |
32 |
32 |
32 |
مأخذ: یافتههای تحقیق.
همانطور که در جدول ۱ آمده است متغیر وابسته سطح تجارت ایران و عراق (LnT) با توجه به 32 مشاهده موجود دارای میانگین و میانه ۳۳/۱۷ و ۶۵/۲۰ است، همچنین بیشینه و کمینه متغیر وابسته برابر است با ۹۲/۲۲ و ۹۰/۶ که به سالهای 2019 و 1989 مربوط است. بهطور خلاصه با توجه به نتایج بهدست آمده در بین مشاهدات موجود؛ بیشترین انحراف معیار به دادههای نرخ ارز و کمترین انحراف معیار به متغیر تولید ناخالص ملی ایران مربوط است. بهطور مشابه مقادیر مربوط به سایر متغیرهای مستقل و تعدیلکننده نیز قابلتفسیر است.
در این قسمت از پژوهش برای جلوگیری از پیدایش رگرسیون کاذب در مدل، به بررسی وجود یا عدم ریشه واحد در متغیرهای پژوهش پرداخته شده است. همچنین دلیل دیگر ضرورت بررسی وجود ریشه واحد این است که اگر متغیرهای مدل مانا نباشد، مقادیر بحرانی آمارههای t و F نیز دیگر کاربردی ندارد. بنابراین، طبق نظریه همجمعی در اقتصادسنجی نوین، ضروری است برای اجتناب از مشکل رگرسیون جعلی در تحلیل رگرسیون، نسبت به مانایی متغیرها اطمینان حاصل کرد.
روشهای متفاوتی برای بررسی مانایی متغیرها و انجام آزمون ریشه واحد وجود دارد که در این پژوهش از روش دیکی_فولر تعمیمیافته استفاده شده است.
جدول ۲. نتایج آزمون با استفاده از روش دیکی_فولر تعمیمیافته
|
متغیر |
مقادیر بحرانی در سطح 5 درصد |
آماره |
احتمال |
نتیجه |
|
LnT |
-952066/۱ |
766967/۰ |
8743/۰ |
نامانا |
|
Lngdpir |
-952066/۱ |
323945/۴ |
0000/۱ |
نامانا |
|
Gov |
-952066/۱ |
313099/۰ |
7691/۰ |
نامانا |
|
OFdi |
-952066/۱ |
198740/۲- |
0290/۰ |
مانا |
|
LnVT |
-952066/۱ |
502128/۱ |
9641/۰ |
نامانا |
|
LnEx |
-952066/۱ |
423211/۴ |
0000/۱ |
نامانا |
|
Lngdpiq |
052066/۱ |
023223/۱ |
9156/۰ |
نامانا |
مأخذ: همان.
جدول فوق نشان میدهد که تمامی متغیرها بهغیراز متغیر OFdi (شاخص سرمایهگذاری در خارج) در سطح نامانا است و برای ماناسازی آن آزمون ریشه واحد با یکبار تفاضلگیری انجام میشود.
در جدول ۳ نشان میدهد که سایر متغیرها با یکبار تفاضلگیری مانا شده است.
جدول 3. نتایج آزمون با استفاده از روش دیکی_فولر تعمیمیافته در تفاضل مرتبه اول
|
متغیر |
مقادیر بحرانی در سطح 5 درصد |
آماره |
احتمال |
نتیجه |
|
LnT |
-952473/۱ |
-383069/۵ |
0000/۰ |
مانا |
|
Lngdpir |
-952473/۱ |
-.503714/۳ |
0010/۰ |
مانا |
|
Gov |
-952473/۱ |
-570944/۴ |
0000/۰ |
مانا |
|
LnVT |
952473/۱- |
587405/۳- |
0008/۰ |
مانا |
|
LnEx |
-952473/۱ |
611456/۲- |
0109/۰ |
مانا |
|
Lngdpiq |
-952473/۱ |
821956/۷- |
0000/۰ |
مانا |
مأخذ: همان.
با توجه به اینکه سریهای زمانی مورد استفاده در مدل برخی I(0) و I(1) هستند و در روش خودرگرسیون با وقفههای توزیعی نیز دادهها میتواند یکی از این دو مدل یا ترکیبی از این دو باشد بنابراین مانعی برای ایجاد یک مدل خودرگرسیون با وقفههای توزیعی وجود نخواهد داشت.
در این مرحله باید به بررسی وجود رابطه بلندمدت بین متغیرها پرداخت. اگر متغیرهای ما بهگونهای بود که همگی در سطح مانا (I(0)) قرار داشت، به انجام آزمون همانباشتگی نیازی نبود ولی چون حداقل یکی از متغیرها در سطح مانا نیست، باید آزمون همانباشتگی یا رابطه بلندمدت بین متغیرها بررسی شود. ازآنجاکه متغیرهای مدل I(0) و I(1) هستند باید از آزمون ارائه شده پسران، شین و اسمیت به نام آزمون F کرانهها (باندپسران) استفاده شود.
جدول ۴. نتایج آزمون وجود رابطه بلندمدت
|
F – Bounds Test |
||||
|
Test Statistic |
Value |
Significance |
I(0) |
I(1) |
|
F-statistic 3445486/۶ |
٪10 |
99/۱ |
94/۲ |
|
|
٪5 |
27/۲ |
28/۳ |
||
|
۵/٪۲ |
55/۲ |
61/۳ |
||
|
٪1 |
88/۲ |
99/۳ |
||
مأخذ: همان.
با توجه به اینکه آماره آزمون مقدار ۳۴/۶ را به خود اختصاص داده است و بیشتر از کران بالای مقادیر بحرانی ارائه شده در جدول حتی در سطح معناداری 1 درصد است، فرضیه عدم وجود رابطه بلندمدت میان متغیرهای مدل رد میشود و نشاندهنده وجود رابطه بلندمدت میان متغیرها با سطح اطمینان 99 درصد است.
براساس نمودار آزمون نرمالیتی دادهها، توزیع نرمال برقرار است و با توجه به اینکه احتمال آن دارای مقدار ۶۱۵۴۷۷/۰ است و بالاتر از مقدار ۰۵/۰ است، فرض H0 که همان نرمال بودن توزیع را نشان میدهد مورد تأیید خواهد بود.
مأخذ: یافتههای تحقیق.
واریانس ناهمسانی یکی از موضوعهای مهم در اقتصادسنجی است و به این معناست که در تخمین مدل رگرسیون، مقادیر جملات خطا دارای واریانسهای نابرابر است که طبق فروض کلاسیک واریانس خطاها باید همسان باشد. با توجه به اینکه دادههای ما از نوع سری زمانی است به جهت برآورد واریانس ناهمسانی در این پژوهش از آزمون ARCH استفاده شده است.
جدول 5. آزمون ناهمسانی واریانس به روش ARCH
|
Heteroskedasticity Test: ARCH |
|||
|
نتیجه آزمون |
احتمال |
F آماره |
نوع آزمون |
|
واریانس خطاها همسان است |
1564/۰ |
121373/۲ |
واریانس ناهمسانی |
درصورتیکه بین جملات خطا همبستگی وجود داشته باشد ضرایب برآورد شده مدل پژوهش کارا نیست و واریانس باقیمانده مدل کمتر از مقدار واقعی در جامعه آماری است. اگر همبستگی در دادههای مقطعی اتفاق بیفتد همبستگی خوشهای و اگر در دادههای سری زمانی پدید آید همبستگی سریالی نامیده میشود. نتایج حاصل از این آزمون که به روش بریوش گادفری (LM) انجام شده است در جدول زیر قابل مشاهده است.
جدول 6. آزمون خودهمبستگی به روش LM
|
Serial Correlation LM Test |
|||
|
نتیجه آزمون |
احتمال |
F آماره |
نوع آزمون |
|
بین خطاها مشکل خودهمبستگی وجود ندارد |
3772/۰ |
024192/۱ |
خودهمبستگی |
زمانی که از وجود رابطه بلندمدت اطمینان حاصل شد و پس از برقراری فروض کلاسیک، میتوان مدل بلندمدت به روش خودرگرسیون با وقفههای توزیعی را براساس معیار شوارتز-بیزین تخمین زد. نتایج تخمین مدل بلندمدت در جدول ۷ قابل مشاهده است.
جدول 7. نتایج حاصل از تخمین بلندمدت
|
متغیر |
ضریب |
انحراف معیار |
آماره T |
احتمال |
|
Lngdpir |
575043/۵ |
044402/۵ |
105194/۱ |
2810/۰ |
|
Gov |
. 355684/۰ |
038477/۰ |
244188/۹ |
0000/۰ |
|
OFdi |
301351/۰ |
128393/۰ |
347096/۲ |
0283/۰ |
|
LnVT |
231125/۳ |
329925/۱ |
429554/۲ |
0237/۰ |
|
LnEx |
-9441471/۰ |
322015/۰ |
- 923688/۲ |
0079/۰ |
|
Lngdpiq |
493959/۳ |
384503/۱ |
523619/۲ |
0193/۰ |
|
C |
-981749/۲ |
57224/۷۷ |
843835/۳- |
0009/۰ |
نتایج تخمین در بلندمدت نشان میدهد که همه ضرایب بهغیراز ضریب متغیر Lngdpir (تولید ناخالص داخلی ایران) در سطح اطمینان 95 درصد معنادار است؛ بنابراین با اینکه متغیر تولید ناخالص داخلی میتوانست تأثیر بسزایی در موضوع پژوهش داشته باشد ولی بهدلیل معنادار بودن ضریب آن و بیاثر بودن آن از تفسیر این متغیر مستقل صرفنظر میشود. تفسیر نتایج بلندمدت در ادامه قابلمشاهده است.
پس از اطمینان از وجود رابطه بلندمدت بین متغیرهای اقتصادی، میتوان از الگوهای تصحیح خطا استفاده کرد. این الگوها بین نوسانهای کوتاهمدت متغیرها و مقادیر تعادلی بلندمدت آنها ارتباط برقرار میکند. با استفاده از این الگوها نیروهای مؤثر در کوتاهمدت و سرعت نزدیک شدن به بلندمدت اندازهگیری میشود. جدول زیر نتایج حاصل از تخمین مدل تصحیح خطا را نشان میدهد.
جدول 8. نتایج حاصل از تخمین مدل تصحیح خطا
|
متغیر |
ضریب |
انحراف معیار |
آماره T |
احتمال |
|
CointEq(-1) |
-867648/۰ |
106074/۰ |
-179618/۸ |
0000/۰ |
ضریب CointEq(-1)درواقع همان ضریب ECM(-1)است درصورتیکه منفی و معنادار باشد نتایج مدل قابلاعتماد خواهد بود. ضریب تصحیح خطا در این مدل 86/۰- و از لحاظ آماری معنادار است. درنتیجه الگوی کوتاهمدت و بلندمدت باهم مرتبط است و در هر دوره 86 درصد از عدم تعادل در دوره بعد تصحیح و به مدل بلندمدت خود نزدیک میشود. اگر ضریب تصحیح خطای بهدست آمده مقداری بین 0 و 1- باشد همگرایی نمایی وجود خواهد داشت، اگر مقدار آن بین 1- و 2- باشد همگرایی سینوسی، اگر مقدار آن کوچکتر از 2- باشد واگرایی سینوسی و اگر مقدار بهدست آمده بزرگتر از 0 باشد واگرایی نمایی وجود خواهد داشت. بنابراین در این مدل با توجه به اینکه ضریب تصحیح خطای برآورد شده 0 < 86/۰- < 1- است همگرایی نمایی میشود.
آزمونهای ثبات ساختاری پسماند تجمعی و مجذور پسماند تجمعی منعکسکننده ثبات در ضرایب تخمینی در دوره مورد بررسی است. آزمون پسماند تجمعی برای یافتن تغییرات سامانمند در ضرایب رگرسیون و آزمون مجذور پسماند تجمعی زمانی که انحراف از پایداری ضرایب رگرسیون اتفاقی و ناگهانی است مفید است. اگر شکل پسماند تجمعی، بین دو خط موازی صاف (فاصله اطمینان 95 درصد) قرار گرفت که برابری آنها را براون و همکاران ارائه دادهاند فرضیه صفر مبنیبر عدم شکست ساختاری پذیرفته میشود؛ در غیر این صورت فرضیه وجود شکست ساختاری پذیرفته میشود. مطالب فوق در مورد نمودار مجذور پسماند تجمعی نیز صدق میکند (تشکینی، 1384).
نمودار 5. نتایج آزمون ثبات مدل
به روش Cusum
همانطور که مشاهده میشود آماره برآوردی (خط آبی) بین دو خط بحرانی قرار گرفته است که همان فاصله اطمینان 95 درصد است، بنابراین شکست ساختاری در مدل وجود ندارد و حکایت از پایداری ضرایب برآوردی دارد و ثبات دائمی بلندمدت برای الگوی مورد نظر قابل قبول است.
ضرایب بهدست آمده از مدل و آمارهها نشاندهنده این است که میان مؤلفههای اقتصادی قدرت نرم و سطح روابط تجاری ایران و عراق رابطه بلندمدت وجود دارد. اولین متغیر در توسعه روابط خارجی و افزایش رابطه تجاری با عراق حائز اهمیت است ازاینرو متغیر سرمایهگذاری مستقیم خارجی ایران در کشورهای مختلف دنیا میتواند مهمترین متغیر باشد که طبق نتایج مدل بلندمدت ضریب متغیر برابر با 30/۰ است به این معنا که اگر به میزان یک واحد کشور در خارج از مرزهای داخلی سرمایهگذاری کند، سطح تجارت ایران و عراق ۳/۰ واحد افزایش خواهد یافت؛ بنابراین سرمایهگذاری در خارج کشور هم باعث افزایش قدرت نرم در سایر کشورها و هم باعث توسعه روابط خارجی خواهد شد. مبانی نظری پژوهش بر سه اصل دسترسی به بازارها، انتقال فناوری و کاهش موانع این نتیجه را تأیید میکند.
مؤلفه دیگر حجم تجارت خارجی ایران با سایر کشورهای دنیا بهغیراز عراق است. نتایج نشان میدهد هرچقدر تجارت خارجی ایران با سایر کشورهای جهان بیشتر شود اثر مثبتی در افزایش روابط تجاری ایران و عراق خواهد داشت و پرواضح است روابط بیشتر با کشورهای مختلف باعث مقبولیت بیشتر و راههای ارتباطی بیشتر برای تجارت و توسعه خارجی ازجمله عراق خواهد بود. بنا بر آمارههای برآوردی اگر به میزان یک واحد تجارت خارجی ایران با سایر کشورها افزایش یابد سطح تجارت ایران و عراق به مقدار ۲۳/۳ واحد افزایش خواهد یافت.
آخرین متغیر مستقل در مدل متغیر شاخص حکمرانی خوب است، طبق تعریف این متغیر برای توسعه پایدار هر کشور به یک حاکمیت خوب و دولت کارآمد نیاز دارد و اصول و قواعدی است که در بخش دوم توضیح داده شد و یکی از پایههای اساسی توسعه هر کشور توسعه اقتصادی است. افزایش قدرت نرم باعث افزایش قدرت اقتصادی خواهد شد، بنابراین با توجه به نتیجه بهدست آمده از مدل اگر شاخص حاکمیت خوب یک واحد افزایش یابد روابط تجاری ایران و عراق ۳۵/۰ واحد افزایش مییابد که این تأثیرگذاری و پیشرفت ازطریق افزایش قدرت نرم اتفاق میافتد.
درخصوص دو متغیر کنترلی پژوهش؛ تولید ناخالص داخلی عراق رابطه مثبت و معناداری دارد به این صورت که با افزایش تولید ناخالص داخلی کشور عراق و قدرت اقتصادی داخلی آن سطح روابط تجاری ایران و عراق نیز بهتر و بیشتر شده است. دیگر متغیر کنترلی نیز نرخ ارز است که رابطه معنادار و منفی آن اثبات شده است به این معنا که افزایش نرخ ارز سبب کاهش روابط تجاری ایران و عراق شده است.
در تفسیر نتایج کوتاهمدت همانطور که پیشتر اشاره شد، بیشتر مؤلفههای اقتصادی قدرت نرم در کوتاهمدت آثار خود را بهصورت مستقیم و گاهی با یک وقفه یکساله نشان میدهد. طبق جدول نتایج مدل کوتاهمدت پویا شاخص حکمرانی خوب بعد از یک وقفه یکساله اثر خود را بر روابط تجاری ایران و عراق نشان میدهد و دلالت بر آن دارد که اگر شاخص حکمرانی خوب افزایش یابد، از طریق افزایش قدرت نرم به افزایش سطح تجارت ایران با عراق در سال بعد منجر خواهد شد.
متغیرهایی مانند سرمایهگذاری مستقیم خارجی، حجم تجارت خارجی ایران بهغیراز عراق و تولید ناخالص داخلی عراق دارای اثر مستقیم، معنادار و مثبت بر توسعه روابط تجاری ایران و عراق خواهد بود. تنها متغیر نرخ ارز در کوتاهمدت رابطه مستقیم و منفی بر روابط ایران و عراق خواهد داشت.
تنها مؤلفه بیمعنا در این نتایج، تولید ناخالص داخلی ایران است که طبق فرضیه باید تأثیر مهم و قابلتوجهی بر روابط اقتصادی با کشورهای دیگر داشته باشد، اما از لحاظ آماری نه در سطح اطمینان 5 درصد و نه در سطح اطمینان 10 درصد معنادار نیست. درنتیجه، تولید ناخالص داخلی اثر معناداری بر توسعه روابط تجاری ایران و عراق نداشته است. البته این بدان معنا نیست که اثر این متغیر در مورد سایر کشورها و درمجموع تجارت خارجی ایران بیمعنا باشد.
در این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر بر توسعه روابط تجاری ایران و عراق در بستر تحلیلی قدرت نرم پرداخته شد و نشان داد مؤلفههای اقتصادی قدرت نرم بر سطح روابط این دو کشور تأثیر بسیار داشته است. شواهد و قرائن نشان میدهد امروزه قدرت نرم، بسیار مورد توجه کشورهای جهان قرار گرفته و بهعنوان ابزاری برای کسب موفقیت در سیاست و اقتصاد در عرصه بینالملل استفاده میشود. کشور ما هم قطعاً به پیشرفت بیشتری در زمینه قدرت نرم نیاز دارد و راه رسیدن به این مقصود تقویت مؤلفههای قدرت نرم است. در این پژوهش مؤلفههای اقتصادی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران احصا شد و به این سؤال پاسخ داده شد که آیا روابط تجاری ایران و عراق از منظر قدرت نرم قابلتفسیر است؟ و اینکه آیا بهبود مؤلفههای قدرت نرم ایران باعث توسعه روابط با عراق خواهد شد یا خیر؟
برای پاسخ به سؤالهای پژوهش، از روش خودرگرسیون با وقفههای توزیعی استفاده شد و با بهرهگیری از دادههای آماری مربوط به سالهای 1989 تا 2020 میلادی، به تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته شد. در این پژوهش متغیر وابسته سطح روابط تجاری ایران و عراق در نظر گرفته شد و چهار متغیر مستقل که همان مؤلفههای اصلی قدرت نرم شامل؛ تولید ناخالص داخلی، سرمایهگذاری مستقیم در خارج ، حجم تجارت خارجی و شاخص حکمرانی خوب مورد استفاده قرار گرفت. پس از برآورد مدل و انجام آزمونهای مربوطه، نتایج بهدست آمده رابطه بلندمدت میان مؤلفههای اقتصادی قدرت نرم و توسعه روابط تجاری ایران و عراق را نشان میدهد. بهطور دقیقتر نتایج پژوهش دلالت بر آن دارد که:
پیشنهادها
قدرت نرم جنبههای مختلفی دارد که ازجمله مهمترین آنها ابعاد اقتصادی است. درنتیجه توصیه سیاستی اول به تأکید بر استفاده از این ابزار در پیشبرد اهداف اقتصادی مربوط است که ازجمله توسعه روابط تجاری به کشورهای مختلف دنیا با هدف توسعه بازارهای صادراتی و حمایت از تولیدکنندگان داخلی است.
پژوهش حاضر نشان داد که چهار مؤلفه اقتصادی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران یعنی افزایش تولید ناخالص داخلی، توسعه روابط تجاری، سرمایهگذاری در خارج از کشور و حکمرانی شایسته، نقش بیبدیلی در توسعه روابط تجاری ایران با عراق دارد. بنابراین توصیه سیاستی دوم مبتنیبر همین نتایج شکل میگیرد و آن این است که چنانچه کشور نیازمند توسعه صادرات به کشورهای مختلف دنیاست، باید نسبت به سرمایهگذاری در سایر کشورها اقدام کند و از سرمایهگذاری بخش خصوصی استقبال نماید. همچنین بهبود تولید ناخالص داخلی، تلاش برای توسعه روابط تجاری و همچنین بهبود سطوح مختلف حکمرانی در استمرار همان سیاست قبلی ضروری بهنظر میرسد.
توصیه سیاستی سوم نیز مبتنیبر این اصل شکل میگیرد که سیاستگذاری درخصوص مجموعهای از مؤلفههایی که به بهبود قدرت نرم منجر میشود، باید در دستور کار قرار گیرد.
.Outward Foreign Direct Investment (OFDI)
. Autoregressive Distributed Lag (ARDL)
.Autoregressive Conditional Heteroscedasticity